سرهنگ وسلی مارتین فرمانده حفاظت اشرف: خانمها و آقایان از شما متشکرم. امیر (فرزند شهید قهرمان مجاهد علی اصغر عمادی) من از تو عذرخواهی میکنم. این سرنوشتی نبود که افسران آمریکا در زمان جنگ برای پدر تو میخواستند. به برادران و خواهرانمان در اشرف میگویم که این واقعهای بهغایت مذموم و نکوهش پذیر بود.
چند ساعت قبل از شروع حمله، من گزارش هفتگی خودم را تکمیل و فرستاده بودم. نتیجهگیری و ارزیابی من در گزارش آن هفته چنین بود: اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف و لیبرتی هنوز در رادار مالکی هستند. او اخیراً برق اشرف را قطع کرده و بوروکراتهای سازمان ملل و آمریکا را به این باور رسانده که ظاهراً با وصل مقطعی برق به یک پیروزی دست یافتهاند.
باید حق را در آنجا که لازم است بهرسمیت شناخت. مالکی در ایامی که یک دستفروش در خیابانهای دمشق بود درسهای خوبی را آموخته است. او میداند که متاعی که یا بیارزش است و یا اصلاً وجود ندارد را چگونه به مشتری بفروشد. رژیم ایران او را یک متحد نزدیک خود میداند.
چیزی که مالکی فراموش میکند، این است که دوران بازنشستگی دیکتاتورهای عراقی خیلی رضایتبخش نیست. نوبت مالکی هم خواهد رسید
من در لحظهای که داشتم گزارش را به دوستان آمریکایی، استروان استیونسون و پائولو کازاکا، پارلمان اروپا، و اسکات رید از پارلمان کانادا میفرستادم، نیروهای مالکی در حال ازدحام پشت در اشرف بودند. من در رشته کوههای آپالاچی (در شرق آمریکا) توانستم به این ارزیابی برسم اما وزارتخارجه که پشت دیوارهای امن در سفارت بغداد نشسته نتوانست به نتیجهگیری مشابه برسد.
من یک چیز را میدانم و آن این است که اگر جابهجایی به لیبرتی صورت نمیگرفت، این حمله وحشیانه که ما شاهد آن بودیم زودتر انجام میشد چون مالکی نیروهای خود را جمعآوری کرده بود و برای یک حمله دیگر آمادهسازی میکرد. در نزدیکی اشرف مقر یکی از لشگرهای مالکی است چون در جریان مخاصمات او با مسعود بارزانی، او یک لشگر کامل را در آن محل مستقر کرد تا بتواند به کردستان حمله کند. آنها تانک و تجهیزات دیگر در آنجا دارند. شما نمیتوانید حتی یک ساعت یک آتش روشن کنید بدون اینکه نیروی اطراف آنجا متوجه شود، مخصوصاً وقتی آن نیرو در واقع در آن حمله نقش دارد و این همان چیزی است که اتفاق افتاد. آن یک حمله توسط ارتش عراق بود.
و بعد ما حزبالله در عراق را بهخاطر میآوریم که رهبر آن البطاط گفت که حملات موشکی به لیبرتی بهدست آنها صورت گرفته است. او گفت 18 موشک شلیک کرده است. اما 40 موشک بودند که برخی از بالای کمپ گذشتند و برخی نیز به آن اصابت کردند. حداقل 30 موشک به داخل کمپ اصابت کرد. البطاط گفت که 18 موشک شلیک شده است. او هیچ موشکی شلیک نکرد. ما ویدئوی محل حمله را مشاهده کردیم. سایتهای مختلفی وجود داشتند که موشکها از آن نقاط به سمت لیبرتی نشانه رفته بودند. به همین دلیل صادق دیوارهای لیبرتی که آمریکاییها قبلاً در آنجا قرار داده بودند را برداشت، و کوبلر ادعا میکرد که این بخشی از کارهای مربوط به جابهجایی است و باعث جلوگیری از کشتار بیشتر خواهد شد. وقتی صادق آمد و این دیوارها را برداشت، کوبلر حداقل باید اعتراض میکرد چرا که این نقض قرارداد بود. اما او بهدنبال حفظ منافع تجاری آلمان بود، بهمراه زنش سفیر آلمان و دل مشغولی این دو فقط همین بود. او با مالکی کار میکرد و به او هرچه میخواست داد و به دنیا آنچه را میگفت که مالکی میخواست به دنیا بگوید.
من موافقم که نیروهای کلاه آبی در لیبرتی مستقر شوند. بیش از یک سال پیش، سازمان ملل اعلام کرد که به یک افسر امنیتی نیاز دارد. من ده سال از خانواده خودم دور بودهام و بنابراین زیاد میل نداشتم که برای این کار اعلام آمادگی کنم اما به هر حال ثبتنام و اعلام آمادگی کردم. گفتم به آنجا خواهم رفت و بهعنوان افسر امنیتی کار خواهم کرد. اما در جواب به من گفتند: از شما متشکریم که برای شغل افسر ارشد امنیتی عملیات سازمان ملل ثبتنام کردید اما متأسفانه باید به اطلاع شما برسانیم که در این زمان شما انتخاب نشدید.
من بهعنوان افسر ضدتروریسم سراسر عراق توانستم از کشتار بیشتر القاعده جلوگیری کنم که این امر از وقوع جنگ داخلی پیشگیری کرد، توانستم نقشه انفجار در کنوانسیون پزشکان را خنثی کنم، و نگذارم که مقتدی صدر هزاران کوبالت 60 را به سرقت ببرد، اما ظاهراً صلاحیت این را ندارم که به کمپ لیبرتی بروم.
متشکرم. باید حرفهایم را تمام کنم. وقتی من در آن کمپ مستقر باشم و کمپ مورد حمله قرار گیرد و گزینهیی جز مرگ نداشته باشم، فکر نمیکنم تقدیری بهتر از این باشد که در کنار انسانهایی مانند آن 52نفر که توسط دولت عراق کشته شدند بمیرم. من آمادهام.
«ما همچنین در انتظار تحقیقات پیرامون دو حمله موشکی به کمپ لیبرتی هستیم که مجموعاً 10 کشته بر جای گذاشت. اینکه از دولتی که در حملات دست داشته خواسته شود تا یک تحقیقات بیطرفانه را بهراه اندازد و آن را عمومی کند مترادف این است که اجازه پنهان کاری صادر شود. اما ما به هیچوجه انتظار بیطرفی نداریم.
مالکی بسادگی این خواسته را نادیده میگیرد و واکنشهای ضعیف آمریکا و سازمان ملل را بهعنوان چراغ سبز برای ارتکاب فجایع بیشتر میبیند. مطمئن باشید که حملات بیشتری بر علیه ساکنان بیسلاح در تقدیر است.
تا زمانیکه ساکنان به خارج از عراق منتقل نشدهاند، نیروهای کلاه آبی سازمان ملل باید در هر دو کمپ حضور داشته باشند. همه ما یا در و یا با دولت آمریکا کار کردهایم. و میدانیم که همواره برای کسانیکه صادقانه بهدنبال راهحل هستند راهحل وجود دارد. دولت آمریکا همه توافقات مکتوب خود با سازمان مجاهدین خلق ایران را نقض کرده است. آنها به توافقات خود عمل کردند و در روز 1سپتامبر 2013، 52تن از ساکنان نتیجه این کار را دیدند. در پشت سر ما عکسهای کسانی را میبینید که سرنوشت آنها نتیجه خلف وعده و نیز بهای شرافتمند ماندن است.
متشکرم.
چند ساعت قبل از شروع حمله، من گزارش هفتگی خودم را تکمیل و فرستاده بودم. نتیجهگیری و ارزیابی من در گزارش آن هفته چنین بود: اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در اشرف و لیبرتی هنوز در رادار مالکی هستند. او اخیراً برق اشرف را قطع کرده و بوروکراتهای سازمان ملل و آمریکا را به این باور رسانده که ظاهراً با وصل مقطعی برق به یک پیروزی دست یافتهاند.
باید حق را در آنجا که لازم است بهرسمیت شناخت. مالکی در ایامی که یک دستفروش در خیابانهای دمشق بود درسهای خوبی را آموخته است. او میداند که متاعی که یا بیارزش است و یا اصلاً وجود ندارد را چگونه به مشتری بفروشد. رژیم ایران او را یک متحد نزدیک خود میداند.
چیزی که مالکی فراموش میکند، این است که دوران بازنشستگی دیکتاتورهای عراقی خیلی رضایتبخش نیست. نوبت مالکی هم خواهد رسید
من در لحظهای که داشتم گزارش را به دوستان آمریکایی، استروان استیونسون و پائولو کازاکا، پارلمان اروپا، و اسکات رید از پارلمان کانادا میفرستادم، نیروهای مالکی در حال ازدحام پشت در اشرف بودند. من در رشته کوههای آپالاچی (در شرق آمریکا) توانستم به این ارزیابی برسم اما وزارتخارجه که پشت دیوارهای امن در سفارت بغداد نشسته نتوانست به نتیجهگیری مشابه برسد.
من یک چیز را میدانم و آن این است که اگر جابهجایی به لیبرتی صورت نمیگرفت، این حمله وحشیانه که ما شاهد آن بودیم زودتر انجام میشد چون مالکی نیروهای خود را جمعآوری کرده بود و برای یک حمله دیگر آمادهسازی میکرد. در نزدیکی اشرف مقر یکی از لشگرهای مالکی است چون در جریان مخاصمات او با مسعود بارزانی، او یک لشگر کامل را در آن محل مستقر کرد تا بتواند به کردستان حمله کند. آنها تانک و تجهیزات دیگر در آنجا دارند. شما نمیتوانید حتی یک ساعت یک آتش روشن کنید بدون اینکه نیروی اطراف آنجا متوجه شود، مخصوصاً وقتی آن نیرو در واقع در آن حمله نقش دارد و این همان چیزی است که اتفاق افتاد. آن یک حمله توسط ارتش عراق بود.
و بعد ما حزبالله در عراق را بهخاطر میآوریم که رهبر آن البطاط گفت که حملات موشکی به لیبرتی بهدست آنها صورت گرفته است. او گفت 18 موشک شلیک کرده است. اما 40 موشک بودند که برخی از بالای کمپ گذشتند و برخی نیز به آن اصابت کردند. حداقل 30 موشک به داخل کمپ اصابت کرد. البطاط گفت که 18 موشک شلیک شده است. او هیچ موشکی شلیک نکرد. ما ویدئوی محل حمله را مشاهده کردیم. سایتهای مختلفی وجود داشتند که موشکها از آن نقاط به سمت لیبرتی نشانه رفته بودند. به همین دلیل صادق دیوارهای لیبرتی که آمریکاییها قبلاً در آنجا قرار داده بودند را برداشت، و کوبلر ادعا میکرد که این بخشی از کارهای مربوط به جابهجایی است و باعث جلوگیری از کشتار بیشتر خواهد شد. وقتی صادق آمد و این دیوارها را برداشت، کوبلر حداقل باید اعتراض میکرد چرا که این نقض قرارداد بود. اما او بهدنبال حفظ منافع تجاری آلمان بود، بهمراه زنش سفیر آلمان و دل مشغولی این دو فقط همین بود. او با مالکی کار میکرد و به او هرچه میخواست داد و به دنیا آنچه را میگفت که مالکی میخواست به دنیا بگوید.
من موافقم که نیروهای کلاه آبی در لیبرتی مستقر شوند. بیش از یک سال پیش، سازمان ملل اعلام کرد که به یک افسر امنیتی نیاز دارد. من ده سال از خانواده خودم دور بودهام و بنابراین زیاد میل نداشتم که برای این کار اعلام آمادگی کنم اما به هر حال ثبتنام و اعلام آمادگی کردم. گفتم به آنجا خواهم رفت و بهعنوان افسر امنیتی کار خواهم کرد. اما در جواب به من گفتند: از شما متشکریم که برای شغل افسر ارشد امنیتی عملیات سازمان ملل ثبتنام کردید اما متأسفانه باید به اطلاع شما برسانیم که در این زمان شما انتخاب نشدید.
من بهعنوان افسر ضدتروریسم سراسر عراق توانستم از کشتار بیشتر القاعده جلوگیری کنم که این امر از وقوع جنگ داخلی پیشگیری کرد، توانستم نقشه انفجار در کنوانسیون پزشکان را خنثی کنم، و نگذارم که مقتدی صدر هزاران کوبالت 60 را به سرقت ببرد، اما ظاهراً صلاحیت این را ندارم که به کمپ لیبرتی بروم.
متشکرم. باید حرفهایم را تمام کنم. وقتی من در آن کمپ مستقر باشم و کمپ مورد حمله قرار گیرد و گزینهیی جز مرگ نداشته باشم، فکر نمیکنم تقدیری بهتر از این باشد که در کنار انسانهایی مانند آن 52نفر که توسط دولت عراق کشته شدند بمیرم. من آمادهام.
«ما همچنین در انتظار تحقیقات پیرامون دو حمله موشکی به کمپ لیبرتی هستیم که مجموعاً 10 کشته بر جای گذاشت. اینکه از دولتی که در حملات دست داشته خواسته شود تا یک تحقیقات بیطرفانه را بهراه اندازد و آن را عمومی کند مترادف این است که اجازه پنهان کاری صادر شود. اما ما به هیچوجه انتظار بیطرفی نداریم.
مالکی بسادگی این خواسته را نادیده میگیرد و واکنشهای ضعیف آمریکا و سازمان ملل را بهعنوان چراغ سبز برای ارتکاب فجایع بیشتر میبیند. مطمئن باشید که حملات بیشتری بر علیه ساکنان بیسلاح در تقدیر است.
تا زمانیکه ساکنان به خارج از عراق منتقل نشدهاند، نیروهای کلاه آبی سازمان ملل باید در هر دو کمپ حضور داشته باشند. همه ما یا در و یا با دولت آمریکا کار کردهایم. و میدانیم که همواره برای کسانیکه صادقانه بهدنبال راهحل هستند راهحل وجود دارد. دولت آمریکا همه توافقات مکتوب خود با سازمان مجاهدین خلق ایران را نقض کرده است. آنها به توافقات خود عمل کردند و در روز 1سپتامبر 2013، 52تن از ساکنان نتیجه این کار را دیدند. در پشت سر ما عکسهای کسانی را میبینید که سرنوشت آنها نتیجه خلف وعده و نیز بهای شرافتمند ماندن است.
متشکرم.