728 x 90

اشرف - حمايت بين المللي,جابجايي داخل عراق,

کنفرانس در نیویورک - سه دهه پس از انقلاب ایران - شکست سیاست تعامل - چشم‌انداز تغییر، نقش مقاومت - حفاظت از مجاهدان اشرف

-

لوئیس فری، ژنرال شلتون، ژنرال کیسی،دنیس هسترت
لوئیس فری، ژنرال شلتون، ژنرال کیسی،دنیس هسترت
قسمت دوم
کندی:
متشکرم ژنرال موکیزی. من می‌خواهم بگویم که چقدر مفتخرم که می‌توانم سخنران بعدی را به شما معرفی کنم. ژنرال هیو شلتون نمونه‌ای از بهترینهای ما در ارتش است که با افتخار اونیفورم آمریکا را به تن می‌کند و به ارزشهای این کشور پایبند است. او مردی است که بدون اعتقاد به کلماتی که ادا می‌کند صحبت نمی‌کند و حاضر است جان خودش را هم در گرو صحت حرفهایش بگذارد. ما چقدر خوشوقتیم که امروز ژنرال هیو شلتون در میان ما است.

ژنرال شلتون:
خانمها و آقایان عصر شما به‌خیر و متشکرم آقای نماینده به‌خاطر کلمات محبت‌آمیز شما. به‌راستی مفتخرم که امروز در کنار شما باشم. همچنین مایه افتخار است که در میان چنین گروه برجسته‌ای از سخنران و همکارانم باشم.
و به ساکنان کمپ اشرف که امروز تصویر ما را تماشا می‌کنند می‌گویم «مالکی خداحافظ». همچنین درودهای خودم را نثار رهبر بزرگ شما پرزیدنت رجوی می‌کنم.
شما می‌دانید که من در طول سی وهشت سال خدمت در نیروهای مسلح آمریکا تمام مدت برای آنچه درست است جنگیده‌ام، در برخی موارد وقتی احتمال پیروزی کمتر بود، برخی موارد وقتی تعداد ما کمتر بود. اما همیشه می‌دانستم که برای آنچه درست است مبارزه می‌کنم. و در طول تمام این مدت ارتش آمریکا هیچ‌وقت شکست نخورد مگر در موارد معدودی به‌خاطر پروسه سیاسی. و ما نیز امروز خود را در این موقعیت می‌یابیم.

سازمان مجاهدین خلق و خانم رئیس‌جمهور منتخب یک برنامه ده ماده‌ای دارند که مثل همان چیزی است که در کشورهای غربی هست و سازمان مجاهدین هم حاضر است برای آن بجنگد تا تک‌تک مردان، زنان و کودکان ایران بتوانند در پرتو چنین برنامه‌ای در یک ایران دموکراتیک و آزاد زندگی کنند. اما من با خجالت‌زدگی امروز می‌گویم که دولت اوباما، پرزیدنت اوباما و وزیر کلینتون، تصمیم گرفته‌اند که در طرف اشتباه قضیه قرار بگیرند. حتی در زمانیکه رژیم ملایان در ایران حق حاکمیت آمریکا را با توسعه برنامه موشکی خود و موشکهایی که برای مثال می‌توانند حتی به این هتل هم برسند تهدید می‌کند.

این رژیم سعی کرد زیر چشم وزارت‌خارجه در واشنگتن دی.سی بمب منفجر کند و بعد مجاهدین را مقصر آن جا بزند. کمی تناقض آمیز بود که بعد وزارت‌خارجه از مجاهدین دفاع کرد و گفت نه این رژیم ایران بود که به این کار مبادرت کرد. رژیم ایران در همین لحظه‌ای که ما این‌جا هستیم تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است، یعنی استراتژیکترین گذرگاه درجهان امروز. رژیم ایران ناوبرهای آمریکایی در خلیج فارس را تهدید کرده است. این رژیم هم‌چنان به تلاشهای خود برای دست‌یابی به تسلیحات اتمی ادامه می‌دهد و این امر از نظر باقی کشورهای جهان پنهان نمانده است. فکر می‌کنم همه در رابطه با آن به‌طور روشنی صحبت کرده‌اند. و رژیم ایران تنها حامی مهم بشار اسد قاتل در سوریه است.

و فکر می‌کنم وزارت‌خارجه باید توجه داشته باشد که رژیم ایران در راستای تلاش برای دست‌یابی به قابلیتهای موشکی قصد دارد موشکهایی را بسازد که برد آنها به مقر آن هم خواهد رسید. و درعین‌حال رژیم ایران بزرگترین صادرکننده تروریسم درجهان است. بله ما به کشورهای دیگر جهان پیوسته‌ایم تا تحریمهای اقتصادی و تحریم نفتی علیه رژیم ایران وضع کنیم اما بااین‌حال به نظر من این علامت ضعیفی در برابر رژیمی است که در تمام دوران این دولت همکاری نکرده و درعین‌حال عملیات بسیار مهمی را علیه منافع آمریکا در سراسر جهان پیش برده است. این مایه خوشنودی نیست که خودم و کشورم را در طرف اشتباه ببینم. لازم نیست که دانشمند موشکی باشید که ببینید رئیس‌جمهور اوباما و وزیر کلینتون به‌وضوح امروز در طرف اشتباهی ایستاده‌اند.

همان‌طور که قاضی موکیزی گفت، دادگاه استیناف آمریکا ناحیه کلمبیا به وزارت‌خارجه دستور داد تا شواهد خود مبنی بر این‌که چرا حق دفاع مجاهدین نقض شده است را ارائه دهد. پاسخی که ما دیده‌ایم چه بوده است؟ هیچ چیز، چرا؟ چون هیچ شواهدی برای ارائه دادن وجود ندارد. کنگره آمریکا قطعنامه‌یی را به وزیر کلینتون فرستاد تا وی را تشویق کند که نام سازمان مجاهدین خلق را از فهرست تروریستی حذف کند. پاسخی که گرفتیم چه بود؟ سکوت مطلق.

بیش از یک سال است که من و همکارانم علناً حمایت خود را برای انجام آنچه درست است یعنی لغو نامگذاری سازمان مجاهدین خلق نشان داده‌ایم. پاسخی که ما گرفته‌ایم چه بوده است؟ یک نقل‌قول بسیار بوروکراتیک که «ما در حال بررسی هستیم». آیا خوب نبود که آنها حقایق و شواهد را رو می‌کردند تا همه ما آنها را بررسی کنیم به جای این‌که با دولتی کار کنیم که‌گویی پشت فرمان خوابش برده است؟ ما نیازمند رهبری واقعی در این رابطه و این موضوعات هستیم تا آمریکا کار صحیح را انجام بدهد و فوراً لیستگذاری مجاهدین را لغو کند.

من در رابطه با موضوع لغو لیستگذاری صحبت کردم چون فکر می‌کنم نکته کلیدی برای نقش رهبری آمریکا در سازمان ملل‌متحد است تا اطمینان حاصل شود که سازمان ملل‌متحد را به سمت انجام کار صحیح در قبال ساکنان اشرف هم سوق دهیم. ساکنان اشرف در حال حاضر با دولت مالکی روبه‌رو هستند که توسط رژیم ایران کنترل می‌شود و ما می‌خواهیم مطمئن شویم که او کار صحیح را انجام خواهد داد. توافقنامه سازمان ملل‌متحد که ساکنان اشرف آن را قبول کردند باید طبق قانون اجرا شود. تعهدی که ما نسبت به سازمان مجاهدین ابراز کردیم مبنی بر این‌که نقش فعالی را ایفا خواهیم کرد که سفیر کوبلر روح این توافقنامه را اجرا کند نیز در این موضوع کلیدی است. این کار مستلزم این است که آمریکا فشار آورد و برای انجام کار صحیح درگیر شود تا مطمئن شویم که سفیر کوبلر می‌فهمد که ما شریک یک توافقنامه تضعیف شده نخواهیم بود.

من شخصاً فکر می‌کنم که تعلل، سکوت و بی‌عملی وزارت‌خارجه در این پرونده غیرقابل فهم است. مهمتر این‌که چنین رویکردی چه پیامی را به رژیم تهران و دولت تحت نفوذ آن یعنی دولت مالکی خواهد فرستاد که دو بار از این نامگذاری سوء‌استفاده کرده تا حملات غیرقابل توجیهی را علیه ساکنان روا دارد؟ طنز تلخ این است که وزیر کلینتون می‌تواند این موضوع را یک شبه تصحیح کند و از طریق یک امضا می‌تواند کار صحیح را انجام دهد.

ما در نبرد تمدید ضرب‌الاجل در کمپ اشرف پیروز شدیم به‌دلیل کارزار مشترک در آمریکا و متحدان خود در اروپا و همچنین به یمن رهبری عالی پرزیدنت رجوی که این توافق را طوری تنظیم کرد که ساکنان اشرف بتوانند آن را اجرا کنند و درعین‌حال موجبات یک راه‌حل مسالمت‌آمیز را برای این موضوع فراهم کند.

فکر می‌کنم امروز ما هنوز باید در قبال این موضوعات با رژیم ایران، با دولت عراق و در کمپ اشرف درگیر باشیم. و پیروزی درجنگ با شناخت دشمن و رژیمی که نامش باید در صدر لیست دشمنان دولت اوباما و نظامهای تروریستی باشد محقق خواهد شد و آن دشمن یعنی رژیم آخوندها در ایران.

وقت آن رسیده که این دولت علناً و رسماً اعلام کند که رژیم ایران دشمن ایالات متحده است و رفتاری در خور با آن خواهد شد. در داخل ایران ملایان بسیار نگران این خواهند بود که چنین رفتاری چه تأثیری بر روی بقای حکومت آنها خواهد داشت. و آنها به‌خصوص واهمه دارند چون به جمعیت جوان و ناراضی ایران نظر دارند که میلیونها تن از آنان در سال۲۰۰۹ به خیابانها سرازیر شدند و خواستار تغییر رژیم شدند. همچنین وقتی مردم ایران آزادی را فریاد می‌کنند، می‌دانند که سازمان مجاهدین صدای اپوزیسیون است. و با حفظ نام سازمان مجاهدین خلق در لیست، وزارت‌خارجه این صدای مقاومت دموکراتیک ایران را در زمانیکه بیشترین نیاز به آن وجود دار، د خاموش می‌کند.

نباید شک کرد که حفظ نام مجاهدین در لیست یک نگرانی انسان‌دوستانه را هم ناشی می‌شود. چون توجیهی را هم به‌دست رژیم ایران و و هم در اختیار دولت عراق قرار داده که حملات خود را پیش ببرند و همچنین این لیست‌گذاری به‌شدت گزینه‌های آمریکا برای یافتن یک راه‌حل درازمدت برای کمپ اشرف را محدود ساخته است. ما باید فوراً نامگذاری را لغو کنیم چون این امر امکان بزرگی را در اختیار مجاهدین قرار خواهد داد. و ما باید البته مطمئن شویم که مالکی تعهدات خود را در قبال جابه‌جایی ساکنان اشرف محترم خواهد شمرد، نه تنها با انتقال آنان به لیبرتی به‌عنوان یک شرط بسیار موقت، بلکه همچنین با اجرا کردن شرایط توافق صورت گرفته.

سفیر کوبلر و سازمان ملل‌متحد این مسئولیت جامع را دارند که اطمینان حاصل کنند که این نتایج به‌دست آید. اما آمریکا باید یک نقش رهبری کننده قوی را در این رابطه ایفا کند تا اطمینان یابد که استانداردهای مطروحه در توافق اجرا خواهند شد. در رابطه با مالکی روشن است که رفتار رژیم ایران که دولت او را کنترل می‌کند در بسیاری موارد بسیار مؤثرتر از رفتار آمریکا بوده است. و آنها به این رفتار ادامه می‌دهند. اما درعین‌حال ما در آمریکا میلیونها دلار را هم‌چنان به عراق سرازیر می‌کنیم. برای من درک این موضوع سخت است که هنوز از دیپلوماسی قاطع در برابر دولت مالکی استفاده نکرده‌ایم. این یک حکومت استبدادی است. مهمتر از همه، من امیدوارم که رئیس‌جمهور اوباما و وزیر کلینتون به یاد داشته باشند که آمریکا به سازمان مجاهدین خلق تعهد داد و این تعهد با تحویل کمپ اشرف و منطقه‌یی که آن در آنجا است به دولت عراق پایان نیافت. و این تعهد همچنین با ورود سازمان ملل‌متحد به مبارزه ساکنان اشرف پایان نپذیرفت. ما هنوز این مسئولیت را داریم که به تعهد خود پایبند باشیم. تعهد ما عامل اتحاد ما است. بنابراین ما نمی‌توانیم توقف کنیم و نمی‌توانیم راحت بنشینیم تا زمانیکه این موضوع حل شود. بسیار از شما متشکرم.

کندی:
بسیار متشکرم از شما ژنرال شلتون. با تشکر.
ژنرال شلتون با این عبارت صحبتهای خود را تمام کرد که تعهد شما عامل اتحاد شما است. چقدر مناسب است که حالا از سخنران بعدی یعنی رئیس پیشین اف.بی.آی بشنویم که می‌تواند با اعتبار تمام به ما بگوید که چرا اعتبار مهم است. این موضوع در اساس مربوط به فاکتها و حقایق می‌شود و فاکتها در نهایت باید غلبه کنند. سخنران بعدی ما در رابطه با این صحبت خواهد کرد که چگونه سیاسی کردن لیست، امنیت کشور ما را زیر سؤال برده و به نظام قضایی ما آسیب می‌زند. لوئیس فری رئیس اف.بی.آی.

لوئیس فری:
از شما متشکرم. با تشکر.
بعدازظهر شما به‌خیر خانمها و آقایان. پاتریک از مقدمه شما بسیار متشکرم. و همکاران من همان‌طور که شنیدید همکاران دیرین من و بسیاری از آنها دوستان خوب من هستند. فکر کنم با همه شما به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در طول سالیان کار کرده‌ام و مایه افتخار من است که امروز عصر در میان شما باشم و به شهر نیویورک خوش آمدید.

همان‌طور که شهردار جولیانی‌اشاره کرد، در مورد بحث مماشات من به همان نتیجه‌یی می‌رسم که آقای شهردار، شما به آن دست یافتید

اجازه بدهید در رابطه با این پیشینه توضیح دهم. تاریخچه در این زمینه بسیار خجالت‌آور و آزاردهنده است. همان‌طور که شما می‌دانید اما لازم است که خیلی سریع آن را مجدداً مرور کرد در سال ۱۹۹۷ دولت دموکراتها در آمریکا تصمیم گرفت که نام سازمان مجاهدین خلق را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دهد. شاهدانی از جمله خود من که در آن زمان رئیس اف.بی.آی بودم وجود دارند که می‌دانند این کار با نیت سیاسی انجام می‌گرفت و نه به‌خاطر این‌که این گروه فعالیت تروریستی داشته یا تمایلات تروریستی علیه ایالات متحده دارد. نام آن در لیست قرار گرفت تا گفتگو با رژیم ملایان تسهیل شود.

دولت بعدی هم که یک دولت جمهوریخواه بود گرفتار همین تله شد. به گفته شاهدان (من در آنجا نبودم)، به دولت این پیام داده شده بود که اگر هم‌چنان سازمان را در لیست حفظ کنیم بمبهای کنار جاده‌ای که موجب کشتار سربازان جوان آمریکایی میشد دیگر در عراق منفجر نخواهد شد. بنابراین ما نام آنها را در لیست حفظ کردیم و می‌دانید چه شد؟ تلاش برای گفتگو ادامه پیدا کرد، برنامه تسلیحات اتمی، بمبهای کنار جاده‌ای بیشتر، بمبهای پیچیده‌تر و ادامه کشتار آمریکاییها نه تنها در عراق، بلکه درجاهای دیگر. بنابراین سیاست مماشات، خانمها و آقایان، کارساز نیست.
اما متأسفانه ما هنوز با این سیاست فاسد در قبال ایران مواجهیم. به‌نظر می‌رسد که هنوز در وزارت‌خارجه چند فرد ابله وجود دارد که هنوز دچار این توهم می‌باشند که اگر ما رژیم را زیادی اذیت نکنیم میتـوانیم نوعی گفتگو را با آن برقرار کنم. ما می‌دانیم که این مزخرف و مضحک و نامعقول است که حتی چنین استدلالی را مطرح نمود. این تنها دلیل طرح چنین چیزی می‌تواند باشد.

شما می‌دانید که وینستون چرچیل زمانی گفت که می‌توان روی آمریکاییها زمانی حساب کرد کار صحیح را انجام دهند که تمام گزینه‌های دیگر را آزمایش کرده باشند. خب این دولت و دولتهای قبل از آن تمام گزینه‌های ممکن و معقول را آزمایش کرده‌اند. هیچ دلیل دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. بنابراین، ما امروز از وزارت‌خارجه خود و رئیس‌جمهور خود این درخواست را داریم. اگر شما رئیس‌جمهور آمریکا بودید آیا دوست داشتید یک مدیر سابق اف.بی.آی روبه‌روی محل زندگی‌تان تظاهرات کند؟ ببینید شاید ما اکنون شهروند عادی باشیم اما 21تن از برجسته‌ترین (بدون محاسبه خودم) متخصصان تروریسم درجهان می‌گویند که ما این موضوع را بررسی و مطالعه کرده‌ایم و با خانم رجوی دیدار کرده‌ایم و اینها یک سازمان تروریستی نیستند.

از شما به‌خاطر رهبری تان، همه شما که سخت تلاش کرده‌اید و دوستان و خویشاوندانتان کشته شده‌اند و در برخی موارد مجروح شدند تشکر می‌کنم. شما از سراسر کشور به این‌جا آمده‌اید. با تشکر از شجاعتی که دارید و رهبری که انجام داده‌اید و ما می‌دانیم که دوستانمان امروز صدای ما را می‌شنوند. پس متشکریم. و همان‌طور که چرچیل گفت هرگز تسلیم نشوید. و ما هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نخواهیم شد.

اجازه بدهید در انتها به چند نکته کوتاه اشاره کنم. یکی مربوط به این مقاله مزخرف است، که آقای شهردار هم به آن اشاره کرد. منابع مجهول‌الهویه‌ای که ضمناً گفته نشده که مقامات فعلی هستند یا خیر. کسی اصلاً نمی‌داند چه کسی این حرفها را زده است. این همان تبلیغاتی است که از طرف رژیم ایران و سپاه پاسداران پخش می‌شود و سر و ته ندارد.
مضافاً بر این‌که ما هر هفته با ارشدترین سیاستگذاران آمریکایی در وزارت‌خارجه تماس داریم و برخی از همکاران من به آن اشاره خواهند کرد. هیچ‌کس حتی کوچکترین اشاره‌یی به این موضوع تابه‌حال نکرده است. این دعاوی هیچ‌گونه پایه و اساسی ندارد. مزخرف است. ما خیلی دوست داریم که با گزارشگر و منابع او اگر می‌توانستیم مصاحبه می‌کردیم. اما بی‌ربط است. هیچ ربطی به سه موضوع اصلی بحث امروز ما ندارد.
یکی موضوع انسان‌دوستانه است که باید از سومین جنایت علیه ساکنان کمپ اشرف جلوگیری شود. و حمایت از رهایی و آزادی ایران و حصول اطمینان از تعهد آمریکا به تضمین حفاظت که شما در این باره از سخنرانان شنیدید. این یک قول اتفاقی از طرف یک افسر ساده نبود که مثلاً دلش برای ساکنان کمپ اشرف سوخته باشد. بلکه یک قول کتبی از طرف ایالات متحده آمریکا در قبال حفاظت از مردان و زنانی به ازاء برآورده شدن برخی شرایط است که این شرایط پذیرفته شد.

به‌عنوان شاهد ما خیلی سرسخت خواهیم بود که اگر آمریکا این مسئولیت را بخواهد به گردن سازمان ملل بیندازد، ما اجازه نمی‌دهیم چنین اتفاقی بیفتد.
همان‌طور که شنیدید ما همین فردا با تقبل هزینه‌ها می‌توانیم در کمپ اشرف باشیم و ترتیبات حمل‌ونقل را هم خودمان مهیا می‌کنیم. ما می‌توانیم به کمپ لیبرتی هم برویم. ظرف چند ثانیه خواهیم فهمید که این یک زندان یا یک کمپ است. ما خوشحال می‌شویم که این کار را انجام دهیم. رژیم مالکی در عراق رژیمی است که وقتی اعضای ارشد کنگره ایالات متحده آمریکا خواستار اجازه بازدید از کمپ اشرف شدند این رژیم گفت نه نه اصلاً شما نمی‌توانید از آنجا بازدید کنید.

در دو حمله‌یی که علیه کمپ اشرف صورت گرفت 47تن کشته و صدها تن مجروح شدند، در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، ببخشید سال ۲۰۱۱. در زمانی این حمله ها صورت گرفت که وزیر دفاع آمریکا در حال ملاقات با نخست‌وزیر عراق بود.
البته این کار ساده‌ای نیست، اما ما باید فشار بیاوریم به هرکسی که دست‌اندرکار این موضوع است.
پاتریک کندی هم در این باره صحبت کرده است. شما دوستان زیادی در کنگره دارید. طبق شمارش من بیش از یکصد سناتور و رهبران ارشد دموکرات و جمهوریخواه از شما حمایت می‌کنند. شما طیف گسترده‌یی از افراد را متحد کرده‌اید. کنگره باید قطعنامه‌یی را تصویب کند مبنی بر این‌که نخست‌وزیر عراق نمی‌تواند یک دلار دیگر آمریکایی خرج کند تا زمانیکه وضعیت و حفاظت اشرف حل شود.

ما هم‌چنان شاهد خواهیم بود. ما هم‌چنان شهادت خواهیم داد. مقاله می‌نویسیم، در تلویزیون مصاحبه می‌کنیم و همه تلاشمان را برای شنیده شدن انجام خواهیم داد. و شما در رسیدن صدای ما به دیگران بسیار اهمیت دارید. و در نهایت ما شاهد پیشرفت بوده‌ایم.. اما اول باید این نامگذاری را لغو کرد.
ما شاهد پیشرفت هستیم. ما فعالیتهای خود را افزایش خواهیم داد و بسیار امیدوارم که به مقصد خواهیم رسید.

کندی:
از شما تشکر می‌کنم آقای فری.
و در راستای معرفی ژنرال کیسی من می‌خواهم از فرصت استفاده کنم و از سرهنگ لیو مک گلاسکی تقدیر کنم. لیو لطفاً برخیزید. شما حرفهای ژنرال فیلیپس و سرهنگ مارتین را شنیده‌اید. اما سرهنگ لیو مک گلاسکی نیز مسئول حفاظت ساکنان و اقوام شما در کمپ اشرف بوده است و ما می‌خواهیم از حضور ایشان در این‌جا قدردانی کنیم.
ژنرال کیسی شما در امتداد سنت پرافتخاری از خدمت نظامی به کشور در بالاترین سطح قدم گذاشته‌اید. می‌خواهم بگویم افتخار بزرگی است که فرصت داشته باشم شما را به میهمانان امروزمان معرفی کنم. و از شما به‌خاطر خدمت به ایالات متحده آمریکا قدردانی کنم.

ژنرال جورج کیسی:
متشکرم. از شما بسیار متشکرم. من یک عضو جدید در این جمع هستم اما در حقیقت روی موضوع کمپ اشرف از سال ۲۰۰۴ کار کرده‌ام. وقتی من در ژوئیه ۲۰۰۴ به عراق رسیدم همان ماهی بود که سازمان مجاهدین خلق موقعیت حفاظت‌شده خود را دریافت کرد و ما سخت تلاش کردیم که به این تعهد پایبند بمانیم. ساکنان کمپ اشرف حتماً ژنرال میلر، ژنرال براندنبورگ و ژنرال گاردنر را به یاد دارند که به‌طور هفتگی با ساکنان کمپ اشرف مکاتبه داشتند و هر هفته به من گزارش می‌دادند تا مسئولیتهای خودمان را اجرا کنیم.

از آنجا که من عضو نسبتاً جدیدی هستم می‌خواهم بر روی آنچه پاتریک گفت متمرکز شوم و آن این است که چرا این‌قدر مهم است که یک اپوزیسیون دموکراتیک در برابر بزرگترین حکومت حامی تروریسم درجهان وجود داشته باشد. و این حکومت نباید اجازه داشته باشد که از تروریسم حمایت کند و درعین حال بخشی از جامعه بین‌المللی باشد. این رژیم بدون عمل یک اپوزیسیون فعال دموکراتیک تغییر نخواهد یافت.
حال من می‌خواهم امروز با شما در این باره صحبت کنم که رژیم ایران چگونه از نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی خود در عراق استفاده نمود تا وضعیت را به‌طور قابل توجهی بی‌ثبات کند و اولاً خشونتی که موجب ویرانی کشور در سال ۲۰۰۶ شد را طولانی کند و همچنین منجر به کشته شدن صدها سرباز آمریکایی و هزاران شهروند عراقی شد. این رژیم هیچ‌گاه نمی‌تواند یک عضو مفید جامعه بین‌المللی باشد.

جهت اطلاع من باید به شما بگویم که اسم من در میان بیست‌و شش آمریکایی در لیستی در تهران است که برای سفر به آنجا ممنوع هستند. بنابراین من هم تجربه لیست‌گذاری دارم اما لیستی نیست که بخواهم از آن حذف شوم! حداقل تا وقتی که این رژیم در حاکمیت است.
اجازه بدهید چند دقیقه‌ای با شما در رابطه با این‌که رژیم ایران چگونه تقریباً نقش بسیار منفی را در برابر ما در عراق ایفا نمود صحبت کنم. ما تمام مدت بر این باور بودیم که مأموریت آنها ایجاد یک دولت حامی رژیمشان، در عراق بود. آنها تلاش بسیاری را در این راستا کردند. درعین‌حال آنها تلاش می‌کردند که ما موفق نشویم و سعی داشتند که امکان تحقق اهداف آمریکا در راستای برقراری یک کشور صلح‌آمیز و دموکراتیک را ندهند و معمولاً همان‌طور که حدس می‌زنید این دو هدف در تضاد با یکدیگر بودند.
در روزهای اول حضور ما در عراق، دخالت سیاسی (رژیم ایران) بسیار ملموس بود. آنچه برای ما در روزهای آغازین روشن نشده بود دخالت نظامی بود. ما اولین دخالت رژیم ایران را 35روز بعد از ورود من به آنجا دیدیم. و برخی از شما اوایل اوت ۲۰۰۴ را به یاد دارید که نبرد عمده‌ای در نجف روی داد. گشتهای پلیس؟

با گذشت زمان در سال ۲۰۰۵ ما روندی را اجرا می‌کردیم که از طرف شورای امنیت آمریکا به ما ابلاغ شده بود. قرار بود در ژانویه ۲۰۰۵ انتخاباتی برای یک پارلمان انتقالی جهت تصویب قانون اساسی تشکیل شود. قرار بود نظرسنجی در این باره در اکتبر باشد. و بعد مردم عراق طی یک انتخابات دیگر دولت خود را بر اساس آن قانون اساسی انتخاب کنند. بنابراین راه به یک دولت منتخب قانونی می‌انجامید که کشور را به جلو ببرد.
ما دخالت فزاینده رژیم ایران در پروسه انتخاباتی را دیدیم. آنها مقادیر بسیار زیادی پول به احزاب سیاسی، بهمراه کمکهای به‌اصطلاح انسان‌دوستانه برای کسب حمایت سیاسی خرج می‌کردند. اما تابستان ۲۰۰۵ بود که ما به حمایت فزاینده نظامی آن نیز برخوردیم.. در آن نقطه بود که ما با افزایش شبه‌نظامی شیعه رژیم ایران و همچنین بمبهای کنار جاده‌ای مواجه شدیم که در مورد آن الآن صحبت شد. بنابراین تلاش قابل توجهی را شروع کردیم که ببینیم مأموران رژیم ایران در کجای عراق حضور دارند.

این‌که بگوییم دخالتهای سیاسی و اقتصادی وجود دارد با این فرق دارد که بگوییم فلان مأمور در این زمان در این مکان و در این طبقه ساختمان و غیره حضور دارد تا بتوان به او حمله کرد. بنابراین ما یک پروسه قابل‌توجه جمع‌آوری اطلاعات را آغاز کردیم که به ما فرصت دهد تحرکات رژیم ایران را زیر نظر قرار دهیم.
اجازه بدهید دقایقی هم در رابطه با بمبهای کنار جاده‌ای صحبت کنم. به نام ای.اف.پی، نمی‌خواهم زیاد تخصصی بحث کنم، اما این بمب باید با استفاده از ابزار ماشینی ساخته شوند و این تکنولوژی در عراق موجود نبود. تنها مکانی که می‌توانست منبع این ابزار شود ایران بود. این مواد انفجاری طوری طراحی می‌شوند که ذره‌های مس را با چنان شدتی پرتاب می‌کند که می‌تواند حتی در بدنه تانک نفوذ کند. و این مشکل قابل توجهی را برای سربازان ما و سربازان عراقی ایجاد می‌کرد، چون بهترین حفاظتی که در برابر این بمبها داشتند تنها زرهیهایشان بود. تقریباً دو ماه بعد از این‌که ما شاهد افزایش این بمبها بودیم مقادیری از ذخایر آن را در داخل شهر پیدا کردیم. آنجا مملو از این بمبها بود و روشن بود که در ایران ساخته شده‌اند. ما شماری از موشکها را نیز کشف کردیم که به‌وضوح نشانه‌های ایرانی روی آنها حک شده بود و در طول پاییز و زمستان ۲۰۰۵ این نوع ابزار و تجهیزات را مستمراً کشف می‌کردیم.

هادی عامری رهبر شبه‌نظامیانی بود که وابسته به حزبی بودند که اکنون مجلس اعلای اسلامی است. طبق برآوردهای ما تیپ بدر یک گروه شبه‌نظامی فعال بود و حملاتی را عمدتاً علیه غیرنظامیان سنی اجرا می‌کرد.
بعد از انتخابات سال ۲۰۰۵، من خواستار تشکیل جلسه‌یی با آنها شدم چون می‌خواستم ببینم که آیا دلیلی وجود دارد که ما با سپاه بدر کار کنیم یا خیر. در طول این ملاقات او مستقیماً در مقابل من نشسته بود و من سؤال را با او مطرح کردم. من درست در چشمان او نگاه کردم و پرسیدم آقای عامری آیا شما از طرف رژیم ایران پشتیبانی می‌شوید؟ او لحظه‌ای مکث کرد و با این حالت گفت: «نه»! و این به من نشان داد که دروغ می‌گفت و نباید با او هیچ کاری داشته باشم و این‌که او توانست به کاخ سفید راه یابد برای من غیرقابل باور است.

عامل دیگر در سال ۲۰۰۶ که می‌خواهم کوتاه به آن اشاره کنم این بود که مالکی که آن زمان تازه نخست‌وزیر شده بود را توجیه کردیم و به او نشان دادیم که رژیم ایران در عراق مشغول چه کارهایی هستند. وقتی جلسه توجیهی تمام شد او به من نگاه کرد و گفت آنها در کشور من مرتکب تروریسم می‌شوند؟ و من پاسخ دادم بله آقای نخست‌وزیر همین‌طور است و باید متوقف شود.
ما همچنین شورای ریاست‌جمهوری را نیز توجیه کردیم و آنها نیز همین واکنش را داشتند. اما جواب این بود که اراده سیاسی از طرف عراق وجود نداشت که رژیم ایران را وادار به توقف چنین دخالتهایی کند. تمام فعالیتهای اطلاعاتی ما درست قبل از کریسمس ۲۰۰۶ به نتیجه رسید. ما مشغول ردیابی برخی از مزدوران در بغداد بودیم و شش نفر از آنها را در یک خانه امن پیدا کردیم. ما فکر می‌کردیم تمام آنها مأمور هستند اما فوراً گفتند که چهار تن از آنها در حقیقت از مصونیت دیپلوماتیک برخوردارند چون در یک سفارتخانه کار می‌کردند. دو نفر دیگر نمی‌توانستند آن را بگویند و بنابراین ما آنها را دستگیر کردیم و اما ما چه به‌دست آوردیم؟ ما مقر اصلی سپاه بدر را کشف کردیم. آنها نقشه‌هایی را بر روی دیوار داشتند که به‌وضوح نشان می‌داد که طرح داشتند جمعیت سنی را از محله‌هایی که در آنها زندگی می‌کردند بیرون برانند تا کنترل شبه‌نظامیان شیعی در سراسر بغداد گسترش یابد. آنها محوطه‌هایی را نیز در عراق با رنگهای مختلف علامت‌گذاری کرده بودند تا عملیات آتی را مشخص کنند.

مقادیری پول و همچنین رسید خرید اسلحه در آنجا وجود داشت و هیچ شکی نبود که این عملیاتی است که از طرف رژیم ایران حمایت می‌شود. همانند هر عملیات حرفه‌ای دیگر ما از این دستاوردها استفاده کردیم تا در سال ۲۰۰۷ به مزدوران رژیم ایران فشار آوریم و به‌تدریج جریان پشتیبانی را تقلیل دهیم. اما چرا این موضوعات را با شما در میان می‌گذارم. بخشی از آن مربوط به مدتی قبل است.
من این را به شما گفتم چون نحوه فعالیت رژیم ایران را نشان می‌دهد. آنها در عراق بی‌ثباتی ایجاد کردند. آنها از تروریسم به‌عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود استفاده می‌کنند. آنها یک نیروی مروج بی‌ثباتی در عراق هستند و سعی می‌کنند کل منطقه را بی‌ثبات کنند و این رژیمی نیست که بتواند یک عضو مفید در نظم جهانی باشد. آنها تنها از طریق یک اپوزیسیون فعال و مؤثر و دموکراتیک سرنگون خواهند شد.
از شما متشکرم.

کندی:
مفتخرم که رئیس پیشین مجلس نمایندگان ایالات متحده دنیس هسترت را به شما معرفی کنم.

دنیس هسترت:
متشکرم پاتریک. افتخار بزرگی برای من است که امروز این‌جا باشم و با شما صحبت کنم.
بسیاری موارد در چنین موقعیتهایی افراد زیادی سخنرانی می‌کنند و تصور می‌شود که همه مطالب عنوان شده است. اما به‌نظر می‌رسد که در این رابطه زوایای زیادی وجود دارد.
امروز ما ۳۴۰۰نفر داریم که اساساً در عراق حبس شده‌اند. امری را سی و اندی سال پیش شروع کردند که شاید بتوان بهار ایرانی نامید.
چه کار باید کنیم؟ ما باید ۳۴۰۰ ساکن اشرف را آزاد کنیم تا بتوانند صدای آزادی ایران باشند.
چند طرف حساب وجود دارند. در این موضوع سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، دولت ایالات متحده و دولت عراق هستند. و مادام که همه بتوانند به یکدیگر اشاره کنند و بگویند این افراد باید اول اقدام کنند و آن باید فلان اتفاق بیافتد یا تقصیر آن یکی است که چیزی پیش نمی‌رود. پس چگونه می‌توان این گره کور را باز کرد؟
به نظر من دلیل واقعی که هیچ‌کس نمی‌تواند تصمیم بگیرد گذاشتن نام سازمان مجاهدین در لیست توسط دولت آمریکا در اواسط سال ۱۹۹۰ است. چگونه می‌توان این را تغییر داد؟ ما نامه نوشته‌ایم. خدا شما را حفظ کند مدیر فری، امیدوارم پیام شما به دادگاهها راه پیدا کند. اما حتی در دولت آمریکا ما این ارگانها را داریم، سه شاخه جدا داریم، قوه مجریه که وزیر خارجه بخشی از آن است، یکی دادگاهها که جدا و برابر هستند و همچنین کنگره را داریم که آن نیز مستقل است. بنابراین ما می‌توانیم با هم صحبت کنیم اما نمی‌توان لزوماً مسائل را این‌گونه حل کرد. آنچه ما باید انجام دهیم و آنچه پروسه زیربنایی و موضوع بحث امروز است این است که ما سخنرانیهای انگیزاننده زیادی امروز شنیدیم و می‌دانم که شما همه شارژ هستید. این چیزی است که با آن مردم می‌توانند تغییر ایجاد کنند. اما ما باید ببینیم چطوری می‌شود چیزها را تغییر داد.

حال سؤال این است که چگونه می‌توان این کار را انجام داد؟ شما می‌دانید که ما در کنگره به تصویب قطعنامه شهرت داریم.
ما همچنین به دولت عراق بودجه می‌دهیم. اساساً این بودجه از طرف کنگره اختصاص داده می‌شود تا حداقل کمک شود که بودجه دولت عراق تأمین شود. این اهرم فشار ما است. تمامی این اختیارات از طرف کنگره است. بنابراین ما باید این تغییر را همین حالا ایجاد کنیم و شما می‌توانید آن را محقق کنید.
تصور کنید که چقدر قدرتمند خواهید بود چنان‌چه ما صدای ۳۴۰۰ انسانی را که هم‌اکنون در عراق محاصره شده‌اند را به گوش دیگران برسانیم و در لغو لیست‌گذاری موفق شویم.

اشاره‌یی امروز به موضوع مماشات شد. ما با برخی در دهه ۱۹۳۰ و با برخی در دهه ۱۹۵۰ مماشات کردیم. نتیجه مماشات دهه ۱۹۳۰ کشتار فاجعه‌بار میلیونها انسان بود که یک دهه بطول انجامید. و مماشات دهه ۱۹۵۰ رژیمی را روی کار آورد که تقریباً نیمی از جهان را در دست گرفت. و حالا امروز ما در همان جایگاه هستیم. با رژیمی مواجهیم که قصد دارد بخش بزرگی از منطقه حیاتی جهان را تحت سلطه بگیرد، یعنی منطقه‌یی که تمدن در آن آغاز شد. ما نمی‌توانیم اجازه وقوع چنین چیزی را بدهیم.
الآن وقتش است. ما توانایی انجام این کار را داریم. اراده زیادی لازم است تا کنگره را وادار به حرکت و انجام کاری که باید نمود. شما دارای این اراده هستید. شما حق آن را دارید و شما نیروی انجام این کار را هم دارید. خدا پشت و پناهتان باشد و بیایید این کار را انجام دهیم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/279598c2-58b8-49ed-8b30-9b18e16ee22a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات