در نظام ولایتفقیهی، زنان میهنمان تحت انواع سرکوب و محدویت قرارمیگیرند، که ناشی از ماهیت زنستیز حکومت آخوندی است، که در این رابطه زنان دچار مشکلات بسیاری در زمینه اجتماعی و اقتصادی میشوند، و از طرفی پدیدههای شوم اجتماعی نیز در کمین آنان قرار دارد. یکی از مشکلاتی که زنان محروم با آن مواجه هستند، سرپرستی خانواده است که این هم از آن پدیدههای شوم اجتماعی است که در این نظام جهنمی، زنان باید برای حل این تضاد ومعضل، رنجها و مرارتهای بسیاری را تحمل کنند. در زیر به بعضی از موارد و مشکلات این قشر از هموطنان اشاره میشود.
تلویزیون شبکه 5 رژیم روز 8مرداد با تعدادی از زنان سرپرست خانوار گفتگو کرده است که خلاصهای از مشکلات ومصائبی که آنان مطرح کرده است از این قراراست: ”مادری میگوید دختر من الآن 11ساله دختراشو خودش نگر میداره، خودش سرپرسته خودش کارمیکنه“.
زن سرپرست خانواده میگوید: ”من منیره مصطفایی هستم ساکن کیانشهر منطقه 15 هستم سرپرستی بچههامو دارم الآن تقریباً 12ساله سرپرستی بچههامو دارم یه خردسال دارم دانشجوهام یکیش کارشناسی معماری میخوانه اون یکی دخترم حقوق میخوانه دختر کوچکم فعلاً ابتداییه“.
هیچکس آمار دقیق زنان سرپرست خانوار در ایران را نمیداند. دو سال قبل در تاریخ 27تیر 90روزنامه حکومتی تهران امروز نوشت: «آمارها نشان میدهد در حالیکه هماکنون بیش از ۲ میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد، سالانه نیز ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار دیگر به این تعداد اضافه میشود»
البته باید گفت با افزایش آمار طلاقها، مرگ در تصادفات، فقر و خودکشی و انواع آسیبهای اجتماعی که رژیم آخوندی بر مردم وارد کرده، آمار زنان سرپرست خانوار نیز با شتاب بیشتری افزایش یافته است. زنانی که عمدتاً از سواد و معلومات کافی هم برخوردار نیستند، و مجبورند با کمترین دستمزد که گاه به 100هزار تومان در ماه هم نمیرسد، به کار نظافت خانهها بپردازند. در این رابطه یک زن سرپرست خانوارمی گوید: ”با توجه به اینکه نگاه کردم دیدم زندگی برام خیلی، مشکله خیلی سخته، توکل به خدا کردم با سختیهایی که داشتم توکل کردم، به خدا با این سختیها جنگیدم با کار کردن در منازل و با سختیها، با کار کردن تو منازلها و درست کردن ترشی پاک کردن سبزی با خیلی از سختیها جنگیدمو تا بچههامو تونستم برسونم تا اینجا“.
اما قانع کردن بچهها به این نظام فاسد طبقاتی که آخوندهای حاکم و کارگزاران غارتگرشان بر این مادران تحمیل کرده کار سادهای نیست مادری در این رابطه میگوید: ”از نظافت پله خونه هرچی دستم برسه، برای اولین بار توی ونک بود نظافت خونه بود اومدم دیدم بچهام سوخته، بخاری گر گرفته، بچهام پوست سرش سوخته، یه دفعه پارسال بچهام رو برده بودم نظافت خونه، اتاقهای بچهها رو میدید تمیز میکردم تا تخت رو میدید خوابش نمیومدها میرفت روی تختش میخوابید یا مثلاً میآمد خونه میرفت روی اعصاب من، مامان تختشو دیدی، مامان کمدشو دیدی مامان اسباب بازیاشون رو دیدین“
مادران هر چه تلاش کنند باز هم نمیتوانند از عهدهٴ یک خانهٴ کوچک با کمترین امکانات هم برخوردار باشند، یک خانم در زمینه مشکلات ساختمان خانهاش میگوید: ”الان تقریباً 11سال 12ساله اینجا زندگی میکنم. ولی بعد از این دیگه نمیشه زندگی کرد سقفش داره میریزه زمستون بارون میریزه“.
هر چند که از رژیم آخوندی انتظار حل کردن چنین مشکلاتی بسیار خام خیالانه است، اما این رژیم مدعی است که رسیدگیهایی به برخی از زنان سرپرست خانوار میکند، مبلغی که هر ماه به یک مادر و دو کودک داده میشود، حدود 60هزار تومان است. یعنی تنها با آن میتوان یک وعده شام تهیه کرد که تلویزیون رژیم آن را 54هزارو 400 تومان برآورد کرد و گفت: ”تا حال شده که بشینید که هزینهٴ یک افطاری ساده برای 4نفر رو حساب کنید ما این کار رو کردیم، مجموع قیمت همین نان و پنیر وسبزی و خرما قند و شکر چند کاسه آش نیم کیلو زولبیا بامیه و مقداری میوه میشه 54هزار و 400 تومان“.
مشکل حکومت این نیست که کمیته امداد آن بهخاطر بیپولی و یا کمپولی، به زنان سرپرست خانوار حدود ماهی 60هزار تومان میدهد، زیرا میلیاردها دلار در سوریه برای همین خانوادههای مشابه خرج میکند، تا جا پای تروریستی و سرکوبگرانهٴ آن در سوریه حفظ باشد. طبق آماری که سایت رسمی کمیته امداد رژیم ارائه داده است، تا پایان سال ۱۳۸۹ یعنی قبل از شروع انقلاب مردمی علیه بشار اسد جنایتکار، تعداد ۲۴۷۶ خانوار سوری با جمعیت ۹۳۳۸ نفر تحت پوشش کمکهای این کمیته بودهاند.
این کمیته برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات زنان محروم و دجالگری، هرازگاهی کاروانهای زیارت مشهد برای بستن دهان این زنان محروم به راه میاندازد، تا خواستههای خود را نه از رژیم آخوندی که با دستکم 800میلیارد دلار درآمد پول نفت در 8سال گذشته، بلکه از امام رضای غریب جستجو کنند. تلویزیون شبکه 5 رژیم در این زمینه گفتگویی دارد با یکی اززنان محروم که با این کاروان به مشهد رفته و ا سختیهای زندگیاش را به امام رضا گفته بود: ”خبرنگار: مشهد رفتین
خانم سرپرست: بله کمیته امداد منو با دخترام برده مشهد
خبرنگار: آخرین باری که مشهد بودین چی خواستین از امام رضا؟
جواب: از آقام خواستم که اول سلامتیمو بده بعد توکل کردم به آقا تو زندگی خیلی سختی کشیدم فقط موفقیت بچههامو میخوام بخدا هیچی از آقا نخواستم“.
اینها بخشی از مشکلاتی است که زنان میهنمان در نظام آخوندی با آن دست به گریبان هستند، سران دزد و غارتگر رژیم و ایادی دانه درشت آن درخانهها و ویلاهای آنچنانی زندگی میکنند، اما سقف خانه یک زن سرپرست خانواده در حال فروریختن است. این زنان باید در کاخ ها و خانههای مجلل، خانه و تختهای گران قیمت را تمیز کنند و بچههایشان بادیدن زندگی مرفه ویلانشینان وکاخ نشینان، دچار مشکلات عصبی بشوند و خواب برآنان حرام شود. آری، این است بلایا و مشکلاتی که زنان سرپرست خانواردر نظام طبقاتی آخوندی تحمل میکنند، آنان و فرزندانشان، تحت حاکمیت این نظام ننگین از داشتن حد اقلها برای زندگی و معیشت محرومند.
تلویزیون شبکه 5 رژیم روز 8مرداد با تعدادی از زنان سرپرست خانوار گفتگو کرده است که خلاصهای از مشکلات ومصائبی که آنان مطرح کرده است از این قراراست: ”مادری میگوید دختر من الآن 11ساله دختراشو خودش نگر میداره، خودش سرپرسته خودش کارمیکنه“.
زن سرپرست خانواده میگوید: ”من منیره مصطفایی هستم ساکن کیانشهر منطقه 15 هستم سرپرستی بچههامو دارم الآن تقریباً 12ساله سرپرستی بچههامو دارم یه خردسال دارم دانشجوهام یکیش کارشناسی معماری میخوانه اون یکی دخترم حقوق میخوانه دختر کوچکم فعلاً ابتداییه“.
هیچکس آمار دقیق زنان سرپرست خانوار در ایران را نمیداند. دو سال قبل در تاریخ 27تیر 90روزنامه حکومتی تهران امروز نوشت: «آمارها نشان میدهد در حالیکه هماکنون بیش از ۲ میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد، سالانه نیز ۶۰ هزار زن سرپرست خانوار دیگر به این تعداد اضافه میشود»
البته باید گفت با افزایش آمار طلاقها، مرگ در تصادفات، فقر و خودکشی و انواع آسیبهای اجتماعی که رژیم آخوندی بر مردم وارد کرده، آمار زنان سرپرست خانوار نیز با شتاب بیشتری افزایش یافته است. زنانی که عمدتاً از سواد و معلومات کافی هم برخوردار نیستند، و مجبورند با کمترین دستمزد که گاه به 100هزار تومان در ماه هم نمیرسد، به کار نظافت خانهها بپردازند. در این رابطه یک زن سرپرست خانوارمی گوید: ”با توجه به اینکه نگاه کردم دیدم زندگی برام خیلی، مشکله خیلی سخته، توکل به خدا کردم با سختیهایی که داشتم توکل کردم، به خدا با این سختیها جنگیدم با کار کردن در منازل و با سختیها، با کار کردن تو منازلها و درست کردن ترشی پاک کردن سبزی با خیلی از سختیها جنگیدمو تا بچههامو تونستم برسونم تا اینجا“.
اما قانع کردن بچهها به این نظام فاسد طبقاتی که آخوندهای حاکم و کارگزاران غارتگرشان بر این مادران تحمیل کرده کار سادهای نیست مادری در این رابطه میگوید: ”از نظافت پله خونه هرچی دستم برسه، برای اولین بار توی ونک بود نظافت خونه بود اومدم دیدم بچهام سوخته، بخاری گر گرفته، بچهام پوست سرش سوخته، یه دفعه پارسال بچهام رو برده بودم نظافت خونه، اتاقهای بچهها رو میدید تمیز میکردم تا تخت رو میدید خوابش نمیومدها میرفت روی تختش میخوابید یا مثلاً میآمد خونه میرفت روی اعصاب من، مامان تختشو دیدی، مامان کمدشو دیدی مامان اسباب بازیاشون رو دیدین“
مادران هر چه تلاش کنند باز هم نمیتوانند از عهدهٴ یک خانهٴ کوچک با کمترین امکانات هم برخوردار باشند، یک خانم در زمینه مشکلات ساختمان خانهاش میگوید: ”الان تقریباً 11سال 12ساله اینجا زندگی میکنم. ولی بعد از این دیگه نمیشه زندگی کرد سقفش داره میریزه زمستون بارون میریزه“.
هر چند که از رژیم آخوندی انتظار حل کردن چنین مشکلاتی بسیار خام خیالانه است، اما این رژیم مدعی است که رسیدگیهایی به برخی از زنان سرپرست خانوار میکند، مبلغی که هر ماه به یک مادر و دو کودک داده میشود، حدود 60هزار تومان است. یعنی تنها با آن میتوان یک وعده شام تهیه کرد که تلویزیون رژیم آن را 54هزارو 400 تومان برآورد کرد و گفت: ”تا حال شده که بشینید که هزینهٴ یک افطاری ساده برای 4نفر رو حساب کنید ما این کار رو کردیم، مجموع قیمت همین نان و پنیر وسبزی و خرما قند و شکر چند کاسه آش نیم کیلو زولبیا بامیه و مقداری میوه میشه 54هزار و 400 تومان“.
مشکل حکومت این نیست که کمیته امداد آن بهخاطر بیپولی و یا کمپولی، به زنان سرپرست خانوار حدود ماهی 60هزار تومان میدهد، زیرا میلیاردها دلار در سوریه برای همین خانوادههای مشابه خرج میکند، تا جا پای تروریستی و سرکوبگرانهٴ آن در سوریه حفظ باشد. طبق آماری که سایت رسمی کمیته امداد رژیم ارائه داده است، تا پایان سال ۱۳۸۹ یعنی قبل از شروع انقلاب مردمی علیه بشار اسد جنایتکار، تعداد ۲۴۷۶ خانوار سوری با جمعیت ۹۳۳۸ نفر تحت پوشش کمکهای این کمیته بودهاند.
این کمیته برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات زنان محروم و دجالگری، هرازگاهی کاروانهای زیارت مشهد برای بستن دهان این زنان محروم به راه میاندازد، تا خواستههای خود را نه از رژیم آخوندی که با دستکم 800میلیارد دلار درآمد پول نفت در 8سال گذشته، بلکه از امام رضای غریب جستجو کنند. تلویزیون شبکه 5 رژیم در این زمینه گفتگویی دارد با یکی اززنان محروم که با این کاروان به مشهد رفته و ا سختیهای زندگیاش را به امام رضا گفته بود: ”خبرنگار: مشهد رفتین
خانم سرپرست: بله کمیته امداد منو با دخترام برده مشهد
خبرنگار: آخرین باری که مشهد بودین چی خواستین از امام رضا؟
جواب: از آقام خواستم که اول سلامتیمو بده بعد توکل کردم به آقا تو زندگی خیلی سختی کشیدم فقط موفقیت بچههامو میخوام بخدا هیچی از آقا نخواستم“.
اینها بخشی از مشکلاتی است که زنان میهنمان در نظام آخوندی با آن دست به گریبان هستند، سران دزد و غارتگر رژیم و ایادی دانه درشت آن درخانهها و ویلاهای آنچنانی زندگی میکنند، اما سقف خانه یک زن سرپرست خانواده در حال فروریختن است. این زنان باید در کاخ ها و خانههای مجلل، خانه و تختهای گران قیمت را تمیز کنند و بچههایشان بادیدن زندگی مرفه ویلانشینان وکاخ نشینان، دچار مشکلات عصبی بشوند و خواب برآنان حرام شود. آری، این است بلایا و مشکلاتی که زنان سرپرست خانواردر نظام طبقاتی آخوندی تحمل میکنند، آنان و فرزندانشان، تحت حاکمیت این نظام ننگین از داشتن حد اقلها برای زندگی و معیشت محرومند.