728 x 90

اخبار اعتراضى,

چرا تیراژم کمه؟!

-

چرا تیراژم کمه
چرا تیراژم کمه
روزنامه حکومتی ابتکار روز 17 آبان 95 نوشت:
شمارگان روزنامه‌های ایرانی بر پایه آمار ارائه شده از سوی مقامهای وزارت ارشاد، حدود 800 هزار نسخه در روز است که اگر به حدود 60 میلیون ایرانی بالای 10 سال تقسیم کنیم، به عدد فاجعه‌باری می‌رسیم که در شان جامعه ایرانی نیست.

آن عدد فاجعه بار، از تقسیم عدد 800 هزار بین 60 میلیون ایرانی بالای 10 سال به دست می‌آید که می‌شود یکصدم!

یعنی از هر 100 نفر ایرانی که می‌توانند روزنامه بخوانند، در روز فقط یک نفر دستش را به روزنامه‌های باندهای حکومتی می‌زند!

بعد هم سؤال کرده:
چرا شمارگان روزنامه‌ها در ایران با کاهش شدید مواجه شده؟

جوابی که نویسندهٴ مقاله به خودش می‌دهد کمی پیچیده است. وی می‌گوید: دلایل قابل اعتنایی از جنس سیاست، از جنس فرهنگ و از جنس اقتصاد می‌توان برای این پرسش ردیف کرد که هر کدام از آنها درست و واقعی‌اند.

اما یک خط آن‌طرف‌تر، اطمینان خاطری را که خواننده از روبه‌رو شدن با یک جواب ”معقول و منطقی“ به‌دست آورده، با گفتن بقیهٴ حرف‌هایش به سرعت تباه می‌کند. وی گفته:
نوشته حاضر قصد ندارد همه مسائل را در یک نوشته کوتاه بیاورد، اما می‌توان به «دور خبیث» اشاره کرد که چندی است دور روزنامه‌ها و رسانه‌ها را پر کرده و آنها را به سمت پایین می‌کشاند.

این «دور خبیث» شامل درآمد پایین، کیفیت پایین و کمیت پایین است که هر کدام دیگری را تقویت می‌کنند. واقعیت این است که روزنامه‌های ایرانی دست‌کم از اوایل دهه 1390 در دام این دور زشت افتاده و هر سال در وضع بدتری قرار می‌گیرند.

کلماتی مانند ”دور خبیث“، کیفیت پایین و کمیت پایین و درآمد پایین، تعابیری هستند که گوش شنونده را تیز می‌کنند، چرا که بحث از یک مسأله فرهنگی است، مساله‌ای که با آگاهی، انتخاب و شعور انسانها سر و کار دارد، اما ناگهان بحث، مدار عوض می‌کند!

خواندن بقیهٴ حرف‌های مقاله‌نویس، حیرت‌آور و تاثر انگیز است! با هم بخوانیم.

او نوشته: اقتصاد ایران در 1390 به‌دلیل ناکارآمدی دولت و تشدید تحریم‌ها تضعیف شد و دولت به‌عنوان بزرگ‌ترین نهاد اقتصادی کشور، با کاهش شدید درآمد مواجه شد. درآمد پایین دولت به دستگاهها و سازمانها و شرکتها رسید و این نهادها که تامین‌کننده عمده درآمد روزنامه‌ها از طریق دادن آگهی بودند، دست به عصا شده و دیگر آن جرأت و پول قبلی را روانه مطبوعات نکردند... این وضع موجب شد که روزنامه‌ها در دادن دستمزدهای بالا به نیروهای ورزیده ناتوان شوند و کیفیت تولید آنها روندی کاهنده پیدا کند و به همین دلیل مشتریان خود را از دست دادند و چون شمارگان آنها کاهش یافت آگهی ‌دهندگان بخش خصوصی نیز از دادن آگهی و پول امتناع کردند...

واقعا شرم‌آور است! به‌ویژه هنگامی که این حرف‌ها از قلم یک روزنامه‌نگار بیرون می‌ریزد. وی به زبان ساده می‌گوید:
مطبوعات ایران به این علت سقوط کرده‌اند که:
دیگر دولت به آنها یارانه و کمک مالی نداد
در نتیجه آنها هم دیگر نتوانستند نویسندگان خوب و قلم به‌دست‌های ورزیده! استخدام کنند.

در نتیجه کیفیت روزنامه‌هایشان پایین آمد.
در نتیجه دیگر کسی هم به آنها آگهی و تبلیغات بازرگانی نداد (چیزی که خودش یک منبع در آمد خوب برای روزنامه‌ها محسوب می‌شد و می‌شود).

در نتیجه وضع این‌طور شد که می‌بینید!
به بقیهٴ نوشته نویسندهٴ با هوش نگاه کنید!
این ”دور بدجنس!؟“ هنوز ادامه دارد و با توجه به قد برافراشتن رقبای نیرومندی مثل شبکه‌های اجتماعی و صدها سایت تحلیلی – خبری که با هزینه‌های کمتر همان کار روزنامه‌ها را با سرعت بیشتر انجام می‌دهند، به نظر می‌رسد شرایط بدتر خواهد شد.

یعنی آقا، سایتها و وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم این وسط سرو کله‌شان پیدا شده و وضع را بدتر از قبل کرده‌اند!

حالا این‌جا، جایی است که باید راه‌کار داد، ببینیم راهکارش چیست؟

برای این‌که شرایط از این‌که هست بدتر نشود باید همان راهی را رفت که کشورهای دیگر رفته‌اند: ادغام مؤسسه‌های اطلاع‌رسانی و روزنامه‌ها. این راهی است که می‌تواند مانع از رقابت فرسایشی روزنامه‌ها در تخفیف دادن عجیب و غریب به آگهی‌دهندگان شود و می‌تواند به کیفیت تولیدات کمک کند. از طرف دیگر اما باید توجه داشت که روزنامه‌ها ”جنس جور “ نمی‌فروشند و این باعث فرار مشتریان بیشتری خواهد شد. روزنامه‌ها باید با توجه به ماهیت خود، به این بیندیشند که می‌توانند با ادغام و بزرگ‌تر شدن، در وضع درآمدی و اشتهار بیشتر قرار گیرند.

خب! دیگر؟
راهکار تمام شد! بهتر است همگی در همدیگر ادغام شویم و دولت هم آستین بالا بزند و بعد هم چند پیشنهاد بازاری مآب و...

کسی نیست به این نویسنده و همفکرانش بگوید علت ورشکستگی رسانه‌ها در ایران حضور امثال شماست! کسانی که فکر می‌کنند با کمک دولت و کاغذ اعلا و چاپ چهار رنگ و آگهی‌های بازرگانی و نشریات کمتر می‌توان شهروند ایرانی را به خواندن روزنامه‌ها ترغیب کرد.

آنهایی که سال‌های اول انقلاب را دیده‌اند یا حداقل با پژوهش و آمار سر و کار دارند خوب می‌دانند که نشریه‌ای مانند نشریهٴ مجاهد، با کاغذ کاهی به‌شدت نامرغوب، با کیفیت چاپ نه چندان خوب و بدون حضور کادرهای حرفه‌یی مورد نیاز به‌معنی واقعی کلمه، و بدون حتی یک آگهی بازرگانی در تمامی طول حیاتش، در همان سال‌هایی که خمینی روزی دو سه بار مجاهدین را مستقیم و غیرمستقیم تکفیر می‌کرد و در زمانی که چاپ و پخش آن مخفی و غیرقانونی شده بود، توزیع آن هم، فقط توسط هواداران سازمان (و نه شبکه‌های دولتی توزیع روزنامه‌ها) انجام می‌شد و در انتهای توزیع نشریه و فروش آن هم معمولاً اکثر هواداران فروشندهٴ نشریه زخمی و حتی مانند صنم قریشی در بندرعباس یا جلیل مرادپور در دره‌گز و... شهید می‌شدند، در حالی‌که رساندن شمار‌ه‌های آن به شهرهای دوردست مانند زابل و ماکو و تایباد و بندر خمیر در چهارگوشهٴ ایران تنها توسط رانندگان زحمتکش و آزاده‌ای صورت می‌گرفت که به‌طور خودجوش و بدون هیچ دستمزدی این کار را می‌کردند.. و گاه نیز خود تمامی دارایی جیبشان را هم به بچه‌های تحویل گیرندهٴ نشریه در شهرستانها می‌دادند،

درست در همان زمان، شمارگان نشریهٴ مجاهد به گواهی عناصر دست‌اندرکار همین رژیم و به گواهی سرپاسدارهای امروز، از مرز 500 هزار گذشته بود و در آستانهٴ رسیدن به 800 هزار نسخه و یک میلیون بود. رکوردی که هم اینک هم هیچ رسانهٴ فارسی زبانی هرگز حتی، به آن نزدیک هم نشده!

ارباب رسانه، امروز می‌توانند هر آنگونه که می‌خواهند برای سقوط شمارگان روزنامه‌هایشان علت یابی و سبب تراشی کنند اما، برای بردن نشریاتشان به درون خانه و قلب مردم، باید از چیزی نوشت که حرف دل مردم است اما فرصت یا امکان بیانش را ندارند. باید از درد اصلی و درمان آن نوشت وگرنه همین می‌شود که امروزه از هر یک صد نفر ایرانی تنها و تنها یک نفر، به طرف روزنامه‌ها می‌رود.

کمی پیشتر رئیس کتابخانهٴ سازمان اسناد ملی رژیم (فردی به اسم اشعری) نوشته بود: سرانهٴ متوسط مطالعهٴ ایرانی‌ها به‌طور متوسط، روزی یک دقیقه است!

یک درصد!
روزی یک دقیقه!
شک نکنید این عدد و رقم‌ها بیانگر بیلان نظام در وصل به مردم و رابطه ملت با حکومت است.

مشکل در پول و کیفیت کاغذ نیست، در رابطه مردم با نظامی است که از آن بریده‌اند، به آن پشت کرده‌اند و در فرصت مناسب، با آن روی در رو خواهند شد! رو در رو! نه همان‌گونه که این‌روزها در تظاهرات و اعتصاب‌ها و حرکت‌های اعتراضی، بلکه از آن گونه که خود دانی و مردم!
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/adb96607-1a10-4ce7-9534-267957287b6d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات