سحرگاه جمعه ۲۱شهریور۹۹، خواهر مجاهد شهین قاسمی از شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، پس از ۴۴سال مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ در بیمارستان در آلبانی درگذشت و در اوج سرفرازی و وفای به عهد به سوی جاودانه فروغها و یاران شهیدش پرکشید.
شهین قاسمی متولد ۱۳۳۷ در مسجد سلیمان، فعالیتهای سیاسی خود را از سال۱۳۵۵ که وارد دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور شد آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۷ سه بار توسط ساواک شاه خائن دستگیر شد.
پس از انقلاب ضدسلطنتی درحالیکه دانشجوی سال سوم پزشکی بود با پیوستن به سازمان مجاهدین خلق، مشتاقانه و با تمام وجود پای در میدان مبارزه تمامعیار با ارتجاع غاصب انقلاب ایران نهاد.
مجاهد خلق شهین قاسمی، در دوران مبارزه سیاسی افشاگرانه، پس از سی خرداد و آغاز نبرد انقلابی سراسری، در مقطع شکلگیری نیروهای آزادیبخش در منطقه مرزی و بهویژه پس از تأسیس ارتش آزادیبخش ملی مسئولیتهای متعدد و متنوعی را در زمینههای مختلف سیاسی و نظامی و تشکیلاتی برعهده گرفت و با تمام توان و اخلاص مجاهدی به انجام آن همت گماشت.
برای این شیرزن مجاهد خلق، انقلاب ایدئولوژیک درونی و پیام مریم رهایی تولدی نوین در مسیر صدق و فدا و گذشتن از همه چیز در راه رهایی خلق و مهین بود. او که در رمضان سال ۱۳۹۱ در اوج دوران پایداری پرشکوه ثمرات این تحول را در مقاومت و پاکبازی خودش و همرزمان مجاهدش به عیان میدید، در این باره نوشت:
«چقدر بهخودم میبالم که تحت رهبری ذیصلاح مسعود و خواهر مریم بهخوبی میتوان تاثیرات شگرف انقلاب خواهر مریم را در استواری، پایداری و استحکام مجاهدین در طی این مسیر پر از ابتلا را دید. و شاهد و گواه گرفت و امشب نیز در مهمانی مولا علی از وی خواستم که مرا تا به آخر و تا آخرین قطره خون و نفس پر انرژیتر و جنگندهتر از همیشه، ثابت قدم در این مسیر نگه بدارد. و مجدداً از وی خواستم که برادر مسعود و خواهر مریم را در کنف حمایت و حفاظت خودش قرار دهد».
دوران پایداری پرشکوه در اشرف و لیبرتی، براستی درخشانترین فراز زندگی مجاهد صدیق شهین قاسمی بود.
در پی یورش وحشیانه ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ برای رساندن صدای اشرف به جهان، او همراه با بقیهٔ مجاهدان دست به اعتصاب غذا زد که تا درهمشکستن توطئه و آزادی گروگانها به مدت ۷۰روز ادامه داشت.
قهرمان صدیق مجاهد خلق شهین قاسمی در میدان رزم سیاسی همچون نبرد ایدئولوژیک پیشگام و جنگآور بود.
او در رمضان سال۹۲ توفانهای پرتلاطم توطئههای دشمن را با یاد مولا علی، درهم میکوبد:
«اگر چه زمانه و شرایط ما همچون زمانهٔ خودت پر از ابتلا و پر از فتنههای دشمن ضدبشری و در طوفانهای پرتلاطم توطئههای دشمن از ارتجاع و استعمار تا خنجر زدن از پشت توسط خائنین همچون خوارج زمان خودت بودهایم، اما در پرتو رهبری پاکبازانهٔ عقیدتیمان مسعود و مریم که در بهترین و بالاترین صورت ممکن به تأسی از دریافتگی از دین و آیین شما ما را هدایت کردند، نه تنها ارتجاع و استعمار نتوانستند این مقاومت سازمانیافته و مستحکم و پولادین را بهزعم طرحها و توطئهها از بین ببرند، بلکه سر همهٔ آنها را در کارزار خونین و با دادن فدیه و شهدای بسیار به سنگ کوبیدند و مجاهدین سربلندتر، مفتخرتر از همیشه در بام جهان، در اوج قلهٔ انسانیت و شرافت که الهامگرفته از انقلاب ایدئولوژیک خواهر مریم است قرار گرفتند و دشمن در باتلاق خوردن جامزهر دوم دست و پا میزند».
