کنفرانس در کنگره آمریکا
محکومیت نقض حقوقبشر و تروریسم و جنگافروزی رژیم آخوندی
قسمت آخر
حنانه امانپور
بحث امروز ما در پسزمینه نگرانی فزاینده در مورد نقش رژیم ایران در خاورمیانه و فراتر از آن قرار دارد. افزایش نقض حقوقبشر در داخل ایران، جاهطلبیهای هستهیی شتاب یابنده و نقش تأثیرگذار آن در مناقشات منطقهیی سهگانه پیچیدهای از چالشها را ارائه میدهد که توجه فوری و اقدام قاطع ما را میطلبد.
نفوذ رژیم ایران در خاورمیانه، بهویژه از طریق حمایت از گروههای نیابتی و دخالت در کشورهایی مانند سوریه، یمن، لبنان و نوار غزه، یکی از بازیگران اصلی درگیریهای جاری بوده است. هدف از این بحث، آشکار کردن ماهیت چندوجهی دخالت رژیم ایران و پیامدهای آن برای ثبات منطقه است.
چرا رژیم ایران از ۱۶مهر تاکنون بیش از ۲۲۰ اعدام را اعلام کرده است؟ این تعداد نگرانکننده و فزاینده اعدامها، از جمله اعدام خردسالان و مخالفان، گویای سرکوب داخلی و وضعیت حقوقبشر در ایران است. ما بهدنبال درک انگیزههای پشت این اقدامات و پیامی هستیم که رژیم ایران برای شهروندان خود و جهان ارسال میکند.
جامعه جهانی با نگرانی افزایش مانورهای تهاجمی خارجی رژیم ایران را مشاهده کرده است. درک منطق پشت این اقدامات در توسعه راهبردهای مقابله مؤثر و در کاهش تهدید ناشی از این فعالیتها بسیار مهم است.
رژیم ایران در داخل و خارج جنایت میکند. رهبر رژیم ایران و، ابراهیم رئیسی، بهطور گسترده توسط بسیاری از سازمانهای حقوقبشر محکوم شده است و موضوع قطعنامههای مختلف مجلس نمایندگان با حمایت قوی دوحزبی از سوی اعضای کنگره است. او یکی از اعضای کمیسیون مرگ بود که مسئول اعدام زندانیان سیاسی در جریان کشتار ۱۹۸۸ و کشتار صدها معترض در سال ۲۰۲۲ بود. ۹۰درصد از کسانی که در سال ۱۹۸۸ قتلعام شدند اعضای اپوزیسیون اصلی ایران، مجاهدین خلق، بودند.
در مقابل، رژیم تهران اقدامات حقوقی را آغاز کرده و ۱۰۴عضو مجاهدین خلق را احضار کرده است. این اقدام یک رژیم جنایتکار نشاندهنده ترس آنها از مجاهدین خلق بهعنوان یک تهدید وجودی است. در ایران قانون وجود ندارد. قوانین غیرانسانی آنها در خدمت ولیفقیه است که چیزی جز خشونت و ترور را متصور نیست.
همه ما میدانیم که این «اقدام» رژیم تهران علیه مجاهدین خلق، پیشدرآمدی برای اعمال خشونتآمیز و وحشتناک آنها در اروپا است. برای مقابله با آن باید سیاست قاطعانهای در برخورد با سر مار تهران اتخاذ کنیم.
مینا انتظاری-زندانی سیاسی در رژیم آخوندی
سلام به همه خانمها و آقایان. از فرصتی که دادید تا با شما صحبت کنم بسیار سپاسگزارم. امروز من بهعنوان یک زندانی سیاسی سابق که هفت سال در زندان بوده و وحشت آنچه را که در زندانهای ملایان رخ میدهد، از جمله شکنجه، قتلعام، و جنایات هولناک علیه بشریت دیده است، در برابر شما ایستادهام. من بهعنوان شاهد جنایات رژیم ایران و برای گفتگو درباره وضعیت وخیم حقوقبشر در ایران به اینجا آمدهام. اما همچنین اینجا هستم تا از اعضای هر دو حزب کنگره که از ارزشها و تعهدات اصلی آمریکا بهعنوان ملتی متعهد به حقوقبشر دفاع کردهاند قدردانی کنم. مبارزه برای دستیابی به یک جمهوری ایرانی طولانی بوده است. از طریق بسیاری از قطعنامههای کنگره، شاهد بودهایم که چگونه اعضای کنگره از هر دو حزب حمایت صریح از آرمانهای مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیرهستهیی ایران را ابراز کردهاند، در حالیکه نقض شدید حقوقبشر و حمایتهای رژیم ایران از تروریسم را محکوم کردهاند. ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور رژیم، یک قاتل کلان و مسئول قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ از جمله همه همسلولیهای سابق من است. در سال ۲۰۲۳ تاکنون بیش از ۶۰۰ نفر زیر نظر او اعدامشدهاند. چرا جامعه جهانی چشم خود را بر این حقایق میبندد؟ از سال ۲۰۱۷، شاهد موج اعتراضات گسترده در سراسر ایران بودهایم که ناشی از نارضایتی عمیق علیه رژیم سرکوبگر آخوندها بوده است. از مرگ غمانگیز نوید افکاری، تا کشته شدن بیش از ۱۵۰۰ معترض مسالمتآمیز در نوامبر ۲۰۱۹، تا کشته شدن مهسا امینی در سال گذشته، سرکوب مداوم صداهای خواستار تغییر، رژیم ایران پیوسته با زور وحشیانه پاسخ داده است. اعدام فعالان جوانی چون محسن شکاری و مجید رضا رهنورد، نشاندهنده تاکتیکهای بیرحمانه رژیم است. از زمان قیام سپتامبر ۲۰۲۲، ما همچنین شاهد رشادتهای مردم ایران بهویژه نسل جوان بودهایم که در مقابل واقعیت وحشتناک خشونت بیوقفه رژیم آخوندها ایستادگی میکنند. رژیم ایران مانند دیگر دیکتاتورها در این توهم است که میتواند با خشونت و ترور مستمر آرمان دموکراتیک یک ملت را در هم بکوبد. اما آنها با مقاومت ملت ایران مواجه شدهاند.
خانمها و آقایان، دستگیریها، شکنجهها، اعدامها و ناپدید شدنهای اجباری در ایران رویدادهای نادری نیستند، بلکه بخشی از الگوی سیستماتیک سوءاستفاده و سرکوبی هستند که رژیم ایران برای دههها مرتکب شده است. رهبران جامعه ما و اعضای کنگره امروز فقط بیانیه همبستگی با مردم ایران را اعلام نمیکنند. باهم، ما خواستار اقدام هستیم. این بهرسمیت شناختن این حقیقت است که زمان قرار دادن حقوقبشر در مرکز سیاست ما در قبال ایران فرا رسیده است. زمان آن فرا رسیده است که مقاومت ملت ایران را بهعنوان جایگزین این رژیم بهرسمیت بشناسیم. ما معتقدیم رژیم ایران، علی خامنهای و سپاه بدنام، سر مار هستند که نهتنها در مرزهای ایران وحشت و سرکوب را اعمال کردهاند، بلکه ایدئولوژی و تاکتیکهای افراطی خود را به خارج از مرزهای خود صادر کردهاند. من به یاد قطعنامه دوحزبی ۱۰۰ مجلس با اکثریت مطلق میافتم که به ما در مورد نقش رژیم ایران در منطقه هشدار داد که تأثیر بیثبات کنندهای بر کل منطقه دارد. و امروز، ما میبینیم که چگونه این رژیم یک تهدید مهم برای امنیت جهانی است. من بهعنوان عضوی از جامعه ایرانیان مقیم آمریکا، استدلال میکنم که باهدف قرار دادن سر مار، بهعلت اصلی این بیثباتی و وحشت خواهیم پرداخت. ما باید از مردم ایران در مبارزه علیه رژیمی حمایت کنیم که پیوسته به زندگی انسانی و کرامت اولیه انسانی بیتوجهی کرده است. اعتراضات جاری صرفاً بیان مخالفت در ایران نیست. آنها یک ندای روشن برای انقلاب مردمی، رد دیکتاتوری سلطنتی و استبداد مذهبی هستند. آمریکا با ایستادن در کنار مردم ایران نهتنها ارزشهای خود را حفظ میکند، بلکه به ثبات و امنیت خاورمیانه نیز کمک میکند. از همه شما برای زمانی که در اختیار من گذاشتید سپاسگزارم.
دکتر فیروز دانشگری-پروفسور جراح در دانشگاه اوهایو
عصربهخیر، خانمها و آقایان. نام من فیروز دانشگری است و امروز نه بهعنوان یک جراح دانشمند، یا بهعنوان یک دانشگاهی، یا یک کارآفرین اجرایی، بلکه بهعنوان شاهد عینی برای نقض گسترده حقوقبشر که توسط رژیم تهران انجام میشود، در برابر شما ایستادهام. همانطور که از اعضای کنگره شنیدید، همه میدانند که این رژیم سر مار است. من بهعنوان یک زندانی سیاسی سابق، بسیار شبیه دوستم مینا، در زندان بدنام اوین دستگیر و شکنجه شدم، بنابراین داستانهای مشترکی باهم داریم. و من همکلاسیهای بیشماری را همراه دارم. نزدیک به نیمی از همکلاسیهای من در دانشگاه تهران اعدامشدهاند یا مفقودالاثر شدهاند. نیمی از همکلاسیهای من در کشوری که کمتر از ۱۰ درصد افراد فرصت رفتن به دانشگاه رادارند اعدام یا از مفقودالاثر شدهاند. بنابراین به همین دلیل است که من نیز مانند نماینده کنگره شرمن، در ۴۵ سال گذشته با مقاومت بودهام. بهدلیل شواهد وحشتناک کشتار ۱۳۶۷ است که من رژیم تهران را شیطانصفت مینامم. بسیاری از همکلاسیهای من در جریان قتلعام جان خود را از دست دادند که یکی از تاریکترین قسمتهای تاریخ ایران است. بیش از ۳۰.۰۰۰ زندانی سیاسی که اکثر آنها زیر ۳۰ سال سن داشتند. آنها بدار آویخته شدند، اگر چه بسیاری از آنها یا اکثر آنها محکومیت خود را دریافت کرده بودند یا دوره محکومیت خود را به پایان رسانده بودند. اکثریت اعدامشدگان از اعضا و هواداران مجاهدین خلق ایران، بودند. این امر توسط عفو بینالملل و سایر سازمانهای بینالمللی بهخوبی مستند شده است، طبق فتوا یا دستوری که خمینی صادر کرد، جنایت علیه بشریت کاملاً مستند با هر نوع مدرکی است. . این رژیم صدها هزار حمله توسط نیروهای مستقیم خود، توسط نیروهای نیابتی خود در خارج از مرزهای خود انجام داده است و این برای هیچیک از مخاطبان اینجا پوشیده نیست. ما باید از ابراهیم رئیسی، قاتل، متهم به جنایت علیه بشریت که در صحنه بینالمللی خود را رئیسجمهور معرفی میکند، جلوگیری کنیم. او باید دستگیر شود. او باید به دست عدالت سپرده شود. بگذارید اینجا به شما بگویم، خانمها و آقایان، من تعدادی همکلاسی از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران دارم. آنها در آلبانی هستند. آنها در اشرف هستند. دو هفته پیش در اشرف بودم. اگر رژیم وانمود میکند که این افراد تروریست هستند، من یکی از آن گروه هستم. پس من هم یک تروریست هستم مسیر صلح و ثبات در منطقه بسیار روشن است. در تهران شروع میشود، و به پایان میرسد. سر مار در تهران است خانمها و آقایان. جامعه بینالمللی باید با تلاش مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیرهستهیی ایران همبستگی کند. جامعه جهانی باید حق ما بهعنوان مردم ایران را برای سرنگونی این رژیم بهرسمیت بشناسد و از خواست ما برای تغییر رژیم حمایت کند. دیگر بس است. این تغییر رژیم باید در دستور کار قرار بگیرد و باید توسط سیاستگذاران این کشور انجام شود. ما ۴۵ سال تروریسم، استبداد، کشتار و صدور تروریسم را داشتهایم. اکنون زمان عمل است. سکوت ما، رشوه دادن ما به آنها، مماشات ما با آنها، عدم اجرای سیاستهای تحریمی فقط آنها را جسور میکند و این رژیم ظالم را قدرتمند میکند. ما باید صدای مردم ایران را تقویت کنیم و چراغ امید در مبارزه آنها برای آزادی باشیم. . مردم ایران آماده هستند که این رژیم را به زبالهدان تاریخ بیندازند و این کار را خواهند کرد و ما فقط با مماشات نکردن با این رژیم به حمایت شما نیاز داریم. بسیار از شما متشکرم.
پارسا آریا
سلام، خانمها و آقایان. امروز بهعنوان یک فعال دانشجویی ایرانی مقیم آمریکا، در برابر همه شما ایستادهام، نهفقط برای صحبت، بلکه برای بازتاب فریادهای سرکش برای آزادی که از ایران برمیخیزد، فریادهایی که سرنوشت یک ملت را رقم میزند. اینها اعتراضات صرف نیستند، انقلابی در حال شکلگیری هستند، انقلابی که توسط ملتی شجاع که خواستار تغییر رژیم هستند رهبری میشود. شعارهای برخاسته از خیابانهای ایران، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای، مرگ بر دیکتاتورها، چه شاه باشد چه رهبر، یا نه غزه و نه لبنان، جانم را فدای ایران میکنم. اینها فقط فریادهای تظاهرات نیستند، بلکه تجسم تعهدی عمیق و تزلزلناپذیر به جنبش آزادی ملت ایران است. در قلب این جنبش، کانونهای شورشی این مقاومت، پیشتازان این مبارزه قرار دارند. آنها فقط شرکتکنندگان نیستند، آنها رهبران هستند، رهبرانی که هزینه واقعی آزادی را درک میکنند، رهبرانی که میدانند چگونه مردم را سازماندهی کنند، و این واقعیت که اینیک هنر پیچیده است، فوقالعاده دشوار است. اما آنها راه را میدانند و اراده تزلزلناپذیری برای سرنگونی این رژیم دارند. کانونهای شورشی سازمان مجاهدین خلق، حاملان امید، معماران تغییر هستند. این دستان آنهاست که بهطور پیوسته و مطمئن ستونهای استبداد را از بین میبرد. نقش ما در حمایت از این جنبش محوری قابل اغراق نیست. ایستادن در کنار مردم ایران یعنی ایستادن در کنار کانونهای شورشی مقاومت. با بهرسمیت شناختن روحیه تسلیمناپذیر و نقش محوری آنها، این همان کاری است که ما باید برای اطلاعرسانی و شکل دادن به سیاست ایالاتمتحده در قبال ایران انجام دهیم. فقط اعمال فشار نیست. این در مورد همسو کردن اقدامات ما با کسانی است که جان خود را برای آزادی از دست میدهند. این در مورد اتخاذ سیاستی است که با ضربان قلب کسانی که در جبهه آزادی هستند طنینانداز شود. در همین راستا، ما از چندین مورد دفاع میکنیم. مسدود کردن فوری تمام داراییهای رژیم، طبق قانون دوحزبیHR-۵۹۵۱. این صرفاً یک محاصره مالی نیست. اینیک اقدام استراتژیک برای ممانعت از توانایی رژیم برای سرکوب مردم است. اجرای کامل تمامی تحریمهای کنگره. اینها فقط اقدامات تنبیهی نیست. آنها بیانیههای همبستگی، شانه بهشانه ایستادن با افراد شجاعی هستند که روی زمین میجنگند. امتناع قاطعانه از تسلیم شدن در برابر خواستههای رژیم، بهویژه زمانی که آنها بهدنبال به حاشیه راندن و خاموش کردن مخالفان، قلب مقاومت هستند. مردم ایران و کانونهای شورشی سازمان مجاهدین خلق بیش از حمایت سیاسی بهدنبال حمایت اخلاقی، شناسایی و تقویت در صحنه جهانی هستند. آنها از ما نمیخواهند که با آنها مبارزه کنیم. آنها از ما میخواهند که مشروعیت مبارزه آنها را بپذیریم و اطمینان حاصل کنیم که صدای آنها در هر گوشه جهان طنینانداز میشود. کانونهای شورشی سازمان مجاهدین خلق به ما نشان دادهاند که برای به چالش کشیدن رژیمی که مدتها با ایجاد ترس و ظلم رشد کرده است، چه چیزی لازم است. آنها قدرت مقاومت سازمانیافته و بیامان را به ما نشان دادهاند. آنها فقط برای روح ایران نمیجنگند. آنها از اصل کرامت انسانی و دموکراسی دفاع میکنند. همینطور که اینجا جمع شدهایم، به یاد بیاوریم که مبارزه برای آزادی در ایران، آزمونی برای جهان آزاد است. این فراخوانی برای اقدام برای همهکسانی است که به ارزشهای جهانی آزادی و حقوقبشر اعتقاد دارند. در نهایت، من از شما بهعنوان رهبران، سیاستگذاران و مدافعان میخواهم که کانونهای شورشی سازمان مجاهدین خلق را بهعنوان کلید برای شکل دادن به سیاست مؤثر ایالاتمتحده در قبال ایران بشناسید. حمایت ما از آنها فقط یک تعهد اخلاقی نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. در کنار مجاهدین، ما در کنار آینده ایران هستیم، آیندهای که با آزادی، دموکراسی و کرامت انسانی تعریف میشود. بیایید حمایت بیدریغ خود را تعهد خود کنیم و اطمینان حاصل کنیم که فداکاریهای بسیاری به طلوع آزادی در ایران منجر خواهد شد. متشکرم.
بهرنگ برهانی
برای دههها، رژیم تهران طیفی از تاکتیکها را برای تضعیف جامعه بینالمللی به کار گرفته است، از جمله تهدیدات مربوط به قابلیتهای هستهیی، ترور، موشک، هواپیماهای بدون سرنشین و جنگ سایبری. باینحال، اخیراً، گزارشها و اطلاعاتی فاش شده است که شبکهیی مخفیانه از عملیات نفوذ در غرب را نشان میدهد، که حداکثر توجه، اقدام سریع و ارزیابی مجدد رویکرد ما برای حفاظت از یکپارچگی و اصول دموکراتیک کشورمان را میطلبد. اولین و مهمترین مسأله عملیات نفوذ پیچیده رژیم ایران است که بهطور پیوسته و با احتیاط در نهادهای سیاستگذاری ایالاتمتحده برای چندین دهه گسترشیافته است. گزارشها و نشریات اخیر استراتژی دقیق و حسابشدهای را که توسط رژیم ایران برای تأثیرگذاری بر مواضع سیاست ایالاتمتحده به کار گرفته شده است، آشکار کرده است. این رویکرد رویکردی دوطرفه دارد که هدف آن تغییر روایت و جهتگیری آمریکا در سیاست خارجی خود با جمهوری اسلامی است و همچنین هدف قرار دادن گروههای مخالف ایران، بهویژه مجاهدین خلق، در تلاش برای بیاعتبار کردن و شیطانسازی سازمان در داخل و خارج از کشور. تأثیر این عملیات نفوذ بر سیاست خارجی ایالاتمتحده بدون شک عمیق بوده است، اما قطعاً چیز جدیدی نیست. سالهاست که لابیهای مورد حمایت رژیم در شکلدهی تصورات اجتماعی و سیاسی پیرامون جمهوری اسلامی فعال بودهاند و تلاش میکنند تا واقعیتهای فعالیتهای رژیم را تلطیف کنند و همزمان برای مماشات تزلزلناپذیر فشار وارد کنند. اخیراً، فعالیتهای نفوذ مخفی ایران در گزارشی که توسط خبرگزاریهای سمافور و نیویورک پست منتشر شد، فاش شد. این مقاله نشان میدهد که چگونه آخوندهای تهران توانستند از طریق تأسیس بهاصطلاح اتاقهای فکر، مانند ابتکار کارشناسان ایران، بهعنوان ابزاری برای نزدیک شدن به سیاستگذاران ایالاتمتحده و حتی نفوذ به شاخههای دولت فدرال و نفوذ به اعماق، یک حقهٔ مفصل بسازند. فرآیندهای تصمیمگیری حوزه دوم رویکرد دوگانه رژیم ایران، حملات مداوم و بیاساس به مجاهدین خلق است تا پیشرفت اپوزیسیون را در مبارزه برای تغییر رژیم از مسیر خارج کند. مکانیسمهای اطلاعات دروغ، از جمله ترور شخصیت و تجدیدنظرطلبی تاریخی، نشان میدهد که تهران تا چه حد مایل است مجاهدین خلق را منفی نشان دهد. همین افراد و سازمانهایی که در مرکز ترویج یک روایت طرفدار رژیم بودهاند، هدفشان شیطانسازی مجاهدین خلق است. این افراد از طریق مجموعهیی از نشریات، نفوذ بر بازیگران نهادی و نزدیکی به محافل سیاست خارجی، بهطور فعال روایتی دستکاریشده در مورد مجاهدین خلق ساختهاند. بنابراین همانطور که ما بهدنبال راهی برای سیاست درست در مورد ایران هستیم، سیاستی که بتواند تهدید سر مار در تهران را برطرف کند، مهم است که عملیات نفوذ مخفی رژیم ایران برنهادهای ایالاتمتحده و در داخل دولت ایالاتمتحده را در نظر بگیریم. نگرانیهای عمدهیی که نمیتوان نادیده گرفت. من چندین عضو کنگره را میشناسم که بسیاری از آنها امروز اینجا هستند، از جمله رئیس مک کال، که امروز اینجا نبود، اما - و بسیاری دیگر همچنان بر این موضوع تمرکز میکنند و خواستار شنیدن و شفافیت در مورد این موضوع هستند. ما همچنین باید خواستار بازنگری کامل سیاست فعلی خود در قبال ایران و مهمتر از آن، ایجاد یک سیاست منسجمتر و مؤثرتر باشیم که از درخواست مردم ایران برای تغییر رژیم حمایت کند. تنها با انجام این کار میتوانیم یکپارچگی امنیت ملی و نهادهای دموکراتیک ایالاتمتحده را تضمین کنیم و در جهت ثبات و رفاه تلاش کنیم. خیلی ممنونم.