استرون استیونسون، رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا
عصر بهخیر خانمها و آقایان. با تشکر که امروز به این هتل آمدید. برای من باعث افتخار بزرگی است که به نایب رئیسجمهور عراق طارق الهاشمی در بروکسل خوشآمد بگویم. عالیجناب الهاشمی از سرشناسترین سیاستمداران عراق است. او بهخاطر اصولی که در مورد آزادی و دموکراسی از آن پیروی میکند شناخته شده است و بهخاطر کاری که در جهت برقراری آزادی برای مردم محاصره شده آن کشور انجام میدهد، معروف است. برادر او توسط رژیم ایران به قتل رسید و این موضوع باعث شد تا آقای هاشمی همواره از نفوذ روزافزون رژیم ایران در عراق ناراحت باشد. وی به یک منتقد سرسخت دخالتهای رژیم ایران در کشورش تبدیل شد و این به همراه این حقیقت که وی برجستهترین سیاستمدار سنی در سیاستمداران ارشد دولت بود منجر به وضعیت شرمآوری شد که در دسامبر 2011 اتفاق افتاد، وقتی که 13تن از محافظان ایشان دستگیر شدند. یکی از آنها که 33سال سن داشت زیر شکنجههای عوامل نوری مالکی به قتل رسید. دیدبان حقوقبشر گفت که وقتی جسدش به خانوادهاش برگردانده شد، شدت جراحات آنقدر بود که آنها نمیتوانستند پسرشان را تشخیص دهند. شقاوت در شکنجههای اعمال شده علیه تا بدین حد بود. اما بر اساس اعترافهای که در زیر شکنجه از او تحت اجبار گرفته شده بود، یعنی چیزهای غیرواقعی که در زیر شکنجه گرفته بودند، تمامی 12 محافظ باقیمانده عالیجناب هاشمی در نوامبر سال گذشته به مرگ محکوم شدند. آنها اکنون در انتظار اجرای حکم اعدامشان هستند. این است آن بیعدالتی وحشتناکی که علیه یکی از دموکراتهای برجسته انجام شده است. کسی که از تمامی ارزشهایی که ما در اروپا بهعنوان اصول دموکراتیک برای آزادی و دموکراسی و حقوقبشر به آن ارج میگذاریم، حمایت میکند. این است آن بیعدالتی که در آن کشور بهوقوع پیوسته است. در 7ماه گذشته بیش از 5000نفر بر اثر بمبگذاری، حملات تروریستی و ترور کشته شدند، این وضع کشوری است که دوباره به سمت جنگ داخلی دارد پیش میرود، جایی که بیکاری بهشدت رو به افزایش است، جایی که تنها 4ساعت در طول روز برق وجود دارد، جایی که بسیاری از شهرواندان به آب آشامیدنی تازه دسترسی ندارند، جایی که سیستم فاضلاب و زیرساختهای کشور کاملاً از بین رفته. اما ثروت ناشی از پول نفت، که میزان آن به سطح دوران صدام حسین بازگشته، میلیاردها دلار روزانه به آن کشور سرازیر میکند ولی بدون هیچ ردی ناپدید میشود و از شهروندان عراق ربوده میشود و برای مقاصد فاسد توسط نخستوزیر و دولتش استفاده میشود. این، یک بیحرمتی به همه چیزهایی است که ما در اروپا و در غرب از آن دفاع میکنیم. زمان آن رسیده که این وضعیت فضاحتبار افشا شود. به همین خاطر است که از عالیجناب طارق الهاشمی دعوت شد تا امروز عصر به اینجا بیاید، با وجود خطرات شخصی که ایشان پذیرفتهاند. ایشان شخصیتی شجاع در بالاترین سطوح هستند. برای همین خوشحالم که امروز رشته سخن را به نایب رئیسجمهور عراق بدهم. بسیار متشکرم.
دکتر طارق الهاشمی، نایب رئیسجمهور عراق
دکتر طارق الهاشمی، نایب رئیسجمهور عراق
با تشکر فراوان دوست عزیز من آقای استیونسون. من فکر میکنم تحلیل کوتاه او در مورد وضعیت فعلی در عراق میتواند جای سخنرانی طولانی من در مورد عراق را بگیرد. اما واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم و بسیار تشویق شدهام که پارلمان اروپا، در ظرفیت کمیته روابط خارجی و ظرفیت آقای استیونسون و دیگران که نسبت به وضعیت فاجعهبار در کشور من هنوز هوشیار هستند، و امیدوارم این مسیر حمایت جهانی از مردم عراق برای از بین بردن یک نوع جدیدی از دیکتاتوری را هموار کند و روح تازهیی در کشور من بدمد و آن را در مسیر درست ساختن دموکراسی واقعی قرار بدهد.
دوستان عزیز، با تشکر فراوان از حضور شما در اینجا.
خانمها و آقایان، اجازه بدهید نخست قدردانی عمیق خود را از همگی شما ابراز کنم، برای نگرانی که نسبت به وضعیت کشور من دارید. دعوت از من برای سخنرانی در میان شما، واقعبینی شما برای یافتن شواهد و شنیدن همه طرفهای درگیر در این بحران را اثبات میکند، و نه اینکه فقط به دیدگاه رسمی دولت گوش کنید که در حال حاضر حاکمیت و رسانهها در عراق را در دست گرفته است.
من امروز در میان شما هستم تا بگویم در واقعیت امر چه وقایعی در کشور من صورت میگیرد. من میخواهم با شما از برخی واقعیتهای اسفناک بگویم که نمیتوانید آنها را در روزنامهها یا کانالهای رسانهیی یافت کنید. اکنون دارد در نوع دیگری از دیکتاتوری غرق میشود. اما این بار، متأسفانه همراه با حمایت برخی از اعضای جامعه بینالمللی، که توسط رژیم حاکم فعلی فریب خورده و گمراه شده بودند. این دیگر یک موضوع سری نیست که عراق اکنون توسط نخستوزیر فعلی و حزب حاکم او گروگان گرفته شده است. تجربه ما با این دولت تمامی امیدها را، که عراق تبدیل به یک دموکراسی کاملاً کارآمد بر اساس حاکمیت قانون تبدیل شود، از بین برده است.
همانطور که همه شما به خوبی میدانید، تروریسمی که در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد، چرا اکنون در عراق در حال افزایش است، آن هم با وجود بودجه عظیمی که به امنیت تعلق گرفته است؟ تروریسم در جایی رشد میکند که عناصری وجود دارد مانند فقر، فساد، بیعدالتی و تبعیض فرقهای. به شما نشان خواهم داد که مالکی چگونه تروریسم را در کشور من میپراکند. من مبالغه نمیکنم وقتی که میگویم در تاریخ مدرن عراق هرگز شاهد دولتی به بدی دولت فعلی نبودهایم. بعد از هشت سال که از دولت نوری مالکی میگذرد، در عراق این زمینهها رو به افول است: خدمات عمومی، عدالت اجتماعی، انتقال دموکراتیک، توسعه، قضاییه، صلح ملی، امنیت، و دست آخر سیاست خارجی. مالکی نه تنها یک تهدید برای آینده عراق بلکه یک خطر برای وحدت این کشور و ثبات در منطقه است.
خانمها و آقایان، بهدلیل ضیق وقت، من به اختصار بیان میکنم و باعث خشنودی من است که بعداً به شما اطلاعات جزئیتر بدهم یا به هر سؤالی که داشته باشید پاسخ دهم. من الآن فقط میتوانم چند نکته در مورد حقوقبشر، امنیت، دولت و سیاست خارجی مطرح کنم. با حقوقبشر شروع میکنم. من مطمئن هستم که شما اخبار وضعیت حقوقبشر در عراق را که توسط سازمانهای بینالمللی مانند دیدبان حقوقبشر و عفو بینالملل مطرح شده است دنبال میکنید و نگرانی خودتان را ابراز میدارید. وضعیت بهطور واقعی خیلی بدتر است. گزارشها کوتاه هستند و وضعیت را در همه زندانها و مراکز بازداشت مخفی در منطقه سبز و پایگاههای نظامی در بر نمیگیرند. چند روز پیش، دولت 42نفر را به اتهام تروریسم اعدام کرد. چیزی که باعث تعجب میشود این است که برخی از زندانیان تبرئه شده بودند، مقامات قضایی در حال تلاش برای آزادی آنها بودند. خانوادههایشان منتظر بودند که هر لحظه به خانه برسند. ولی متأسفانه جسدهای آنها بود که به خانه رسید. من نسخههایی از این تراژدی را دارم. آیا این به پایان دادن به تروریسم در کشور من کمک میکند؟
تا الان، این دولت 132نفر را اعدام کرده است، و سال گذشته نیز 129نفر را اعدام کرده است. وزارت دادگستری عراق تأیید کرد که هزاران تن در انتظار اعدام هستند. آیا شما میتوانید علت این همه حکم اعدام علیه یک فرقه یا قوم را به من توضیح دهید؟
چرا خبری از اعدام شیعیان نیست، یا جوخههای مرگ، یا شبهنظامیها؟ خیلی ساده، چونکه آنها از همان فرقه نخستوزیر هستند. ما باید اعتراف کنیم که یک شکاف قومی و مذهبی در کشور من هست. من تنها نفری نیستم که این ادعا را میکنم. رئیس حقوقبشر سازمان ملل، ناوی پیلای، اخیراً سیستم قضاییه جنایتکار عراق را مورد انتقاد قرار داد و آنها را متهم کرد که بسیاری احکام را بر اساس اعترافهای بهدست آمده در زیر شکنجه صادر کردهاند. سیستم قضاییه و پرسدورهای دادگاه ضعیف و زیر استانداردهای بینالمللی هستند. بیش از 100تن از کادرهای دفتر من هنوز در بازداشت و زیر شکنجه هستند. بعضی از آنها در زیر شکنجه کشته شدهاند. تعداد دیگری به مرگ محکوم شدهاند. افسران امنیتی از خانوادههای آنها باجگیری میکنند تا ما به ازای آزادی فرزندانشان دهها هزار دلار پول بپردازند. با وجود اینکه تمام سازمانهای بینالمللی این دادگاههای نمایشی را محکوم کردهاند و خواهان توقف این روندهای جانبدارانه شدهاند، مقامات دولتی بیتفاوت هستند و مصمم هستند تا آنها را بهزودی بکشند. ما به حمایت جامعه بینالمللی نیاز داریم تا این فاجعه را متوقف کنیم.
خانمها و آقایان، پشت پرونده من انگیزههای سیاسی خوابیده است و اتهامات ساختگی هستند. ولی با این وجود من اعلام آمادگی میکنم تا به بغداد بازگردم و با تمام اتهاماتی که علیه من یا کادرهای من وجود دارد روبهرو شوم، در صورتیکه اروپا یک محاکمه منصفانه را تضمین کند. من به بیگناهی خودم و افراد حفاظتم اطمینان دارم و این اتهامات تماماً ساختگی هستند. برای ثبت، همانطور که آقای استیونسون گفت، در 2006، من سه تن از خواهران و برادرانم، 2 برادر و یک خواهر را در عملهای تروریستی مختلف از دست دادم. خودرو بمبگذاری شده نبود. آنها را بهطور مشخص و بهطور انفرادی هدف قرار دادند. سه تن از آنها در عرض 6ماه در سال 2006. من بهعنوان نایب رئیسجمهور خواهان انتقام نشدم و حتی وقتی دولت نوری مالکی موفق به دستگیری قاتلان نشد، از آنها نپرسیدم چرا. من فقط سکوت کردم. رفتار من بدینگونه بود. پس چطور است که الآن من متهم به تروریسم هستم؟ من اولین مقام بلندپایه بودم که قفل زندانهای مخفی را در سال 2008 شکستم و من انواع شکنجهها علیه افراد بیگناه را فاش کردم. چیزی که الآن با آن روبهرو هستم نتیجه تهدید دولت علیه من است بهخاطر اینکه دو سال گذشته از حقوقبشر و عدالت در کشور حمایت کردم.
از طرف دیگر، آزادی بیان در عراق به یک موضوع بحرانی تبدیل شده است. 100 خبرنگار نه تنها هدف گروههای تروریستی قرار گرفتهاند، بلکه هدف تروریسم دولت هم هستند. کانال تلویزیونی البغدادیه اخیراً بهزور بسته شده و دولت تمامی تجهیزات آن را ضبط کرده است، تنها به این دلیل که این کانال بهطور موفقیتآمیز تمام اسناد فساد دولتی را در معرض عموم قرار میداد.
قسمت دوم سخنرانی من در مورد امنیت است. در دو سال اخیر، امنیت بهطور فزایندهیی در کشور و بهطور خاص در پایتخت، بغداد، رو به وخامت است. سازمان ملل گزارش کرد که در حملات خشونتبار امسال بیش از 5000تن کشته شدند و دهها هزار تن زخمی شدند. وقتی که میخواهیم حول مسئولان این فروپاشی امنیتی تحقیق کنیم، نخستوزیر میگوید که نمیتواند مورد حسابرسی قرار گیرد، در صورتیکه او علاوه بر موقعیتش بهعنوان نخستوزیر، فرماندهی کل قوا، کفالت وزارت دفاع، وزارت کشور، وزارت امنیت ملی و ریاست اطلاعات را هم بهطور همزمان به عهده دارد و او بهطور انحصاری پروندههای امنیتی را در دست دارد و هیچ اشتراک قدرتی در کار نیست. به هیچکس اجازه نمیدهد در مدیریت پروندههای امنیتی دخالت کند یا شرکت کند یا مشورت دهد یا انتقاد کند. وضعیت امنیتی روبه افول است، در حالیکه نیروهای امنیتی مستمراً افزایش پیدا میکنند و به بیش از یک و نیم میلیون رسیدهاند. همچنین، بودجه سالانه امنیتی بیش از 25 درصد از بودجه سالانه است، که معمولاً بیش از 100میلیارد دلار آمریکایی است. پنج روز پیش، در یک مصاحبه تلویزیونی، نخستوزیر اعلام کرد که پسر بیست سالهاش نیروهای مسلح را بهعهده گرفت و به افراد یک تاجر در منطقه سبز حمله کرد چونکه 100 میلیون دلار آمریکایی اختلاس کرده بود و صدها سلاح و صداخفهکن در خانهاش مخفی کرده است و دهها ساختمان در پایتخت را بهطور غیرقانونی اشغال کرده است. تا الان، هنوز نمیدانیم که پسر او چه مقام رسمی را در کشور دارد که چنین قدرتی به او تعلق گرفته است. باید اعتراف کنم که نیروهای امنیتی دولت موفق بودند ولی فقط در یک ماموریت: در حمله به کمپ اشرف. در محدود کردن تظاهر کنندگان مسالمتآمیز معترض به دولت. آخرین نمونه آن در شهر حویجه در کرکوک است که در 23آوریل 2013 رخ داد، که در آن 100 تظاهر کننده به قتل رسیدند و مجروح شدند.
قسمت سوم سخنرانی من شامل حکومت و فساد میشود. در مورد حکومت و فساد، نیاز به ساعتها وقت است که این موضوع را توضیح دهم. سرمایهگذاران محلی و خارجی و تاجران معمولاً میگویند که اصلیترین مانع برای آمدن به عراق عملکرد ضعیف دولت است، که با فساد و دخالت سیاسی مدیریت میشود. آنها حکومت ضعیف را از فقدان امنیت هم خطرناکتر میدانند. از بعد از 2003، عراق بیش از 630میلیارد دلار آمریکایی را علاوه بر 30میلیارد دلار کمک هزینههای کشورها دریافت کرده است ولی بیش از 30 درصد از جمعیت هنوز در زیر خط فقر زندگی میکند. میلیونها نفر هستند که هنوز شبها را بهخاطر قطعی برق در تاریکی میگذرانند. هزاران تن از دانشآموزان بر روی کف زمین در مدارس کاهگلی درس میخوانند. میلیونها تن در اکثر استانها دسترسی به آب آشامیدنی ندارند. در بین 182 کشوری که بررسی شدهاند، عراق الآن در رتبه 175 بهلحاظ فساد قرار دارد. بر اساس گزارش «شفافیت بینالمللی»، بغداد برای پنجمین سال بهعنوان خطرناکترین و بدترین مکان در جهان برای زندگی شناخته شده است. برنامه توسعه سازمان ملل اخیراً گفت که یک عراقی متوسط باید 4 رشوه در سال بپردازد. شما حتماً در مورد رسواییهای فساد دستیارهای ارشد نخستوزیر شنیدهاید. وزیر بازرگانی سابق، فلاح السودانی که یک عضو ارشد حزب سیاسی نخستوزیر است بهطور رسمی متهم به فساد و مجرم شناخته شد. او الآن آزاد است و بهطور راحت در لندن زندگی میکند. وزیر کشور حاضر نشد از اینترپل بخواهد که او را دستگیر کنند. فساد این دولت همچنین باعث مرگ هزاران عراقی در رسوایی خرید دستگاههای بیخاصیت ردیابی بمب از یک شرکت انگلیسی شد. 40هزار دلار آمریکایی هزینه آن دستگاه بود در حالیکه بهطور واقعی 20 دلار بیشتر قیمت آن نبود و به کشورهای جهان سوم به قیمت 7 دلار آمریکایی فروخته میشد. دولت مالکی 40هزار دلار پرداخت. سازنده در انگلیس در زندان است و 10سال حبس گرفته است. 10سال حبس، در حالیکه آدمهای فاسد در کشور من هنوز آزاد هستند. و این دستگاه فاجعهبار هنوز در سیطرهها استفاده میشود و به خودروهای بمبگذاری شده اجازه عبور بدون مشکل را میدهد، و مردم بیگناه من کشته میشوند. شما این تراژدی را تصور کنید. فقط این تراژدی را تصور کنید.
عراق بهطور کامل تحت سیطره رژیم ایران قرار گرفته است. یک نمونه خیلی روشن دولت عراق برخوردی بود که با افراد غیرمسلح، قانونپذیر، یعنی ایرانیان تبعیدی، مجاهدین خلق، داشت. قرار بود آنها بر اساس قانون بینالمللی حفاظت شوند. آنها چندین حمله از جانب نیروهای امنیتی عراقی متحمل شدند. بیش از صد تن کشته شدند و بسیاری مجروح شدند و این با نقض قانون بینالمللی صورت گرفت. کشور من، عراق، هیچ منافعی در کمپ اشرف ندارد، هیچ منفعتی در کشتار افراد بیگناه ندارد. اتفاقی که افتاد فقط در خدمت یک برنامه رژیم ایران بود. همین.
کشور من عراق هیچ منفعتی در حمله به کمپ اشرف ندارد. هیچ منفعتی در کشتار انسانهای بیگناه ندارد. آنچه که اتفاق افتاد صرفاً در خدمت یک طرح رژیم ایران بود که به اعتبار کشورم ضربه زد. من واقعاً نسبت به درد و رنجهای آن افراد و سازمانشان احساس همدردی میکنم ولی همچنین خیلی نسبت به اعتبار کشورم نگران هستم. آنها در کشور ما مهمان و تحت قوانین بینالمللی هستند. آنها میباید حفاظت شوند تا توسط نوری مالکی کشته نشوند.
یک مثال دیگر از نفوذ رژیم ایران و کنترل بر روی عراق تصمیم به بازکردن آسمان عراق و در اختیار گذاشتن هواپیمایی مدنی جهت تأمین تسلیحات، مهمات، تجهیزات خصمانه برای رژیم دیکتاتوری سوریه است تا هرچه بیشتر مردمش را سرکوب کند. عراق یک تونل هوایی برای کمکهای نظامی رژیم ایران به دولت اسد شده است. لازم بذکر است که دولت عراق از رژیم ایران تبعیت میکند نه بهخاطر قدرت سیاسی یا نظامی رژیم ایران، بلکه صرفاً بهخاطر پیوندها و سرسپردگی به نام مذهب. مقامات این دولت به سرکردگی نخستوزیر میگویند این وظیفه دینی آنها است که از دستورات آخوند علی خامنهای در ایران تبعیت بکنند.
خانمها و آقایان،
خشونت و تروریسم در کشور من بهطور عمده ساخته و پرداخته خود حکومت عراق است و کمتر از خارج از عراق وارد میشود. آنها نتیجه بیعدالتی، تبعیض فرقهیی، سیاستهای متکبر و شکستخورده نخستوزیر فعلی هستند. او دروغ گفت وقتی مدعی شد که قیام علیه دیکتاتوری در سوریه شعله خشونت در عراق را بیشتر میکند. این دیدگاه کاملاً فرقهگرایانه و با انگیزههای سیاسی است. تمامی فرماندهان ارتش میگویند که بر مرز عراق و سوریه کنترل کامل دارند. امروز من اینجا هستم تا از شما بخواهم، به نام اصول و ارزشهایی که به آن اعتقاد دارید، اصول حقوقبشر، حقوق زنان، دموکراسی، حاکمیت سالم، شفافیت، حقوق اقلیتها، از شما بخواهم که از این اصول و ارزشها در کشور من حفاظت کنید.
تاریخ قطعاً در مورد تلاشهای شریف و شجاع شما در کمک به مردم عراق خواهد نوشت. ما نمیخواهیم فرزندانمان آن چه ما رنج کشیدهایم را تجربه کنند. در پایان، عراق اکنون بهطور واقع در یک مقطع بسیار حساس است و سیاستهای مالکی دارند کشور من را به یک جنگ فرقهای داخلی فرو میبرند. من از شما درخواست میکنم، قبل از اینکه بیش از حد دیر شده باشد، دخالت کنید و به ما کمک کنید. روند سیاسی در بنبست است و مؤسسات دموکراتیک فلج شدهاند. تمامی تلاشهای ملی برای بازگرداندن اطمینان به میان سیاستمداران شکست خوردهاند. اغلب سیاستمداران در عراق اکنون معتقدند که اقدام فوری توسط دخالت جدی از جانب جامعه بینالمللی لازم است. راهحل پایهیی برای پایان دادن به این بحران انجام اقدامات زیر است:
1. استعفای دولت مالکی
2. تشکیل یک دولت موقت تکنوکرات
3. برگزاری یک کنفرانس ملی تحت نظر جامعه بینالمللی که در آن تمامی طرفهای کلیدی عراقی بایستی روند سیاسی حداقل 10سال گذشته را بررسی کنند، چالشها و شکافها را شناسایی کنند، و سپس پیرامون نقشه مسیر مشترک برای ایجاد اصلاحات و تغییر در کشور توافق کنند.
من همچنین میخواهم از کشورها درخواست کنم، بهطور خاص از ایالات متحده، که هنوز بهصورت کور از نخستوزیر فعلی حمایت میکند، که مدام با ارائه گزارشهای دروغ در مورد وضعیت در کشور من به فریب جامعه بینالمللی ادامه میدهد و هرگز به وعدههای خود پایبند نیست، من از آنها میخواهم در مورد موضع خود بازنگری کنند و به ایجاد یک دموکراسی واقعی و پایدار در عراق کمک کنند.
من میدانم که اتحادیه اروپا عمیقاً در مشکلات اقتصادی خود درگیر است. اما، فقط برای یادآوری شما میگویم که جهان مدیون عراق است چون روزی گهواره تمدن بود.
با تشکر از شما خانمها و آقایان
لرد مگینس عضو مجلس اعیان انگلستان
دوستان عزیز، با تشکر فراوان از حضور شما در اینجا.
خانمها و آقایان، اجازه بدهید نخست قدردانی عمیق خود را از همگی شما ابراز کنم، برای نگرانی که نسبت به وضعیت کشور من دارید. دعوت از من برای سخنرانی در میان شما، واقعبینی شما برای یافتن شواهد و شنیدن همه طرفهای درگیر در این بحران را اثبات میکند، و نه اینکه فقط به دیدگاه رسمی دولت گوش کنید که در حال حاضر حاکمیت و رسانهها در عراق را در دست گرفته است.
من امروز در میان شما هستم تا بگویم در واقعیت امر چه وقایعی در کشور من صورت میگیرد. من میخواهم با شما از برخی واقعیتهای اسفناک بگویم که نمیتوانید آنها را در روزنامهها یا کانالهای رسانهیی یافت کنید. اکنون دارد در نوع دیگری از دیکتاتوری غرق میشود. اما این بار، متأسفانه همراه با حمایت برخی از اعضای جامعه بینالمللی، که توسط رژیم حاکم فعلی فریب خورده و گمراه شده بودند. این دیگر یک موضوع سری نیست که عراق اکنون توسط نخستوزیر فعلی و حزب حاکم او گروگان گرفته شده است. تجربه ما با این دولت تمامی امیدها را، که عراق تبدیل به یک دموکراسی کاملاً کارآمد بر اساس حاکمیت قانون تبدیل شود، از بین برده است.
همانطور که همه شما به خوبی میدانید، تروریسمی که در بسیاری از نقاط جهان وجود دارد، چرا اکنون در عراق در حال افزایش است، آن هم با وجود بودجه عظیمی که به امنیت تعلق گرفته است؟ تروریسم در جایی رشد میکند که عناصری وجود دارد مانند فقر، فساد، بیعدالتی و تبعیض فرقهای. به شما نشان خواهم داد که مالکی چگونه تروریسم را در کشور من میپراکند. من مبالغه نمیکنم وقتی که میگویم در تاریخ مدرن عراق هرگز شاهد دولتی به بدی دولت فعلی نبودهایم. بعد از هشت سال که از دولت نوری مالکی میگذرد، در عراق این زمینهها رو به افول است: خدمات عمومی، عدالت اجتماعی، انتقال دموکراتیک، توسعه، قضاییه، صلح ملی، امنیت، و دست آخر سیاست خارجی. مالکی نه تنها یک تهدید برای آینده عراق بلکه یک خطر برای وحدت این کشور و ثبات در منطقه است.
خانمها و آقایان، بهدلیل ضیق وقت، من به اختصار بیان میکنم و باعث خشنودی من است که بعداً به شما اطلاعات جزئیتر بدهم یا به هر سؤالی که داشته باشید پاسخ دهم. من الآن فقط میتوانم چند نکته در مورد حقوقبشر، امنیت، دولت و سیاست خارجی مطرح کنم. با حقوقبشر شروع میکنم. من مطمئن هستم که شما اخبار وضعیت حقوقبشر در عراق را که توسط سازمانهای بینالمللی مانند دیدبان حقوقبشر و عفو بینالملل مطرح شده است دنبال میکنید و نگرانی خودتان را ابراز میدارید. وضعیت بهطور واقعی خیلی بدتر است. گزارشها کوتاه هستند و وضعیت را در همه زندانها و مراکز بازداشت مخفی در منطقه سبز و پایگاههای نظامی در بر نمیگیرند. چند روز پیش، دولت 42نفر را به اتهام تروریسم اعدام کرد. چیزی که باعث تعجب میشود این است که برخی از زندانیان تبرئه شده بودند، مقامات قضایی در حال تلاش برای آزادی آنها بودند. خانوادههایشان منتظر بودند که هر لحظه به خانه برسند. ولی متأسفانه جسدهای آنها بود که به خانه رسید. من نسخههایی از این تراژدی را دارم. آیا این به پایان دادن به تروریسم در کشور من کمک میکند؟
تا الان، این دولت 132نفر را اعدام کرده است، و سال گذشته نیز 129نفر را اعدام کرده است. وزارت دادگستری عراق تأیید کرد که هزاران تن در انتظار اعدام هستند. آیا شما میتوانید علت این همه حکم اعدام علیه یک فرقه یا قوم را به من توضیح دهید؟
چرا خبری از اعدام شیعیان نیست، یا جوخههای مرگ، یا شبهنظامیها؟ خیلی ساده، چونکه آنها از همان فرقه نخستوزیر هستند. ما باید اعتراف کنیم که یک شکاف قومی و مذهبی در کشور من هست. من تنها نفری نیستم که این ادعا را میکنم. رئیس حقوقبشر سازمان ملل، ناوی پیلای، اخیراً سیستم قضاییه جنایتکار عراق را مورد انتقاد قرار داد و آنها را متهم کرد که بسیاری احکام را بر اساس اعترافهای بهدست آمده در زیر شکنجه صادر کردهاند. سیستم قضاییه و پرسدورهای دادگاه ضعیف و زیر استانداردهای بینالمللی هستند. بیش از 100تن از کادرهای دفتر من هنوز در بازداشت و زیر شکنجه هستند. بعضی از آنها در زیر شکنجه کشته شدهاند. تعداد دیگری به مرگ محکوم شدهاند. افسران امنیتی از خانوادههای آنها باجگیری میکنند تا ما به ازای آزادی فرزندانشان دهها هزار دلار پول بپردازند. با وجود اینکه تمام سازمانهای بینالمللی این دادگاههای نمایشی را محکوم کردهاند و خواهان توقف این روندهای جانبدارانه شدهاند، مقامات دولتی بیتفاوت هستند و مصمم هستند تا آنها را بهزودی بکشند. ما به حمایت جامعه بینالمللی نیاز داریم تا این فاجعه را متوقف کنیم.
خانمها و آقایان، پشت پرونده من انگیزههای سیاسی خوابیده است و اتهامات ساختگی هستند. ولی با این وجود من اعلام آمادگی میکنم تا به بغداد بازگردم و با تمام اتهاماتی که علیه من یا کادرهای من وجود دارد روبهرو شوم، در صورتیکه اروپا یک محاکمه منصفانه را تضمین کند. من به بیگناهی خودم و افراد حفاظتم اطمینان دارم و این اتهامات تماماً ساختگی هستند. برای ثبت، همانطور که آقای استیونسون گفت، در 2006، من سه تن از خواهران و برادرانم، 2 برادر و یک خواهر را در عملهای تروریستی مختلف از دست دادم. خودرو بمبگذاری شده نبود. آنها را بهطور مشخص و بهطور انفرادی هدف قرار دادند. سه تن از آنها در عرض 6ماه در سال 2006. من بهعنوان نایب رئیسجمهور خواهان انتقام نشدم و حتی وقتی دولت نوری مالکی موفق به دستگیری قاتلان نشد، از آنها نپرسیدم چرا. من فقط سکوت کردم. رفتار من بدینگونه بود. پس چطور است که الآن من متهم به تروریسم هستم؟ من اولین مقام بلندپایه بودم که قفل زندانهای مخفی را در سال 2008 شکستم و من انواع شکنجهها علیه افراد بیگناه را فاش کردم. چیزی که الآن با آن روبهرو هستم نتیجه تهدید دولت علیه من است بهخاطر اینکه دو سال گذشته از حقوقبشر و عدالت در کشور حمایت کردم.
از طرف دیگر، آزادی بیان در عراق به یک موضوع بحرانی تبدیل شده است. 100 خبرنگار نه تنها هدف گروههای تروریستی قرار گرفتهاند، بلکه هدف تروریسم دولت هم هستند. کانال تلویزیونی البغدادیه اخیراً بهزور بسته شده و دولت تمامی تجهیزات آن را ضبط کرده است، تنها به این دلیل که این کانال بهطور موفقیتآمیز تمام اسناد فساد دولتی را در معرض عموم قرار میداد.
قسمت دوم سخنرانی من در مورد امنیت است. در دو سال اخیر، امنیت بهطور فزایندهیی در کشور و بهطور خاص در پایتخت، بغداد، رو به وخامت است. سازمان ملل گزارش کرد که در حملات خشونتبار امسال بیش از 5000تن کشته شدند و دهها هزار تن زخمی شدند. وقتی که میخواهیم حول مسئولان این فروپاشی امنیتی تحقیق کنیم، نخستوزیر میگوید که نمیتواند مورد حسابرسی قرار گیرد، در صورتیکه او علاوه بر موقعیتش بهعنوان نخستوزیر، فرماندهی کل قوا، کفالت وزارت دفاع، وزارت کشور، وزارت امنیت ملی و ریاست اطلاعات را هم بهطور همزمان به عهده دارد و او بهطور انحصاری پروندههای امنیتی را در دست دارد و هیچ اشتراک قدرتی در کار نیست. به هیچکس اجازه نمیدهد در مدیریت پروندههای امنیتی دخالت کند یا شرکت کند یا مشورت دهد یا انتقاد کند. وضعیت امنیتی روبه افول است، در حالیکه نیروهای امنیتی مستمراً افزایش پیدا میکنند و به بیش از یک و نیم میلیون رسیدهاند. همچنین، بودجه سالانه امنیتی بیش از 25 درصد از بودجه سالانه است، که معمولاً بیش از 100میلیارد دلار آمریکایی است. پنج روز پیش، در یک مصاحبه تلویزیونی، نخستوزیر اعلام کرد که پسر بیست سالهاش نیروهای مسلح را بهعهده گرفت و به افراد یک تاجر در منطقه سبز حمله کرد چونکه 100 میلیون دلار آمریکایی اختلاس کرده بود و صدها سلاح و صداخفهکن در خانهاش مخفی کرده است و دهها ساختمان در پایتخت را بهطور غیرقانونی اشغال کرده است. تا الان، هنوز نمیدانیم که پسر او چه مقام رسمی را در کشور دارد که چنین قدرتی به او تعلق گرفته است. باید اعتراف کنم که نیروهای امنیتی دولت موفق بودند ولی فقط در یک ماموریت: در حمله به کمپ اشرف. در محدود کردن تظاهر کنندگان مسالمتآمیز معترض به دولت. آخرین نمونه آن در شهر حویجه در کرکوک است که در 23آوریل 2013 رخ داد، که در آن 100 تظاهر کننده به قتل رسیدند و مجروح شدند.
قسمت سوم سخنرانی من شامل حکومت و فساد میشود. در مورد حکومت و فساد، نیاز به ساعتها وقت است که این موضوع را توضیح دهم. سرمایهگذاران محلی و خارجی و تاجران معمولاً میگویند که اصلیترین مانع برای آمدن به عراق عملکرد ضعیف دولت است، که با فساد و دخالت سیاسی مدیریت میشود. آنها حکومت ضعیف را از فقدان امنیت هم خطرناکتر میدانند. از بعد از 2003، عراق بیش از 630میلیارد دلار آمریکایی را علاوه بر 30میلیارد دلار کمک هزینههای کشورها دریافت کرده است ولی بیش از 30 درصد از جمعیت هنوز در زیر خط فقر زندگی میکند. میلیونها نفر هستند که هنوز شبها را بهخاطر قطعی برق در تاریکی میگذرانند. هزاران تن از دانشآموزان بر روی کف زمین در مدارس کاهگلی درس میخوانند. میلیونها تن در اکثر استانها دسترسی به آب آشامیدنی ندارند. در بین 182 کشوری که بررسی شدهاند، عراق الآن در رتبه 175 بهلحاظ فساد قرار دارد. بر اساس گزارش «شفافیت بینالمللی»، بغداد برای پنجمین سال بهعنوان خطرناکترین و بدترین مکان در جهان برای زندگی شناخته شده است. برنامه توسعه سازمان ملل اخیراً گفت که یک عراقی متوسط باید 4 رشوه در سال بپردازد. شما حتماً در مورد رسواییهای فساد دستیارهای ارشد نخستوزیر شنیدهاید. وزیر بازرگانی سابق، فلاح السودانی که یک عضو ارشد حزب سیاسی نخستوزیر است بهطور رسمی متهم به فساد و مجرم شناخته شد. او الآن آزاد است و بهطور راحت در لندن زندگی میکند. وزیر کشور حاضر نشد از اینترپل بخواهد که او را دستگیر کنند. فساد این دولت همچنین باعث مرگ هزاران عراقی در رسوایی خرید دستگاههای بیخاصیت ردیابی بمب از یک شرکت انگلیسی شد. 40هزار دلار آمریکایی هزینه آن دستگاه بود در حالیکه بهطور واقعی 20 دلار بیشتر قیمت آن نبود و به کشورهای جهان سوم به قیمت 7 دلار آمریکایی فروخته میشد. دولت مالکی 40هزار دلار پرداخت. سازنده در انگلیس در زندان است و 10سال حبس گرفته است. 10سال حبس، در حالیکه آدمهای فاسد در کشور من هنوز آزاد هستند. و این دستگاه فاجعهبار هنوز در سیطرهها استفاده میشود و به خودروهای بمبگذاری شده اجازه عبور بدون مشکل را میدهد، و مردم بیگناه من کشته میشوند. شما این تراژدی را تصور کنید. فقط این تراژدی را تصور کنید.
عراق بهطور کامل تحت سیطره رژیم ایران قرار گرفته است. یک نمونه خیلی روشن دولت عراق برخوردی بود که با افراد غیرمسلح، قانونپذیر، یعنی ایرانیان تبعیدی، مجاهدین خلق، داشت. قرار بود آنها بر اساس قانون بینالمللی حفاظت شوند. آنها چندین حمله از جانب نیروهای امنیتی عراقی متحمل شدند. بیش از صد تن کشته شدند و بسیاری مجروح شدند و این با نقض قانون بینالمللی صورت گرفت. کشور من، عراق، هیچ منافعی در کمپ اشرف ندارد، هیچ منفعتی در کشتار افراد بیگناه ندارد. اتفاقی که افتاد فقط در خدمت یک برنامه رژیم ایران بود. همین.
کشور من عراق هیچ منفعتی در حمله به کمپ اشرف ندارد. هیچ منفعتی در کشتار انسانهای بیگناه ندارد. آنچه که اتفاق افتاد صرفاً در خدمت یک طرح رژیم ایران بود که به اعتبار کشورم ضربه زد. من واقعاً نسبت به درد و رنجهای آن افراد و سازمانشان احساس همدردی میکنم ولی همچنین خیلی نسبت به اعتبار کشورم نگران هستم. آنها در کشور ما مهمان و تحت قوانین بینالمللی هستند. آنها میباید حفاظت شوند تا توسط نوری مالکی کشته نشوند.
یک مثال دیگر از نفوذ رژیم ایران و کنترل بر روی عراق تصمیم به بازکردن آسمان عراق و در اختیار گذاشتن هواپیمایی مدنی جهت تأمین تسلیحات، مهمات، تجهیزات خصمانه برای رژیم دیکتاتوری سوریه است تا هرچه بیشتر مردمش را سرکوب کند. عراق یک تونل هوایی برای کمکهای نظامی رژیم ایران به دولت اسد شده است. لازم بذکر است که دولت عراق از رژیم ایران تبعیت میکند نه بهخاطر قدرت سیاسی یا نظامی رژیم ایران، بلکه صرفاً بهخاطر پیوندها و سرسپردگی به نام مذهب. مقامات این دولت به سرکردگی نخستوزیر میگویند این وظیفه دینی آنها است که از دستورات آخوند علی خامنهای در ایران تبعیت بکنند.
خانمها و آقایان،
خشونت و تروریسم در کشور من بهطور عمده ساخته و پرداخته خود حکومت عراق است و کمتر از خارج از عراق وارد میشود. آنها نتیجه بیعدالتی، تبعیض فرقهیی، سیاستهای متکبر و شکستخورده نخستوزیر فعلی هستند. او دروغ گفت وقتی مدعی شد که قیام علیه دیکتاتوری در سوریه شعله خشونت در عراق را بیشتر میکند. این دیدگاه کاملاً فرقهگرایانه و با انگیزههای سیاسی است. تمامی فرماندهان ارتش میگویند که بر مرز عراق و سوریه کنترل کامل دارند. امروز من اینجا هستم تا از شما بخواهم، به نام اصول و ارزشهایی که به آن اعتقاد دارید، اصول حقوقبشر، حقوق زنان، دموکراسی، حاکمیت سالم، شفافیت، حقوق اقلیتها، از شما بخواهم که از این اصول و ارزشها در کشور من حفاظت کنید.
تاریخ قطعاً در مورد تلاشهای شریف و شجاع شما در کمک به مردم عراق خواهد نوشت. ما نمیخواهیم فرزندانمان آن چه ما رنج کشیدهایم را تجربه کنند. در پایان، عراق اکنون بهطور واقع در یک مقطع بسیار حساس است و سیاستهای مالکی دارند کشور من را به یک جنگ فرقهای داخلی فرو میبرند. من از شما درخواست میکنم، قبل از اینکه بیش از حد دیر شده باشد، دخالت کنید و به ما کمک کنید. روند سیاسی در بنبست است و مؤسسات دموکراتیک فلج شدهاند. تمامی تلاشهای ملی برای بازگرداندن اطمینان به میان سیاستمداران شکست خوردهاند. اغلب سیاستمداران در عراق اکنون معتقدند که اقدام فوری توسط دخالت جدی از جانب جامعه بینالمللی لازم است. راهحل پایهیی برای پایان دادن به این بحران انجام اقدامات زیر است:
1. استعفای دولت مالکی
2. تشکیل یک دولت موقت تکنوکرات
3. برگزاری یک کنفرانس ملی تحت نظر جامعه بینالمللی که در آن تمامی طرفهای کلیدی عراقی بایستی روند سیاسی حداقل 10سال گذشته را بررسی کنند، چالشها و شکافها را شناسایی کنند، و سپس پیرامون نقشه مسیر مشترک برای ایجاد اصلاحات و تغییر در کشور توافق کنند.
من همچنین میخواهم از کشورها درخواست کنم، بهطور خاص از ایالات متحده، که هنوز بهصورت کور از نخستوزیر فعلی حمایت میکند، که مدام با ارائه گزارشهای دروغ در مورد وضعیت در کشور من به فریب جامعه بینالمللی ادامه میدهد و هرگز به وعدههای خود پایبند نیست، من از آنها میخواهم در مورد موضع خود بازنگری کنند و به ایجاد یک دموکراسی واقعی و پایدار در عراق کمک کنند.
من میدانم که اتحادیه اروپا عمیقاً در مشکلات اقتصادی خود درگیر است. اما، فقط برای یادآوری شما میگویم که جهان مدیون عراق است چون روزی گهواره تمدن بود.
با تشکر از شما خانمها و آقایان
لرد مگینس عضو مجلس اعیان انگلستان
با تشکر از آقای رئیس، بهطور خاص این افتخار من است که امروز به اینجا دعوت شدهام، تا در پنلی قرار گیرم که میهمانان برجسته بسیاری حضور دارند، اما بهطور خاص میخواهم به عالیجناب نایب رئیسجمهور عراق دکتر الهاشمی اشاره کنم. این مایه افتخار من است که در چنین پنلی قرار گیرم. فرد دیگری که میخواهم اینجا اسم ببرم طاهر بومدرا است.
این دو تن، نخست دکتر الهاشمی، فکر کردن به فداکاری خود او، و فکر کردن به این واقعیت که او دو برادر و خواهر خود را از دست داده خود غیرقابل تحمل است. حضور در این جلسه همراه با طاهر بومدرا، یعنی فردی که در اوج سابقه کاری خود در نمایندگی مللمتحد این شجاعت را داشت تا بگوید دیگر بس است و من از فریبکاری افرادی مانند مارتین کوبلر حمایت نمیکنم، و در این مورد است که میخواهم صحبت کنم. من میخواهم متأسفانه در مورد شکست دولت من (انگلستان)، دولت ایالات متحده و مللمتحد صحبت کنم. هر کدام از این طرفها به یاد دارند که فریب میخورند، یا چشمان خود را به واقعیتی که در ایران و عراق در حال وقوع است، بستهاند. در صحبتهای خود اجازه بدهید از پناهندگان ایرانی که امروز عصر اینجا حضور دارند یاد کنم. آنها همچنین قهرمانان بسیاری هستند، و اگر اجازه هست، من گروهی شامل 500 نماینده پارلمان در انگلستان را نمایندگی میکنم که عمیقاً نگران هستند. گروهی از ما تلاش میکنند بهطور مستقیم حمایت کنند، اما حدود 500تن از همکاران ما و اعضای پارلمان هستند که از سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت میکنند و خواهان عدالت برای آنها هستند.
ما همگی میدانیم که نوری المالکی، بدون نیاز به اقناع زیادی، تحت تأثیر ملایان ایران قرار دارد. ما میدانیم که از سال 2009 پناهندگان ایرانی در عراق که به مدت 25سال در آن کشور حضور داشتهاند، اکنون که خلعسلاح شدهاند، مورد پنج حمله ظالمانه قرار گرفتهاند که بسیاری طی آن کشته شدهاند، یعنی جمعاً 100نفر، حداقل 100نفر، و 52نفر در اول سپتامبر دستبند زده شده، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. این تعداد افراد به دستور نوری المالکی به قتل رسیدند. مطلقاً اشتباه نکنید، این تیم نیروی ویژه او بود. نه کسی دیگر، این تیم نیروی ویژه او بود که تحت ترغیب ملایان عمل میکردند، که این حمله اسفناک را انجام دادند. آنها حتی وارد شدند تا مطمئن شوند افرادی که بهطور مرگبار مجروح شده بودند و بهدنبال رسیدگی پزشکی بودند، در حالیکه از پا افتاده بودند به آنها تیر خلاص زدند. نباید فراموش کنیم که 7نفر دیگر هستند که گروگان هستند. شش زن و یک مرد. ما میدانیم که آنها گروگان هستند، ما میدانیم در بغداد هستند، ما میدانیم که مالکی میداند آنها کجا هستند، ما میدانیم که آمریکاییها میدانند آنها کجا هستند. من دلیل دارم که معتقدم مللمتحد از موقعیت آنها مطلع است، و خیلی ساده ما (دولت ما) بهاندازه کافی برای آزادی آنها تلاش نمیکنیم.
تصور این برایم بسیار سخت است. من با یک برنامه بسیار مشهود در بی.بی.سی تماس گرفتهام، یک برنامه شبانه که دیروقت پخش میشود، من با یکی از ارائهکنندگان آنها که سالها با او دوست بوده صحبت کردم. او خارج از کشور بود و حتی در مورد قتلعام 52 پناهنده نشنیده بود. اجازه دهید این سؤال را بکنم؟ دولت ما چه مرگش است؟ یک وزیر در دولت که کمکهایی به من کرده، آلستر برت، او تلاش کرده مشکلات پناهندگان در کمپ اشرف را برجسته کند. خانمها و آقایان، شما میدانید که باورش سخت است اما در تغییرات دولت اخیر، او از سمت خود در وزارتخارجه برداشته شد، نه بهخاطر اینکه منصب دیگری به او داده شود، بلکه او کاملاً حذف شد. اینجا چه خبر است؟ من امیدوارم افراد در اتحادیه اروپا که اینجا حضور دارند این سؤال را از دولت من بکنند، و همچنین در مورد دولت شما و با همه دولتهای بهاصطلاح غربی که باید نگران باشند، بکنند. اگر دولتها نگران شوند، به عقیده من مطبوعات هم نگران خواهد شد. اما دوست من در آن برنامه به من زنگ زد و به مدت نیم ساعت با من صحبت کرد. او تلاش خود را کرد اما قدرتهای حاکم در بی.بی.سی یک برنامه در این رابطه پخش نخواهند کرد. من داوطلب شدم تا در این برنامه حاضر شده و وقایع را توضیح دهم.
بنابراین این چیزی است که ما با آن روبهرو هستیم. اگر ما، و مطمئنم که این کار را میکنیم، اگر ما از پناهندگان ایرانی حمایت میکنیم، اگر میخواهیم شاهد آن باشیم که مالکی بهصورت سیاسی تحت کنترل قرار گیرد، فکر نکنم ممکن باشد اما اگر بخواهیم به آن سمت حرکت کنیم، سپس ما باید تضمین کنیم که مطبوعات غربی در مورد قربانیان در عراق و ایران پشتکار بسیار بیشتری داشته باشند.
در ایران شما حتماً میدانید که تنها در این سال بیش از 400تن اعدام شدهاند. عالیجناب دکتر هاشمی به اعدامها در عراق اشاره کرد. در ایران، 470 مورد اعدام در امسال صورت گرفته است، و 231 مورد بعد از روی کارآمدن روحانی بهاصطلاح مدره (پناه بر خدا!) صورت گرفته است. من داشتم امروز به اخبار گوش میدادم و دولت ما دارد در مورد فرصتی که وجود خواهد داشت صحبت میکند. روحانی احمق نیست. او مدت زیادی است که سر کار است و در سرکوب مردم خود دست داشته است. اما او از غرب میخواهد که در مورد مسائلی که باعث مشکلات اقتصادی برای رژیم ایران میشوند، فشار را کم کند.
این من را وحشتزده میکند که وزیر خارجه من، ویلیام هیگ، و جان کری در آمریکا و دیگران مانند آنها به این اشاره میکنند که ممکن است بهصورتی ما با رژیم ایران وارد معامله شویم. آنهایی که از ما به دموکراسی و آزادی معتقدند بایستی این را بسیار روشن کنند که با دیکتاتورهایی که مردمان خود را سرکوب میکنند نمیتوان و نباید معامله کرد.
این من را بسیار متعجب میکند که دولت من و دولت آمریکا از نوری المالکی میخواهند یک تحقیقات در مورد قتلعام کمپ اشرف انجام دهد. این بسیار مسخره است و مانند این است که روباه را به مرغدانی بفرستید تا مرغها را بشمارد.
روحانی تغییر نکرده است. قبل از اینکه رئیسجمهور شود فکر کنم حدود 60 الی 65 متخصص هستهیی در توسعه انرژی دست داشتند. الآن اما 97 متخصص هستهیی دخالت دارند. این یک افزایش 50 درصدی است و او میخواهد غرب باور کند – و ظاهراً غرب باور کرده است – که او نیت سالمی دارد. قبل از اینکه بنشینم اجازه بدهید یک موضوع دیگر را بیان کنم. موضوعات بسیاری است که میخواهم به آن بپردازم اما یک موضوع که باید بگویم این است که آزادی گروگانها باید اولویت کوتاهمدت ما باشند.
واقعیت این است که، و من کسی هستم که سابقهیی در سیاستهای ایرلند دارم و یکی از مذاکرهکنندگان در توافقنامه بلفاست بودم، چیزی که من از آن وحشت دارم اعتصابغذا است، و ما مسئولیتهایی در واکنش به یک اعتصابغذا داریم که در میان بسیاری از ایرانیان گسترش یافته است. این موضوعی است که من را نگران میکند. 47روز است که فکر کنم ادامه داشته، و همین الآن من دوست دارم ببنیم که دولتها یک وعده محسوسی بدهند. همچنین این را با فروتنی تمام بیان میکنم، من مایلم آنهایی در اعتصابغذا هستند بتوانند تضمینی از جانب کشورهای اتحادیه اروپای ما بپذیرند که آنها را قادر به پایان دادن به اعتصابغذای خود کند.
خانمها و آقایان، آقای رئیس، میهمانان محترم، با اجازه شما میگویم که ما باید تشویق کنیم، به هر نحوی، ما باید مشوق عمل باشیم. کلمات در این لحظه، ما همه اینجا بودهایم، قبلاً هم بیان کردهایم، کلمات کافی نیستند. ما باید شاهد عمل از جانب دولتهای خود باشیم. این بهمعنی آن است که اگر لازم باشد در خانه نخستوزیر را از جا بکنم، باید آماده این کار باشم. بنابراین، بیایید با عزمی جدید از اینجا خارج شویم تا مطبوعات و سیاستمداران خود را قانع کنیم بهصورت یک فکر، یک آرمان حق و محترم را دنبال کنند، و در نمونههایی مانند عالیجناب هاشمی و طاهر بومدرا، ما نمونههای عالی در این رابطه داریم.
با تشکر
نخستوزیر سید احمد غزالی
این دو تن، نخست دکتر الهاشمی، فکر کردن به فداکاری خود او، و فکر کردن به این واقعیت که او دو برادر و خواهر خود را از دست داده خود غیرقابل تحمل است. حضور در این جلسه همراه با طاهر بومدرا، یعنی فردی که در اوج سابقه کاری خود در نمایندگی مللمتحد این شجاعت را داشت تا بگوید دیگر بس است و من از فریبکاری افرادی مانند مارتین کوبلر حمایت نمیکنم، و در این مورد است که میخواهم صحبت کنم. من میخواهم متأسفانه در مورد شکست دولت من (انگلستان)، دولت ایالات متحده و مللمتحد صحبت کنم. هر کدام از این طرفها به یاد دارند که فریب میخورند، یا چشمان خود را به واقعیتی که در ایران و عراق در حال وقوع است، بستهاند. در صحبتهای خود اجازه بدهید از پناهندگان ایرانی که امروز عصر اینجا حضور دارند یاد کنم. آنها همچنین قهرمانان بسیاری هستند، و اگر اجازه هست، من گروهی شامل 500 نماینده پارلمان در انگلستان را نمایندگی میکنم که عمیقاً نگران هستند. گروهی از ما تلاش میکنند بهطور مستقیم حمایت کنند، اما حدود 500تن از همکاران ما و اعضای پارلمان هستند که از سازمان مجاهدین خلق ایران حمایت میکنند و خواهان عدالت برای آنها هستند.
