ریزشیهای باند ولیفقیه: اندر خواص و فواید جام زهر!
با نفوذ زهر به اعماق پیکره رژیم، شاهد هستیم که اعتراضها و غر و لندهای مهرههای باند ولیفقیه بهتدریج فروکش میکند و جای خود را به طیفی از واکنشهای منفعلانه و سکوت تا انطباق با وضعیت موجود یا حتی تعریف و تمجید از جام زهر و فواید آن میدهد. منظور از زهر، هم زهر اتمی و هم زهر سوریه است.
برخی نیز بهوضوح از بیت ولیفقیه اسباب کشی کرده و در باند رفسنجانی ـ روحانی فرود آمدهاند و اکنون تلاش میکنند بدنة نظام و پاسدارها و بسیجیهای وارفته را هم نسبت به خاصیتهای زهر توجیه و ترغیب کنند.
یکی از شاخصترین این افراد، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و روابط خارجی مجلس و در چندین دوره مجلس و طی سه دهه، نورچشمی خامنهای در مجلس بوده است. او که اکنون بهعنوان یکی از اعضای هیأت مذاکره انتخاب شده، در حالی که قبلاً از «انرژی هستهیی حق مسلم ماست» یک سر سوزن کوتاه نمیآمد، حرف رفسنجانی را واگویه میکند و میگوید: «نظام ما بهدنبال این است که حق فعالیتهای صلحآمیز هستهیی کشور بهرسمیت شناخته شود، چرا که این حق در معاهده NPT عملاً بهرسمیت شناخته شده و بر آن مبنا عمل میکنیم که بهلحاظ جهانی هم پذیرفته شده است». البته بروجردی خوب میداند که حق غنیسازی در NPT برای هیچ کشوری بهرسمیت شناخته نشده، آنچه بهرسمیت شناخته شده، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی است.
رفسنجانی که دستش در بیان این موارد بازتر است، چندی پیش در مصاحبه با روزنامه تایمز مالی صراحتاً گفته بود: «ما همان حقوقی را که NPT برای همه کشورها بهرسمیت میشناسد را میخواهیم و بیشتر از آن چیزی نمیخواهیم».
یک مهرهٴ دیگر مجلس ارتجاع مهرداد بذرپاش است که در دورهٴ احمدینژاد زیر علم او سینه میزد و تا چندی پیش هم با دولت روحانی و توافقنامه ژنو مخالفت میورزید، از جمله در حمله به لاپوشانی دولت روحانی در مورد توافقنامه ژنو گفت: «ما در مجلس اعلام میکنیم خانه ملت در جریان مذاکرات هستهیی قرار ندارد و علت این پنهانکاری از نمایندگان مردم را متوجه نمیشویم» (فارس ـ 30دی 92). گویا باند رفسنجانی ـ روحانی را «چیزخور» کردند که 9روز بعد که جلسه مشترک دولت و مجلس تشکیل شد، او حرفهای مسخرهٴ ظریف در این جلسه پیرامون توافقنامه ژنو را حلوا حلوا کرد و گفت: «در این جلسه آقای ظریف وزیر خارجه گفت… ما جرأت داشتیم و متن اصلی توافق را منتشر کردیم اما کاخ سفید متن جعلی را به نام fact sheet منتشر کرد که این نشاندهنده پیروزی ملت ایران است».
اما مهمتر از بذرپاش، حداد عادل است که اگرچه مانند او بهطور روباز مبلغ توافقنامه ژنو و جام زهر نشده، اما حمایت غرّای او از دولت روحانی و تعریف و تمجید از جلسه مشترک کذایی همان مضمون را دارد، بهخصوص که او بهعنوان محرم اسرار خامنهای، به نیابت از او، گفت: «این گونه جلسات که در فضایی صمیمی و عقلانی برگزار میشود قطعاً خوشحالی مردم و خشنودی رهبر معظم انقلاب را در پی دارد… مجلس و دولت باید برای رفع مشکلات با یکدیگر تعامل داشته باشند و… مجلس از هیچ کمکی به دولت دریغ نمیکند». معنی روشن این حرف، دهنه زدن به معدود نمایندگان باند خامنهای است که هنوز ممکن است در مورد سرکشیدن جام زهر اما و اگر کنند.
نمونة دیگر ولایتی است که اگرچه همچنان بهعنوان مشاور امور بینالملل ولیفقیه معرفی میشود، اما در جریان مناظرههای انتخاباتی مشخص شد که او از مدتها پیش، کنار رفسنجانی در مجمع تشخیص را جای مطمئنتری برای خود یافته و تنها راه نجات نظام را هم سرکشیدن جام زهر اتمی میداند؛ ولایتی که از جام زهر اتمی بهطور کامل عبور کرده، این بار جام زهر سوریه را به ولیفقیه تعارف کرده و گفته است: «بحران سوریه راهحل نظامی ندارد… دیدگاه ایران این است که از دخالت خارجیها در سوریه جلوگیری شود». ناگفته پیداست که این شامل پاسداران رژیم و مزدوران حزبالشیطان لبنان هم میشود.
