مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا طی مقالهیی که در فارین افرز درج شده از جمله به تهدید رژیم ایران اشاره کرد و نوشت: «دولت ترامپ دنبال "فشار ماکزیمم" است که طراحی شده تا درآمد رژیم ایران و بهطور خاص سپاه پاسداران که بهطور مستقیم از خامنهای دستور میگیرد را خشک کند.
رژیم ایران این درآمد را برای تأمین مالی خشونت و تروریسم از طریق حزبالله، حماس، رژیم اسد، شبهنظامیان حوثی، شبهنظامیان شیعی در عراق، و عوامل خودش که مخفیانه در سراسر جهان توطئه میکنند، بکار میبرد.
ظهور رژیمهای یاغی مانند رژیم ایران
مایک پمپئو در این مقاله به ظهور رژیمهای یاغی مانند رژیم ایران اشاره میکند که به حقوقبشر و آزادیهای بنیادین احترام نمیگذارند:
پایان جنگ سرد سبب تفکری جدید در میان سیاستگذاران و تحلیلگران در قبال بزرگترین چالشها برای امنیت ملی آمریکا شد. ظهور القاعده، مجرمان سایبری، و دیگر موجودیتهای خطرناک، تهدید از جانب بازیگران غیردولتی را مورد تأیید قرار داد. اما به همان اندازه بیمناک، ظهور مجدد رژیمهای یاغی بود، کشورهای یاغی که به نرمهای جهانی پایبند نیستند، به حقوقبشر و آزادیهای بنیادین احترام نمیگذارند، و علیه امنیت مردم آمریکا، متحدان و شرکای آمریکا، و بقیهٔ جهان عمل میکنند.
در میان این رژیمهای یاغی، کرهشمالی و ایران اصلیترین هستند. تجاوزات آنها به صلح بینالمللی فراوان است، هر دو کشور بهخاطر اینکه دههها، در نقض ممنوعیتهای بینالمللی، دنبال برنامههای تسلیحات اتمی بودهاند، بیش از هر چیز دیگر مخوف هستند.
برنامههای تسلیحات اتمی و موشکهای بالستیک کرهشمالی بیوقفه ادامه یافت تا جائیکه وقتی دونالد ترامپ انتخاب شد.
توافق برجام باعث شد که رژیم حمایت از فعالیتهای تروریستی را افزایش دهد
توافقی که دولت اوباما در سال ۲۰۱۵ با رژیم ایران بدان دست یافت (برجام)، به جاهطلبیهای اتمی این کشور پایان نداد. در واقع، از آنجا که رژیم ایران میدانست که دولت اوباما اولویت را به حفظ توافق به نسبت هر چیز دیگری خواهد داد، برجام نوعی احساس مصونیت به رژیم داد و به آن امکان داد تا حمایت خود از فعالیتهای بدخیم را افزایش دهد. همچنین این توافق پول زیادی در اختیار تهران گذاشت که خامنهای آنرا خرج انواع تروریسم در سراسر خاورمیانه کرده (بدون اینکه پاسخگوی تبعاًت آن باشد) و چشماندازهای اقتصادی رژیمی را بهبود بخشید که مُصر بر صدور انقلابش به خارج و اعمال آن در داخل ایران است.
اینکه تهدیدات از جانب کرهشمالی و ایران در دوران بعد از جنگ عراق رشد کرده، بیش ازپیش اینکه چگونه باید با آنها مقابله کرد را پیچیده کرده است؛ آمریکائیان بدرستی نسبت به هزینههای یک تعهد نظامی طولانی تحت عنوان حفاظت در مقابل تسلیحات کشتار جمعی، مردد هستند. در حالیکه مشکلات عراق در اذهان تازه است، و در حالیکه توافقات قبلی برای مهار تهدیدات از جانب کرهشمالی و ایران کارآیی نداشته، بازداشتن رژیمهای سرسخت از وارد آوردن صدمات نیازمند الگوهای جدید دیپلماتیک است.
بهرغم تمامی بیقراریهای نهادِ واشنگتن بر سر نحوه تعامل بینالمللی دونالد ترامپ، دیپلوماسی او روی محور یک رویکرد تعمدی سوار است که به آمریکا در مقابله با رژیمهای یاغی برتری میبخشد.
توافق اتمی با رژیم باعث شد که نفوذ و تروریسم رژیم ایران رشد کند
رهبری از عقب باراک اوباما در بهترین حالت خود تنها ادامهٔ تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی را به تعویق انداخت در حالیکه اجازه داد که نفوذ و تروریسم بدخیم جمهوری اسلامی رشد کند.
امروز، چه به کرهشمالی و چه به رژیم ایران هشدار داده شده که آمریکا اجازهٔ فعالیتهای بیثباتکننده به آنها بدون اینکه با آنها مقابله شود را نخواهد داد. فشار تهاجمی چندملیتی به رهبری آمریکا علیه کرهشمالی، در ترکیب با اظهارات روشن و صریح پرزیدنت که آمریکا از منافع حیاتی خود در صورت نیاز با توسل بهزور دفاع خواهد کرد، شرایط گفتگوها را فراهم ساخت که به جلسه سران بین پرزیدنت ترامپ و دبیرکل کیم جونگ اون در سنگاپور در ماه ژوئن گذشته انجامید.
بهطور مشابهی در قبال ایران، دولت ترامپ دنبال "فشار ماکزیمم&#۳۹; است که طراحی شده تا درآمد رژیم و بهطور خاص سپاه پاسداران که بهطور مستقیم از خامنه ای دستور میگیرد را خشک کند که رژیم برای تأمین مالی خشونت از طریق حزبالله در لبنان، حماس در سرزمینهای فلسطینی، رژیم اسد در سوریه، شورشیان حوثی در یمن، میلیشیاهای شیعه در عراق، و عوامل خودش که مخفیانه در سراسر جهان توطئه میکنند، بکار میبرد.
دونالد ترامپ خواهان درگیری طولانیمدت دیگری برای ارتش آمریکا در خاورمیانه و یا هر منطقه دیگر نیست. او بهطور باز در مورد تبعاًت وحشتناک تجاوز سال ۲۰۰۳ به عراق و دخالت در ۲۰۱۱ در لیبی صحبت کرده است. اندیشمندان شاید بر سر اینکه این دولت آمریکا را درگیر جنگ دیگری کند ابراز نگرانی کنند اما روشن است که آمریکائیان رئیسجمهوری دارند که در عین اینکه از بکارگیری قدرت نظامی هراسی ندارد (میتوانید از داعش، طالبان، یا رژیم اسد سؤال کنید)، اما مشتاق بکارگیری آنهم نیست. نیروی نظامی فوقالعاده همواره یک عامل برای حفاظت از مردم آمریکا خواهد بود اما نباید گزینه اول باشد.
در کنار آمادگی رئیسجمهور برای تعامل، احتراز غریزی او از توافقات بد است. فهم او از اهمیت داشتن اهرم فشار در هر مذاکرهای احتمال توافقات غیرسازنده همانند برجام را منتفی میسازد. او آماده است تا با رقبای آمریکا توافق کند اما در عینحال او در رها کردن مذاکره درصورتیکه منافع آمریکا را تأمین نکنند هم راحت است. این درست عکس رویکرد دولت اوباما در قبال برجام است که در آن خود توافق تبدیل به هدفی شد که به هر قیمت باید حاصل شود.