خامنهای با مهندسی نمایش انتخابات و قلع و قمع مهرههای خودی و نخودی میخواست از مردم ایران زهر چشم بگیرد. با آوردن رئیسی میخواست پیشاپیش مردم را مرعوب کند. سپاهیان و چماقدارهایش را به صحنه فرستاد تا این پیام را بدهد که تصمیمش را برای سرکوب مردم گرفته. اما مردم خیابانها را به فریادگاه تحریم نمایش انتخابات تبدیل کردند. پوسترها و بنرهای تبلیغاتی را سوزاندند و پاره کردند. مقاومت مردم ایران در فضای مجازی و حقیقی شعار و فریاد رأی من سرنگونی را فراگیر کرد و مادران و شهدای قیام آبان هم همین فریاد را بازتاب دادند. نتیجه اینکه تا همینجای کار نه تنها مردم مرعوب نقشههای خامنهای نشدند بلکه مشت تحریم انتخابات را در دهان خامنهای کوبیدند و کاری کردند که به جای اینکه خامنهای برای سرکوب، رجزخوانی کند مدام به کسادی نمایش انتخابات میپردازد.
این یعنی مشت تحریم انتخابات در دهان خامنهای.