728 x 90

مروری بر رسانه‌های حکومتی –شنبه ۱۲خرداد ۹۷

گزیده روزنامه های حکومتی
گزیده روزنامه های حکومتی

در روزنامه‌های حکومتی روز شنبه ۱۲خرداد تیتر دیدار خامنه‌ای و شعرا و درخواست شعرهای سفارشی برای ایجاد امید از آنها، به تیترهای سوم و چهارم رانده شده و نگرانی از مذاکره با اتحادیه اروپا و جنگ باندی حول برجام تبدیل به تیترهای اول شده است. ابتدا به روزنامه‌های باند ولی‌فقیه نگاه می‌کنیم:

افکار: خطیب نماز جمعه تهران: از دوقطبی سازی پرهیز کنیم

افکار: نقوی حسینی: برجام محصولی نداشت

جوان: ناامیدی اروپایی؛ وزیر خارجه فرانسه: اقدامات اروپا برای حفظ برجام کافی نیست. نوعی احساس در اروپا فراگیر شده است که با وجود تمایل به حفظ برجام نمی‌توانند مقابل آمریکا مقاومت کنند.

رسالت: جواد لاریجانی: دایره مذاکرات دیپلوماتیک فراتر از سه کشور اروپایی باشد

فرهیختگان: رکورد تازه انتقاد ناپذیری طراحان برجام – انتقادهای صریح و سازنده عضو هیأت نظارت بر برجام با واکنشهای تند و عصبی برخی نزدیکان دولت همراه شد

کیهان: هیچ توجیهی برای تغییر قانون مبارزه با تأمین مالی تروریسم وجود ندارد

وطن امروز: پالس منفی هندی ها

 

روزنامه‌های باند حسن روحانی ولایتی مشاور امور بین‌الملل خامنه‌ای را در کانون حملاتشان قرار داده‌اند:

ایران: تشبیه «برجام» به «ترکمنچای» توهین به نظام است

بهار: زاویه راست با برجام

شرق: مجادله بر سر مسیر ماشین هسته‌یی – جلیلی: برجام مانند این بود که ماشین یک میلیونی را به‌مبلغ یک میلیارد خریداری کنی – ابوطالبی: آن قدر از چراغ قرمز گذاشتید تا جریمه‌ها هزار برابر قیمت ماشین شد. سپس ماشین را به دره فصل هفت انداختید

همدلی: موضع جلیلی و ولایتی و سر و صدای تازه آنها بر سر برجام؛ تند نرو برادر!

جمهوری اسلامی: چرخش عجیب ولایتی‌ درباره برجام؛ از «برجام تصمیم نظام» بود تا «احساس حقارت از برجام»

علی‌اکبر ولایتی

که قبلاً گفته بود: «اگر مذاکره نبود گزینه بعدی جنگ بود» حالا می‌گوید: «در ماجرای برجام با پمپاژ یاس و ناامیدی در جامعه گفتند که برای رفع مشکلات باید مذاکره کنیم. نان و آب مردم را به برجام گره زدند و همه جای کشور تعطیل بود.»

ولایتی که در سال ۹۵می‌گفت: «‌ما حتماً باید مذاکره می‌کردیم، این تصمیم، تصمیم نظام بود تصمیم فرد نبود. نظام تصمیم گرفت که مذاکره کند، بدون مذاکره چه کاری می‌خواستیم انجام دهیم» حالا مدعی است: «در واقع برجام یک دکمه بود که کت و شلوار و اصل قضیه منطقه می‌شد تا ما در منطقه نباشیم.»

او حالا از برجام «احساس حقارت» کرده و می‌گوید: «یک اشکال دیگر برجام نداشتن متن فارسی بود که احساس حقارت به انسان دست می‌داد. حتی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای هم با آن متن ذلت‌بار نسخه فارسی داشتند اما درباره برجام اینهم انجام نشد.»

جالب است که ولایتی قبلاً برجام را کاری بسیار مهم دانست که حاصل بیش از ۱۲سال تلاش جمهوری اسلامی ایران است» او گفته بود: «برجام با هدایت قاطع و هوشمندانه رهبر معظم انقلاب به ثمر رسید.»

ولایتی تأکید کرده بود که «بدون هدایت هوشمندانه و دلسوزانه مقام معظم رهبری به هیچ‌وجه به این نقطه نمی‌رسیدیم، تصریح کرد: مقام معظم رهبری بارها دیدگاهشان را نسبت به این موضوع بیان کردند، البته نتیجه‌یی که به‌دست آمده از حد ایده‌آل مورد نظر، کمتر است، اما حداقل این است که برجام بعد از جمع‌بندی تمام تلاش‌ها به این مرحله رسیده‌ است.»

او هم‌چنین در گفتگو با هفته‌نامه مثلث عوامل موفقیت برجام را برشمرده و گفته بود: «عامل دیگر هم توانمندی و تلاش تیم مذاکره‌کننده بود و بر اساس توانمندی مذاکره‌کنندگان در دوره‌های مختلف به اینجا رسیدیم و در نتیجه در اثر مقاومت و پایمردی ملت و تیم مذاکره‌کننده چنین نتایجی به دست ‌آمد.»

مواضع دفاعی علی‌اکبر ولایتی از برجام آن روزها آن‌قدرتند بود که از مخالفان برجام تا رسانه‌های وابسته به آنها او را به باد نقد گرفته بودند. از همین‌رو همان‌ رسانه‌ها نیز امروز این چرخش عجیب و یکباره را با دیده حیرت نگاه می‌کنند.

 جمهوری اسلامی: آقای ولایتی و اعتماد به روس‌ها!

ولایتی در نشست (تجربه ماندگار) در یک چرخشی عجیب از موضع مؤید برجام خود برگشته؛ و به‌عنوان نقد و طعنه به برجام گفت: ما در مذاکرات آتش‌بس پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸با عراق در سال ۶۸ش؛ متخصصان حقوقی و دفاعی خوبی مثل دکتر حبیبی و دکتر ممتاز... داشتیم و آن را موفقترین مذاکرات تاریخ نامید و...! چون مغالطات و خطاهای زیادی در سخنان ایشان وجود دارد محض رضای خدای متعال برای رفع مغالطه و روشن شدن حقایق؛سوالات و نکاتی را به عرض می‌رسانم:

اولا بر فرض غلط ایشان که مذاکرات قطعنامه را موفقترین بدانیم جای خوشوقتی دارد که ایشان به وجود متخصص و ارزش تخصص در تیم خود اعتراف کردند این را بفال نیک می‌گیریم ولی این حقیقت تلخ را چگونه پنهان کنیم که خود وزیر خارجه ما که در رأس دستگاه سیاست خارجی و مسئول این مذاکرات بود در آن زمان یک متخصص اطفال بوده و تخصصی در کار خودش (سیاست خارجی) نداشت! و اگر نبود حماقت صدام در حمله به کویت و حمله متقابل آمریکا به او؛چه بسا ما حتی اسرا و سرزمین اشغال شده آخر جنگ خود را نمی‌توانستیم آزاد کنیم!

ثانیا ایشان در طول هشت سال جنگ تحمیلی صدام چهار بار به روسیه (حامی اصلی صدام) سفر کردند؛ بفرمایند چه تاثیری مذاکرات ایشان در تقلیل حمایتهای نظامی روسیه از صدام داشت؟ هیچ! بلکه روسها غیراز بمب اتمی؛هر سلاح پیشرفته‌ای را به صدام دادند آنها وسط جنگ پس از پایان پیمان ده ساله روسیه با عراق در سال ۶۲ش مجدداً پیمان ۲۵ساله همکاری نظامی با صدام بستند اما حتی خبر آن در داخل پخش نشد زیرا تبلیغات داخلی ما (که دست چپی‌ها بود) سخت در گیر خصومت با آمریکا و اسراییل بود و همگی به‌جای این واقعیت تلخ جنایات و خصومتهای آمریکا و اسراییل را هوار می‌کرد به‌طوری‌که مردم ایران خیال می‌کردند آمریکا به صدام اسلحه می‌دهد!

ایشان به‌عنوان وزیر خارجه؛ فریاد نکشید و به مسئولان و مردم نگفت: حامی اصلی تسلیحاتی صدام؛روسیه است آن هم با وجود روابط دیپلوماتیک با ما هفتاد درصد سلاحهای صدام را تأمین می‌کند... تحریمهای ضدایران سه لایه داشت (تروریستی؛ حقوق‌بشری؛هسته‌ای) و بهانه‌های دو لایه اول از سه لایه تحریم؛ در دوران وزارت فخیمه ایشان ریخته شده است عفی‌الله‌عنه؛ سر بسته بگذریم؛ ایشان بفرمایند چه تلاشی برای جلوگیری از کارهای موجب تحریم کردند و چه هنری برای تصویب نشدن این تحریمها در مجامع بین‌المللی انجام دادند؟

این طبیب بزرگوار نخبگان و علمای مستقل و آگاه ما که قائل به عدم اعتماد به روسیه و طرفدار رابطه مساوی با شرق و غرب هستند؛را مورد لطف قرار داده و جاهل و غرب زده نامیدند و سپس با شعار لزوم نگاه به شرق؛ از ملت ایران می‌خواهد به روسیه اعتماد کرده یا لا اقل به آن خوشبین باشند! عجبا روسیه‌ای که حامی اصلی صدام و حامی تجزیه آذربایجان به‌دست پیشه وری در ۱۳۲۰شمسی بوده و قبل از آن صد و هفتاد سال پیش؛ تحمیل‌کننده عهد نامه گلستان و ترکمن چای؛و جدا‌کننده بخشهای زیادی از ایران بوده است! آیا ما بیاییم مثل کشورهای فعلی ترکمنستان و ارمنستان و تاجیکستان؛زیر چتر روسیه برویم تا از شر غرب راحت شویم؟ این پیشنهاد خطرناکی است من خواهش می‌کنم نخبگان درباره این پیشنهاد نظر دهند؛ این سخن چه فرقی با سخن توده‌ای‌ها دارد؟

ایران: حافظه جمعی علیه مخالفان داخلی برجام

حسام‌الدین آشنا و ابوطالبی به ادعاهای جلیلی پاسخ دادند، فعالان سیاسی به اظهارات ولایتی

بومرنگ انتقاد از مذاکرات هسته‌یی و نتایج آن، خیلی زود به منتقدان یا همان «دلواپسانی» بازگشته که سال‌هاست می‌کوشند دستاوردشان را زیر برف پنهان کنند و با لحن «طلبکاران»، بدهکاری خود را از یاد مردم ببرند.

یکی از این چهره‌ها، سعید جلیلی است؛ سرتیم مذاکرات هسته‌یی در دوران ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، فردی که بنا‌به گفته‌ای منتسب به خاویر سولانا مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در جلسات رسمی ساعتها از پایان‌نامه‌اش حرف می‌زد یا عملیات‌های جنگی ایران در دوران دفاع مقدس. نتایج نامبارک مذاکرات هسته‌یی در دوران او که به اعمال تحریم‌های تازه شورای امنیت علیه ایران در چارچوب قطعنامه‌های ۱۸۰۳(۱۳اسفند ۱۳۸۶)، قطعنامه ۱۸۳۵(۶مهر ۱۳۸۷) و قطعنامه ۱۹۲۹که از آن به‌عنوان بدترین قطعنامه تاریخ شورای امنیت علیه یک کشور نام می‌برند و ایران را ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل‌متحد قرار داد به‌علاوه تحریم‌های یکجانبه آمریکا، سعید جلیلی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲با چالش دشواری روبه‌رو کرد.

با این همه علی‌الظاهر سعید جلیلی فضای بعد از خروج آمریکا از برجام را مساعد دید و دوباره مواضعش را تکرار کرد. او روز پنجشنبه در توئیتی نوشت: «برجام مانند این بود که ماشین یک میلیونی را به‌مبلغ یک میلیارد خریداری کنی؛ اما طرف مقابل بعد از آن که بخشی از پول را از ما گرفت، از دادن ماشین خودداری کند و با ماشین فرار کند و بعد شرکای او به شما بگویند باید بقیه اقساط ماشین را بدهید و بعد هم گفته شود یک مزاحم از معامله خارج شد.» توئیتی که واکنش بلافاصله و پربازتاب حمید ابوطالبی، مشاور رئیس‌جمهوری را به‌دنبال داشت که «شما شش سال پیش پشت فرمان این ماشین بو دید؛ آن‌قدر از چراغ قرمز گذشتید، ورود ممنوع رفتید، توقف مطلقاً ممنون ایستادید و... تا خسارتها و جریمه‌های آن هزار برابر قیمت ماشین شد، سپس ماشین را به دره فصل هفت منشور انداخته و گفتید اینها کاغذ‌پاره است. این ارثیه دوران شوم ماشین‌بازی و تمرین رانندگی جنابعالی است.»