ما همگی میدانیم که نوری المالکی، بدون نیاز به اقناع زیادی، تحت تأثیر ملایان ایران قرار دارد. ما میدانیم که از سال 2009 پناهندگان ایرانی در عراق که به مدت 25سال در آن کشور حضور داشتهاند، اکنون که خلعسلاح شدهاند، مورد پنج حمله ظالمانه قرار گرفتهاند که بسیاری طی آن کشته شدهاند، یعنی جمعاً 100نفر، حداقل 100نفر، و 52نفر در اول سپتامبر دستبند زده شده، مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. این تعداد افراد به دستور نوری المالکی به قتل رسیدند. مطلقاً اشتباه نکنید، این تیم نیروی ویژه او بود. نه کسی دیگر، این تیم نیروی ویژه او بود که تحت ترغیب ملایان عمل میکردند، که این حمله اسفناک را انجام دادند. آنها حتی وارد شدند تا مطمئن شوند افرادی که بهطور مرگبار مجروح شده بودند و بهدنبال رسیدگی پزشکی بودند، در حالیکه از پا افتاده بودند به آنها تیر خلاص زدند. نباید فراموش کنیم که 7نفر دیگر هستند که گروگان هستند. شش زن و یک مرد. ما میدانیم که آنها گروگان هستند، ما میدانیم در بغداد هستند، ما میدانیم که مالکی میداند آنها کجا هستند، ما میدانیم که آمریکاییها میدانند آنها کجا هستند. من دلیل دارم که معتقدم مللمتحد از موقعیت آنها مطلع است، و خیلی ساده ما (دولت ما) بهاندازه کافی برای آزادی آنها تلاش نمیکنیم.
تصور این برایم بسیار سخت است. من با یک برنامه بسیار مشهود در بی.بی.سی تماس گرفتهام، یک برنامه شبانه که دیروقت پخش میشود، من با یکی از ارائهکنندگان آنها که سالها با او دوست بوده صحبت کردم. او خارج از کشور بود و حتی در مورد قتلعام 52 پناهنده نشنیده بود. اجازه دهید این سؤال را بکنم؟ دولت ما چه مرگش است؟ یک وزیر در دولت که کمکهایی به من کرده، آلستر برت، او تلاش کرده مشکلات پناهندگان در کمپ اشرف را برجسته کند. خانمها و آقایان، شما میدانید که باورش سخت است اما در تغییرات دولت اخیر، او از سمت خود در وزارتخارجه برداشته شد، نه بهخاطر اینکه منصب دیگری به او داده شود، بلکه او کاملاً حذف شد. اینجا چه خبر است؟ من امیدوارم افراد در اتحادیه اروپا که اینجا حضور دارند این سؤال را از دولت من بکنند، و همچنین در مورد دولت شما و با همه دولتهای بهاصطلاح غربی که باید نگران باشند، بکنند. اگر دولتها نگران شوند، به عقیده من مطبوعات هم نگران خواهد شد. اما دوست من در آن برنامه به من زنگ زد و به مدت نیم ساعت با من صحبت کرد. او تلاش خود را کرد اما قدرتهای حاکم در بی.بی.سی یک برنامه در این رابطه پخش نخواهند کرد. من داوطلب شدم تا در این برنامه حاضر شده و وقایع را توضیح دهم.
بنابراین این چیزی است که ما با آن روبهرو هستیم. اگر ما، و مطمئنم که این کار را میکنیم، اگر ما از پناهندگان ایرانی حمایت میکنیم، اگر میخواهیم شاهد آن باشیم که مالکی بهصورت سیاسی تحت کنترل قرار گیرد، فکر نکنم ممکن باشد اما اگر بخواهیم به آن سمت حرکت کنیم، سپس ما باید تضمین کنیم که مطبوعات غربی در مورد قربانیان در عراق و ایران پشتکار بسیار بیشتری داشته باشند.
در ایران شما حتماً میدانید که تنها در این سال بیش از 400تن اعدام شدهاند. عالیجناب دکتر هاشمی به اعدامها در عراق اشاره کرد. در ایران، 470 مورد اعدام در امسال صورت گرفته است، و 231 مورد بعد از روی کارآمدن روحانی بهاصطلاح مدره (پناه بر خدا!) صورت گرفته است. من داشتم امروز به اخبار گوش میدادم و دولت ما دارد در مورد فرصتی که وجود خواهد داشت صحبت میکند. روحانی احمق نیست. او مدت زیادی است که سر کار است و در سرکوب مردم خود دست داشته است. اما او از غرب میخواهد که در مورد مسائلی که باعث مشکلات اقتصادی برای رژیم ایران میشوند، فشار را کم کند.
این من را وحشتزده میکند که وزیر خارجه من، ویلیام هیگ، و جان کری در آمریکا و دیگران مانند آنها به این اشاره میکنند که ممکن است بهصورتی ما با رژیم ایران وارد معامله شویم. آنهایی که از ما به دموکراسی و آزادی معتقدند بایستی این را بسیار روشن کنند که با دیکتاتورهایی که مردمان خود را سرکوب میکنند نمیتوان و نباید معامله کرد.
این من را بسیار متعجب میکند که دولت من و دولت آمریکا از نوری المالکی میخواهند یک تحقیقات در مورد قتلعام کمپ اشرف انجام دهد. این بسیار مسخره است و مانند این است که روباه را به مرغدانی بفرستید تا مرغها را بشمارد.
روحانی تغییر نکرده است. قبل از اینکه رئیسجمهور شود فکر کنم حدود 60 الی 65 متخصص هستهیی در توسعه انرژی دست داشتند. الآن اما 97 متخصص هستهیی دخالت دارند. این یک افزایش 50 درصدی است و او میخواهد غرب باور کند – و ظاهراً غرب باور کرده است – که او نیت سالمی دارد. قبل از اینکه بنشینم اجازه بدهید یک موضوع دیگر را بیان کنم. موضوعات بسیاری است که میخواهم به آن بپردازم اما یک موضوع که باید بگویم این است که آزادی گروگانها باید اولویت کوتاهمدت ما باشند.
واقعیت این است که، و من کسی هستم که سابقهیی در سیاستهای ایرلند دارم و یکی از مذاکرهکنندگان در توافقنامه بلفاست بودم، چیزی که من از آن وحشت دارم اعتصابغذا است، و ما مسئولیتهایی در واکنش به یک اعتصابغذا داریم که در میان بسیاری از ایرانیان گسترش یافته است. این موضوعی است که من را نگران میکند. 47روز است که فکر کنم ادامه داشته، و همین الآن من دوست دارم ببنیم که دولتها یک وعده محسوسی بدهند. همچنین این را با فروتنی تمام بیان میکنم، من مایلم آنهایی در اعتصابغذا هستند بتوانند تضمینی از جانب کشورهای اتحادیه اروپای ما بپذیرند که آنها را قادر به پایان دادن به اعتصابغذای خود کند.
خانمها و آقایان، آقای رئیس، میهمانان محترم، با اجازه شما میگویم که ما باید تشویق کنیم، به هر نحوی، ما باید مشوق عمل باشیم. کلمات در این لحظه، ما همه اینجا بودهایم، قبلاً هم بیان کردهایم، کلمات کافی نیستند. ما باید شاهد عمل از جانب دولتهای خود باشیم. این بهمعنی آن است که اگر لازم باشد در خانه نخستوزیر را از جا بکنم، باید آماده این کار باشم. بنابراین، بیایید با عزمی جدید از اینجا خارج شویم تا مطبوعات و سیاستمداران خود را قانع کنیم بهصورت یک فکر، یک آرمان حق و محترم را دنبال کنند، و در نمونههایی مانند عالیجناب هاشمی و طاهر بومدرا، ما نمونههای عالی در این رابطه داریم.
با تشکر
نخستوزیر سید احمد غزالی
تشکر میکنم آقای رئیس. من در ابتدا احساس افتخار میکنم که در کنار چنین افراد و شخصیتهای خاصی هستم. ما امروز همراه خودمان نایب ریاستجمهوری عراق را داریم. این یک افتخار بزرگ است که در کنار او باشیم. ولی پس از شنیدن سخنرانی او و نکاتش، باید گفت که متأسفانه در غرب در رابطه با واقعیت عراق در غفلت هستند. من از این وضعیت خیلی ناراحت و آشفته شدم با اینکه از قبل در جریان وقایع عراق بودم.
برادرم طارق الهاشمی، نمیخواهم بگویم نایب ریاست جمهور، به اینجا نیامده که از شخص خودش دفاع کند. بهدلیل اینکه اگر میخواست از شخص خودش دفاع کند، موقعیت لازم را در عراق داشت و میتوانست از آن استفاده کند و خانوادهاش به این شکل از بین نمیرفت و دارای یک ثروت زیاد میشد و مانند بسیاری موارد میشد که متأسفانه شاهد آنها هستیم. او یک شخصیت خیلی بالای دنیای سیاست در عراق است با یک شجاعت خارقالعاده. او با فروتنی بسیار درباره وقایعی که برای شخص خودش اتفاق افتاده صحبت کرد. و اینکه به اینجا آمده است نه برای دفاع از شخص خودش، بلکه برای هشدار به افکار عمومی در رابطه با اتفاقاتی که در این منطقه میافتد. عراق و ایران. و چیزی که او، مردم عراق و تراژدی که او، یعنی شخص طارق هاشمی تجربه کرده، نشان میدهد که چقدر این دو خلق، مردم ایران و مردم عراق رنج میکشند. آنها از بیتفاوتی برخی قدرتهای جهان و سازمان مللمتحد زجر میکشند.
ولی این دو خلق نه فقط برای نفت، درست است آنها نفت بسیار دارند، آنها گاز بسیار دارند، ولی آنها آفتاب و آب زیاد نیز دارند، آنها زمین دارند و بهخصوص یک تاریخ دارند. تاریخ چند هزاره. و ما نمیتوانیم در برابر وقایع آنجا بیتفاوت بمانیم. بهدلیل اینکه ما از مثبت و منفی آنجا بهره میبریم و ما هم زجر میکشیم. و این فقط در منقطه خاورمیانه نیست.
این فاجعه میبایست از یک زاویه دیگر مورد بررسی قرار گیرد. آن چیزی که در حال حاضر در عراق اتفاق میافتد، نتیجه جنگ 2003 است و آن این بود که این کشور بزرگ را در دستان یک رژیم قرار دهد که رژیم ایران است. و یک تناقض اینجا وجود دارد، و آن اینکه سیاست آمریکا همه چیز را به سمت شرایط فاجعهباری هدایت میکند.
موضوع دیگر مواضع شجاعانه نایب رئیسجمهور طارق الهاشمی است. این فقط مربوط به مسائل صرف عراق نیست. این همچنین مربوط میشود به کارهایی که این دولت مرتکب میشود. او یادآوری میکند و میگوید کسی هست که همزمان رئیس دولت و وزیر کشور است، وزیر دفاع، وزیر اطلاعات و فرمانده قوای مسلح است. آیا این دموکراسی است؟ این یک رژیم دموکراتیک است؟ این رژیم دقیقاً همان بربریت، همان سبعیت را علیه شهروندان عراقی بهکار میبرد که علیه برادران و شهروندان اشرف بهکار میبرد. آخرین جنایت این بود که ارتش عراق که مسئولیت دفاع و حفاظت این شهروندان را داشت، خودش وارد شد و آنها را با خونسردی تمام به قتل رساند، اسلحه نشانهروی شده مستقیم و با دستان بسته و با هدف کشتار همه. و آنها با این خیال رفتند که همه ساکنان اشرف را به قتل رساندهاند و بهخاطر همین است که فقط 7نفر را گروگان گرفتند.
پس سرنوشت مردم ایران و سرنوشت مردم عراق به هم گره خورده است. و نمیتوان انتظار کوچکترین بهبود و خوب شدن را داشت تا زمانیکه در رأس این کشورها رژیمهای دیکتاتوری وجود دارند یعنی رژیم ایران و رژیم عراق.
و به همین خاطر است که از صمیم قلب و خالصانه، برادر عزیز، آقای نایب رئیسجمهور، ما اینجا جمع شدهایم تا به شما بگوییم که ما با شما هستیم و شما را به خوبی درک میکنیم. ما هم از رنجهای مردم عراق رنج میکشیم ولی باید بدانید که در برابر این دسیسه سکوت نخواهیم کرد، هزاران سیاستمدار هستند که اینجا نمایندگی شدند، در بین پارلمانترها اروپایی، و بین پارلمانترهای دنیا بهطور عام که به شرایط اشراف دارند و عاشقان دموکراسی هستند و آنها بهترین متحدان شما هستند آقا نایبرئیسجمهور.
یکبار دیگر میگویم که خدا شما را حفظ کند برای بهبود وضعیت در کشورتان و مطمئن باشید که ما با تمام وجود با شما هستیم.
برادرم طارق الهاشمی، نمیخواهم بگویم نایب ریاست جمهور، به اینجا نیامده که از شخص خودش دفاع کند. بهدلیل اینکه اگر میخواست از شخص خودش دفاع کند، موقعیت لازم را در عراق داشت و میتوانست از آن استفاده کند و خانوادهاش به این شکل از بین نمیرفت و دارای یک ثروت زیاد میشد و مانند بسیاری موارد میشد که متأسفانه شاهد آنها هستیم. او یک شخصیت خیلی بالای دنیای سیاست در عراق است با یک شجاعت خارقالعاده. او با فروتنی بسیار درباره وقایعی که برای شخص خودش اتفاق افتاده صحبت کرد. و اینکه به اینجا آمده است نه برای دفاع از شخص خودش، بلکه برای هشدار به افکار عمومی در رابطه با اتفاقاتی که در این منطقه میافتد. عراق و ایران. و چیزی که او، مردم عراق و تراژدی که او، یعنی شخص طارق هاشمی تجربه کرده، نشان میدهد که چقدر این دو خلق، مردم ایران و مردم عراق رنج میکشند. آنها از بیتفاوتی برخی قدرتهای جهان و سازمان مللمتحد زجر میکشند.
ولی این دو خلق نه فقط برای نفت، درست است آنها نفت بسیار دارند، آنها گاز بسیار دارند، ولی آنها آفتاب و آب زیاد نیز دارند، آنها زمین دارند و بهخصوص یک تاریخ دارند. تاریخ چند هزاره. و ما نمیتوانیم در برابر وقایع آنجا بیتفاوت بمانیم. بهدلیل اینکه ما از مثبت و منفی آنجا بهره میبریم و ما هم زجر میکشیم. و این فقط در منقطه خاورمیانه نیست.
این فاجعه میبایست از یک زاویه دیگر مورد بررسی قرار گیرد. آن چیزی که در حال حاضر در عراق اتفاق میافتد، نتیجه جنگ 2003 است و آن این بود که این کشور بزرگ را در دستان یک رژیم قرار دهد که رژیم ایران است. و یک تناقض اینجا وجود دارد، و آن اینکه سیاست آمریکا همه چیز را به سمت شرایط فاجعهباری هدایت میکند.
موضوع دیگر مواضع شجاعانه نایب رئیسجمهور طارق الهاشمی است. این فقط مربوط به مسائل صرف عراق نیست. این همچنین مربوط میشود به کارهایی که این دولت مرتکب میشود. او یادآوری میکند و میگوید کسی هست که همزمان رئیس دولت و وزیر کشور است، وزیر دفاع، وزیر اطلاعات و فرمانده قوای مسلح است. آیا این دموکراسی است؟ این یک رژیم دموکراتیک است؟ این رژیم دقیقاً همان بربریت، همان سبعیت را علیه شهروندان عراقی بهکار میبرد که علیه برادران و شهروندان اشرف بهکار میبرد. آخرین جنایت این بود که ارتش عراق که مسئولیت دفاع و حفاظت این شهروندان را داشت، خودش وارد شد و آنها را با خونسردی تمام به قتل رساند، اسلحه نشانهروی شده مستقیم و با دستان بسته و با هدف کشتار همه. و آنها با این خیال رفتند که همه ساکنان اشرف را به قتل رساندهاند و بهخاطر همین است که فقط 7نفر را گروگان گرفتند.
پس سرنوشت مردم ایران و سرنوشت مردم عراق به هم گره خورده است. و نمیتوان انتظار کوچکترین بهبود و خوب شدن را داشت تا زمانیکه در رأس این کشورها رژیمهای دیکتاتوری وجود دارند یعنی رژیم ایران و رژیم عراق.
و به همین خاطر است که از صمیم قلب و خالصانه، برادر عزیز، آقای نایب رئیسجمهور، ما اینجا جمع شدهایم تا به شما بگوییم که ما با شما هستیم و شما را به خوبی درک میکنیم. ما هم از رنجهای مردم عراق رنج میکشیم ولی باید بدانید که در برابر این دسیسه سکوت نخواهیم کرد، هزاران سیاستمدار هستند که اینجا نمایندگی شدند، در بین پارلمانترها اروپایی، و بین پارلمانترهای دنیا بهطور عام که به شرایط اشراف دارند و عاشقان دموکراسی هستند و آنها بهترین متحدان شما هستند آقا نایبرئیسجمهور.
یکبار دیگر میگویم که خدا شما را حفظ کند برای بهبود وضعیت در کشورتان و مطمئن باشید که ما با تمام وجود با شما هستیم.