نبرد سخت و طولانی با بیماری برای مجاهد صدیق شهین قاسمی بخشی از نبرد و مقاومتی بود که در راه آزادی خلق محبوبش آغاز کرده بود. بههمین دلیل یارانش جز چهرهٔ گشاده و سرزنده و شاداب در تمام دوران بیماری از او ندیدند. خودش در رمضان سال۹۷ در نیایشی با مولای متقیان علی علیه السلام این باره نوشته است: «یا علی از تو میخواهم به من کمک کنی در ابتلا بیماریم سربلند و سرافراز در بیایم و همیشه یک مجاهد جنگنده و شیر اوژن در پهنههای نبرد با این بیماری باشم و آنرا بهمثابه یک نبرد و جنگ ببینم و کم و کاستی هایم را در این مسیر ببشخای و بر استقامت و پایداریم بیافزا تا در مقابل خلق قهرمانم و رهبران عقیدتیام از این ابتلا سربلند و روسفید درآیم. و گرد و غباری از افسردگی و حیف و حسرت در من نباشد. همیشه یک مجاهد شاداب و جنگنده و بشاش باشم».
مجاهد صدیق شهین قاسمی که زندگیاش را وقف آزادی مردم ایران از دیکتاتوریهای شاه و شیخ و اسارت دژخیمان کرده بود، در پرواز و سفر رستگاری نیز به همین میاندیشید. او که ارزشها و صدق و فدای مبارزاتیش را در تعهدات و پیمانهای همه یاران مجاهدش و در تاروپود سازمان محبوبش جاری و ماندگار کرده است، در وصیت نامهاش نوشته است: «فقط و فقط یک سازمان یکه و تنها و با یاری خلقش بدون هیچگونه استعانتی از دیگران پا به عرصه نبرد نهاده و هر روز برای رهایی این خلق از یوغ اسارت دژخیم، بهترین فرزندانش یعنی مجاهد خلق را به قربانگاه رهایی و آزادی میفرستد، تا بلکه از خون آنان سیلابی خروشان و از آتش سلاحشان شعلههای ستم سوز برخیزد و بنیان این پیرکفتار را برکند…خداوندا از تو میخواهم که این رهبری و سازمانش را کمک کنی تا در راه تو بتواند پیروز و سربلند بماند و دژخیم را هر چه زودتر نابود کند چرا که تنها یاورمان تو هستی. ». . .
خانم مریم رجوی پرواز مجاهد پاکباز و صدیق شهین قاسمی را به همه مجاهدین و بهخصوص به خواهرانش در شورای مرکزی مجاهدین و همچنین به دختر گرامیاش ضحی تسلیت گفت و افزود: «درود به روان پاک خواهر عزیزم شهین که در اوج مجاهدت و روحیه والای انقلابی، در پایان نبردی چند ساله با بیماری از این جهان پرگشود.
۴۴سال مبارزه پیگیر با دو دیکتاتوری و بهویژه سالهای سخت محاصره و نبرد در اشرف و لیبرتی و صدق و فدا در نبرد ایدئولوژیک، از او مجاهدی تمامعیار و رویین تن ساخت که با امید و ایمان راه میپیمود و نمونهیی تحسینبرانگیزی از زن انقلابی مجاهد بود.
شهین عزیزم در مبارزه با رژیم آخوندی صلابت و عزمی آهنین، و رو به مردم و میهنش، روحی لطیف و بیآلایش داشت و چهره خندان، مصمم و پیکارجوی او بهرغم بیماری، برای همرزمانش فراموش ناشدنی است.
یقین دارم که ارزشهای مبارزاتی این مجاهد صدیق در قلب و ضمیر یارانش پیوسته تکثیر میشود و راه آزادی خلق و برابری و رهایی زن ایرانی را روشن میکند».