شاید بشود گفت، … نه!، چرا میگوییم شاید؟ … درست این است که بگوییم بدون شک، حتماً و به یقین، ضروریترین حرف راهگشا، «فدا» و پرداخت «بها» است.
آزادی مرهون کلمه فداست.
زندگی محتاج کلمه بهاست.
بدون این، هیچ چیز بهدست نمیآید.
هر ملتی که فدا کرد، همچون ملت سوریه، گام به گام به پیش میرود، و بهرغم آن که رژیم ولایتفقیه و حزبالله لبنان و روسیه و چین به دیکتاتور سوریه کمک میرسانند، باز پیش میرود و دیکتاتور را سرنگون میکند.
پس بگذارید از زبان آزادی این مفهوم را بشنویم که:
من آزادی ام، گر مرا خواستی، «جان» بیاور!
هر آنچیز از عشق داری، به میدان بیاور
گرانم بلی! قیمتیتر ز هر درّ و گوهر
بهای مرا از سر دار زندان بیاور
شرف خواهی ار گیری از من، برو ای عزیزم
چو آن «اشرفی» بر فداکاری ایمان بیاور
کنون وقت برکندن صخرههای ستم شد!
ز دریای خون بهر من موج توفان بیاور
بشوران تو تهران و تبریز و هم اصفهان را
رو ایرانی از شعلههای فروزان بیاور
من آزادیم دوست دارم بیایم به ایران
مرا بر سر سفرهها همچنان نان بیاور.
آزادی مرهون کلمه فداست.
زندگی محتاج کلمه بهاست.
بدون این، هیچ چیز بهدست نمیآید.
هر ملتی که فدا کرد، همچون ملت سوریه، گام به گام به پیش میرود، و بهرغم آن که رژیم ولایتفقیه و حزبالله لبنان و روسیه و چین به دیکتاتور سوریه کمک میرسانند، باز پیش میرود و دیکتاتور را سرنگون میکند.
پس بگذارید از زبان آزادی این مفهوم را بشنویم که:
من آزادی ام، گر مرا خواستی، «جان» بیاور!
هر آنچیز از عشق داری، به میدان بیاور
گرانم بلی! قیمتیتر ز هر درّ و گوهر
بهای مرا از سر دار زندان بیاور
شرف خواهی ار گیری از من، برو ای عزیزم
چو آن «اشرفی» بر فداکاری ایمان بیاور
کنون وقت برکندن صخرههای ستم شد!
ز دریای خون بهر من موج توفان بیاور
بشوران تو تهران و تبریز و هم اصفهان را
رو ایرانی از شعلههای فروزان بیاور
من آزادیم دوست دارم بیایم به ایران
مرا بر سر سفرهها همچنان نان بیاور.