حسام‌الدین آشنا، مشاور رئیس‌جمهوری هم به بخش دیگر سخنان جلیلی پاسخ داد که عنوان کرده بود: «این‌که اوباما بعد از برجام گفت اگر توافق صورت نمی‌گرفت، تحریم‌ها خود به خود فرو می‌پاشید، عین واقعیت است. بر اساس اعلام رسمی مسئولان وقت وزارت نفت و اذعان مسئولان فعلی در سال‌های ۹۰تا ۹۲در اوج تحریم‌ها بیشترین سکوهای نفتی در حال فعالیت بودند که این مسأله باعث تعجب دشمنان شده بود... بر این مبنا در دوره شما هم مذاکره لازم نبود چون تحریم‌ها خود به خود فرو می‌پاشید. نمی‌دانستم تا این حد به سخنان اوباما باور داشتید و آن را عین واقعیت می‌دانستید. آیا به سخنان ترامپ هم به همین مقدار اعتماد دارید؟

. ریچارد نفیو، معمار تحریم‌های ایران در کتاب «هنر تحریم‌ها» عنوان کرده است که سعید جلیلی، دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی ایران، با تحویل بخشی از ذخیره‌های اورانیوم غنی شده ایران در ازای ارائه سوخت هسته‌یی موافقت کرده بود. او نوشته است که جلیلی هم‌چنین موافقت موقت خود با یک توافق دیگر برای دادن اجازه بازرسی از تأسیسات جدید غنی‌سازی ایران در فردو را اعلام کرده بود...

درست به همان اندازه که می‌شد سخنان سعید جلیلی را به‌خاطر رقابت انتخاباتی و جناحی با تیم هسته‌یی دولت روحانی و عواید آن پیش‌بینی کرد، سخنان اخیر علی‌اکبر ولایتی برای محافل سیاسی غافلگیر کننده بود. او با بیان این‌که «حتی عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای هم با آن متن ذلت‌بار نسخه فارسی داشتند اما درباره برجام این انجام نشد»، از آنچه تصویب ۲۰دقیقه‌ای برجام در مجلس شورای اسلامی خوانده بود، انتقاد کرد. انتقادی که فوراً حمایت‌های پیشینی او از برجام را یادآور شد؛ چه او شش ماه بعد، پس از آغاز اجرای برجام، این موضوع را تبریک گفت و در صفحه اینستاگرامش نوشت: «خوشبختانه اجرای برجام با اتمام انجام تعهدات ایران شروع شده؛ امیدواریم طرف مقابل به تعهدات خودش در رفع تحریم‌هایی که مربوط به هسته‌یی بوده، پایبند بماند و به هیچ‌وجه با مانعی بر سر رفع تحریم‌هایی مواجه نشویم.» ولایتی در آبان ماه ۹۵در گفت‌وگویی صریح در برنامه تلویزیونی «متن - حاشیه» گفته بود: «ما حتماً باید مذاکره می‌کردیم، این تصمیم، تصمیم نظام بود تصمیم فرد نبود. نظام طرفدار مذاکره بود چه در دولت قبلی و چه در این دولت و اگر این مذاکرات انجام نمی‌شد، گزینه دیگر جنگ بود.» تناقض این دو موضع، محل سؤال دیروز رسانه‌ها از چهره‌های سیاسی بود که پاسخ‌های متفاوتی داشت. چنانکه ناصر ایمانی، فعال اصول‌گرا در این باره به انتخاب گفت: «آقای ولایتی تلاش دارد همواره حرف نویی داشته باشد و توجهات را به خودش جلب کند البته خیلی از شخصیتها این گونه‌اند. وقتی چنین بحثی در میان باشد، ممکن است آقایان محترم و عالیجنابان کمتر به شرایط و مقتضیات زمانی توجه کنند. درست است که می‌خواهند مطلب و نظر خودشان را بگویند که در جامعه سیاسی یا خبری اتفاقی بیفتد اما توجهی ندارند این مطالب ممکن است به‌لحاظ زمانی و مقتضیات کشور به مصلحت نباشد.» به‌گفته وی، «ایشان (ولایتی) در برجام نقش داشت... توجه کنیم که آقای جلیلی هم عضو رسمی و دارای رأی شورای عالی امنیت ملی است.» عبدالله ناصری هم در این باره گفت که: «ولایتی در سال ۹۱از زمینه‌چینان برجام بود؛ شاید امروز تحلیلش این است که برجام به سامان نخواهد رسید و قصد دارد از خود سلب مسئولیت کند.» او با بیان این‌که «اگر از این زاویه نگاه کنیم، آقای ولایتی باید تحمیل کننده قطعنامه ۵۹۸بر امام تلقی شود» ادامه داد: «اگر امروز هم آقای ولایتی حافظه‌شان یاری کند، می‌داند که برجام عین مصلحت بود و خود ایشان در سال ۹۱مأموریت داشت که برخی امور را دنبال کند. پس از سفر ایشان به عمان و دیدارش با پادشاه این کشور، ایشان گزارشهایی را دادند.»

 ایران: سرمقاله: ساده سازی یک فرآیند پیچیده

امروز که آمریکا از برجام خارج شده، باز هم برخی به مجلس خرده می‌گیرند که چرا در یک فرآیند ۲۰‌دقیقه‌ای برجام را تصویب کرده است.

این واقعیت را نادیده می‌گیرند که بررسی برجام از سوی مجلس، نه حتی پس از توافق ایران و ۱+۵بر این سند، بلکه از زمان آغاز مذاکرات صورت گرفت.

همزمان با مذاکرات و بعدها پس از توافق، جلسات متعددی در کمیسیون ویژه برجام تشکیل شد و موافقان و مخالفان دیدگاههای خود را مطرح کردند. از قضا هیأت‌رئیسه این کمیسیون به‌گونه‌یی برنامه‌ریزی کرد تا بیشتر منتقدان، به‌ویژه دکتر جلیلی و گروه ایشان فرصت کردند مخالفت‌های خود را بیان کنند که این سخنان به‌طور گسترده از سوی صدا و سیما پوشش داده شد. این یکجانبه‌گرایی تا جایی پیش رفت که چهره‌هایی چون ما که بر اساس آیین‌نامه می‌توانستیم در کمیسیون حاضر شده و بدون حق رأی اظهارنظر کنیم، اما رئیس فراکسیون مانع اظهارنظر ما می‌شد. آنچه به‌عنوان طرح مربوط به برجام در مجلس مطرح و تصویب شد، یک اقدام ۲۰دقیقه‌ای نبود، بلکه هفته‌ها و شاید ماه‌ها درباره آن بحث، تبادل نظر و در نهایت در شورای عالی امنیت ملی، با حضور اعضای دو فراکسیون مجلس درباره آن توافق شد و با توجه به طی شدن چنین فرآیندی بود که در مجلس هم رأی‌گیری انجام شد. اکنون واقعاً مشخص نیست که منتقدان از بیان تصویب ۲۰دقیقه‌ای برجام، چه هدفی را دنبال می‌کنند

فرآیندی چنین پیچیده درباره لوایح مربوط به تأمین مالی تروریسم نیز طی شد که نشان می‌دهد موضوعات مهم در کشور، با حضور همه ارکان طرح و بررسی می‌شود و این طور نیست که تنها مجلس یا دیگر نهادها آنها را دنبال کنند.

چرا با وجود حضور خود در مباحث، امروز خود را کنار می‌کشند؟ زیرا طرح برجام یا لوایح مربوط به حمایت مالی از تروریسم با حضور و نظر همه ارکان، اعم از دولت و مجلس وبررسی دیدگاه منتقدان و موافقان تصویب می‌شود. از این رو طرح مباحثی مانند ترکمنچای و استفاده از این تعابیر برای آنچه که به دیپلوماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مربوط است، زیبنده نیست.

ما نه تنها نباید دوران تحریم‌ها را از یاد ببریم، بلکه به‌عنوان نماینده مجلس، منتقد یا کسی که سال‌ها عهده‌دار دستگاه دیپلوماسی کشور بودیم، بپذیریم که همه ما مسئول هستیم... وقتی آمریکا با خروج از برجام بار دیگر دشمنی خود را ثابت کرد، گفتن این‌که «کی بود کی بود من نبودم» یک اشتباه استراتژیک، مضر به اتحاد و در نهایت به نفع دشمن است.

 

روزنامه‌های باند روحانی و باندهای همسو با او نسبت به انفجار اجتماعی هشدار داده‌اند:

آرمان:عباس عبدی: مسائل، تنشها و تضادهای حل نشده‌ای در جامعه ایران وجود دارد که تداوم آن می‌تواند بحران‌ساز باشد... آنچه درباره جامعه ایران می‌دانیم این است که نهادهای اصلی در جامعه ما غیرکارکردی شده‌اند و با ادامه این روند جامعه نمی‌تواند به بقای خود ادامه دهد. در واقع به درختی می‌ماند که به آن آب نمی‌رسد و به تدریج پژمرده و خشک می‌شود.

ما با یک بحران و بن‌بست مواجهیم که شواهد آن را از سال‌های گذشته بارها در قالب فروپاشی اجتماعی یادآوری کرده‌ام در این خصوص برخی بر این دیدگاه هستند که نباید اصطلاح فروپاشی اجتماعی برای این موضوع به‌کار برده می‌شد و به جای آن باید از بحران انسجام اجتماعی سخن به میان می‌آمد... بدترین وضعیت ما مربوط به نهاد رسانه است، در ناکارکردی آموزش و پرورش نیز کمتر اختلاف‌نظری وجود دارد. در نهاد اقتصاد ما هنوز وابسته به نفت هستیم هر روز هم بیشتر شده. شکاف درون ساخت قدرت، کرختی، سستی و فسادی که به‌لحاظ اداری در نهادهای اداری دیده می‌شود، کار کردهای این نهاد را زیر سؤال برده است. من نمی‌دانم این‌که گفته می‌شود وضعیت ما بهتر شده است بر اساس چه شاخصهایی ارزیابی می‌شود؟ بخش دیگر، انقطاع نسل جدید با ارزش‌های انقلابی است در این مورد خیلی نمی‌خواهم توضیح دهم این انقطاع حتی در افرادی که در متن انقلاب بودند، دیده می‌شود و فقط مخصوص نیروهای جوان نیست. در نتیجه این انقطاعی که به وجود آمده، آنها فشار خاص خود را وارد و مطالبات خود را در سطوح پایین مطرح می‌کنند.

واقعیت جامعه ایران این است که طی ۱۰سال اخیر بخش زیادی از نیروها از ساخت رسمی حذف شدند،... از سوی دیگر اقتدار سیستم در حوزه دفاع از ارزش‌ها و حوزه رسانه از میان رفته است به‌علاوه مسأله فساد به نوعی به بی‌اعتمادی و بی‌اعتباری ساختارها منجر شده است و در نتیجه هر آن ممکن است اتفاقات پیش‌بینی نشده در سطوح مختلف روی دهد و اگر فکری به‌حال آن نشود، به‌صورت دومینو وار حرکت می‌کند. با وضعیتی که ما در جامعه داریم بسیار خطرناک است و باید تلاش کنیم شرایط را به سمتی ببریم که علاوه بر پاسخگویی و احترام به مطالبات مردم در حوزه‌های مختلف، شکاف ایجاد شده را در یک زمان‌بندی معقول کاهش دهیم؛ در صورت تداوم این ایده می‌توانیم بر بحران غلبه کنیم.

 

جهان صنعت: افزایش فاصله دولت و ملت

اعتراض‌های مردمی در سطح جامعه در مخالفت با دولت و حاکمیت فراگیر شده است؛ اعتراضهایی که نشان از انتقادهای مردم نسبت به وضع اسفناک اقتصادی کشور دارد.

اما مشکلات اقتصادی به تنهایی منجر به واکنش مردمی نشده‌ بلکه مطالبات بر زمین مانده مردم در حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی منجر به بروز مخالفتها شده است. البته دیماه سال گذشته پیش‌لرزه‌های نارضایتی مردم فراگیر شده بود؛ اعتراضهایی که به بهانه مشکلات اقتصادی، مردم به خیابانها ریختند و فریادهایی از سر خشم سر دادند.

اما گذشت زمان و اتفاقی که در دیماه سال گذشته رخ داد تاثیری در بهبود رابطه مردم و مسئولان نداشت‌ چرا که دولت دیگر قادر به برقراری ارتباط با مردم و مشکلات اساسی و جدی آنها نیست.... متأسفانه اعتراضهای مردمی از سال گذشته تا کنون به شکل‌های مختلفی ادامه دارد و مردم نسبت به آینده خود و وعده‌های دولت ناامید شده‌اند. این شکل از ناامیدی پس از خروج آمریکا از برجام در میان اقشار مردم شدت بیشتری گرفته است‌ چرا که حالا با ترک برداشتن توافق هسته‌یی همه آنچه مردم ایران گمان می‌کردند با وجود این توافق به دست آورده‌اند در حال فروپاشی است.

دولت یازدهم تا حدودی تلاش کرد با ثبات در قیمت ارز و کالا از بروز یک فاجعه سیاسی، اقتصادی در کشور جلوگیری کند‌ اما این فرآیند را در دولت دوازدهم ادامه نداد و نتیجه آن برانگیختگی‌، خشم بیشتر مردم از وعده‌هایی بود که محقق نشد و اتفاقات دیماه سال گذشته را رقم زد. بالارفتن قیمت ارز و متعاقب آن افزایش قیمتها و خروج آمریکا تیر خلاص امید مردم در این زمینه بود. مردم کشورمان روزانه اخباری مبنی بر توقف فعالیت‌ شرکتهای اقتصادی دنیا با ایران را می‌شنوند و این اخبار پیش از هر زمان دیگری آنها را از بهبود وضعیت مایوس‌تر می‌کند. نکته جالب آن که در این شرایط دولتمردان و مسئولان کشور چندان علاقه‌یی به توجه به خواست‌های ساده مردم و همدلی با آنها ندارند و بیشتر از هر زمان دیگر مردم را با کنش‌های اجتماعی نادرست عصبانی‌تر می‌کنند. فیلترینگ تلگرام، برخی اقدامات در حوزه اجتماعی، ‌مسایلی که در زندان‌ به وجود آمد و برخوردهای امنیتی با موضوعات گوناگون بخشی از رفتارها در برابر مردم است؛ مساله‌یی که در دراز‌مدت نه تنها به نفع کشور نیست که مسلماً حکومت را به مخاطره می‌‌اندازد.

از این رو است که ‌اکنون مردم عادی به صراحت از دولت انتقاد می‌کنند و با دلخوری و از سر خشم، نارضایتی خود را بروز می‌دهند. نمونه آن همین دیدارهای دانشجویی با رهبر معظم انقلاب است

یا حتی می‌توان به نه گفتن بازیگران به دعوت روحانی برای مراسم افطاری اشاره کرد

به نظر می‌رسد ادامه این شرایط و افزایش شکاف میان مردم و حاکمیت تنها وضعیت را برای حکومت بغرنج‌تر می‌کند. این در حالی است که مسئولان کشور با استفاده از عبارت «شرایط حساس کنونی» از مردم ایران این انتظار را دارند که هم‌چون ۴۰سال‌ گذشته در همه جبهه‌ها حمایت قاطع خود را از جمهوری اسلامی ایران نشان دهند اما اعترضات مردمی در گوشه و کنار کشور گویای مسأله دیگری است.

این نوع نگرش و انتظار از مردم که میان مسئولان کشور رایج است نشان می‌دهد که مقامات کشور یا خودشان را با تغییرات سیاسی و اجتماعی کشور به روزرسانی نکرده‌اند یا آن که نمی‌خواهند تن به خواست‌های مردم دهند. با این حال در چنین شرایطی که نارضایتی از رفتارهای سیاسی و فرهنگی و نحوه اداره کشور در میان مردم موج می‌زند لازم است مقامات کشور برای ترمیم و کاهش فاصله با جامعه دست به اقدامات جدی بزنند و با عملکردهای مناسب و مورد انتظار مردم از ظهور اعتراضهای گسترده‌تر بکاهند و‌گرنه ترکی که بر اعتماد اجتماعی مردم به نهادهای دولتی افتاده هر روز عمیق‌تر می‌شود...و به مرور باعث می‌شود که مردم اعتماد خود را به نهادهای بالادستی از دست بدهند. حال باید دید مقامات کشورمان با چه برنامه‌‌یی قصد دارند این آتش زیر خاکستر را فرو نشانند.

 

جهان صنعت: آیا صدای ناراحتی مردم شنیده می‌شود

 

نگارنده در برخی مراکزی که افطاری رایگان توزیع می‌کنند حضور یافته است. افرادی که در این مراکز حضور دارند عمدتاً به اقشار فرودست جامعه و کسانی که برای یک لقمه غذای رایگان حاضرند ساعتها در صف بایستند، تعلق دارند.

عمده حرف‌های مطرح در صف این افطاریهای رایگان به شایعات عجیب و غریب درباره مقامات کشور، ثروتهای آنان و اوضاع زندگی مقامات کشور و برگزیدگان جامعه (سلبریتی‌ها) است. شایعاتی که برخی از آن، از زبان دیگران هم گفته می‌شود و گویندگان چنان با حرارت این ادعاها را مطرح می‌کنند که گویی خود از نزدیک و به‌طور مستند گواه و دلیل اثبات این ادعاها را دیده‌اند و می‌توانند برای اثبات اظهارات خود سند و مدرک بیاورند.

در عین‌حال و در اداره‌ها آنجا که موضوع دریافت پول از شهروندان مطرح می‌شود- مانند عوارض شهرداری و... - تقریباً هیچ‌یک از کارگزاران دولتی در مقابل اعتراض ارباب‌رجوع از دریافت پول توسط دولت دفاع نمی‌کنند و نمی‌گویند که در ازای خدمات دریافتی از دولت یا حکومت، پرداخت این حقوق، عادی و در تمام کشورها رایج است. نگارنده در تمام موارد مشاهده کرده است که کارگزار حکومت در پاسخ به اعتراض مردم، بلافاصله می‌گوید که هیچ بهره‌ای از این پول نمی‌برد و همه آن به دولت و حکومت می‌رسد. دنباله این سناریو اتهام‌های عجیب و بعضاً متواتری است که علیه دولت، حکومت و به‌ویژه چهره‌های گوناگون زده می‌شود.

در همین حال مردم ایران همواره از زبان مسئولان شنیده‌اند که جمهوری اسلامی ایران در برهه‌ای خطرناک و موقعیتی دشوار قرار دارد

. هیچ‌یک از روسای جمهور در هیچ زمان به مردم نگفته‌اند که ایران اکنون در موقعیت آرامش قرار دارد و آنها می‌توانند با خیال آسوده زندگی کنند.

واقعا برای مردم ایران این سؤال وجود دارد که چه موقع می‌توانند مانند کشورهایی آرام نظیر تایلند، کره‌جنوبی، ترکیه، امارات متحده عربی و... با خیال راحت زندگی کنند و نگران بروز بحران و موقعیت‌های دشوار در امور خود نباشند.

آیا واقعاً مقامات جمهوری اسلامی ایران این مشکلات و دائمی بودن تهدیدها و بحرانها را درک می‌کنند؟ آیا نمی‌دانند که تداوم این مشکلات شهروندان را خسته، ناراحت و فرسوده کرده است؟ آیا تعدد اعتراضها و نارضایتی‌ها و شایعاتی که در بدنه جامعه درباره حکومت و نهادهای آن یا درباره چهره‌های دولتی و... ساخته و گاهی با تنفر بیان می‌شود، آن‌قدر ناراحت‌کننده نیست که کسی در ساختار حکومت دست به کار شود و چاره‌ای اساسی و دائمی برای این مشکلات بیندیشد؟

 

روزنامه‌های باند موسوم به‌اصطلاح طلب، در عین این‌که به بن‌بست این جریان و سوختنشان در جریان عمل اجتماعی اذعان کرده‌اند، خواص خود در حفظ نظام در برابر «جریانهای برانداز» را به باند ولی‌فقیه گوشزد کرده و خواهان سهم بیشتری شده‌اند

اعتماد: علیرضا علوی‌تبار: نابود کردن اصلاحات تقویت براندازی است: کند شدن اصلاحات و این‌که جناح راست رادیکال توانسته به بخشی از جامعه اثبات کند که از طریق مسالمت‌آمیز نمی‌توان در ایران کاری کرد، به تقویت موضع ناامیدی از اصلاحات منجر شده است. نیروی برانداز به روش‌های خشونت‌آمیز برای به دست گرفتن قدرت مشروعیت می‌دهد. برای این‌کار تنها راه پیش پایش این است که روش‌های اصلاح‌طلبانه را بی‌اعتبار کند. به همین دلیل سعی می‌کنند با حمله مداوم به اصلاح‌طلبی بسترساز مشروعیت بخشی به روش‌های خشونت‌آمیز شوند... مردم به آقای جنتی به‌عنوان آخرین نفر خبرگان رأی می‌دهند اما ایشان رئیس مجلس خبرگان می‌شود. کسانی که رأی نمی‌آورند، به مجمع تشخیص مصلحت نظام راه پیدا می‌کنند. در داخل کشور نیرویی وجود دارد که دایم به ما گوشزد می‌کند که نمی‌توانید از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز تغییر ایجاد کنید. این نوعی تأیید عملی موضع اپوزیسیون برانداز است.

 

ناکارآمدی و سردرگمی در سیاست‌گذاریهای دولت موضوع طنز روزنامه‌های همسو با حسن روحانی شده است. یک نمونه را نگاه می‌کنیم:

جهان صنعت: در اردبیل به کشاورزان گفته‌اند جای سیب‌زمینی چغندرقند بکارید! حالا که کاشته‌اند پولی برای پرداخت به آنها وجود ندارد و به کشاورزان توصیه شده جای طلب‌شان شکر بگیرند! یعنی شیرین‌کاری به این می‌گویند! جریمه آن مسوولی که سیب‌زمینی را با چغندرقند عوض کرد و این همه کشاورز را به خاک سیاه نشاند چیست؟ به بهترین پاسخ‌های رسیده یک کیلو شکر تولید داخل هدیه می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/94b57cf9-72f8-43b7-8845-91adbd65b264"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات