درتماس هموطنان دانشجو، آنان حرفها و درد دلهای زیادی از ستمی که در نظام پلید ولایتفقیه بر دانشجویان میرود، داشتند. آنان از چپاولگری رژیم در دانشگاهها، تبعیض در دانشگاه و اختصاص دانشگاههای درجه یک کشور به مزدوران رژیم از قبیل بسیج و بهاصطلاح ایثارگران و... ، کیفیت پایین آموزش، شهریههای کلان و مشکلات مالی دانشجویان حرف و حدیثهای زیادی دارند. حرفهای آنان آنقدر گویا، دردهای آنان آنقدر بزرگ است که از لابلای تمامی کلمات آنها، عمق فاجعه و جنایتی را که رژیم ضدبشری آخوندی بردانشجویان و بر سر آموزش عالی کشور میآورد را بهروشنی میتوان مشاهد کرد و نیاز به توضیح بیشتری ندارد. بخشی از شکایتها و درد دلهای دانشجویان از رژیم آخوندی ونظام منحط آموزش عالی آن، که عیناً از روی فایل صوتی آنها پیاده شده است به شرح زیراست:
یک دانشجو: مشکلات آموزشی این است که اولاً استادان خوب نیستند. استادانی هستند که تازه کار هستند و ما هم چون کارشناسی هستیم میخواهیم استادانی باشند که لااقل آدم چیزی از آنها یاد بگیرد. کار خاصی در دانشگاه انجام نمیشود که ماهم عملی بتوانیم کار را انجام بدهیم. اینترنت که وضعش افتضاح است اصلاً بحثش را نکنید، مشکل این است که بعضی از وقت ها اینترنت وجود ندارد. بعضی مواقع که میرویم کاری انجام بدهیم نصفه کار، اینترنت قطع میشود. استادان که خیلی چیزی نمیدانند خصوصاً در رشته ما. چند استاد هستند که با پارتی بازی و اینطور چیزها آمدهاند استخدام شدهاند. اصلاً بحثی که در کلاس میشود با بحث ما خیلی جدا است. چیزهایی از خودشان درمیآورند. من 750هزارتومان بابت شهریه به دانشگاه بدهکارم. یک مدت شهریه شد 770هزارتومان. چرا شهریهها هربار یک قیمتی است؟ من کارت دنشجوییام اعتبار ندارد، به خاطر اینکه شهریه را پرداخت نکردم. پول ندارم پرداخت کنم، کارت دانشجویی من اعتبارندارد، حالا بهعنوان سربازگیری به من گیر دادند. من ماشین باری دارم و در جاده هستم. اگر جلو من را بگیرند، کارت پایان خدمت ندارم. مدارک دارم و نشان میدهم اما میگویند این اعتبارندارد. من یک وانت بار دارم با آن بار میبرم پول دانشگاه را جور کنم.
دانشجویی از لرستان:90درصد دانشگاه آزاد مشکل دارد و برای ما خیلی مشکل است. در دانشگاه شهریه سنگین است و استادان خوب نمیرسند و درس نمیدهند. فقط یک پولی برای صرف هزینه دانشگاه میگیرند. من یک دانشجو هستم تازه درس را تمام کردهام، هرچقدر دنبال کار گشتم کار اصلاً نیست. کار آزاد هم گیرمان نمیآید، که برویم کارکنیم. بیکاری در استان لرستان خیلی بالا است. چند نفر از دوستان من در دانشگاه آزاد هستند، چهار روز د رهفته کلاس دارند، سه روز دیگر هفته میروند کارگری کنند تا هزینه دانشگاه را در بیاورند. یک دانشجو اگر کار نکند، میرسد درس بخواند، اما وقتی برود کار کند مسلماً نمیرسد درس بخواند. وقتی کار میکنی خسته و کوفته میخواهی شب بخوابی. مشکلات اینجا خیلی بالا است. مخصوصاً دانشگاه آزاد نمیرسد و استاد ندارد. ما دانشگاه آزاد بودیم، چند استاد بودند که فقط از روی کتاب درس میدادند که دکترا بودند. کلاً شهرستانهایی مانند کوهدشت، ازنا و الیگودرز و سایر شهرستانهای لرستان، دانشجویان خیلی نارضیاند. دانشگاهها اصلاً دانشگاه نیستند، در سطح دبیرستان هم نیستند اگر درست بخواهی حساب کنی. ما لیسانس گرفتیم اصلاً مثل اینکه دیپلم هم نگرفتهایم. لیسانس ما دیپلم قدیم هم حساب نمیشود. من چهارسال دانشجو بودم خوابگاه نداشتیم خانه مجردی میگرفتیم.
دانشجویی از کرمانشاه: من دانشجوی پیام نور در بزرگراه کرمانشاه هستم. دانشگاه پیام نور کرمانشاه، یک دانشگاهی است که به آن میگویند دانشگاه توی کوره آبادی. واقعاً هیچگونه امکاناتی ندارد. دوتا صندلی که دوتا دانشجو روی آن بخواهند بنشینند ندارد. دانشگاه پیام نور را در بزرگراه ساختهاند که واقعاً شلوغ است، نه فضای سبزی دارد، نه امکانات بخصوصی دارد. دو صندلی که دو دانشجو بخواهند روی آن بنشینند و در حیاط دانشگاه بنشینند و با هم حرف بزنند، ندارد. دانشجویان پیام نور امکانات خاصی ندارند. حدود 1500 تا 1600 دانشجو دارد. الآن بوفه دانشگاه از کیوسکهای نیروی انتظامی است. وقتی دانشجویان به بوفه میروند و میخواهند غذا یا میان وعده بخورند، بوفه جا برای 50نفرندارد. غذای بخصوصی هم ندارد و همهاش ساندویچ به دانشجویان میدهند. بوفه دانشگاه ساندویج دارد و در دانشگاه ناهار نمیدهند. من دانشجو، وقتی بخواهم خرج زندگی خودم را در بیاورم، آیا واقعاً کسی هست مشکل مرا درک کند؟ کسی هست شرایط ما را بداند، بگوید اینها هم درس میخوانند، هم کارمی کنند. ؟ الآن شرایط اقتصادی بیشتر دانشجویان افتضاح است. شرایط راضی کنندهیی نداریم، مجبوریم کار کنیم خرج زندگی و دانشگاه و پول توجیبیمان را دربیاوریم. مشکلات در دانشگاه زیاد است من بهعنوان یک دانشجو نمیدانم باید باچه کسی صحبت کنم که مشکلات ما دانشجویان را بفهمد. دانشجو یا باید درس بخواند و یا باید کار کند، اما وقتی که ما کار میکنیم شرایط درس خواندن سخت میشود. بالای 70 درصد از دانشجویان مجبورند کار کنند.
دانشجویی از لرستان: مشکلات دانشگاه خیلی زیاد است، من 440هزارتومان شهریه برای یک ترم دادهام، اما شهریهاش مثل دانشگاه آزاد است و فقط 100هزار تومان کمتر است. دانشگاه آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی و مجازی همه آنها شهریه میگیرند و پول را میشناسند این نیست که به دانشجو درس بدهند. دانشگاه ملی بهتر است اما دانشگاه ملی ماها را قبول نمیکند. دانشگاه ملی خانواده شهید و جانباز را قبول میکند و اولویت با آنها است. چند دوست دارم که درسشان خیلی خوب بود، ولی در دانشگاه ملی قبول نمیشوند چون میگویند هیچ سهمیهای ندارید. سهمیه این دانشگاه متعلق به ایثارگران و خانواده شهید است، کسی که متعلق به آنها نیست خیلی سخت قبول میشود. در دانشگاه آزاد بیپولی و اعتیاد بیداد میکند. مدرکی که از دانشگاه آزاد گرفته میشود اعتبار ندارد و در دانشگاه مگر اینکه خودت تلاش کنی چیزی یاد گیری، و گرنه استادان یک چیزی درس میدهند که فقط دانشجو یک نمرهای بگیرد و قبول شود. در دانشگاه آزاد کنکور نمیخواهد و بدون کنکور قبول میکنند، و هر رشتهای دوست داشته باشی قبول میکنند و فقط پول را میچسبند. پول را که میگیرند اگر درس بدهند خوب است، اما تا جایی که من میدانم هر کسی که لیسانس گرفته یا فوق دیپلم، چیزی در مورد رشتهاش نمیداند. چون مقصر دانشجو نیست استادان در سطحی هستند که نمیتوانند درس بدهند. برنامه خاصی برای دانشجو در نظر نمیگیرند، به دانشجو هم احترام نمیگذارند. من پول نداشتم و گفتم پول ندارم قبول نمیکردند و نمیگذاشتند امتحان بدهم. مشکلات خیلی زیاد است، شهرهای دیگر هم اینجا هست. این مشکلات را دانشگاه دارد که به دانشجویان احترام نمیگذارند، فقط پول را میگیرند و درس درست و حسابی نمیدهند.
پدر چند بچه پیش دانشگاهی: الآن من تاکسی خریدهام و بهعنوان راننده تاکسی کارمی کنم، بچههایم بزرگ شدهاند و پیش دانشگاهی هستند و میبایست هزینه آنها را یک جوری تهیه میکردم. تهیه هزینه تحصیل بچهها خیلی مشکل است. موسساتی هستند که برای کمک درسی درست شدهاند هزینه آنها واقعاً بالا است. هزینه این مؤسسات فرقی با دانشگاهها نمیکند. من دو ملیون برای آموزش بچهها میدهم، تهیه کتابهایشان به مراتب گرانتر از هزینههای دیگر است. خیلی به ما فشار میآید، نه تنها من بلکه همه کسانی که همکاران من هستند، از گلوی زن و بچه خودشان میزنند که بتوانند گذشته از مسائل ارزاق و لباس، هزینه کتابهای آموزشی هم زیاد است و کتابها گران هستند. 170هزارتومان، 180هزارتومان، 100هزارتومان، 200هزارتومان، پول کتابها است. متأسفانه فصل به فصل این کتابها هم عوض میشود. سال بعد که من میخواهم کتاب بخرم میبینم که پایهها فرق کرده، سؤالات فرق کرده، نمیدانم که سیاست اینها است که کتابها را عوض میکنند که نمیتواند کتابها مثل قدیم دست به دست بگردد.
یک دختر دانشجو: روز دانشجو را به تمام آزادیخواهان ایرانی تبریک میگویم و بهعنوان یک دانشجو عهد میبندم که راه دانشجویان شهید کشورم که در راه آزادی وطن جان باختند را تا آخر ادامه بدهم و16آذر امسال را مثل هر سال مثل پتکی بر سر این رژیم خونخوار فرود بیاریم. من همراه با همه دانشجویان کشورم از این سنگر آزادی با جان و خون خود دفاع میکنیم. به امید روز آزادی ملت ایران درود بر رجوی و خدانگهدار.
یک دانشجو: مشکلات آموزشی این است که اولاً استادان خوب نیستند. استادانی هستند که تازه کار هستند و ما هم چون کارشناسی هستیم میخواهیم استادانی باشند که لااقل آدم چیزی از آنها یاد بگیرد. کار خاصی در دانشگاه انجام نمیشود که ماهم عملی بتوانیم کار را انجام بدهیم. اینترنت که وضعش افتضاح است اصلاً بحثش را نکنید، مشکل این است که بعضی از وقت ها اینترنت وجود ندارد. بعضی مواقع که میرویم کاری انجام بدهیم نصفه کار، اینترنت قطع میشود. استادان که خیلی چیزی نمیدانند خصوصاً در رشته ما. چند استاد هستند که با پارتی بازی و اینطور چیزها آمدهاند استخدام شدهاند. اصلاً بحثی که در کلاس میشود با بحث ما خیلی جدا است. چیزهایی از خودشان درمیآورند. من 750هزارتومان بابت شهریه به دانشگاه بدهکارم. یک مدت شهریه شد 770هزارتومان. چرا شهریهها هربار یک قیمتی است؟ من کارت دنشجوییام اعتبار ندارد، به خاطر اینکه شهریه را پرداخت نکردم. پول ندارم پرداخت کنم، کارت دانشجویی من اعتبارندارد، حالا بهعنوان سربازگیری به من گیر دادند. من ماشین باری دارم و در جاده هستم. اگر جلو من را بگیرند، کارت پایان خدمت ندارم. مدارک دارم و نشان میدهم اما میگویند این اعتبارندارد. من یک وانت بار دارم با آن بار میبرم پول دانشگاه را جور کنم.
دانشجویی از لرستان:90درصد دانشگاه آزاد مشکل دارد و برای ما خیلی مشکل است. در دانشگاه شهریه سنگین است و استادان خوب نمیرسند و درس نمیدهند. فقط یک پولی برای صرف هزینه دانشگاه میگیرند. من یک دانشجو هستم تازه درس را تمام کردهام، هرچقدر دنبال کار گشتم کار اصلاً نیست. کار آزاد هم گیرمان نمیآید، که برویم کارکنیم. بیکاری در استان لرستان خیلی بالا است. چند نفر از دوستان من در دانشگاه آزاد هستند، چهار روز د رهفته کلاس دارند، سه روز دیگر هفته میروند کارگری کنند تا هزینه دانشگاه را در بیاورند. یک دانشجو اگر کار نکند، میرسد درس بخواند، اما وقتی برود کار کند مسلماً نمیرسد درس بخواند. وقتی کار میکنی خسته و کوفته میخواهی شب بخوابی. مشکلات اینجا خیلی بالا است. مخصوصاً دانشگاه آزاد نمیرسد و استاد ندارد. ما دانشگاه آزاد بودیم، چند استاد بودند که فقط از روی کتاب درس میدادند که دکترا بودند. کلاً شهرستانهایی مانند کوهدشت، ازنا و الیگودرز و سایر شهرستانهای لرستان، دانشجویان خیلی نارضیاند. دانشگاهها اصلاً دانشگاه نیستند، در سطح دبیرستان هم نیستند اگر درست بخواهی حساب کنی. ما لیسانس گرفتیم اصلاً مثل اینکه دیپلم هم نگرفتهایم. لیسانس ما دیپلم قدیم هم حساب نمیشود. من چهارسال دانشجو بودم خوابگاه نداشتیم خانه مجردی میگرفتیم.
دانشجویی از کرمانشاه: من دانشجوی پیام نور در بزرگراه کرمانشاه هستم. دانشگاه پیام نور کرمانشاه، یک دانشگاهی است که به آن میگویند دانشگاه توی کوره آبادی. واقعاً هیچگونه امکاناتی ندارد. دوتا صندلی که دوتا دانشجو روی آن بخواهند بنشینند ندارد. دانشگاه پیام نور را در بزرگراه ساختهاند که واقعاً شلوغ است، نه فضای سبزی دارد، نه امکانات بخصوصی دارد. دو صندلی که دو دانشجو بخواهند روی آن بنشینند و در حیاط دانشگاه بنشینند و با هم حرف بزنند، ندارد. دانشجویان پیام نور امکانات خاصی ندارند. حدود 1500 تا 1600 دانشجو دارد. الآن بوفه دانشگاه از کیوسکهای نیروی انتظامی است. وقتی دانشجویان به بوفه میروند و میخواهند غذا یا میان وعده بخورند، بوفه جا برای 50نفرندارد. غذای بخصوصی هم ندارد و همهاش ساندویچ به دانشجویان میدهند. بوفه دانشگاه ساندویج دارد و در دانشگاه ناهار نمیدهند. من دانشجو، وقتی بخواهم خرج زندگی خودم را در بیاورم، آیا واقعاً کسی هست مشکل مرا درک کند؟ کسی هست شرایط ما را بداند، بگوید اینها هم درس میخوانند، هم کارمی کنند. ؟ الآن شرایط اقتصادی بیشتر دانشجویان افتضاح است. شرایط راضی کنندهیی نداریم، مجبوریم کار کنیم خرج زندگی و دانشگاه و پول توجیبیمان را دربیاوریم. مشکلات در دانشگاه زیاد است من بهعنوان یک دانشجو نمیدانم باید باچه کسی صحبت کنم که مشکلات ما دانشجویان را بفهمد. دانشجو یا باید درس بخواند و یا باید کار کند، اما وقتی که ما کار میکنیم شرایط درس خواندن سخت میشود. بالای 70 درصد از دانشجویان مجبورند کار کنند.
دانشجویی از لرستان: مشکلات دانشگاه خیلی زیاد است، من 440هزارتومان شهریه برای یک ترم دادهام، اما شهریهاش مثل دانشگاه آزاد است و فقط 100هزار تومان کمتر است. دانشگاه آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی و مجازی همه آنها شهریه میگیرند و پول را میشناسند این نیست که به دانشجو درس بدهند. دانشگاه ملی بهتر است اما دانشگاه ملی ماها را قبول نمیکند. دانشگاه ملی خانواده شهید و جانباز را قبول میکند و اولویت با آنها است. چند دوست دارم که درسشان خیلی خوب بود، ولی در دانشگاه ملی قبول نمیشوند چون میگویند هیچ سهمیهای ندارید. سهمیه این دانشگاه متعلق به ایثارگران و خانواده شهید است، کسی که متعلق به آنها نیست خیلی سخت قبول میشود. در دانشگاه آزاد بیپولی و اعتیاد بیداد میکند. مدرکی که از دانشگاه آزاد گرفته میشود اعتبار ندارد و در دانشگاه مگر اینکه خودت تلاش کنی چیزی یاد گیری، و گرنه استادان یک چیزی درس میدهند که فقط دانشجو یک نمرهای بگیرد و قبول شود. در دانشگاه آزاد کنکور نمیخواهد و بدون کنکور قبول میکنند، و هر رشتهای دوست داشته باشی قبول میکنند و فقط پول را میچسبند. پول را که میگیرند اگر درس بدهند خوب است، اما تا جایی که من میدانم هر کسی که لیسانس گرفته یا فوق دیپلم، چیزی در مورد رشتهاش نمیداند. چون مقصر دانشجو نیست استادان در سطحی هستند که نمیتوانند درس بدهند. برنامه خاصی برای دانشجو در نظر نمیگیرند، به دانشجو هم احترام نمیگذارند. من پول نداشتم و گفتم پول ندارم قبول نمیکردند و نمیگذاشتند امتحان بدهم. مشکلات خیلی زیاد است، شهرهای دیگر هم اینجا هست. این مشکلات را دانشگاه دارد که به دانشجویان احترام نمیگذارند، فقط پول را میگیرند و درس درست و حسابی نمیدهند.
پدر چند بچه پیش دانشگاهی: الآن من تاکسی خریدهام و بهعنوان راننده تاکسی کارمی کنم، بچههایم بزرگ شدهاند و پیش دانشگاهی هستند و میبایست هزینه آنها را یک جوری تهیه میکردم. تهیه هزینه تحصیل بچهها خیلی مشکل است. موسساتی هستند که برای کمک درسی درست شدهاند هزینه آنها واقعاً بالا است. هزینه این مؤسسات فرقی با دانشگاهها نمیکند. من دو ملیون برای آموزش بچهها میدهم، تهیه کتابهایشان به مراتب گرانتر از هزینههای دیگر است. خیلی به ما فشار میآید، نه تنها من بلکه همه کسانی که همکاران من هستند، از گلوی زن و بچه خودشان میزنند که بتوانند گذشته از مسائل ارزاق و لباس، هزینه کتابهای آموزشی هم زیاد است و کتابها گران هستند. 170هزارتومان، 180هزارتومان، 100هزارتومان، 200هزارتومان، پول کتابها است. متأسفانه فصل به فصل این کتابها هم عوض میشود. سال بعد که من میخواهم کتاب بخرم میبینم که پایهها فرق کرده، سؤالات فرق کرده، نمیدانم که سیاست اینها است که کتابها را عوض میکنند که نمیتواند کتابها مثل قدیم دست به دست بگردد.
یک دختر دانشجو: روز دانشجو را به تمام آزادیخواهان ایرانی تبریک میگویم و بهعنوان یک دانشجو عهد میبندم که راه دانشجویان شهید کشورم که در راه آزادی وطن جان باختند را تا آخر ادامه بدهم و16آذر امسال را مثل هر سال مثل پتکی بر سر این رژیم خونخوار فرود بیاریم. من همراه با همه دانشجویان کشورم از این سنگر آزادی با جان و خون خود دفاع میکنیم. به امید روز آزادی ملت ایران درود بر رجوی و خدانگهدار.