مورد جالب دیگر، موضع روزنامه جوان ارگان بسیج است که لحنش نسبت به قطعنامه ژنو و جام زهر اتمی از عربدهکشی به غرغر تبدیل شده و در مورد جام زهر سوریه هم بهرغم اینکه تا چند روز پیش حتی برای ولیفقیه که با اردوغان ملاقات کرده بود، خط قرمز و حد و حدود تعیین میکرد و مینوشت: «خط قرمزهای ایران در عراق، سوریه و لبنان، حداقلهای لازم برای تذکر به طرفهای ترک میباشد و قابل مذاکره نیستند» و هشدار میداد که مبادا «داوود اوغلو از همتای ایرانی خود بخواهد… سوریه را در سینی طلا به آنها تقدیم کنیم» (جوان 10بهمن) ؛ اکنون در مطلبی بهنقل از یک سرمقالهنویس کیهان خامنهای به نام سعدالله زارعی نعل وارونه میزند که گویا این رژیم است که سیاست خود را به ترکیه و غرب تحمیل کرده و این کشور را از متحدان غربی و عربی خود جدا کرده است: «بهلحاظ زمانی، سفر در شرایطی انجام شد که مذاکرات ژنو درباره سوریه در جریان بود و این سفر بهمعنای نوعی تغییر مسیر ترکیه در ارتباط با سوریه محسوب میشد».
موارد و نمونهها بسا بیشتر از آن است که ذکر تمام آنها در این مختصر بگنجد، اما همین نمونهها نیز کافی است که دریابیم، باد در رژیم به چه سمتی میوزد و کسانی که تا دیروز زیر علم ولیفقیه سینه میزدند. امروز آش زهر رفسنجانی را هم میزنند. البته جز این هم در رژیمی که خمینی پلید بنیان گذاشت، نباید داشت، در این رژیم، تنها اصل و تنها پرنسیب که همه کنش و واکنشها را تعیین و تنظیم میکند، کسب و حفظ قدرت و ثروت به هر قیمت و همراهی و همسویی با قدرت مسلط به هر ترتیب است.
با نفوذ زهر به اعماق پیکره رژیم، شاهد هستیم که اعتراضها و غر و لندهای مهرههای باند ولیفقیه بهتدریج فروکش میکند و جای خود را به طیفی از واکنشهای منفعلانه و سکوت تا انطباق با وضعیت موجود یا حتی تعریف و تمجید از جام زهر و فواید آن میدهد. منظور از زهر، هم زهر اتمی و هم زهر سوریه است.
برخی نیز بهوضوح از بیت ولیفقیه اسباب کشی کرده و در باند رفسنجانی ـ روحانی فرود آمدهاند و اکنون تلاش میکنند بدنة نظام و پاسدارها و بسیجیهای وارفته را هم نسبت به خاصیتهای زهر توجیه و ترغیب کنند.
یکی از شاخصترین این افراد، بروجردی رئیس کمیسیون امنیت و روابط خارجی مجلس و در چندین دوره مجلس و طی سه دهه، نورچشمی خامنهای در مجلس بوده است. او که اکنون بهعنوان یکی از اعضای هیأت مذاکره انتخاب شده، در حالی که قبلاً از «انرژی هستهیی حق مسلم ماست» یک سر سوزن کوتاه نمیآمد، حرف رفسنجانی را واگویه میکند و میگوید: «نظام ما بهدنبال این است که حق فعالیتهای صلحآمیز هستهیی کشور بهرسمیت شناخته شود، چرا که این حق در معاهده NPT عملاً بهرسمیت شناخته شده و بر آن مبنا عمل میکنیم که بهلحاظ جهانی هم پذیرفته شده است». البته بروجردی خوب میداند که حق غنیسازی در NPT برای هیچ کشوری بهرسمیت شناخته نشده، آنچه بهرسمیت شناخته شده، استفاده صلحآمیز از انرژی هستهیی است.
رفسنجانی که دستش در بیان این موارد بازتر است، چندی پیش در مصاحبه با روزنامه تایمز مالی صراحتاً گفته بود: «ما همان حقوقی را که NPT برای همه کشورها بهرسمیت میشناسد را میخواهیم و بیشتر از آن چیزی نمیخواهیم».
یک مهرهٴ دیگر مجلس ارتجاع مهرداد بذرپاش است که در دورهٴ احمدینژاد زیر علم او سینه میزد و تا چندی پیش هم با دولت روحانی و توافقنامه ژنو مخالفت میورزید، از جمله در حمله به لاپوشانی دولت روحانی در مورد توافقنامه ژنو گفت: «ما در مجلس اعلام میکنیم خانه ملت در جریان مذاکرات هستهیی قرار ندارد و علت این پنهانکاری از نمایندگان مردم را متوجه نمیشویم» (فارس ـ 30دی 92). گویا باند رفسنجانی ـ روحانی را «چیزخور» کردند که 9روز بعد که جلسه مشترک دولت و مجلس تشکیل شد، او حرفهای مسخرهٴ ظریف در این جلسه پیرامون توافقنامه ژنو را حلوا حلوا کرد و گفت: «در این جلسه آقای ظریف وزیر خارجه گفت… ما جرأت داشتیم و متن اصلی توافق را منتشر کردیم اما کاخ سفید متن جعلی را به نام fact sheet منتشر کرد که این نشاندهنده پیروزی ملت ایران است».
اما مهمتر از بذرپاش، حداد عادل است که اگرچه مانند او بهطور روباز مبلغ توافقنامه ژنو و جام زهر نشده، اما حمایت غرّای او از دولت روحانی و تعریف و تمجید از جلسه مشترک کذایی همان مضمون را دارد، بهخصوص که او بهعنوان محرم اسرار خامنهای، به نیابت از او، گفت: «این گونه جلسات که در فضایی صمیمی و عقلانی برگزار میشود قطعاً خوشحالی مردم و خشنودی رهبر معظم انقلاب را در پی دارد… مجلس و دولت باید برای رفع مشکلات با یکدیگر تعامل داشته باشند و… مجلس از هیچ کمکی به دولت دریغ نمیکند». معنی روشن این حرف، دهنه زدن به معدود نمایندگان باند خامنهای است که هنوز ممکن است در مورد سرکشیدن جام زهر اما و اگر کنند.
نمونة دیگر ولایتی است که اگرچه همچنان بهعنوان مشاور امور بینالملل ولیفقیه معرفی میشود، اما در جریان مناظرههای انتخاباتی مشخص شد که او از مدتها پیش، کنار رفسنجانی در مجمع تشخیص را جای مطمئنتری برای خود یافته و تنها راه نجات نظام را هم سرکشیدن جام زهر اتمی میداند؛ ولایتی که از جام زهر اتمی بهطور کامل عبور کرده، این بار جام زهر سوریه را به ولیفقیه تعارف کرده و گفته است: «بحران سوریه راهحل نظامی ندارد… دیدگاه ایران این است که از دخالت خارجیها در سوریه جلوگیری شود». ناگفته پیداست که این شامل پاسداران رژیم و مزدوران حزبالشیطان لبنان هم میشود.
مورد جالب دیگر، موضع روزنامه جوان ارگان بسیج است که لحنش نسبت به قطعنامه ژنو و جام زهر اتمی از عربدهکشی به غرغر تبدیل شده و در مورد جام زهر سوریه هم بهرغم اینکه تا چند روز پیش حتی برای ولیفقیه که با اردوغان ملاقات کرده بود، خط قرمز و حد و حدود تعیین میکرد و مینوشت: «خط قرمزهای ایران در عراق، سوریه و لبنان، حداقلهای لازم برای تذکر به طرفهای ترک میباشد و قابل مذاکره نیستند» و هشدار میداد که مبادا «داوود اوغلو از همتای ایرانی خود بخواهد… سوریه را در سینی طلا به آنها تقدیم کنیم» (جوان 10بهمن) ؛ اکنون در مطلبی بهنقل از یک سرمقالهنویس کیهان خامنهای به نام سعدالله زارعی نعل وارونه میزند که گویا این رژیم است که سیاست خود را به ترکیه و غرب تحمیل کرده و این کشور را از متحدان غربی و عربی خود جدا کرده است: «بهلحاظ زمانی، سفر در شرایطی انجام شد که مذاکرات ژنو درباره سوریه در جریان بود و این سفر بهمعنای نوعی تغییر مسیر ترکیه در ارتباط با سوریه محسوب میشد».
موارد و نمونهها بسا بیشتر از آن است که ذکر تمام آنها در این مختصر بگنجد، اما همین نمونهها نیز کافی است که دریابیم، باد در رژیم به چه سمتی میوزد و کسانی که تا دیروز زیر علم ولیفقیه سینه میزدند. امروز آش زهر رفسنجانی را هم میزنند. البته جز این هم در رژیمی که خمینی پلید بنیان گذاشت، نباید داشت، در این رژیم، تنها اصل و تنها پرنسیب که همه کنش و واکنشها را تعیین و تنظیم میکند، کسب و حفظ قدرت و ثروت به هر قیمت و همراهی و همسویی با قدرت مسلط به هر ترتیب است.