728 x 90

سفرهاي خواهر مريم,

کنفرانس پارلمانی در مجلس ملی فرانسه با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

-

--
--
 
کنفرانس پارلمانی در مجلس ملی فرانسه با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت پاریس- 5دسامبر 2012 (15آذر 91)

ژرار شاراس- عضو کمیسیون خارجه مجلس ملی فرانسه:
اکنون صحبت را به آقای سید احمد غزالی، نخست‌وزیر پیشین و چهره شاخص زندگی سیاسی الجزایر واگذار می‌کنم که مشاغل عمده و مسئولیت چندین وزارتخانه را داشته و همچنین موفق شده با نفوذ رژیم ایران در کشورش مقابله کند. او همواره با استقامت و مستمراً از مفهومی از یک اسلام دموکراتیک و بردبار، یعنی همان که مورد نظر مجاهدین خلق ایران نیز هست، دفاع کرده و هم‌چنان می‌کند. صحبت را به آقای نخست‌وزیر واگذار می‌کنم.

نخست‌وزیر سید احمد غزالی
بی‌اندازه متشکرم آقای رئیس و حتی می‌توانم بگویم برادر عزیز.
خانم رئیس‌جمهور، خانمها و آقایان نمایندگان،
خانمها، آقایان،
این نخستین بار نیست که من افتخار پیدا می‌کنم در این مکان که همان‌طور که پیش از این هم گفته شده قلب دموکراسی فرانسه در آن می‌تپد حضور داشته باشم. این واقعاً افتخار مضاعفی است چرا که من از سوی برادران و خواهرانم در مقاومت ایران و در رأس آنها خانم مریم رجوی همراهی می‌شوم.
ابتدا اجازه بدهید با تواضع و قدرشناسی بسیار به خانمها و آقایان نمایندگانی که این‌جا حضور دارند درود بفرستم و به حرکت شما در راستای همبستگی به‌رغم تمام تفاوتها و تمام گرایشهای سیاسی ادای احترام کنم. که وقت و انرژی خود را صرف حمایت از مقاومت ایران می‌کنید. زیرا این کاملاً در هماهنگی با سنتهای این کشور است. و با حمایت از تلاش غول آسای مقاومت ایران برای به زانو درآوردن یکی از وحشتناکترین دیکتاتوریهای جهان معاصر، شما بهتر از من می‌دانید که به مسئولیت خود به‌عنوان نماینده ملت و مدافع آزادیهای مردم فرانسه عمل می‌کنید.
مایلم توجه شما را به یک نکته جلب کنم و آن این‌که ما در ایالات متحده آمریکا در یک نقطه عطف تاریخی هستیم، زیرا به یمن مداخله دادگستری آمریکا و به یمن تلاشهای علاقمندان صلح و عدالت در این کشور، سازمان مجاهدین خلق ایران رسماً از لیست ناهنجار خارج شد. این‌جا می‌خواستم با تواضع بسیار از شما آقایان و خانمهای نماینده بخواهم که روی یک نقطه تأکید کنیم در لحظاتی که از بهار عرب سخن می‌رود و در شرایطی که شاهد تلاشهای صادقانه‌ای هستیم از جمله برای بیرون آوردن مردم عرب از قید و زنجیر مستبدان حاکم بر آنها این نکته مهمی است که نوعی آگاهی در ما به‌وجود آید. آگاهی پیوند بسیار تنگاتنگ بین مقاومت ایران و مبارزات ملتهای عرب و مسلمان برای حقوق و آزادی یک پیوند تنگاتنگ و یک رابطه دیالکتیک این دو را به هم مرتبط می‌سازد و نمی‌توان تصور کرد که کسی بتواند این پیوند را فراموش کند. من مثال سوریه را می‌زنم.
رژیم سوریه و رژیم ایران درست مثل انگشتان دو دست هستند و شما خوب می‌دانید آقای رئیس، خوب می‌دانید که رژیمهای دیکتاتوری، تنها هدفشان حکومت دائمی است، حکومتی دائمی بر مردم خود و بر اراده مردم خود.
قضیه سوریه یک قضیه حیاتی برای رژیم ایران است. نمی‌توان تصور کرد که بتوان در سوریه به نتیجه‌یی رسید و رژیم بشار اسد را بر زمین زد بدون این‌که در همان حال و به موازات آن رژیم ایران را سرنگون کرد. آقای وکیل لوکلرک پیش از من درباره دیکتاتوری شاه صحبت کرد و این مقایسه‌ای بسیار بسیار به جاست. دیکتاتوری مذهبی و دیکتاتوری شاه. فاجعه مردم ایران این است که یک دیکتاتوری را سرنگون کرده و به دست یک دیکتاتوری به مراتب وحشی‌تر افتاده است من به یاد می‌آورم از شخص شاه ایران در یک نشست سران که در الجزیره برگزار شده بود شخصاً شنیدم که گفت در سال 1980 (در آن هنگام در سال 1975 بودیم) ایران چهارمین یا حتی سومین قدرت نظامی و صنعتی جهان خواهد بود. این یک ویژگی دیکتاتورهاست که تلاش می‌کنند با افزودن توان آسیب رسانی خود به دیگران نفوذ خود را افزایش دهند. فاجعه‌ای که در عراق روی داد. ماجراجویی بوش در عراق را این‌گونه می‌توان تعبیر کرد که عراق اکنون در دستهای رژیمی است مانند رژیم ایران و فراموش نکنیم که رژیم ایران پیشرفتهایی داشته است. عراق را به دست گرفته، در سوریه صاحب نفوذ شده، رژیم سوریه را در دست خود دارد. پیشرفتهای در فلسطین داشته و حماس را در دستهای خود دارد. در نتیجه‌این رژیم هر بار تلاش می‌کند بر توان آسیب رسانی خود بیفزاید، نفوذ خود را با افزودن بر توان آسیب رسانی خود بیفزاید. و تا زمانی که بر این موضوع تأکید نکنیم راه‌حلی برای مشکل جهان عرب و برای جهان اسلام بدون الزام سرنگونی رژیم ایران وجود نخواهد داشت.
و هنگامی که از سقوط رژیم ایران صحبت می‌کنیم برخلاف دیگر کشورهای عرب که آلترناتیوی ندارند، سازمان مجاهدین خلق ایران همین‌طور از راه نرسیده که در آخرین لحظه بر سر قدرت با اسلامیستها درگیر شود.
سازمان مجاهدین خلق در مقاومت در برابر دیکتاتوری شاه ایران متولد شده است. سازمان مجاهدین خلق در این لحظه متولد شده است. نیرویی است با ریشه‌های قوی در جامعه که یک تجربه گسترده فعالیت سیاسی دارد و از منابع فراوان فعالان قوی برخوردار است. و ما این بخت را داریم که سازمان مجاهدین خلق وجود دارد. در نتیجه ما همگی در دنیای عرب و مسلمان و در جهان غرب که در جستجوی صلح و ثبات در این منطقه هستیم، هیچ‌گاه نباید فراموش کنیم که ایران، مقاومت ایران با مبارزه علیه این رژیم به واقع دارند از آرمانی دفاع می‌کنند که جهانی است و مستقیماً به همه ما مربوط است. و این اصل است که سیاستمداران باید هنگام رؤیا دیدن و تحقق مواضعشان در قبال این مشکل باید در ذهن داشته باشند.
از شما آقای رئیس متشکرم.

ژرار شاراس- عضو کمیسیون خارجه مجلس ملی فرانسه:
مرسی آقای نخست‌وزیر و با تشکر از یادآوری ارتباطی که بین مبارزه مقاومت ایران و مبارزه مردم عرب و مسلمان برای استقلال و برای آزادی وجود دارد، کردید. فکر می‌کنم این مبارزه مشترک است و دلیل آن این است که همراه با مقاومت ایران هستیم.
حالا رشته سخن را به فرانسوا کلکومبه می‌دهیم که نماینده پیشین منطقه آلیه است و همچنین همراه با سناتور ژان پیر میشل از بنیانگذاران سندیکای قضات فرانسه است. او متخصص قانون اساسی و ساختار حکومت مذهبی ایران و تاریخ معاصر این کشور است. و شما احتمالاً مقالات فرانسوا کلکومبه در این رابطه را خوانده‌اید، تشکر از حضور تو و سخنرانیت.

فرانسوا کلکومبه - بنیانگذار سندیکای قضات فرانسه
با احساسات زیاد با شما سخن می‌گویم، در این سالن که در گذشته در این‌جا بسیار سخن گفته‌ایم حتی قبل از این‌که نماینده مجلس بشوم.
زیرا همان‌طور که می‌دانید این‌جا به نوعی یکی از معابد دموکراسی فرانسه می‌باشد. شکل آن و نیز تابلویی که می‌بینید یکی از لحظات مهم تاریخ را نشان می‌دهد. همواره این‌جا اتفاقاتی افتاده و جلساتی بوده که مسائل اساسی در آن بیان شده است. و برای من امروز یک سمبل زیباست که شما خانم رجوی این‌جا حضور یافتید تا با هم به مسیر آینده بیندیشیم. همه اشاره به گذشته کردند، منهم به‌عنوان یک رزمنده قدیمی می‌خواهم همین کار را بکنم. همواره برای خودم تعجب‌آور است که چگونه تبدیل به یک متخصص و علاقمند به ایران شده‌ام. هیچ چیز من را برای این امر آما‌ده نکرده بود. به‌حال بین فرانسه و ایران یک سابقه استعماری وجود ندارد. برخلاف روسیه، برخلاف انگلستان، ما هرگز در مسیر بلعیدن این کشور نبوده‌ایم، ما به نوعی برای ایرانیها کشور آزادی بودیم و شاید به این دلیل است که همان‌طور که آقای لوکلرک توضیح دادند روشنفکران فرانسوی نقش مهمی در تاریخ این کشور داشتند.
من یک خاطره از یک اشتباه از جانب یک روشنفکر را داشتم، خاطره میشل فوکو که با او بسیار آشنا بودم و به خمینی هنگامی که روی به فرانسه آمده بود علاقمند شده بود. اما او برای چه به فرانسه آمده بود؟
برای این‌که فرانسه میزبان افرادی بود که به‌دلیل عقاید سیاسیشان در کشور خود مورد سرکوب واقع شده بودند. همان‌طور که فرانسه خمینی را پذیرفت، چند سال بعد فرانسوا میتران مسعود رجوی را پذیرفت.
مسعود رجوی را که از قبل می‌شناخت او را شخصاً نمی‌شناخت اما برای او قبلاً مداخله کرده بود. هنگامی که در زمان رژیم شاه محکوم به اعدام شده بود. تعدادی شخصیت سیاسی اروپایی طوماری را امضا کرده و خواهان اعدام نشدن وی شده بودند.
این درخواست پذیرفته شده و مسعود رجوی یکی از نادر مجاهدین اولیه است که اعدام نشد. بعد خاطره والری ژیسگاردستن را دارم او بود که تیرخلاص را به شاه وارد کرد. او که قبلاً متحد کشورهای غربی بود. ژیسگاردستن به خمینی اجازه داد بقدرت برسد و این کار با تأیید بخشی از طبقه روشنفکر فرانسه انجام شد که خیلی زود پشیمان شدند. اما باید گفت که بعداً فرانسوا میتران این کار را تصحیح کرد و در ژوئیه 1981 مسعود رجوی را به فرانسه پذیرفت که ما به او می‌بالیم. این کار ساده‌ای نبود. او تازه انتخاب شده بود و به این ترتیب آزمایش خود را در رابطه با پذیرایی از افراد سرکوب شده به‌خاطر عقاید سیاسی‌شان به‌خوبی پس داد.
او نه تنها مسعود رجوی را پذیرفت بلکه به شورای ملی مقاومت ایران که در ایران تأسیس شده بود اجازه داد در فرانسه مستقر شود. فرانسه به این جنبش اپوزیسیون پناه داد و به این ترتیب فرانسه از نزدیک با تاریخ ایران عجین شد. و فکر می‌کنم به این دلیل است که ما نمایندگان منطقه آلیه و دیگران که این‌جا نیستند مثل آقای بلانژه که قبل از تو در ویشی بود، با هم خیلی تبادل نظر کردیم و خیلی برای دفاع از مجاهدین خلق ایران مبارزه کردیم.
در رابطه با خودم به‌خاطر دارم هنگامی وارد میدان شدم که برای دومین بار به نمایندگی مجلس انتخاب شده بودم و در زمان خاتمی تلاش می‌کردند به ما این‌طور بباورانند که ریم دارد نرم می‌شود. به ما می‌گفتند دیگر تمام است آنها دارند از داخل اصلاحات می‌کنند و ما باید حرکت حسن نیتی به جانب آنها بکنیم. و نهایتاً این دولت دموکرات آمریکا بود که مجاهدین را در لیست قرار داد. بعد هم جمهوریخواهان و هم دموکراتهای بسیار برای خروج آنها از لیست تلاش کردند. به این ترتیب می‌بینید که از همان آغاز بسیاری از احزاب سیاسی عقب تر از نیروهای خود بودند. به این ترتیب ما به دفاع از مجاهدین خلق ایران پرداختیم. در فرانسه یک گام فراتر رفته و پرونده‌یی را علیه خانم رجوی و چند تن دیگر گشوده بودند. برخلاف آنچه دوست گلیست ما گفت این دولت راست نبود که این پرونده را گشود، بلکه یک دولت چپ بود اما بعداً این دولت راست بود که آن اقدامات را کرد. و شما را دستگیر و به زندان انداخت.
احزاب چپ نیز مسئول آنچه اتفاق افتاده بودند اما همچنین طرفدارن چپ و راست آنهایی که طرفدار دفاع از آزادیها بودند برای دفاع از شما خانم رجوی متحد شدند. برای دفاع از آنچه شما نمایندگی می‌کنید. تعداد بسیار دیگری نیز دستگیر شده بودند. و خیلیها در خیابانها از ترس اخراج شدن به ایران نگران بودند. به‌خاطر می‌آورم صحبتی که با یکی از افرادی که تلاش کرده بود دست به خودسوزی بزند داشتم و او به من توضیح داد: «توجه داشته باشید که بخشی از خانواده من به دست رژیم ایران کشته شده‌اند و ناگهان مطلع می‌شوم که این کشور که من در آن پناهنده هستم می‌خواهد مرا به ایران اخراج کند. می‌خواستم با قاطعیت نشان دهم که با این کار مخالف هستم».
اما آنچه که بخشی از افکار عمومی کرد این بود که مجاهدین را متهم به تحریک این اعمال کرد و این‌که یک فرقه می‌باشد. این موضوعات مهمی بود که ما به‌مدت چند سال علیه آن مبارزه کردیم. همچنین آلن ویوین علیه آن برخاست که خود یک کارشناس مبارزه با فرقه‌ها بود و قاطعانه در کنار شما قرار گرفت. این آنچیزی بود که می‌خواستم درباره گذشته بگویم. در رابطه با آینده حالا که دیگر شما در لیست قرار ندارید و حالا که به‌عنوان یک سازمان مهم و مهمترین سازمان داخل کشور مطرح هستید، و حالا که آشکارا برنامه‌های خود را اعلام کرده‌اید. و قصد خود برای سرنگون کردن رژیم را اعلام نموده‌اید. من از شما خانم رجوی شنیده‌ام که خواهان برگزاری انتخابات سالم در ایران هستید. انتخاباتی که تحت نظارت سازمانهای بین‌المللی برگزار شود. در رابطه با قانون اساسی ایران می‌خواهم اشاره کنم، ایرانیان از سال 1906 تلاش کرده‌اند یک قانون اساسی داشته باشند. اما خمینی که انقلاب را غصب کرد و جنبش دموکراتیک را به یک حکومت مذهبی تبدیل کرد به این امیدها خیانت کرد. ملاها یک حکومت مذهبی وحشتناکی برپا کردند. که حتی واتیکان جرأت این کار را نداشت. یک ولی‌فقیه بر سر کار گذاشتند که ادعا داشت مستقیماً با خدا ارتباط دارد و ا وست که تعیین می‌کند چه کسی می‌تواند در انتخابات نامزد شود یا انتخاب شود. مسعود رجوی علیه این اصول قیام کرد. آنچه ما باید به‌دست آوریم این است که این کشور یک قانون اساسی مناسب داشته باشد. همان‌طور که شما می‌گویید این اراده مردم است که باید مشروعیت حکومت را تعیین کند. این چیزی است که شما همیشه می‌گویید. و بعد آنچه مهم است برابری زنان و مردان، اهمیت جدایی دین از دولت که یک موضوع مرکزی در ایران و در مسائل جهان امروز است. این اصول است که اجازه می‌دهد یک کشور بتواند یا نتواند پیشرفت کند. در همه کشورها آنجایی که زنان توانسته‌اند در شرایط مناسبی رشد کنند. و به فرهنگ دست یابند خیلی از مسائل حل شده است. حتی اقتصاد بستگی به این آزادیها دارد.
خانم رجوی همه ما این را می‌دانیم چون به این باور داریم از شما حمایت می‌کنیم، زیرا شما یک سمبل زیبا از این مبارزه هستید. این ست چند کلمه‌ای که می‌خواستم بیان کنم، برای شما آرزوی موفقیت در مبارزه‌تان می‌کنم.


ژرار شاراس- عضو کمیسیون خارجه مجلس ملی فرانسه:
با تشکر از همکار عزیز و دوست عزیز، فرانسوا برای سخنان تاریخی که برای این مبارزه شما ضروری است، بهتر است بگویم مبارزه ما برای آزادی علیه حکومت مذهبی، مبارزه‌ای که شما برای ایجاد دموکراسی در کشورتان پیش می‌برید، دموکراسی‌ای که حقوق هر زن و مردی را محترم بشمارد و این آن چیزی است که شما برای به نبرد برخاسته‌اید و ما هم در این نبرد با شما هستیم.
اکنون نوبت را به سخنران بعدی می‌دهم، آقای پیر برسی، رئیس حقوق‌بشر نوین.

پیر برسی، رئیس حقوق‌بشر نوین فرانسه
خانم رئیس‌جمهور،
آقای نخست‌وزیر،
پاتریک کندی عزیز و دوستان گرامی،
من نمی‌خواهم این بحث را طولانی کنم چونکه تا همین جا نیز بحثها بسیار غنی است و تمامی ابعاد وضعیتی که استبداد ملاها ایجاد کرده است را در برمی‌گیرد. من هم مقداری از فرانسوا کولکومبه جوانتر هستم و لذا خاطراتم آن‌قدر قدیمی نیستند. چه بهتر برای من! الآن 31سال است که در کنار مجاهدین خلق مبارزه می‌کنم. در کنار تمامی جنبشهای مقاومت ایران. البته به‌سادگی به مرور زمان فقط یک جنبش مقاومت در ایران باقی مانده است، جنبش مجاهدین. به یاد دارم کسی گفت که برنده فینال آن کس است که بتواند یک دقیقه بیشتر رنج را تحمل کند. لذا مجاهدین پیروز میدان خواهند شد. من دیشب داشتم یک فیلم مستند درباره مقاومت زیبا و با شکوه فرانسه، مقاومت مربوط به دو گل را نگاه می‌کردم. که به تمامی موانعی که در برابر او ایجاد شده اشاره می‌کرد، موانعی که به عمد در برابر او گذشته شد تا او را به شکست بکشاند و در نهایت او با کاراکتری که داشت، توانست از پس آنها بر آمده و پیروز گردد و جمهوری و دموکراسی را نیز به پیروزی برساند. هنگامی که من به مجاهدین فکر می‌کنم، همیشه به مقاومت فرانسه فکر می‌کنم. در ضمن، خانم رئیس‌جمهور به ما این افتخار را داد که از نمایشگاه مقاومت فرانسه در بلوار سن رژمن بازدید کند. چه درس خوبی! چرا که در این نمایشگاه نیز تمامی چوبهایی که لای چرخ مقاومت فرانسه گذاشته شده بود یادآوری شده بود. آنچه که من از 30سال پیش در طی 3 دهه در کنار مجاهدین به آن دقت کردم این است که قدرتهای جهانی خود را بسیج نمودند نه برای حقوق‌بشر در ایران، بلکه از نقطه‌ای که متوجه شدند رژیم ایران در حال ساختن تسلیحات اتمی است. قبل از آن هرازگاهی نقض حقوق‌بشر در ایران را محکوم می‌کردند اما هیچ‌گاه به‌صورت رسمی و همراه با مجازات نبود. این امر خیلی دیر رخ داد. لذا اکنون، قدرتهای غربی وارد سیستمی از تحریمها شده‌اند که هر روز شدیدتر می‌شود. خدا کند که همین کار را با دولت اسراییل که حقوق‌بشر ملت فلسطین را پایمال می‌کند نیز انجام دهند و علیه کسانی که حقوق‌بشر فلسطینیان را نقض می‌کند مجازاتهای اقتصادی اعمال گردد.
آنچه که من می‌خواستم بگویم این است که تاریخ را نمی‌توان از نو ساخت، فقط می‌توانم انگشتان را بهم گره بزنیم و امیدوار باشیم که - شاید ابلهانه باشد که این را بگویم - امیدوار باشیم که به‌خاطر تسلیحات هسته‌یی رژیم ایران، جهان علیه نقض حقوق‌بشر در این کشوربه‌پاخیزد. کمی خارق‌العاده است اما این ذات انسان است.
متشکرم.


سخنرانی استاندار ایو بونه - رئیس سازمان امنیت فرانسه در دولت فرانسوا میتران
من فکر کنم که باید در مجلسی گفته شود و چه مجلسی مناسبتر از مجلس ملی فرانسه که پیروزیهای بزرگ، پیروزیهای نظامی نیستند پیروزیها بزرگ، پیروزیهای حقوقی هستند، پیروزی ناشی از قانون و نه شمشیر. در عراق، جایی که من به‌جرأت می‌گویم و شاید شما با من هم نظر نباشید که وضعیت فعلی بسیار وخیم‌تر از زمانی است که صدام حسین فرمان این کشور را در دست داشت. من در زمان صدام حسین به عراق رفتم و در ضمن با مسعود رجوی نیز دیدار کردم.
من با صدام حسین دیدار کردم و توانستم مشاهده کنم البته من این‌جا نمی‌خواهم از او دفاع کنم اما نیروی سلاح هیچ چیزی را حل نکرد.
شورای ملی مقاومت که باید به رجوع کنیم نهادی است که همه نیروهای اپوزیسیون را گردم آورده است، اما شورای ملی مقاومت ایران راه مبارزه کانون محوری را انتخاب کرد. انتخابی که خانم رجوی بود، انتخاب که با منطق مطابقت دارد و انتخاب است که وقتی شما در رأس یک جنبش سرکوب شده قرار دارید بسیار شجاعانه است. به‌خاطر بیاورید حوادث 17ژوئن 2003 را. پس شورای ملی مقاومت ایران راه مبارزه قانونی را انتخاب کرد. راه اقناع و اثبات کردن. باید یادآوری کرد که در اوایل این قرن این جنبش در شرایط بسیار دشواری به‌سر می‌برد. زیرا که یکی از شاخه‌هایش یعنی سازمان مجاهدین در لیست بود و محدودیتها و موانع و ممنوعیتهای متعددی روی سازمان مجاهدین و بالطبع روی شورای ملی مقاومت اعمال می‌شد. همان‌طور که دوستم آقای بررسی اشاره کرد بعضی وقتها تاثیرات سو می‌تواند در بعضی تصمیم‌گیریهای خوب وجود داشته باشد و به عکس می‌تواند تاثیرات مثبت در بعضی تصمیمات سو وجود داشته باشد. واهمه هسته‌یی و ورود رژیم ایران به‌عنوان نهمین عضو کلوپ کشورهای هسته‌یی جهان این سؤال را مطرح می‌سازد که چه واکنشی باید داشته باشیم و چه پاسخی به این معضل بدهیم؟ و در ورای آن چگونه از ظرفیتهایمان برای بیرون کردن سران رژیم ایران داریم. زیرا در حال حاضر به‌نظر من هیچ امکانی برای توافق با آنها وجود ندارد. ما در یک نظام قانونمند هستیم و باید کشورهای غربی و در رأس آن فرانسه، مسیری که از چند ماه پیش آغاز کرده‌اند را پس بگیرند. یک‌سال پیش شورای ملی انتقالی لیبی را به‌رسمیت شناختیم. رئیس‌جمهور پیشین بدون این‌که با مجلس مشورت کند این شورا را به‌رسمیت شناخت. و حالا رئیس‌جمهور فعلی فرانسه آمده اپوزیسیون سوریه را به‌عنوان یک آلترناتوی دموکراتیک به‌رسمیت شناخته سات. ولی من می‌گویم پس ایران چه شد؟ در مقابل خود، سازمانی را داریم که از 30سال پیش می‌شناسیم زیرا در فرانسه حضور دارد، به قوانین کاملاً احترام می‌گذارد و کارکرد درونی کاملاً دموکراتیک دارد، با پرنسیبهایی که با ما سنخیت دارند به‌ویژه در زمینه اصول جدایی دین از دولت، اصول اقدام برای حقوق زنان. چرا نباید قادر باشیم شورای ملی مقاومت ایران را به‌عنوان آلترناتیو دموکراتیک ایران به‌رسمیت بشناسیم.
من این را به دوستان و همکاران پارلمانتر منطقه آلیه و جاهای دیگر می‌گویم، بدون تردید پارلمانترهای ما که مشروعیت دارند باید بی‌درنگ از دولت بخواهند همان رویکردی را با اپوزیسیون ایران داشته باشد که با اپوزیسیون لیبی و اپوزیسیون سوریه داشته است. چرا اینکار را نکنیم؟
در حالی که شورای ملی مقاومت ایران همه ظرفیتهای خود برای اداره کردن، احترام به قوانین و اصول دموکراتیک را نشان داده است. دموکراسی چه چیزی می‌باشد؟ علاوه بر قانون اساسی مدره به اعتقاد من معیارهای اولیه دموکراسی که همان روح دموکراسی است چرخش قدرت است، آزادی مطبوعات است، این چیزی است که معمولاً فراموش می‌شود. به همه این پشتوانه‌های قوی که داریم حالا باید کارزاری را برای به‌رسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران انجام دهیم. به‌عنوان نماینده افکار عمومی ایران، به شورای ملی مقاومت باید استاتوی اپوزیسیون را که به دیگران داده شده است داده شود. این‌جا می‌توانم به مسأله فلسطین اشاره کنیم. در زمانی که من در مسند مسئولیت بودم ما سازمان آزادیبخش فلسطین را به‌رسمیت شناختیم و هیچ پشیمانی هم در کار نبود. این تصمیمی کاملاً عاقلانه و منطقی بود. ما قادر بودیم سازمان آزادیبخش فلسطین را به‌رسمیت بشناسیم.
دوست من ابراهیم سوس بود که سفیر تقریباً رسمی سازمان آزادیبخش فلسطین در پاریس بود. لذا این می‌تواند در مرحله دوم انجام شود و به اپوزیسیون ایران تقریباً استاتوی یک دولت را بدهیم، همان‌طوری که قبلاً برای دیگران کردیم و اگر ژریم ایران باز هم نفهمد، آنگاه قطع روابط دیپلوماتیک باقی می‌ماند. اینکار چه کسی را ناراحت می‌کند؟ آنهایی را که سفارت خود را به آژانس اطلاعاتی و جاسوسی تبدیل کرده‌اند. سفارت رژیم ایرن به‌طور خاص شامل یک کلکسیون از افسران واواک است. این سه مرحله‌یی است که بنظرم اکنون باید پی بگیریم. به‌رسمیت شناختن شورای ملی مقاومت به‌عنوان نیروی فعال یران و آلترناتیو معتبر در برابر رژیم ایران، بعد به‌رسمیت شناختن این شورا به‌عنوان یک دولت، همان‌طور که سازمان ملل‌متحد اخیراً درباره کشور فلسطین کرد. آنگاه اگر کافی نبود قطع روابط دیپلوماتیک. طی سالهای گذشته پیشرفتهای عظیم و باور نکردنی صورت گرفته است پیروزی شورای ملی مقاومت و رهبری آن مریم رجوی حاصل شده است. این همان پیروزی است که خیلی مؤثرتر از انداختن بمب اتمی یا تبادل موشک است، زیرا قلبهای انسانی را تسخیر کرده است و به‌طور خاص قلبهای ایرانیان را، زیرا هر چه که باشد این به ما مربوط نیست که بگوییم مردم ایران چه کار باید کنند و چطور باید شوند اما بر ماست که به آنها امکانات و لازم و قدرتمند را بدهیم تا بتوانیم تا به آخر به مبارزه خود ادامه دهند.
در عین‌حال همان‌طور که مشاهده کرده‌ایم این جنبش نشان داده است که چقدر روشنگر و درستکار بوده است، هیچ دلیلی ندارد که نسبت به آینده تردید داشته باشیم.


ژرار شاراس- عضو کمیسیون خارجه مجلس ملی فرانسه:
می‌خواستم از آقای استاندار ایو بونه به‌خاطر سخنرانیشان تشکر کنم. او به ما یادآوری کرد که به‌راستی حتی در اینجا ما هنوز کارهایی برای انجام دادن داریم. ما از مراحل مهمی عبور کرده‌ایم. اما باید بدانیم که این مسأله قبل از هر چیز به‌خاطر مبارزه شما و شجاعت شما در این‌جا و البته به‌خاطر شجاعت کسانی بوده که همه روزه در ایران متحمل فشارها و بلایا بوده‌اند، از جمله شهدای شما، شما در کنار خودتان کتاب ارزشمندی را دارید که آن را به ما هدیه کردید، کتابی که وقتی شما آن را ورق می‌زنید خشکتان می‌زند. و این است واقعیت آنچیزی که رژیم فعلی ایران انجام داده است. و این آن واقعیت است. و وقتی شما نسبت به این کتاب و نسبت به تمام چیزی که در آن است آگاه می‌شوید، شما دیگر نمی‌توانید غیر از این باشید. که در سمت آزادی و عدالت و دموکراسی با تمامی اجزا آن در ایران قرار نگیرید.
اکنون می‌خواهم بعد از تشکر از شما از تمامی سخنرانان و همکارانم تشکر کنم. و درود بفرستم به کسانی که هم‌چنان در این‌جا حضور دارند. و همچنین درود بفرستم به نمایندگان قدیمی که جزو شما و جزیی از ما بوده‌اند و هم‌چنان جزیی از شما و ما هستند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6b1da552-11a5-4a22-b443-e98aa628f7e5"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات