بخش انگلیسی الجزیره:
رژیم اسد علیه قیام با وحشیگری تمام عمل میکند. روزانه مردم و رزمندگان ارتش آزادی سوریه توسط تکتیراندازان و آتش خمپارهها کشته میشوند. اینجا بیشتر به شهر اشباح شبیه است. ولی مردم ایستادهاند. آنها خود را مخفی کردهاند. برخی دستفروشان هرچه گیرشان میآید را میفروشند. خانوادهها هر تکه نانی را نگه میدارند، زیرا نگرانند که همین هم قطع شود.
یک مرد: ما بهطور واقع در قحطی زندگی میکنیم. گرسنه هستیم. نه غذایی داریم، نه نانی پیدا میشود و نه آب و برقی. هیچ چیزی پیدا نمیشود. هیچ چیز! همه جا جنگ است و گلوله و خون. حتی اگر بخواهیم یک خیابان آنطرفتر برویم، نمیتوانیم.
الجزیره: از او پرسیدیم خانواده تو در میان این حملات چه کار میکنند؟
مرد گفت: ما نه میتوانیم به طبقه اول برویم نه روی بالکون. هر روز هر دقیقه، کودکان، بچهها، ماشینها مورد حمله قرار میگیرند.
اینجا بهاصطلاح یکی از امنترین مناطق حمص است. ولی همین نیم ساعت پیش یک تک تیرانداز از بالای ساختمان پشت سر، دو نفر را که در خیابان ایستاده بودند، به قتل رساند. با وجود اینکه اینجا قرار است امنترین محل برای قیامکنندگان باشد، روزانه دهها نفر کشته میشوند. عبور از وسط خیابان، خودکشی است. مردم تلاش میکنند هرکجا که بشود، بیمارستانهای موقت دائر کنند. داوطلبان و امدادگران که نمیخواهند چهرهشان در دوربین نشان داده شود، منتظر حمله و مجروحان بعدی هستند.
یک امدادگر داوطلب: جای گلوله و محل اصابت ترکشها روی بدن مجروحان هست. آنها باب عمر را با خمپاره گلولهباران کردند. در اثر انفجارها، خرابیهای بزرگی ایجاد میشود، ما اینجا امکانات محدودی داریم.
مردم حدود یک سال است که با این شرایط توانستهاند خودشان را حفظ کنند.
یک جوان: ارتش آزادی سوریه و نیروهای بشار اسد برای کنترل حمص میجنگند.
رژیم اسد علیه قیام با وحشیگری تمام عمل میکند. روزانه مردم و رزمندگان ارتش آزادی سوریه توسط تکتیراندازان و آتش خمپارهها کشته میشوند. اینجا بیشتر به شهر اشباح شبیه است. ولی مردم ایستادهاند. آنها خود را مخفی کردهاند. برخی دستفروشان هرچه گیرشان میآید را میفروشند. خانوادهها هر تکه نانی را نگه میدارند، زیرا نگرانند که همین هم قطع شود.
یک مرد: ما بهطور واقع در قحطی زندگی میکنیم. گرسنه هستیم. نه غذایی داریم، نه نانی پیدا میشود و نه آب و برقی. هیچ چیزی پیدا نمیشود. هیچ چیز! همه جا جنگ است و گلوله و خون. حتی اگر بخواهیم یک خیابان آنطرفتر برویم، نمیتوانیم.
الجزیره: از او پرسیدیم خانواده تو در میان این حملات چه کار میکنند؟
مرد گفت: ما نه میتوانیم به طبقه اول برویم نه روی بالکون. هر روز هر دقیقه، کودکان، بچهها، ماشینها مورد حمله قرار میگیرند.
اینجا بهاصطلاح یکی از امنترین مناطق حمص است. ولی همین نیم ساعت پیش یک تک تیرانداز از بالای ساختمان پشت سر، دو نفر را که در خیابان ایستاده بودند، به قتل رساند. با وجود اینکه اینجا قرار است امنترین محل برای قیامکنندگان باشد، روزانه دهها نفر کشته میشوند. عبور از وسط خیابان، خودکشی است. مردم تلاش میکنند هرکجا که بشود، بیمارستانهای موقت دائر کنند. داوطلبان و امدادگران که نمیخواهند چهرهشان در دوربین نشان داده شود، منتظر حمله و مجروحان بعدی هستند.
یک امدادگر داوطلب: جای گلوله و محل اصابت ترکشها روی بدن مجروحان هست. آنها باب عمر را با خمپاره گلولهباران کردند. در اثر انفجارها، خرابیهای بزرگی ایجاد میشود، ما اینجا امکانات محدودی داریم.
مردم حدود یک سال است که با این شرایط توانستهاند خودشان را حفظ کنند.
یک جوان: ارتش آزادی سوریه و نیروهای بشار اسد برای کنترل حمص میجنگند.