بار دیگر طرح انتقال حوضهای آب از خزر به دریاچه ارومیه و از خلیج فارس به اصفهان و سمنان، بین باندهای بساز و در رو رژیم بالا گرفته است. و باز هم تحت عنوان «مدیریت آب ضرورت توسعهٴ پایدار» خواب طرحهای کلان «نان دار» می بینند.
در نظام ولایتفقیه، هرگاه شنیدید در مورد توسعه و عمران و برنامهریزی حرف میزنند برای اینکه وقتتان هدر نرود، بهتر است این نوع حرفها را نشنیده و ندیده بگیرید. این حرفها در نظامی که ساختارش بر استبداد بنا شده، چیزی جز ناندانی خواص و آقا زادهها نبوده و نیست. والا خشت اول مقولات توسعه و عمران قبل از هر چیز «آزادی» است. و رابطه آزادی با نظام استبدادی ولایتفقیه، همان رابطه سنگ وشیشه است.
به مقولهٴ «آب» نگاه کنیم. واقعیت این است که در طول سه دهه حاکمیت آخوندها، بسیاری دریاچهها و تالابها و رودها خشکیدند. دریاچه ارومیه، دریاچه بختکان، دریاچههامون، تالاب جزموریان، تالاب گاوخونی، تالاب شادگان، رودخانههای زاینده رود و کارون بخشی از کارنامه سیاه حاکمیت آخوندها در امر آبخیزداری هستند. روی هر کدام از این منابع آبی خشک شده که دست بگذارید خشک شدنش نه ربطی به کاهش نزولات دارد نه ارتباطی به بحث «گرم شدن زمین». یک قلم به دریاچه ارومیه نگاه کنید. چرا آب آن خشک شد؟ چون به گفته خودشان روی 14رودخانه ورودی این دریاچه بیش از 40سد ساختند. هنوز هم تعدادی سد نیمه کاره در دست دارند و تعداد دیگری هم در دست مطالعه! چرا سد ساختند؟ چون سد سازها پاسداران و آقا زادهها هستند و سدسازی هم «نان آور» است. برای همین باز هم میخواهند بسازند.
تمامی 7میلیارد مترمکعب حقابه دریاچه را به زمینهای از ما بهتران رساندند تا آنها هم از این آب به «نان» برسند.
دریاچه ارومیه علاوه بر 7میلیارد مترمکعب حقابه از رودخانهها، یک میلیارد مترمکعب دیگر از آبهای جاری و سطحی مثل چشمه ها و چاه ها حقابه دارد، که حفر حدود 73هزار چاه در اطراف دریاچه این آبها را هم برای «خودی» های نظام «نان» کرد. (از این چاه ها میگویند 23هزار حلقه غیرمجازند).
برویم به اصفهان و چهار محال بختیاری، روی زاینده رود یک قلم 14 سد بزرگ ساختهاند 6 تا سد هم دارند میسازند، 11 سد بزرگ و یک سد کوچک هم در دست مطالعه دارند. با اینکه رودخانه و تالاب گاوخونی را خشک کردهاند هنوز دست بردار سد سازی نیستند.
داستان سیاست تنظیم سامانههای آب در این مملکت داستان قنات زدن حاج میرزا آغاسی صدراعظم ناصرالدینشاه است. که هر جا میرسید راه و بیراه دستور حفر قنات میداد، یک بار به مقنی حیرانی که گفت حاج آقا از این چاه برای شما آب در نمیآید، پاسخ داد اگر برای من آب در نیاید برای تو که نان در میآورد! و این مثل در تاریخ ماند تا اخلاف چپاولگر حاج میرزاآغاسی آن را به مدار بالاتری برسانند.
الآن هم در دوران تحریم و بیپولی ظاهراً برخی «برادران قاچاقچی» از قرارگاه ضد خاتم الانبیاء، به فکر کار نان و آب دار دیگری افتادهاند و به فکر انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه و آب خلیج فارس به کویر مرکزی و اصفهان و سمنان، افتادهاند.
به چه قیمتی از آب نان گرفتهاند:
این آببازی بیحساب و کتاب، چهرهٴ سرزمینی ایران را عوض کرده، بسیاری تالابها خشکیده، جنگلها از بین رفته، از رودخانهها، تنها شورزارهای خشکی بر جا مانده، کویر و بیابان در همه جا گسترش یافته و همهٴ اینها، افت چند ده پلهای در حفاظت محیط زیست را نصیب میهن آخوندزدهٴ ما کرده و آن را به رتبهٴ 140مین کشور جهان پایین انداخته است.
حاصل این وضعیت برای مردم این میهن، افزایش ریزگردها، همراه با انواع سرطان و بیماریهای تنفسی و قلبی و مرگ بوده است و بس.