728 x 90

حمله به اشرف,

سایت توپ کاپی: مخالف ایرانی محمدرضا منانی با «توپ کاپی» گفتگو می‌کند

-

 -
-
ـ دو برادر و مادرم را و حالا هم تنها فرزندم را به‌خاطر آزادی دادم
ـ خامنه‌ای و سپاه قدس و نوری المالکی را در مسئول همه قتل‌عامها و جنایاتی که علیه ما شد متهم می‌دانم
ـ وقتی جامعه بین‌المللی حرف جنایتکار را در مقابل حرف قربانی اصل می‌گیرد یعنی که همکاری کرده است
ـ مخالفان ایرانی در عراق جز با حضور نیروهای کلاه آبی احساس امنیت نمی‌کنند


مصاحبه کننده: ابوبکر ابو المجد از مصر
جان صدها مخالف در محاسبات یک رژیم جنایتکار هیچ ارزشی ندارد به‌خصوص اگر این رژیم مدعی باشد که یک رژیم مردمی است و از حمایت گسترده برخوردار است و مردم ایران آن را قبول دارند، لیکن آن چه که از لا بلای وقایع تاریخی مشخص می‌گردد، از زمانی که مخالفان ایرانی اردوگاه اشرف در سال 1986 به عراق پناهنده شدند، آنان خطر جدی برای قدرت کسانی که بر مسند حکومت در تهران تکیه زده‌اند، به‌شمار می‌روند.

مخالفان ایرانی در اشرف که تعداد آنان به 3400ایرانی می‌رسید با تلاش متعددی برای کشتار مواجه بوده‌اند. از سال 2003 به این طرف جنایات و قتل‌عامهای متعددی علیه آنها صورت گرفته است و با رفتن نیروهای آمریکایی از عراق جنایات علیه آنان مضاعف گردیده است. حاکمیت عراق که از رژیم ایران هواداری می‌کند این پناهندگان را به محاصره خود در آورد و چندین بار تهاجماتی را به‌منظور ترساندن و تصفیه فیزیکی آنان انجام داد. در فوریه 2012 آنها مجبور به انتقال به قرارگاه لیبرتی شدند که اساساً فاقد شرایط انسانی برای سکونت است. آنها بدون این‌که حفاظتی حتی به‌صورت شکلی و صوری برای آنها فراهم شده باشد به این محل منتقل گردید.

بعد از قتل و مجروح کردن صدها تن از مخالفان ایرانی در اشرف، در لیبرتی نیز دهها تن دیگر کشته و صدها تن مجروح و مصدوم شدند تا این‌که مجدداً قتل‌عامی در اشرف صورت گرفت. تنها فرزندم محمدرضا منانی یکی از قربانیان این قتل‌عام می‌باشد. او برای ما داستان خود را و این‌که چگونه خانواده وی مورد تعقیب جنایتکاران قرار گرفتند و به دست آنان گشته شدند، بازگو می‌کند.

س: شما مصیبتها دیدید، آیا ممکن است ما را در جریان بگذارید؟

من یکی از کسانی هستم که خواهان آزادی مردمم از رژیم فاشیستی حاکم بر ایران هستم، میلیون ها تن از ایرانیان و از جمله اعضای خانواده‌ام با من در این خواسته سهیم هستند. دو برادرم و مادرم و اخیراً نیز فرزندم.. همه اینها را دست خیانت و جنایت از من گرفتند.

جنایتکاران رژیم ایران در سال 1981 برادرم را کشتند او در زندان اصفهان در حالیکه جوان بود و سنش از 24سال تجاوز نمی‌کرد به‌شهادت رسید. برادر دومم را هم در سال 1987 در حالی‌که در آن زمان تنها 23سال داشت اعدام کردند. وی را در مرز ایران و عراق در حالی‌که تلاش می‌کرد از کشور خارج شود دستگیر کردند.

مادرم را هم، در 45سالگی در سال 1982 در زیر شکنجه در زندان اوین به‌شهادت رساندند.

مصیبت بزرگتر از دست دادن تنها فرزندم رحمان بود. وی 16سال ساکن اشرف بود یعنی از سال 1997 تا قبل از این‌که شهادت او را در صبح روز اول سپتامبر گذشته در آغوش بگیرد، در اشرف زندگی کرده بود.. در این روز یک نیروی جنایتکار و سراپا مسلح به 100 فرد بی‌سلاح در اشرف حمله کردند و بیش از 50نفر از آنان را کشتند و دهها نفر را مجروح کردند و 7نفر را هم ربودند که اخباری برایمان از آنها می‌رسد که آنان را نیز دست‌بند زده و به تهران خواهند برد.


س: شما دو برادر و مادر خود را از دست دادید، لیکن مصیبت بزرگتر برایتان از دست دادن تنها فرزندت می‌باشد طبعاً این مصیبت سخت‌تری است لطفاً درباره فرزندت و احساس خودت نسبت به او و این فراق وحشت‌آور برایمان بگو؟

فرزندم رحمان از افرادی بود که از سوی کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل‌متحد به‌عنوان افراد مورد نگرانی شناخته شده بود واز سپتامبر 2011 در آلمان پناهنده سیاسی بود. توافقی با حکومت عراق شده بود که 100نفر از اعضای مقاومت ایران که فرزندم نیز در میان آنان بود به‌منظور نظارت بر فروش دارایی‌هایمان در آنجا بمانند و هیچ سقف زمانی نیز برای ماندن آنان در اشرف وجود نداشت. لیکن قتل‌عام واقع شد و فرزندم یکی از شهدای این قتل‌عام بود.

س: اردوگاه اشرف و مخالفان ایرانی ساکن در آن و حتی لیبرتی با حملات بسیاری مواجه بودند که جانهایی را گرفت و صدها تن دیگر مجروح شدند این تهاجمات چند تا بود و شما چه کسی را در این رابطه متهم می‌کنید؟

ما از زمانی که عراق ما را در سال 1986 به‌عنوان پناهنده پذیرفت همواره با تهاجمات روبه‌رو بودیم، ولی قبلاً امکان حفاظت از خودمان را داشتیم چرا که در طول دهه‌های طولانی حضورمان در اردوگاه اشرف، ما یک شهر کامل را بنا کردیم با خدمات رسانی کامل که دارای ساختمانهای مستحکم و مقاوم در برابر تهاجمات هوایی که ملاها علیه ما می‌کردند. ما همچنین با تهاجمات تروریستی سپاه قدس و مزدوران آن در غالب اوقات روبه‌رو بودیم، لیکن پس از ورود آمریکا و متحدان آن به عراق، ما سلاحهای خود را تحویل دادم و حتی سلاح سبک که به ما امکان حفاظت از خود را در برابر چنین تهاجماتی را می‌داد از ما گرفتند. ولی آخرین تهاجم و این قتل‌عام شدیدترین و خطرناک‌ترین در بین 5 تهاجمی بود که به ما از سال 2009 تا اول سپتامبر جاری شده بود.

چنین جنایتی را کسی می‌کند که منافعی در آن داشته باشد و تنها کسانی که در از بین بردن و کشتن ما منافع دارند همانهایی هستند که در حکومت عراق و یا در سپاه قدس از ملاهای حاکم بر تهران هواداری می‌کنند.

اینها حدس و گمان و یا تصورات یک فرد عزا دار نیست بلکه بر اساس مدارک و عکس و سند و فیلمهایی که بعداً از اشرف رسیده است می‌گویم که قاتلان و مجرمین وابسته به نخست‌وزیر عراق بودند. آنها فرزندم رحمان را ابتدا دستگیر کردند و به‌ دستهایش از پشت دست‌بند زدند و بعد او را به رگبار بستند و دست آخر یک گلوله تیر خلاص به سرش زدند و همین کار را با 4نفر دیگر از برادرانمان که مانند او دست‌بند زده شده بودند، کردند.

اطلاعاتی که به‌دستمان رسیده است به‌طور کامل روشن می‌کند که قتل‌ عام اشرف که علیه فرزند من و برادران و خواهران بی‌دفاعم شده است، تماماً طراحی و هماهنگی و بررسی شده بود و به دستور شخص خامنه‌ای و از طریق قاسم سلیمانی صورت گرفت و مجریان آن نوری المالکی و مشاور امنیت ملی وی فالح الفیاض می‌باشند.

س: خواسته شما از جامعه بین‌المللی نسبت به آن چه از جنایات و قتل‌عام که علیه شما صورت گرفته است چیست؟


واقعیت این است که سابقه جامعه بین‌المللی در برخورد با ما بسیار بد است و نمایندگان سازمان ملل‌متحد در عراق موضع خوبی در طی این سالیان در رابطه با ما نداشتند. مارتین کوبلر فرستاده ویژه پیشین بان کی‌مون دبیرکل سازمان ملل در عراق، احساسات ما را جریحه‌دار کرده است به‌طوری‌که قابل التیام نیست. او بود که وعده حفاظت از مخالفات ایرانی را بعد از عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی را داد ولی چنین چیزی اتفاق نیفتاد. او قول حفاظت داد و ما انتقال به اردوگاه لیبرتی را پذیرفتیم. ولی او به تعهدات خود وفا نکرد. او این کار را در همراهی آشکار و رسوا با رژیم ایران و نوری المالکی انجام داد و ما قیمت را بس سنگین و از جانهایمان و از جانهای عزیزترین هایمان دادیم. من از سازمان ملل و از این جامعه بین‌المللی که ادعای حفاظت از بشر و آزادیها و احترام به کرامت انسانی و روح انسانی دارد، می‌پرسم تا به کی می‌خواهید در برابر جنایات و قتل‌عامهایی که علیه ما انجام می‌شود سکوت کنید؟

تا به کی در مقابل نوری المالکی و اربابان ایرانی وی سکوت می‌کنید؟

کی می‌خواهید جنایتکاران را برای جنایاتی که کرده‌اند مورد حسابرسی قرار دهید؟ به جنایتکاران و کسانی که برای آنان پوشش فراهم می‌کنند فرمان می‌دهید که کمیسیون حقیقت‌یاب تشکیل دهند تا از جنایاتی که خودشان کردند تحقیقات به‌عمل بیاورند.. آیا نمی‌دانید که این رسوا کننده همراهی کردنهای شماست؟

اگر چیزی از وجدان در جامعه بین‌المللی مانده است وقت آن فرا رسیده است که نیروهای کلاه آبی حفاظت از ما را برعهده بگیرند.. پس از گذشت یک سال از انتقال ما به اردوگاه لیبرتی وقت آن فرا رسیده است که سازمان ملل به تعهدات خود وفا کند.

به صراحت دو خواسته را از آمریکا و سازمان ملل‌متحد و کمیساریای عالی پناهندگان دارم که عبارتند از:
1 ـ تشکیل کمیسیون بین‌المللی حقیقت‌یاب و اعزام فوری آن به اشرف تا دست به تحقیقات کامل و بی‌طرف و همه‌جانبه و شفاف حول این جنایت بی‌سابقه بزند.

2ـ سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان مسئولیت حفاظت ساکنان اشرف و لیبرتی را با فراخواندن نیروهای کلاه آبی سازمان ملل در دو اردوگاه تا تعیین تکلیف نهایی موضوع حضور ساکنان در عراق تأمین کند، زیرا که ما با وجود اینها احساس امنیت نمی‌کنیم.

س: به‌عنوان حرف آخر چیزی دارید که بگوئید؟
ما وارد اعتصاب‌غذا تا تحقق و عملی شدن خواسته‌هایمان می‌شویم و تا این‌که احساس نیت صادقانه‌ای برای حفاظت از خود را بکنیم، از شما برای ترتیب دادن این گفتگو تشکر می‌کنم. برای شما آرزوی موفقیت بسیار دارم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7bc9cd3b-2f67-4bde-9087-78e63d618a05"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات