آن ماری لیزن: امروز میخواهیم یک فراخوان بزرگ به رئیسجمهور فرانسه بدهیم و از او بخواهیم به مقاومت ایران گوش فرا دهد و حرف این نیروی شما را که با توانمندی از سالها پیش برای با رژیم ضددموکراتیک و شکنجهگر ایران مبارزه میکنید بشنود تا بگوییم که او میتواند هیلاری کلینتون را متقاعد کند و شاید خیلی بهتر از بسیاری از آمریکاییها میتواند این را به آمریکاییها بگوید. امروز او میتواند گوشی تلفن را بردارد و از هیلاری کلینتون بخواهد که نام مجاهدین خلق را از لیست خارج کنید و کاری بکنید که کسانی که در کمپ لیبرتی هستند از شرایط حیاتی مناسب برخوردار شوند. نباید اجازه داد که در موضوع ساکنان اشرف اختلال ایجاد کنند. فرانسوآ اولاند رئیسجمهور جدید فرانسه میتواند و ظرفیت آن را دارد که آمریکاییها را متقاعد کند. امروز یک هیأت برجسته فرانسوی در این جا حضور دارند، شمار بسیاری از شخصیتها هستند شامل شهرداران، پارلمانترها، آنها شایسته استقبال شما هستند.
افراد این هیأت کسانی هستند که سالهاست در کنار شما و همراه با مبارزه شما حضور دارند و تمام تلاششان را کردهاند که مقاومت شما در این جا بهرسمیت شناخته شود، شعار فرانسه برابری و برادری است. به همین دلیل از شما میخواهم به رئیسجمهور جدید فراخوان بدهید، بدون فراخوان به فرانسوآ اولاند ما ویلپنت را ترک نخواهیم کرد. البته مثل همیشه آنها میتوانند احترام دولت را داشته باشند. از هیأت فرانسه دو نفر نماینده هیأت هستند و صحبت میکنند یک سناتور و یک نماینده جدید مجلس ملی و حالا: سناتور ژان پیر میشل.
سناتور ژان پیر میشل
دوستان عزیز، من ابتدا میخواهم به همه ایرانیان مقاوم در این گردهمایی و به همه ساکنان اشرف و لیبرتی که میدانم به ما نگاه میکنند، درود بفرستم. همچنین میخواستم به رئیسجمهور شجاع و پیشگام شما، مریم رجوی سلام کنم و درود بفرستم و سلام میکنم به تمامی شخصیتهای حاضر که پیرامون شما گرد آمدهاند.
من سخنانم را از طرف هیأت فرانسوی و از طرف کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک بیان میکنم کمیتهیی که 5سال پیش آن را با یارانی که در اینجا حضور دارند، فرانسوا کولکومبه، نماینده پیشین مجلس ملی و آلن ویوین وزیر پیشین بنیان گذاشتیم. شماری از ما پارلمانتر، سناتور و نمایندگان احزاب مختلف بارها و بارها حمایتمان را از ساکنان اشرف ابراز کردیم و از بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک در برابر رژیم فاشیست ملاها، از آنها پشتیبانی کردیم.
در کشور ما یک دگرگونی ایجاد شده است. سوسیالیستها هم در ریاستجمهوری و هم در پارلمان در قدرت هستند. این شرایط باید زمینهساز یک رویکرد جدید در برابر رژیم ایران و اپوزیسیون اصلی آن شورای ملی مقاومت باشد. بهعنوان یک سوسیالیست، من از رئیسجمهور فرانسه، فرانسوا اولاند و دولتم میخواهم که در اسرع وقت یک هیأت از کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک و شورای ملی مقاومت را بپذیرد. همه ما میدانیم که مردم ایران و مبارزان مقاومت که در اینجا و در اشرف هستند، چقدر از رفتار سرکوبگرانه و ناحق دولتهای راست در گذشته رنج کشیدند و باید به این پایان داد و مقاومت ایران و رئیسجمهوری منتخب آن مریم رجوی را بهرسمیت شناخت و نباید از یاد برد که این رئیسجمهور فرانسوا میتران بود که آنها را در اورسوراواز پذیرفت.
ما فرانسویان به یاد میآوریم که وقتی در جریان جنگ دوم مهین ما توسط هیتلر اشغال شده بود، مقاومت کنندگان ضدفاشیسم تروریست نامیده میشدند. امروز خوشبختانه شما دیگر مقاومینی نیستید که چنین برچسبی بر شما باشد، و تروریستهای فرانسوی آن زمان هم شهیدان مقاومت لقب گرفتهاند. شما دیگر در اروپا شما دیگر تروریست خوانده نمیشوید و من امیدوارم که بهزودی، وزارتخارجه آمریکا به توصیههای دادگاه واشینگتن پاسخ دهد. ما همه از این واقعیت تاریخی مطلع هستیم و میدانیم که ملاها با یک سرکوب لجام گسیخته، با قتلعام اپوزیسیون، با اعدامها در ملأ عام، ایران را طی 30سال در تاریکی فرو بردهاند. ایران تنها در صورتی میتواند به جایگاه شایستهاش در جهان آنچنانکه درخور تمدن و فرهنگ بزرگ ایران است، دست یابد که این رژیم ناشایست با یک رژیم دموکراتیک که توسط شما نمایندگی میشود، جایگزین شود.
من مقاله لوموند سال ۱۹۸۰ را یادآوری میکنم که میگفت اگر از کاندیداتوری مسعود رجوی (که به او سلام میکنم و شخصاً از نزدیک میشناسم) توسط یک فتوای خمینی جلوگیری نمیشد، او میلیونها رأی به دست آورده بود و ایران یک عاقبت دیگری را تجربه کرده بود. این یک جواب مشخصی است به تمام کسانی که به حمایتها از جنبش و مقاومت شما در ایران شک داشتند.
در پایان میخواستم یک موضوع مهم روز را تأکید کنم. ساکنان اشرف، افراد حفاظتشده توسط کنوانسیون چهارم ژنو هستند. آنها 25سال است که در عراق هستند. امروز کمیساریای عالی پناهندگان آنها را بهعنوان پناهجو تعیین کرده است. پس این مسئولیت سازمان مللمتحد و دبیرکل آن است که از حقوق آنها دفاع کنند. آنها نباید در این انجام وظیفه شکست بخورند.
من بابت سکوت نماینده ویژه دبیرکل در عراق در برابر دولت عراق بسیار متأسفم، دولتی که با زیرپا گذاشتن حقوق بینالملل، ادعا میکند ساکنان اشرف هیچ موقعیت حقوقی ندارند. کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک و همه نمایندگانی که اینجا هستند، رسماً در برابر این قبیل مواضع که تنها زمینهساز یک حمله دیگر است هشدار میدهند. ما از اطلاعات به دست آمده که نشان میدهد نماینده ویژه دبیرکل سازمان مللمتحد با رژیم ایران در مورد سرنوشت ساکنان اشرف صحبت کرده است، بهشدت منقلب شدیم. این چه معنی دارد؟ معنی آن مذاکره با جلاد در مورد سرنوشت قربانی است. این یک خط قرمز است که نباید رد میشد. این یک لکه پاک ناشدنی روی سازمان مللمتحد و دبیرکل آن است.
در پایان، ما فکر میکنیم که فرستادن گروه جدید به کمپ لیبرتی، تا زمانیکه خواستهای حداقل ساکنان این کمپ، پاسخ داده نشده باشد، نباید صورت بگیرد.
ایران در آستانه یک چرخش تعیینکننده است. من به این باور دارم. فرانسه با ایستادن داوطلبانه در کنار مردم رنج کشیدهایران و در کنار مقاومت سازمانیافته آن یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیسجمهور آن مریم رجوی باید نقش خود را ایفا کند. برای ایران هم مثل فرانسه در چند هفته گذشته، شعار این است: تغییر همین الآن. زنده باد مقاومت ایران، زنده باد ایران آزاد. ما همه اشرفی هستیم. متشکرم.
آن ماری لیزن: بله، تشکر میکنیم از سناتور ژان پیر میشل، اولین سخنران این هیأت فوقالعاده فرانسوی که از ما در کشورشان استقبال کردند که از شما نیز بهصورت فوقالعاده حمایت میکنند. چیزی که میخواهم به شما بگویم، پیامی که برای رئیسجمهور جدید فرانسه فرانسوآ اولاند ارسال میشود باید خیلی قوی باشد. من حدود پنج سال پیش وقتی رئیس سنا بودم، از خانم مریم رجوی در سنا استقبال کردم. خیلی سخت بود، اکثر مقامات سیاسی با این ملاقات مخالفت میکردند. بنابراین من فکر میکنم، فراخوانی که باید داده شود و سناتور میشل که الآن فراخوان داد، باید همچنین سنا و مجلس ملی و البته الیزه هم دریافت کنند که خانم مریم رجوی از سوی همه مورد حمایت قرار گرفته است. یک حرکت بزرگ سیاسی امروز صورت گرفته است. و اکنون میخواهم نوبت سخنرانی را به دومینیک لوفور بسپارم که نماینده جدید مجلس ملی فرانسه است.
سخنرانی هیأت فرانسوی در ویلپنت
دومینیک لوفور، شهردار سرژی، نماینده مجلس ملی فرانسه
دوستان بسیار عزیز، خانم رئیسجمهور
این لحظات برای من بسیار هیجان انگیز است، چون بارها برایم پیش آمده است که با همکاران منتخبم در وال دواز در گردهماییهای بزرگ شما شرکت کنیم و حمایت خودمان را از مبارزه شما اعلام کنیم.
این یک مبارزه بر حق و دشوار است. مبارزهیی است که تحسین همه ما را بهخاطر شجاعت و خستگیناپذیری شما و مقاومین ایرانی، برمیانگیزد.
تا بهحال من این حمایت را بهعنوان شهردار در استان وال دواز از شما میکردم. امروز من به ژان پیر میشل و به سایر پارلمانترهای سوسیالیست میپیوندم تا این پشتیبانی را به نام یک نماینده مجلس ملی نیز انجام بدهم. من فکر میکنم که در گروه جدید سوسیالیست تعداد ما زیاد است. با توجه به اینکه فرانسه باید جایگاه از دست رفته خود در جهان را مجدداً بهدست بیاورد، و باید یک موضع قوی داشته باشد، بهخصوص در رابطه با آیندهایران، آینده مردم ایران، بازگشت ضروری به دموکراسی، ضرورت توقف روند دستیابی به بمب اتمی در ایران. باید که فرانسه مانند هر جای دیگر وارد شود.
من هم صدا با ژان پیر میشل میگویم که فرانسوا اولاند که ما همراه با ژان پیر مولر او را 5سال پیش در اورسور اواز همراهی کردیم و به ملاقات رئیسجمهور منتخب خانم رجوی آمده بود، من فکر میکنم که این دست فرانسوا اولاند است که امروز انتخابهای شفاف بکند و راههای گشوده شده توسط شما با حمایت نمایندگان بسیار زیاد و شهروندان متعهد در اروپا و در آمریکا بتواند به نتیجه برسد.
میخواهم بگویم که این مبارزهیی است که شما 30سال است در پیش دارید، ما مطمئن هستیم که پیروز خواهید شد. هیچ دیکتاتوری نیست که روزی به پایان نرسد. باید همیشه مبارزه کرد. امروز باید بهصورت اضطراری مسأله ساکنان اشرف را حل کرد. ما از دولت فرانسه خواهیم خواست که کاری بکند که همه تضمینها به ساکنان اشرف و لیبرتی داده شود. برای اینکه آنها بتوانند آزاد باشند و از حقوق ضروری پناهندگی برخوردار باشند.
برای نتیجهگیری، چون نمیخواهم صحبتهای ژان پیر میشل را تکرار کنم، میخواهم بگویم که 20سال از زمانیکه من به ایران رفتم میگذرد. من دوستی داشتم که سفیر فرانسه در آنجا بود. من با یک کشور خارقالعاده مواجه شدم. یک کشور با یک تاریخ، یک فرهنگ، سنتهای قوی. من با زنان و مردان ایرانی از همه سنین ملاقات کردم که در زیر یوغ این رژیم، پتانسیل مقاومت دست نخوردهای در خود نهفته داشتند. من خیلی اوقات به آنها فکر میکنم. و مانند شما بیصبرانه منتظر روزی هستم که خواهیم توانست همه با هم به ایران برگردیم برای اینکه سازمانهای بینالمللی و آنهایی که دنیا را اداره میکنند، این توان سیاسی را دارند که به رژیم ملاها خاتمه دهند. برای همین است که ما اینجاییم و این کاری است که ما خواهیم کرد و با ژان پیر میشل من فکر میکنم که تغییر سیاست فرانسه که در این سالها بسیار برباد داده بود، و ما این را در وال دواز میدانیم بهدلیل اینکه این نیکولا سارکوزی وزیر کشور بود که در آن زمان عملیات علیه مجاهدین خلق را ترتیب داد.
در فرانسه یک صفحه جدید در حال گشوده شدن است و ما آن را با هم خواهیم نوشت و امیدوارم که این در اسرع وقت انجام شود و بتوانیم بهزودی در یک کشوری که آزادی، هویت و ارزشهای خود را بهدست آورده است دور هم جمع شویم. یعنی در ایران آزاد. متشکرم.
مجری مراسم: سپاسگزارم از شما و اکنون، ژنرال جرج ویلیام کیسی، رئیس ستاد ارتش آمریکا از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۱ و همچنین فرمانده کل نیروهای ائتلاف در عراق از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ و کسی که به خوبی با مسائل ایران و عراق آشناست.
سخنرانی ویلیام کیسی
خیلی ممنون و از همه سپاسگزارم. مفتخرم که امشب در جمع شما هستم. از من خواسته شده در مورد تجارب شخصیم زمانی که در عراق بودم صحبت کنم. در مورد دخالت ضد ثبات رژیم ایران در عراق و با مجاهدین خلق. میتوانم خیلی صریح به شما بگویم که بارها تجربه و آگاهیام، اضافه شد. اما با دو نتیجهگیری عراق را ترک کردم که با شما در میان میگذارم. اولین تجربه که برای شما تازگی ندارد، این است که رهبری رژیم ایران بهوضوح از تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود در عراق استفاده میکند. دومین تجربه که میتوانم بهعنوان یک فرمانده که زنان و مردانی را در عراق از دست داده است بگویم این است که رژیم ایران در آماده کردن و تسلیح شبهنظامیان شیعه در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ نقش بسزایی در افزایش خشونت فرقهای در بغداد داشته است. همچنین مستقیماً در کشتن صدها آمریکایی و هزاران عراقی دست داشته است.
قبل از اینکه وارد جزئیات بشوم بگذارید با شفافیت کامل به شما بگویم من یکی از 26 آمریکایی در لیست مشخصی هستم که اجازه ورود به ایران را ندارند و این یک لیستی است که خیلی برایم خوشایند نیست از آن خارج شوم. وقتی من وارد عراق شدم بر این باور بودیم که رژیم ایران دو هدف اصلی دارد. یک در عراق دولتی سر کار بیاید که دوست آنها باشد و دوم اینکه میخواستند آمریکا در ایجاد دولت دموکراتیکی در عراق با احترام به حقوقبشر عراقیان موفق نباشد. به مرور زمان برای ما روشن شد یک بسیج فعال برای رساندن کمک مالی بسیار زیاد به سازمانهای سیاسی، کمک حقوقبشری در جنوب عراق و کمک نظامی به شبهنظامیان شیعه برای انجام این اهداف وجود دارد. اولین نشانه دخالت رژیم ایران در عراق را حدوداً 60روز پس از ورود به عراق دریافت کردم. چیزی بود که از تابستان ۲۰۰۴ به یاد دارم، زمانی که نیروی ائتلاف و عراقی یک عملیات بسیار عالی را پیش بردند تا نیروی صدر را از شهر مهم عراق - نجف عقب برانند. ما موفق شدیم و در جمعبندی اقدامات خودمان چیزی را متوجه شدیم که نزدیک بود در گرماگرم نبرد از دست بدهیم. نفر مخابرات نیروی عملیاتی قدس را در حال ارسال گزارش نبرد مستقیم از مرقد امام علی به تهران، دستگیر کردیم. در عینحال که این اولین نشانهام بود اما تنها آغازی از پیشرویهای بعدی بود. دانستنیهای ما از کارهای رژیم افزایش یافت و در طول 18ماه بعد در حالیکه عراقیان پارلمان آینده را شکل میدادند و قانون اساس خودشان را تصویب میکردند و دولتی بر پایه همین قانون انتخاب میکردند ما اقدامات آنها را دنبال میکردیم تا نیروی امنیت را آموزش بدهیم و تسلیح کنیم و این روند سیاسی عراق را تحتتاثیر قرار داد تا دو نخستوزیر عراقی انتخاب شوند. باید بگویم به حد کافی از نفوذ رژیم ایران نفهمیده بودم تا بعد از بمباران مسجد عسکری (سامرا) در فوریه ۲۰۰۶. در همان زمان علائم دشوار کننده قابل رویت بود و ما یک دستگاه انفجاری جدید و بسیار کشندهای را پیدا کردیم و بدون اطلاعات فنی به شما میگویم برای ما روشن بود قسمتهایی از این دستگاه بایستی بهدقت تولید شده باشد اما ابزار کار آن در عراق وجود نداشت و فقط میشد از ایران تأمین کرد. بایستی راهمان را در بازار اطلاعات باز میکردیم و دانستن اینکه رژیم ایران دارد تأمین مواد و آموزش میکند به یک سمت اما دانستن اینکه کسانی مجریان همین تدارکات، مواد و آموزشها در شهر 8 میلیون نفره هستند تا کشور 27 میلیون نفره، چیز دیگری است. برای انجام این کار واحد تجسس دایر کردیم که تنها شغل آن تمرکز کردن بر ضربات ناشی از نفوذ ریز بافت رژیم ایران در عراق بود. کار دیگری که ما انجام دادیم آگاه کردن دولت عراق از اهداف ایران بود و در تابستان ۲۰۰۶ نخستوزیر عراق از سفیر عراق دعوت کرد و من نخستوزیر مالکی را توجیه کردم و از کارهای ایران به او گفتیم. ما از سلاح و مهمات، آموزشها، نیروی قدس گفتیم و او پیام را دریافت کرد و در پایان توجیه به من گفت، آنها دارند در کشور ما کار تروریستی میکنند، بله نخستوزیر مرتکب تروریسم بود. فرضیات ما در دسامبر به اثبات رسید وقتی که 6 نیروی قدس را در خانه امن در مرکز بغداد دستگیر کردیم. یکی از اتاقها بهعنوان ستاد عملیات بهکار گرفته شده بود و بر دیوار نقشهای بود از بغداد با تقسیم بندیهای فرقهای و فلشهایی که حرکت بالقوه جمعیت را نشان میداد. ما همچنین سلاحهایی وارد شده از ایران را پیدا کردیم و چهار تا از این نفرات هویت ایرانی داشتند که قید میکرد از دولت اند اما دو نفر دیگر نبودند و ما به دستگیری آنها ادامه دادیم تا برآوردمان تمام شود و شاید آزار دهندهترین خبر کشف شده این بود که این خانه امن مستقیم به نیروی بدر که یکی از شبهنظامیان عمده شیعه در عراق بود ارتباط داشت. وقتی به گذشته برمیگردم برایم کاملاً روشن است که رژیم ایران از طریق تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود عمل میکند. در عراق همین کار را کرد و نیزدر جاهای دیگر منطقه و هیچ ابهامی در ذهنم نیست که ادامه خواهند داد. من بر این باور هستم که دولت ما باید تمرکز کامل روی رژیم ایران داشته باشد و رژیمی که این قدر وابسته به ترور است، برای اتمی شدن غیرقابل اعتماد است. اگر اجازه بدهید میخواهم صحبتم را حول روابطم با سازمان مجاهدین ببندم. من ژوئن ۲۰۰۴ به عراق رسیدم که در آن زمان مجاهدین استاتوی حفاظتشده دریافت میکردند و به شما میگویم از نزدیک فعالیت کمپ اشرف را دنبال میکردیم چون قویاً احساس میکردیم باید احترام قراردادی که پیشینیان من بسته بودند را حفظ کنیم و از مجاهدین کمپ اشرف حفاظت کنیم. ما سیستمی دایر کردیم که بررسیهای هفتگی در آن انجام میدادیم و ژنرالهایی که گزارشها را برای من ارسال میکردند برای شما آشنا هستند. ژنرال میلر، براندنبورگ و گاردنر من را هفتگی از فعالیتهای اشرف مطلع میکردند و هرگز در این گزارشها به من از کار خلاف سازمان مجاهدین اطلاع داده نشد، بلکه بر عکس همهاش صحبت از همکاری بود. پس بر این اساس من حوادث تلخ ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ را با نگرانی زیاد دنبال کردم و تنها برداشتم که فکر کنم بهترین فرصت برای همه است انتقال سریع و امن مجاهدین از عراق است. به شما میگویم که قویاً معتقدم بهترین راه تقویت این کار برداشتن نام سازمان از لیست وزارتخارجه است. از همگی شما متشکرم.
دیوید ایمس: از وزارتخارجه آمریکا سفیر میچل ریس را دعوت میکنیم.
سفیر میچل ریس
خیلی ممنون و مایلم از پشتیبانان چنین رویدادی تشکر و قدردانی کنم. خانم رجوی برای من مایه افتخار است که بتوانم برای صحبت کردن در گردهمایی سالانه شما مورد خطاب قرار بگیرم. مایلم امشب در مورد مردم کمپ اشرف و لیبرتی صحبت کنم. شما آنها را بهعنوان دوست و آشنا میشناسید، مادران و دختران و پدران و پسران، و والدین خود میدانید، همچنین خالهها و عموها. از داستانهای آنها باخبرید و چهرههای آنها را میشناسید و اسامی آنها را بلدید. رژیم تهران و حکومت بغداد تلاش کردهاند با آنها وحشیانه رفتار بکنند. در هفتههای اخیر برق دوستان شما را در عراق قطع کردهاند. آب آنها را قطع کردهاند و اجازه استفاده از وسایل سرمایشی برای مقابله با موج گرما را ندارند. درگذشته نفس حیات از آنها گرفته شده، همانگونه که دیدیم آنها را بیرحمانه به قتل رساندند. این وجدانهای شجاع در کمپ اشرف و لیبرتی تهدید جانی به حساب میآیند، چون رژیم ایران و متحدانش در عراق مردمی را که به برابری زن و مرد معتقدند، نمیتوانند تحمل کنند. آنها مردمی را که به حقوقبشر ایمان دارند، تحمل نمیکنند، مردمی را که به آزادیهای مذهبی معتقدند یا کسانی که آزادانه میاندیشند و مستقل عمل میکنند، نمیتوانند تحمل کنند. تقریباً 35سال پیش یک نویسنده مخالف از جمهوری چک کتابیخارقالعاده نوشت درباره سیستم توتالیتری که بر کشورهای اروپای شرقی حاکم بود. نام این نویسنده «واکلو هاول» بود و کتاب «قدرت ضعیفان» نام داشت. در قلب نوشتههای هاول فراخوانی بود به مردم کشورش که دروغهای تحمیلی را باور نکنند و به گفته خودش در واقعیتها زندگی کنند. چقدر این کار به نظر ساده میرسد که بتوانی با افتخار زندگی کنی، با صداقت و بیعیب. اما همانطور که هاول میدانست و ما میدانیم این کار همیشه راحت نیست چون زورمندان از کسانی وحشت دارند که دیگر نمیخواهند برای خودشان زندگی کنند و کسانی را که در واقعیت زندگی میکنند، مجازات میکنند. برای زنان و مردان کمپ اشرف و لیبرتی زندگی کردن در واقعیتها ریسک و خطرهای زیادی دارد. تحت نظر بودن و آزار مستمر، زورگویی و اهانت، مورد تهدید و ارعاب واقع شدن. دو بار در سالهای اخیر افراد بیگناه با سلاح کشته شدند. چرا آنها هدف این بیرحمی و بیعدالتی قرار گرفتهاند؟ هاول به ما جواب میدهد و مینویسد هر انسان آزادیخواه و تلاش او برای زندگی در واقعیتها باید به شکل تهدیدی برای سیستم تلقی شود. اکنون این جرم مردان و زنان کمپ اشرف و لیبرتی است. آنها برای رژیم ایران تهدید هستند چون زندگی در واقعیتها بحران اخلاقی داخل رژیم را نمایان میکند. آبادانی که آنها در کمپ اشرف ایجاد کردند و خانهیی که در لیبرتی تلاش دارند بسازند، ادعاهای دروغین و توخالی ملاهای تهران را روشن میکند. رفتار با وقار دوستان و خانوادههای شما با رفتار تهی از دموکراسی کسانی که دولت و قانون و دادگستری را در ایران نمایندگی میکند، مغایر است. صبر و استقامت ساکنان اشرف در زیر فشار، چهره واقعی رژیم ایران و دستنشاندههای آنها در ارگانهای امنیتی و دولت عراق را رو کرده است. هاول به یک موضوع مهم دیگر در نوشته خود اشاره میکند. میگوید هر زمان که حتی یک نفر در واقعیت زندگی کند میتواند معادل یک جهان باشد. منظورش این است که هر عمل شجاعانه فقط برای یک فرد نیست، بلکه مفهوم جهانی دارد و برای همه است و یک فرد نمونهیی است که موجب برتری یافتن یک کشور میشود. این حرف یعنی تلاش مردان، زنان کمپ اشرف و لیبرتی برای زندگی در واقعیتها، کمپ آنها را از ایران و عراق جلو انداخته است و آنها به درستی که بر حکام ایران یا عراق برتری پیدا میکنند. نمونههای قهرمانانهیی که از هر یک از آنها روزانه جاری میشود، فقط برای خودشان نیست بلکه برای همه مردمی است که در تمام جهان علیه سرکوب و دیکتاتوری تلاش میکنند. شجاعت ساکنان کمپ اشرف و لیبرتی در تن ندادن به ارعاب، همه ما را در این گردهمایی، محکم میکند و آنهایی که سراسر جهان را نگاه میکنند. قاطعیت آنها به ما قاطعیت میدهد و شجاعت آنها به ما شجاعت میدهد. نمونه آنها چشم ما را خیره میکند و همه کسانی را که مشتاق زندگی در آزادی و کرامت هستند جذب میکند. ما میخواهیم امروز اشتباهات را تصحیح کنیم و کمک کنیم مردم کمپ اشرف و لیبرتی در واقعیت زندگی کنند و حذف نام سازمان مجاهدین از لیست، سریعترین و قابل اعتمادترین روش رسیدن به این هدف است. ما راضی نخواهیم بود و آرام نخواهیم گرفت و سکوت نخواهیم کرد تا جهان تکتک این مردان و زنان این کمپها را بهعنوان افراد آزادیخواه بهرسمیت نشناسد.
با تشکر فراوان.
مجری مراسم: او کاندیدای ریاستجمهوری در کلمبیا بوده و به مدت 6سال گروگان گرفته شده بود. خانمها و آقایان، رشته سخن را به خانم اینگرید بتانکور میدهیم.
خانم اینگرید بتانکور
اولین چیزی که میخواستم با شما در میان بگذارم این نظر بود که اگر تاریخ ما را به دنیایی بهتر هل خواهد داد، قطعاً گام اول سرنگونی رژیم سوریه خواهد بود، گام دوم تغییر دولت عراق خواهد بود، چون ضروری است که عراق مجدداً در مسیر دموکراتیک حرکت کند و مهمترین و سومین گام سقوط رژیم ایران خواهد بود. و ما مردم جهان، مردم آزاد جهان، در مکانی مانند اینجا جمع میشویم تا برای اشرف بجنگیم. ما برای همه چیز میجنگیم. ما برای مقاومت سوریه میجنگیم. ما برای مردم عراق که دموکراسی میخواهند، میجنگیم. ما برای شما، مردم ایران میجنگیم که کشورتان را میخواهید پس بگیرید. و ما میجنگیم، علیه ستمگران میجنگیم، برای سرتاسر جهان. برای همین اینجا هستیم. بر پایه عشقمان حرکت میکنیم. چون به کاری که میکنیم عشق میورزیم. چون دوست داریم برای هدف درست بجنگیم و همین هدف، درست است. و اینجا هستیم تا به آن ستمگران بگوییم به اکاذیبشان معتقد نیستیم. به اکاذیبشان معتقد نیستیم برای همین قانع هستم که مجاهدین بهزودی از لیست خارج میشوند. چون من مردم آمریکا را میشناسم. این کشوری است که خیلی به آن علاقه دارم و میدانم مردم آمریکا همواره در رابطه با حقیقت صحبت میکنند. برای همین مردم آمریکا نمیپذیرند که مجاهدین را در لیست بگذارند چون این یک دروغ است. ما تا آخر برای اشرفیها میجنگیم. اولین چیزی که به جهان و آن ستمگران خواهیم گفت این است که ما قبول نمیکنیم آنها بهزور و بدون تضمین به کمپ لیبرتی بروند. این اتفاق نخواهد افتاد و ما اجازه نمیدهیم. حتی با وجود اینکه آنها به ما میگویند این شرطی برای خارج شدن از لیست است. نه، ما این باجگیری را قبول نمیکنیم. ما به خواهران و برادرانمان در اشرف میگوییم که در کنار آنها ایستادیم و از آنها حمایت میکنیم و در جهان تنها نیستند و اتفاقاً الآن کل جهان با ما در اینجا ایستاده تا از آنها و حقوقشان دفاع کند.
یک پیام ویژه برای زنان اشرف، برای خواهرانم دارم. میخواهم به آنها بگویم که خیلی مفتخرم هم جبهه خانم مریم رجوی در این جنگ هستم. فکر نمیکنید اتفاق دلپذیری در تاریخ جهان خواهد بود وقتی این گروه جنایتکاران که در ایران علیه زنان قانون را نقض میکنند، توسط زنان شکست خواهند خورد؟ فکر نمیکنید خیلی عالی خواهد بود؟
چیزی را به شما خواهم گفت، من قویاً به خدا معتقدم. خدا خودش میداند که چگونه اثبات کند که خودش حاکم اصلی است. برای همین خانم رجوی، رئیسجمهور بعدی در ایران آزاد خواهد بود. چون میبینید، میبینید ما باید به آنها بگوییم که خوشمان نمیآید و قبول نخواهیم کردکه از اسم خدا برای شرارت استفاده شود. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا مردم خودشان را بکشند. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا بمب اتمی بسازند. ما آنها را نمیخواهیم. و چون من تاریخ را حس میکنم و همین من را در اسارت زنده نگهداشت، به شما میگویم که بهزودی همه ما در خیابانهای آزاد تهران قدم خواهیم زد.
دوستتان دارم. دوستتان دارم.
افراد این هیأت کسانی هستند که سالهاست در کنار شما و همراه با مبارزه شما حضور دارند و تمام تلاششان را کردهاند که مقاومت شما در این جا بهرسمیت شناخته شود، شعار فرانسه برابری و برادری است. به همین دلیل از شما میخواهم به رئیسجمهور جدید فراخوان بدهید، بدون فراخوان به فرانسوآ اولاند ما ویلپنت را ترک نخواهیم کرد. البته مثل همیشه آنها میتوانند احترام دولت را داشته باشند. از هیأت فرانسه دو نفر نماینده هیأت هستند و صحبت میکنند یک سناتور و یک نماینده جدید مجلس ملی و حالا: سناتور ژان پیر میشل.
سناتور ژان پیر میشل
دوستان عزیز، من ابتدا میخواهم به همه ایرانیان مقاوم در این گردهمایی و به همه ساکنان اشرف و لیبرتی که میدانم به ما نگاه میکنند، درود بفرستم. همچنین میخواستم به رئیسجمهور شجاع و پیشگام شما، مریم رجوی سلام کنم و درود بفرستم و سلام میکنم به تمامی شخصیتهای حاضر که پیرامون شما گرد آمدهاند.
من سخنانم را از طرف هیأت فرانسوی و از طرف کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک بیان میکنم کمیتهیی که 5سال پیش آن را با یارانی که در اینجا حضور دارند، فرانسوا کولکومبه، نماینده پیشین مجلس ملی و آلن ویوین وزیر پیشین بنیان گذاشتیم. شماری از ما پارلمانتر، سناتور و نمایندگان احزاب مختلف بارها و بارها حمایتمان را از ساکنان اشرف ابراز کردیم و از بهرسمیت شناختن شورای ملی مقاومت ایران بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک در برابر رژیم فاشیست ملاها، از آنها پشتیبانی کردیم.
در کشور ما یک دگرگونی ایجاد شده است. سوسیالیستها هم در ریاستجمهوری و هم در پارلمان در قدرت هستند. این شرایط باید زمینهساز یک رویکرد جدید در برابر رژیم ایران و اپوزیسیون اصلی آن شورای ملی مقاومت باشد. بهعنوان یک سوسیالیست، من از رئیسجمهور فرانسه، فرانسوا اولاند و دولتم میخواهم که در اسرع وقت یک هیأت از کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک و شورای ملی مقاومت را بپذیرد. همه ما میدانیم که مردم ایران و مبارزان مقاومت که در اینجا و در اشرف هستند، چقدر از رفتار سرکوبگرانه و ناحق دولتهای راست در گذشته رنج کشیدند و باید به این پایان داد و مقاومت ایران و رئیسجمهوری منتخب آن مریم رجوی را بهرسمیت شناخت و نباید از یاد برد که این رئیسجمهور فرانسوا میتران بود که آنها را در اورسوراواز پذیرفت.
ما فرانسویان به یاد میآوریم که وقتی در جریان جنگ دوم مهین ما توسط هیتلر اشغال شده بود، مقاومت کنندگان ضدفاشیسم تروریست نامیده میشدند. امروز خوشبختانه شما دیگر مقاومینی نیستید که چنین برچسبی بر شما باشد، و تروریستهای فرانسوی آن زمان هم شهیدان مقاومت لقب گرفتهاند. شما دیگر در اروپا شما دیگر تروریست خوانده نمیشوید و من امیدوارم که بهزودی، وزارتخارجه آمریکا به توصیههای دادگاه واشینگتن پاسخ دهد. ما همه از این واقعیت تاریخی مطلع هستیم و میدانیم که ملاها با یک سرکوب لجام گسیخته، با قتلعام اپوزیسیون، با اعدامها در ملأ عام، ایران را طی 30سال در تاریکی فرو بردهاند. ایران تنها در صورتی میتواند به جایگاه شایستهاش در جهان آنچنانکه درخور تمدن و فرهنگ بزرگ ایران است، دست یابد که این رژیم ناشایست با یک رژیم دموکراتیک که توسط شما نمایندگی میشود، جایگزین شود.
من مقاله لوموند سال ۱۹۸۰ را یادآوری میکنم که میگفت اگر از کاندیداتوری مسعود رجوی (که به او سلام میکنم و شخصاً از نزدیک میشناسم) توسط یک فتوای خمینی جلوگیری نمیشد، او میلیونها رأی به دست آورده بود و ایران یک عاقبت دیگری را تجربه کرده بود. این یک جواب مشخصی است به تمام کسانی که به حمایتها از جنبش و مقاومت شما در ایران شک داشتند.
در پایان میخواستم یک موضوع مهم روز را تأکید کنم. ساکنان اشرف، افراد حفاظتشده توسط کنوانسیون چهارم ژنو هستند. آنها 25سال است که در عراق هستند. امروز کمیساریای عالی پناهندگان آنها را بهعنوان پناهجو تعیین کرده است. پس این مسئولیت سازمان مللمتحد و دبیرکل آن است که از حقوق آنها دفاع کنند. آنها نباید در این انجام وظیفه شکست بخورند.
من بابت سکوت نماینده ویژه دبیرکل در عراق در برابر دولت عراق بسیار متأسفم، دولتی که با زیرپا گذاشتن حقوق بینالملل، ادعا میکند ساکنان اشرف هیچ موقعیت حقوقی ندارند. کمیته فرانسوی برای یک ایران دموکراتیک و همه نمایندگانی که اینجا هستند، رسماً در برابر این قبیل مواضع که تنها زمینهساز یک حمله دیگر است هشدار میدهند. ما از اطلاعات به دست آمده که نشان میدهد نماینده ویژه دبیرکل سازمان مللمتحد با رژیم ایران در مورد سرنوشت ساکنان اشرف صحبت کرده است، بهشدت منقلب شدیم. این چه معنی دارد؟ معنی آن مذاکره با جلاد در مورد سرنوشت قربانی است. این یک خط قرمز است که نباید رد میشد. این یک لکه پاک ناشدنی روی سازمان مللمتحد و دبیرکل آن است.
در پایان، ما فکر میکنیم که فرستادن گروه جدید به کمپ لیبرتی، تا زمانیکه خواستهای حداقل ساکنان این کمپ، پاسخ داده نشده باشد، نباید صورت بگیرد.
ایران در آستانه یک چرخش تعیینکننده است. من به این باور دارم. فرانسه با ایستادن داوطلبانه در کنار مردم رنج کشیدهایران و در کنار مقاومت سازمانیافته آن یعنی شورای ملی مقاومت ایران و رئیسجمهور آن مریم رجوی باید نقش خود را ایفا کند. برای ایران هم مثل فرانسه در چند هفته گذشته، شعار این است: تغییر همین الآن. زنده باد مقاومت ایران، زنده باد ایران آزاد. ما همه اشرفی هستیم. متشکرم.
آن ماری لیزن: بله، تشکر میکنیم از سناتور ژان پیر میشل، اولین سخنران این هیأت فوقالعاده فرانسوی که از ما در کشورشان استقبال کردند که از شما نیز بهصورت فوقالعاده حمایت میکنند. چیزی که میخواهم به شما بگویم، پیامی که برای رئیسجمهور جدید فرانسه فرانسوآ اولاند ارسال میشود باید خیلی قوی باشد. من حدود پنج سال پیش وقتی رئیس سنا بودم، از خانم مریم رجوی در سنا استقبال کردم. خیلی سخت بود، اکثر مقامات سیاسی با این ملاقات مخالفت میکردند. بنابراین من فکر میکنم، فراخوانی که باید داده شود و سناتور میشل که الآن فراخوان داد، باید همچنین سنا و مجلس ملی و البته الیزه هم دریافت کنند که خانم مریم رجوی از سوی همه مورد حمایت قرار گرفته است. یک حرکت بزرگ سیاسی امروز صورت گرفته است. و اکنون میخواهم نوبت سخنرانی را به دومینیک لوفور بسپارم که نماینده جدید مجلس ملی فرانسه است.
سخنرانی هیأت فرانسوی در ویلپنت
دومینیک لوفور، شهردار سرژی، نماینده مجلس ملی فرانسه
دوستان بسیار عزیز، خانم رئیسجمهور
این لحظات برای من بسیار هیجان انگیز است، چون بارها برایم پیش آمده است که با همکاران منتخبم در وال دواز در گردهماییهای بزرگ شما شرکت کنیم و حمایت خودمان را از مبارزه شما اعلام کنیم.
این یک مبارزه بر حق و دشوار است. مبارزهیی است که تحسین همه ما را بهخاطر شجاعت و خستگیناپذیری شما و مقاومین ایرانی، برمیانگیزد.
تا بهحال من این حمایت را بهعنوان شهردار در استان وال دواز از شما میکردم. امروز من به ژان پیر میشل و به سایر پارلمانترهای سوسیالیست میپیوندم تا این پشتیبانی را به نام یک نماینده مجلس ملی نیز انجام بدهم. من فکر میکنم که در گروه جدید سوسیالیست تعداد ما زیاد است. با توجه به اینکه فرانسه باید جایگاه از دست رفته خود در جهان را مجدداً بهدست بیاورد، و باید یک موضع قوی داشته باشد، بهخصوص در رابطه با آیندهایران، آینده مردم ایران، بازگشت ضروری به دموکراسی، ضرورت توقف روند دستیابی به بمب اتمی در ایران. باید که فرانسه مانند هر جای دیگر وارد شود.
من هم صدا با ژان پیر میشل میگویم که فرانسوا اولاند که ما همراه با ژان پیر مولر او را 5سال پیش در اورسور اواز همراهی کردیم و به ملاقات رئیسجمهور منتخب خانم رجوی آمده بود، من فکر میکنم که این دست فرانسوا اولاند است که امروز انتخابهای شفاف بکند و راههای گشوده شده توسط شما با حمایت نمایندگان بسیار زیاد و شهروندان متعهد در اروپا و در آمریکا بتواند به نتیجه برسد.
میخواهم بگویم که این مبارزهیی است که شما 30سال است در پیش دارید، ما مطمئن هستیم که پیروز خواهید شد. هیچ دیکتاتوری نیست که روزی به پایان نرسد. باید همیشه مبارزه کرد. امروز باید بهصورت اضطراری مسأله ساکنان اشرف را حل کرد. ما از دولت فرانسه خواهیم خواست که کاری بکند که همه تضمینها به ساکنان اشرف و لیبرتی داده شود. برای اینکه آنها بتوانند آزاد باشند و از حقوق ضروری پناهندگی برخوردار باشند.
برای نتیجهگیری، چون نمیخواهم صحبتهای ژان پیر میشل را تکرار کنم، میخواهم بگویم که 20سال از زمانیکه من به ایران رفتم میگذرد. من دوستی داشتم که سفیر فرانسه در آنجا بود. من با یک کشور خارقالعاده مواجه شدم. یک کشور با یک تاریخ، یک فرهنگ، سنتهای قوی. من با زنان و مردان ایرانی از همه سنین ملاقات کردم که در زیر یوغ این رژیم، پتانسیل مقاومت دست نخوردهای در خود نهفته داشتند. من خیلی اوقات به آنها فکر میکنم. و مانند شما بیصبرانه منتظر روزی هستم که خواهیم توانست همه با هم به ایران برگردیم برای اینکه سازمانهای بینالمللی و آنهایی که دنیا را اداره میکنند، این توان سیاسی را دارند که به رژیم ملاها خاتمه دهند. برای همین است که ما اینجاییم و این کاری است که ما خواهیم کرد و با ژان پیر میشل من فکر میکنم که تغییر سیاست فرانسه که در این سالها بسیار برباد داده بود، و ما این را در وال دواز میدانیم بهدلیل اینکه این نیکولا سارکوزی وزیر کشور بود که در آن زمان عملیات علیه مجاهدین خلق را ترتیب داد.
در فرانسه یک صفحه جدید در حال گشوده شدن است و ما آن را با هم خواهیم نوشت و امیدوارم که این در اسرع وقت انجام شود و بتوانیم بهزودی در یک کشوری که آزادی، هویت و ارزشهای خود را بهدست آورده است دور هم جمع شویم. یعنی در ایران آزاد. متشکرم.
مجری مراسم: سپاسگزارم از شما و اکنون، ژنرال جرج ویلیام کیسی، رئیس ستاد ارتش آمریکا از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۱ و همچنین فرمانده کل نیروهای ائتلاف در عراق از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ و کسی که به خوبی با مسائل ایران و عراق آشناست.
سخنرانی ویلیام کیسی
خیلی ممنون و از همه سپاسگزارم. مفتخرم که امشب در جمع شما هستم. از من خواسته شده در مورد تجارب شخصیم زمانی که در عراق بودم صحبت کنم. در مورد دخالت ضد ثبات رژیم ایران در عراق و با مجاهدین خلق. میتوانم خیلی صریح به شما بگویم که بارها تجربه و آگاهیام، اضافه شد. اما با دو نتیجهگیری عراق را ترک کردم که با شما در میان میگذارم. اولین تجربه که برای شما تازگی ندارد، این است که رهبری رژیم ایران بهوضوح از تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود در عراق استفاده میکند. دومین تجربه که میتوانم بهعنوان یک فرمانده که زنان و مردانی را در عراق از دست داده است بگویم این است که رژیم ایران در آماده کردن و تسلیح شبهنظامیان شیعه در ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ نقش بسزایی در افزایش خشونت فرقهای در بغداد داشته است. همچنین مستقیماً در کشتن صدها آمریکایی و هزاران عراقی دست داشته است.
قبل از اینکه وارد جزئیات بشوم بگذارید با شفافیت کامل به شما بگویم من یکی از 26 آمریکایی در لیست مشخصی هستم که اجازه ورود به ایران را ندارند و این یک لیستی است که خیلی برایم خوشایند نیست از آن خارج شوم. وقتی من وارد عراق شدم بر این باور بودیم که رژیم ایران دو هدف اصلی دارد. یک در عراق دولتی سر کار بیاید که دوست آنها باشد و دوم اینکه میخواستند آمریکا در ایجاد دولت دموکراتیکی در عراق با احترام به حقوقبشر عراقیان موفق نباشد. به مرور زمان برای ما روشن شد یک بسیج فعال برای رساندن کمک مالی بسیار زیاد به سازمانهای سیاسی، کمک حقوقبشری در جنوب عراق و کمک نظامی به شبهنظامیان شیعه برای انجام این اهداف وجود دارد. اولین نشانه دخالت رژیم ایران در عراق را حدوداً 60روز پس از ورود به عراق دریافت کردم. چیزی بود که از تابستان ۲۰۰۴ به یاد دارم، زمانی که نیروی ائتلاف و عراقی یک عملیات بسیار عالی را پیش بردند تا نیروی صدر را از شهر مهم عراق - نجف عقب برانند. ما موفق شدیم و در جمعبندی اقدامات خودمان چیزی را متوجه شدیم که نزدیک بود در گرماگرم نبرد از دست بدهیم. نفر مخابرات نیروی عملیاتی قدس را در حال ارسال گزارش نبرد مستقیم از مرقد امام علی به تهران، دستگیر کردیم. در عینحال که این اولین نشانهام بود اما تنها آغازی از پیشرویهای بعدی بود. دانستنیهای ما از کارهای رژیم افزایش یافت و در طول 18ماه بعد در حالیکه عراقیان پارلمان آینده را شکل میدادند و قانون اساس خودشان را تصویب میکردند و دولتی بر پایه همین قانون انتخاب میکردند ما اقدامات آنها را دنبال میکردیم تا نیروی امنیت را آموزش بدهیم و تسلیح کنیم و این روند سیاسی عراق را تحتتاثیر قرار داد تا دو نخستوزیر عراقی انتخاب شوند. باید بگویم به حد کافی از نفوذ رژیم ایران نفهمیده بودم تا بعد از بمباران مسجد عسکری (سامرا) در فوریه ۲۰۰۶. در همان زمان علائم دشوار کننده قابل رویت بود و ما یک دستگاه انفجاری جدید و بسیار کشندهای را پیدا کردیم و بدون اطلاعات فنی به شما میگویم برای ما روشن بود قسمتهایی از این دستگاه بایستی بهدقت تولید شده باشد اما ابزار کار آن در عراق وجود نداشت و فقط میشد از ایران تأمین کرد. بایستی راهمان را در بازار اطلاعات باز میکردیم و دانستن اینکه رژیم ایران دارد تأمین مواد و آموزش میکند به یک سمت اما دانستن اینکه کسانی مجریان همین تدارکات، مواد و آموزشها در شهر 8 میلیون نفره هستند تا کشور 27 میلیون نفره، چیز دیگری است. برای انجام این کار واحد تجسس دایر کردیم که تنها شغل آن تمرکز کردن بر ضربات ناشی از نفوذ ریز بافت رژیم ایران در عراق بود. کار دیگری که ما انجام دادیم آگاه کردن دولت عراق از اهداف ایران بود و در تابستان ۲۰۰۶ نخستوزیر عراق از سفیر عراق دعوت کرد و من نخستوزیر مالکی را توجیه کردم و از کارهای ایران به او گفتیم. ما از سلاح و مهمات، آموزشها، نیروی قدس گفتیم و او پیام را دریافت کرد و در پایان توجیه به من گفت، آنها دارند در کشور ما کار تروریستی میکنند، بله نخستوزیر مرتکب تروریسم بود. فرضیات ما در دسامبر به اثبات رسید وقتی که 6 نیروی قدس را در خانه امن در مرکز بغداد دستگیر کردیم. یکی از اتاقها بهعنوان ستاد عملیات بهکار گرفته شده بود و بر دیوار نقشهای بود از بغداد با تقسیم بندیهای فرقهای و فلشهایی که حرکت بالقوه جمعیت را نشان میداد. ما همچنین سلاحهایی وارد شده از ایران را پیدا کردیم و چهار تا از این نفرات هویت ایرانی داشتند که قید میکرد از دولت اند اما دو نفر دیگر نبودند و ما به دستگیری آنها ادامه دادیم تا برآوردمان تمام شود و شاید آزار دهندهترین خبر کشف شده این بود که این خانه امن مستقیم به نیروی بدر که یکی از شبهنظامیان عمده شیعه در عراق بود ارتباط داشت. وقتی به گذشته برمیگردم برایم کاملاً روشن است که رژیم ایران از طریق تروریسم برای رسیدن به اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود عمل میکند. در عراق همین کار را کرد و نیزدر جاهای دیگر منطقه و هیچ ابهامی در ذهنم نیست که ادامه خواهند داد. من بر این باور هستم که دولت ما باید تمرکز کامل روی رژیم ایران داشته باشد و رژیمی که این قدر وابسته به ترور است، برای اتمی شدن غیرقابل اعتماد است. اگر اجازه بدهید میخواهم صحبتم را حول روابطم با سازمان مجاهدین ببندم. من ژوئن ۲۰۰۴ به عراق رسیدم که در آن زمان مجاهدین استاتوی حفاظتشده دریافت میکردند و به شما میگویم از نزدیک فعالیت کمپ اشرف را دنبال میکردیم چون قویاً احساس میکردیم باید احترام قراردادی که پیشینیان من بسته بودند را حفظ کنیم و از مجاهدین کمپ اشرف حفاظت کنیم. ما سیستمی دایر کردیم که بررسیهای هفتگی در آن انجام میدادیم و ژنرالهایی که گزارشها را برای من ارسال میکردند برای شما آشنا هستند. ژنرال میلر، براندنبورگ و گاردنر من را هفتگی از فعالیتهای اشرف مطلع میکردند و هرگز در این گزارشها به من از کار خلاف سازمان مجاهدین اطلاع داده نشد، بلکه بر عکس همهاش صحبت از همکاری بود. پس بر این اساس من حوادث تلخ ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ را با نگرانی زیاد دنبال کردم و تنها برداشتم که فکر کنم بهترین فرصت برای همه است انتقال سریع و امن مجاهدین از عراق است. به شما میگویم که قویاً معتقدم بهترین راه تقویت این کار برداشتن نام سازمان از لیست وزارتخارجه است. از همگی شما متشکرم.
دیوید ایمس: از وزارتخارجه آمریکا سفیر میچل ریس را دعوت میکنیم.
سفیر میچل ریس
خیلی ممنون و مایلم از پشتیبانان چنین رویدادی تشکر و قدردانی کنم. خانم رجوی برای من مایه افتخار است که بتوانم برای صحبت کردن در گردهمایی سالانه شما مورد خطاب قرار بگیرم. مایلم امشب در مورد مردم کمپ اشرف و لیبرتی صحبت کنم. شما آنها را بهعنوان دوست و آشنا میشناسید، مادران و دختران و پدران و پسران، و والدین خود میدانید، همچنین خالهها و عموها. از داستانهای آنها باخبرید و چهرههای آنها را میشناسید و اسامی آنها را بلدید. رژیم تهران و حکومت بغداد تلاش کردهاند با آنها وحشیانه رفتار بکنند. در هفتههای اخیر برق دوستان شما را در عراق قطع کردهاند. آب آنها را قطع کردهاند و اجازه استفاده از وسایل سرمایشی برای مقابله با موج گرما را ندارند. درگذشته نفس حیات از آنها گرفته شده، همانگونه که دیدیم آنها را بیرحمانه به قتل رساندند. این وجدانهای شجاع در کمپ اشرف و لیبرتی تهدید جانی به حساب میآیند، چون رژیم ایران و متحدانش در عراق مردمی را که به برابری زن و مرد معتقدند، نمیتوانند تحمل کنند. آنها مردمی را که به حقوقبشر ایمان دارند، تحمل نمیکنند، مردمی را که به آزادیهای مذهبی معتقدند یا کسانی که آزادانه میاندیشند و مستقل عمل میکنند، نمیتوانند تحمل کنند. تقریباً 35سال پیش یک نویسنده مخالف از جمهوری چک کتابیخارقالعاده نوشت درباره سیستم توتالیتری که بر کشورهای اروپای شرقی حاکم بود. نام این نویسنده «واکلو هاول» بود و کتاب «قدرت ضعیفان» نام داشت. در قلب نوشتههای هاول فراخوانی بود به مردم کشورش که دروغهای تحمیلی را باور نکنند و به گفته خودش در واقعیتها زندگی کنند. چقدر این کار به نظر ساده میرسد که بتوانی با افتخار زندگی کنی، با صداقت و بیعیب. اما همانطور که هاول میدانست و ما میدانیم این کار همیشه راحت نیست چون زورمندان از کسانی وحشت دارند که دیگر نمیخواهند برای خودشان زندگی کنند و کسانی را که در واقعیت زندگی میکنند، مجازات میکنند. برای زنان و مردان کمپ اشرف و لیبرتی زندگی کردن در واقعیتها ریسک و خطرهای زیادی دارد. تحت نظر بودن و آزار مستمر، زورگویی و اهانت، مورد تهدید و ارعاب واقع شدن. دو بار در سالهای اخیر افراد بیگناه با سلاح کشته شدند. چرا آنها هدف این بیرحمی و بیعدالتی قرار گرفتهاند؟ هاول به ما جواب میدهد و مینویسد هر انسان آزادیخواه و تلاش او برای زندگی در واقعیتها باید به شکل تهدیدی برای سیستم تلقی شود. اکنون این جرم مردان و زنان کمپ اشرف و لیبرتی است. آنها برای رژیم ایران تهدید هستند چون زندگی در واقعیتها بحران اخلاقی داخل رژیم را نمایان میکند. آبادانی که آنها در کمپ اشرف ایجاد کردند و خانهیی که در لیبرتی تلاش دارند بسازند، ادعاهای دروغین و توخالی ملاهای تهران را روشن میکند. رفتار با وقار دوستان و خانوادههای شما با رفتار تهی از دموکراسی کسانی که دولت و قانون و دادگستری را در ایران نمایندگی میکند، مغایر است. صبر و استقامت ساکنان اشرف در زیر فشار، چهره واقعی رژیم ایران و دستنشاندههای آنها در ارگانهای امنیتی و دولت عراق را رو کرده است. هاول به یک موضوع مهم دیگر در نوشته خود اشاره میکند. میگوید هر زمان که حتی یک نفر در واقعیت زندگی کند میتواند معادل یک جهان باشد. منظورش این است که هر عمل شجاعانه فقط برای یک فرد نیست، بلکه مفهوم جهانی دارد و برای همه است و یک فرد نمونهیی است که موجب برتری یافتن یک کشور میشود. این حرف یعنی تلاش مردان، زنان کمپ اشرف و لیبرتی برای زندگی در واقعیتها، کمپ آنها را از ایران و عراق جلو انداخته است و آنها به درستی که بر حکام ایران یا عراق برتری پیدا میکنند. نمونههای قهرمانانهیی که از هر یک از آنها روزانه جاری میشود، فقط برای خودشان نیست بلکه برای همه مردمی است که در تمام جهان علیه سرکوب و دیکتاتوری تلاش میکنند. شجاعت ساکنان کمپ اشرف و لیبرتی در تن ندادن به ارعاب، همه ما را در این گردهمایی، محکم میکند و آنهایی که سراسر جهان را نگاه میکنند. قاطعیت آنها به ما قاطعیت میدهد و شجاعت آنها به ما شجاعت میدهد. نمونه آنها چشم ما را خیره میکند و همه کسانی را که مشتاق زندگی در آزادی و کرامت هستند جذب میکند. ما میخواهیم امروز اشتباهات را تصحیح کنیم و کمک کنیم مردم کمپ اشرف و لیبرتی در واقعیت زندگی کنند و حذف نام سازمان مجاهدین از لیست، سریعترین و قابل اعتمادترین روش رسیدن به این هدف است. ما راضی نخواهیم بود و آرام نخواهیم گرفت و سکوت نخواهیم کرد تا جهان تکتک این مردان و زنان این کمپها را بهعنوان افراد آزادیخواه بهرسمیت نشناسد.
با تشکر فراوان.
مجری مراسم: او کاندیدای ریاستجمهوری در کلمبیا بوده و به مدت 6سال گروگان گرفته شده بود. خانمها و آقایان، رشته سخن را به خانم اینگرید بتانکور میدهیم.
خانم اینگرید بتانکور
اولین چیزی که میخواستم با شما در میان بگذارم این نظر بود که اگر تاریخ ما را به دنیایی بهتر هل خواهد داد، قطعاً گام اول سرنگونی رژیم سوریه خواهد بود، گام دوم تغییر دولت عراق خواهد بود، چون ضروری است که عراق مجدداً در مسیر دموکراتیک حرکت کند و مهمترین و سومین گام سقوط رژیم ایران خواهد بود. و ما مردم جهان، مردم آزاد جهان، در مکانی مانند اینجا جمع میشویم تا برای اشرف بجنگیم. ما برای همه چیز میجنگیم. ما برای مقاومت سوریه میجنگیم. ما برای مردم عراق که دموکراسی میخواهند، میجنگیم. ما برای شما، مردم ایران میجنگیم که کشورتان را میخواهید پس بگیرید. و ما میجنگیم، علیه ستمگران میجنگیم، برای سرتاسر جهان. برای همین اینجا هستیم. بر پایه عشقمان حرکت میکنیم. چون به کاری که میکنیم عشق میورزیم. چون دوست داریم برای هدف درست بجنگیم و همین هدف، درست است. و اینجا هستیم تا به آن ستمگران بگوییم به اکاذیبشان معتقد نیستیم. به اکاذیبشان معتقد نیستیم برای همین قانع هستم که مجاهدین بهزودی از لیست خارج میشوند. چون من مردم آمریکا را میشناسم. این کشوری است که خیلی به آن علاقه دارم و میدانم مردم آمریکا همواره در رابطه با حقیقت صحبت میکنند. برای همین مردم آمریکا نمیپذیرند که مجاهدین را در لیست بگذارند چون این یک دروغ است. ما تا آخر برای اشرفیها میجنگیم. اولین چیزی که به جهان و آن ستمگران خواهیم گفت این است که ما قبول نمیکنیم آنها بهزور و بدون تضمین به کمپ لیبرتی بروند. این اتفاق نخواهد افتاد و ما اجازه نمیدهیم. حتی با وجود اینکه آنها به ما میگویند این شرطی برای خارج شدن از لیست است. نه، ما این باجگیری را قبول نمیکنیم. ما به خواهران و برادرانمان در اشرف میگوییم که در کنار آنها ایستادیم و از آنها حمایت میکنیم و در جهان تنها نیستند و اتفاقاً الآن کل جهان با ما در اینجا ایستاده تا از آنها و حقوقشان دفاع کند.
یک پیام ویژه برای زنان اشرف، برای خواهرانم دارم. میخواهم به آنها بگویم که خیلی مفتخرم هم جبهه خانم مریم رجوی در این جنگ هستم. فکر نمیکنید اتفاق دلپذیری در تاریخ جهان خواهد بود وقتی این گروه جنایتکاران که در ایران علیه زنان قانون را نقض میکنند، توسط زنان شکست خواهند خورد؟ فکر نمیکنید خیلی عالی خواهد بود؟
چیزی را به شما خواهم گفت، من قویاً به خدا معتقدم. خدا خودش میداند که چگونه اثبات کند که خودش حاکم اصلی است. برای همین خانم رجوی، رئیسجمهور بعدی در ایران آزاد خواهد بود. چون میبینید، میبینید ما باید به آنها بگوییم که خوشمان نمیآید و قبول نخواهیم کردکه از اسم خدا برای شرارت استفاده شود. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا مردم خودشان را بکشند. ما قبول نمیکنیم که ملاها به اسم خدا بمب اتمی بسازند. ما آنها را نمیخواهیم. و چون من تاریخ را حس میکنم و همین من را در اسارت زنده نگهداشت، به شما میگویم که بهزودی همه ما در خیابانهای آزاد تهران قدم خواهیم زد.
دوستتان دارم. دوستتان دارم.