728 x 90

كهكشان,

انعکاس سرخ قلب من... ـ احمدرضا ـ الف

-

حسین مدنی
حسین مدنی
همیشه وقتی او را می‌دیدم، آرزویم بود که روزی در مسیر مبارزه بتوانم مثل او باشم، ای بسا که این لحظه؛ انعکاس صلابت آن قلهٴ رفیع در هر مخاطبی بود.

لبخندی مهربان، آمیخته با حسنی یوسفانه، روشنی بخش چهره‌اش بود؛ هر چند در پس این لبخند پرده‌ای از حزن یعقوب نیز بر خانه دلش آویخته می‌دیدی. غم خلقی که هر روز بر سر کوچه‌ها به دارش می‌کشیدند، درد کودکان خیابانی و بچه‌هایی که روی دریای نفت باید گرسنه سر به سنگ فرش رواقهای نمور آرزوهایشان می‌گذاشتند.

نامش… نامش نیز نمودی از حسنش بود، نامش را از فرزند پیامبر به ودیعه گرفته بود، حسین! نامی چه شایسته!

در طریقت و رسم زندگی نیز مسلک سرخ او را برگزید، رسمی چه بایسته!

هرگاه در جمعی رشته سخن را به دست می‌گرفت، دیگر صدایی جز صدای گرم و پر غرورش به گوش نمی‌رسید، تمام اعضایت گوش می‌شدند، چشم‌ها به برق دو چشمش دوخته، پلک جرأت فرود آمدن نداشت، مبادا لحظه‌ای دیده از شکار هیبت کم نظیرش غافل شود.

گاه در می‌ماندم، از هر سوی که بر گرد این قله رفیع دیده می‌افکنی تصویری بدیع از تعالی و کمال انسان در ذهنت نقش می‌بندد.

آری او برای زندگی خود هیچ نخواست؛ در صورتی‌که همه چیز داشت. 35سال پیش وقتی دانشجویی جوان بود و در دانشگاههای آمریکا مشغول گذراندن تحصیلات عالیه خود بود، از آنچه که هر کسی در روند زندگی معمول می‌تواند داشته باشد بر خوردار بود. ولی این روح سرکش او را راضی نمی‌کرد، آنچه که برای سایرین همه چیز بود در چشمان پاک او ناچیز و حقیر می‌نمود. چرا که تجسم آرزوهای خود را در افق دیگری یافته بود، در مجاهدین خلق ایران. رسمی جدید و نگرشی بدیع از معنای زندگی در مکتب مسعود.

یادم هست روزی برای انجام کارهای خدماتی اشرف در خیابان مشغول کار و نظافت بودم. لباس و سر و رویم پر از گرد و خاک بود و گرم کار خود بودم. احساس کردم دستی مهربان شانه‌ام را می‌فشارد. خودش بود، برادر حسین! برگشتم، خواستم رعایت کنم که کت و شلوارش کثیف نشود، آخر تازه از ملاقات یا به قول خودش از جنگ بیرون آمده بود. قبل از این‌که این فکر در ذهنم بلور ببندد دست به گردن من انداخت و با گرمی و خلوص خاص خودش من را به آغوش مهربانش طلبید.

در چند قدمی ما یکی از پارلمانترهای اروپایی، از دوستان مقاومت ایستاده بود و با صفا و لذت ما را نگاه می‌کرد.

آری، خیلی از شخصیتها و رجال دنیای سیاست، ژنرالها و افسران ابرقدرت دنیا که در برابر اشرف و اشرفی احساس خضوع می‌کنند و بسیاری از دوستان مقاومت که امروز پیرامون آرمان مجاهدین حلقه زده و زنجیر بسته‌اند، نقطه انتخابشان تاثیر پذیری از مردی بود که در عین بلندی مرتبه، برای نوپا‌ترین همرزمان خود خاک خاک بود. کسی که تکرار نامش برای دشمنان رعشه مرگ و برای دوستان نوید پیروزی محتوم بود. مجاهد خلق حسین مدنی!
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fbb42ebc-917c-40eb-9920-b85dcf3e26ea"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات