باران اسیدی در خوزستان، یک حادثهٴ طبیعی است یا ناشی از تباهکاریهای نظام ولایتفقیه؟ طی نیمه دوم آبان92، بارش باران اسیدی 20هزار نفر را در شهرهای خوزستان، بهخصوص در اهواز، امیدیه و سوسنگرد به مشکلات تنفسی مبتلا کرد. آمارها البته طبق معمول بسیار مختلف بود، از 2هزار تا 20هزار نفر و تا چند دههزار نفر هم گفته شد.
در مورد گستردگی هوای آلوده که منجر به بارش باران اسیدی شد نیز اطلاعات دقیقی داده نشد. گفتند که از اهواز و شهرهای نزدیک به آن تا تمامی شهرهای جنوبی خوزستان، بارش باران اسیدی برای مردم مشکلات تنفسی ایجاد کرده و به زمینهای کشاورزی آسیب رسانده است.
بارش باران اسیدی برای طبیعت، مثل تب شدیدی است که از عفونت ریهها خبر میدهد. ریههای تنفسی استان خوزستان، یا همان تالابهایش، از غنیترین و سرشار ترین تالابهای ایران بودند. بیش از 20 درصد از مساحت تالابهای کشور در استان خوزستان قرار دارد.
سهم میانگین هر استان از تالابها حدود ۲.۵ درصداست که با مساحت تالابها در خوزستان قابل مقایسه نیست. تالابهای شادگان، هور العظیم و هور الهویزه، در خوزستان در لیست کنوانسیون رامسر از جملهٴ 10 تالاب برتر در خاورمیانه ثبت شدهاند. علاوه بر اینها تالاب هور الحمار و خورموسی را که در سواحل جنوبی نقش یک تالاب آب شور بزرگ را دارد از غنیترین سرمایههای زیست محیطی نه تنها خوزستان و ایران بلکه کشورهای همسایه بودند.
نقش این تالابها در مهار ریزگردها، در حفظ رطوبت هوای منطقه که بهمثابه سدی جلو بادهای شن دار صحاری عربستان و عراق عمل میکردند نیاز به توضیح ندارند.
همچنین نقش این تالابها در حفظ پوشش گیاهی بیابانها، برای جلوگیری از حرکت شن ها و حفظ زمینهای کشاورزی، ارزش ملی این تالابها را برای ایران که در ردیف کشورهای پرآب نیست صد چندان میکند.
اما ببینیم در نظام ولایتفقیه با این تالابها چه کردند. تالابهای شادگان، هور العظیم و هور الهویزه که زمانی در لیست کنوانسیون رامسر بودند در لیست تالابهای بحران زدهٴ مونترال قرار گرفتهاند.
برگی از جنایتهای زیست محیطی رژیم
در مورد گستردگی هوای آلوده که منجر به بارش باران اسیدی شد نیز اطلاعات دقیقی داده نشد. گفتند که از اهواز و شهرهای نزدیک به آن تا تمامی شهرهای جنوبی خوزستان، بارش باران اسیدی برای مردم مشکلات تنفسی ایجاد کرده و به زمینهای کشاورزی آسیب رسانده است.
بارش باران اسیدی برای طبیعت، مثل تب شدیدی است که از عفونت ریهها خبر میدهد. ریههای تنفسی استان خوزستان، یا همان تالابهایش، از غنیترین و سرشار ترین تالابهای ایران بودند. بیش از 20 درصد از مساحت تالابهای کشور در استان خوزستان قرار دارد.
سهم میانگین هر استان از تالابها حدود ۲.۵ درصداست که با مساحت تالابها در خوزستان قابل مقایسه نیست. تالابهای شادگان، هور العظیم و هور الهویزه، در خوزستان در لیست کنوانسیون رامسر از جملهٴ 10 تالاب برتر در خاورمیانه ثبت شدهاند. علاوه بر اینها تالاب هور الحمار و خورموسی را که در سواحل جنوبی نقش یک تالاب آب شور بزرگ را دارد از غنیترین سرمایههای زیست محیطی نه تنها خوزستان و ایران بلکه کشورهای همسایه بودند.
نقش این تالابها در مهار ریزگردها، در حفظ رطوبت هوای منطقه که بهمثابه سدی جلو بادهای شن دار صحاری عربستان و عراق عمل میکردند نیاز به توضیح ندارند.
همچنین نقش این تالابها در حفظ پوشش گیاهی بیابانها، برای جلوگیری از حرکت شن ها و حفظ زمینهای کشاورزی، ارزش ملی این تالابها را برای ایران که در ردیف کشورهای پرآب نیست صد چندان میکند.
اما ببینیم در نظام ولایتفقیه با این تالابها چه کردند. تالابهای شادگان، هور العظیم و هور الهویزه که زمانی در لیست کنوانسیون رامسر بودند در لیست تالابهای بحران زدهٴ مونترال قرار گرفتهاند.
برگی از جنایتهای زیست محیطی رژیم
«تالاب هور العظیم به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است»
این جمله، اعتراف مدیرکل محیط زیست خوزستان است. اظهارات او در مورد وضعیت سه تالاب شادگان، هور العظیم و هور الهویزه برگی از سندهای جنایت زیست محیطی رژیم است. به گفته این کارگزار رژیم:
«تالاب هورالعظیم آنقدر مهجور واقع شده که نه حقابهیی از عراق دریافت میکند و نه از ایران...از تالاب هورالعظیم چیزی باقی نمانده که بخواهیم به آن نمرهیی دهیم. این تالاب که در مرز ایران و عراق قرار دارد، به مراتب وضعیتش بدتر از تالاب شادگان است، لااقل شادگان صوری و ظاهری هم شده آب دارد، هر چند آلوده اما هورالعظیم از داشتن همین مقدار آب هم محروم است. بخش اعظم حقابه هورالعظیم از دجله و فرات عراق تأمین میشد و بخشی را هم کرخه تأمین میکرد. اما در حال حاضر هیچ حقابهیی برایش از هیچ کشوری در نظر گرفته نشده است. ».
این هورالعظیم با آن هورالعظیمی که در لیست کنوانسیون رامسر ثبت شده و جزو 10 تالاب برتر خاورمیانه بود، فرق میکند. هورالعظیم در حال حاضر به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است.
تالاب هور العظیم پیش از حاکمیت آخوندها، 750هزار هکتار مساحت داشت، ولی با سرقت حقابة آن در حکومت آخوندی به زیر 100هزار هکتار رسیده است. یک کارگزار رژیم که بهعنوان مسؤل آزمایشگاه سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان معرفی شده است در روزنامه حکومتی اعتماد اعتراف کرده است:
این هورالعظیم با آن هورالعظیمی که در لیست کنوانسیون رامسر ثبت شده و جزو 10 تالاب برتر خاورمیانه بود، فرق میکند. هورالعظیم در حال حاضر به چشمه گرد و خاک تبدیل شده است.
تالاب هور العظیم پیش از حاکمیت آخوندها، 750هزار هکتار مساحت داشت، ولی با سرقت حقابة آن در حکومت آخوندی به زیر 100هزار هکتار رسیده است. یک کارگزار رژیم که بهعنوان مسؤل آزمایشگاه سازمان حفاظت محیط زیست استان خوزستان معرفی شده است در روزنامه حکومتی اعتماد اعتراف کرده است:
«تالاب هورالعظیم به یکی از کانونهای گرد و غبار تبدیل شده است. خشکی این تالاب موجب شده پدیده گرد و غبارو شیوع بیماری تنفسی به میزان 4درصد در استان افزایش یابد. اخیراً به واسطه باران میکروبی بیش از 4هزار نفر راهی بیمارستانها شدهاند».
این کارگزار رژیم از وجود سرب در نمونه ذرات گرد و غبار خبر داد و گفت: «در نمونهبرداریهایی که از ذرات گرد و غبار بهعمل آوردیم شاهد آلودگی این ذرات به ماده سرب به میزان ۵۷.۱۲ درصد بودیم که این موضوع بسیار خطرناک است».
در دورهٴ دولت پاسدار احمدینژاد، مرکز مطالعات طبی وابسته به دانشگاه تهران در یک گزارش محرمانه در مورد علت افزایش ریزگردهای مسموم در تهران و سایر استانهای مرکزی و غربی و حتی شرقی و شمالی کشور، نوشته بود، «تالابهای شادگان و هور العظیم، نوعی باکتری در هوا تولید میکردند، که این باکتریها بر ترکیب ریزگردهای حاوی سرب و نمک اثرگذار بودند و محیط زیست را از این آلودگی حفظ میکردند. با کوچک شدن و مسموم شدن آب این تالاب ها، دیگر نشانی از عملکرد فعال این باکتریها دیده نمیشود».
سرازیر کردن پس ماندهای سمی پتروشیمی های اطراف شهر ماهشهر، در خور موسی، و از بین بردن بیش از 2 میلیون ماهی یکی دیگر از تبهکاریهای زیست محیطی رژیم است که روزنامههای حکومتی در آبان 92 به آن اعتراف کردهاند.
وضعیت نامطلوب تالاب شادگان
این کارگزار رژیم از وجود سرب در نمونه ذرات گرد و غبار خبر داد و گفت: «در نمونهبرداریهایی که از ذرات گرد و غبار بهعمل آوردیم شاهد آلودگی این ذرات به ماده سرب به میزان ۵۷.۱۲ درصد بودیم که این موضوع بسیار خطرناک است».
در دورهٴ دولت پاسدار احمدینژاد، مرکز مطالعات طبی وابسته به دانشگاه تهران در یک گزارش محرمانه در مورد علت افزایش ریزگردهای مسموم در تهران و سایر استانهای مرکزی و غربی و حتی شرقی و شمالی کشور، نوشته بود، «تالابهای شادگان و هور العظیم، نوعی باکتری در هوا تولید میکردند، که این باکتریها بر ترکیب ریزگردهای حاوی سرب و نمک اثرگذار بودند و محیط زیست را از این آلودگی حفظ میکردند. با کوچک شدن و مسموم شدن آب این تالاب ها، دیگر نشانی از عملکرد فعال این باکتریها دیده نمیشود».
سرازیر کردن پس ماندهای سمی پتروشیمی های اطراف شهر ماهشهر، در خور موسی، و از بین بردن بیش از 2 میلیون ماهی یکی دیگر از تبهکاریهای زیست محیطی رژیم است که روزنامههای حکومتی در آبان 92 به آن اعتراف کردهاند.
وضعیت نامطلوب تالاب شادگان
تالاب شادگان ریختن پساب های صنعتی و شهری عامل مرگ آبزیان
یک کارشناس دیگر محیط زیست به روزنامه حکومتی اعتماد گفته است: «وضعیت تالاب شادگان بسیار نامطلوب است چون محل دریافت پساب کشت و صنعت نیشکر و کشاورزی منطقه است و همهٴ آنها وارد تالاب شادگان میشدند، به همین دلیل بسیاری از گونههای آبزی تالاب از بین رفتهاند و در پی آن، بسیاری از صیادان منطقه بیکار شدهاند. حتی پوشش گیاهی مرغوب منطقه هم از بین رفته است. اخیراً بهدلیل احداث پتروشیمی جدید در خوزستان، بخش زیادی از حقابه را به آن ماجرا اختصاص دادند... اگر کیفیت آب به همین شکل باشد قطعاً ماهیای زنده نخواهد ماند، اگر غیر از این بود صیادهای منطقه بیکار نمیماندند».
تالاب شادگان که زمانی 400هزار هکتار مربع مساحت داشت و محل پرورش گونههای مختلف ماهی بود، امروز به مردابی از فاضلاب شهری تبدیل شده است.
اکنون با این دادهها میشود به چرایی بارش «باران اسیدی» یا به قول کارگزار رژیم «باران میکروبی» در خوزستان پاسخ داد. در یک کلام چنگ انداختن آخوندها بر ریههای طبیعی خوزستان، کشتن تالابها با دزدیدن آب آنها برای مصارف اتمی و صنایع آب بر و سودآور برای رژیم، بدون توجه به پیامدهای زیست محیطی آن، علت کشتار خاموش مردم خوزستان و استانهای مجاور است.
شاهرگ حیاتی خوزستان, کارون باپساب های کشنده
به این ترتیب، باران اسیدی و سایر پدیدههای فاجعهبار استان خوزستان نیز نه ناشی از عوامل طبیعی بلکه محصول سودجویی کوتهنظرانه رژیم ضدایرانی و بیآیندهٴ ولایتفقیه است.