مجاهد خلق محمد حیاتی از سال۱۳۵۰ شاهد شکنجه شدن بنیانگذاران مجاهدین و مسعود رجوی در زندان بود.
او یکی از امضا کنندگان بیانیه ۱۳۱زندانی سیاسی است که خواهان محاکمه این دژخیمان است.
مجاهد خلق محمد حیاتی میگوید:
«از نمونههایی که میخواهم به شما بگویم شهید علی اصغر بدیع زادگان بود، میدانید بدیع زادگان یک ماه قبل از حنیفنژاد و در یک عملیاتی لو رفت و دستگیر شد، او را بردند و سوزاندند، چرا؟ برای اینکه رد اطلاعات محل حنیف را میخواست او که نمیداد، یک ماه اینها را سر دواند و نگفت و آنها هم آنقدر او را سوزاندند که نه پوست و نه گوشت هیچی باقی نمانده بود مجبور شدند که او را سه بار عمل جراحی بکنند تا بتواند راه براد و تازه نمیتوانست بلند بشود و بایستد، من شاهدش بودم که وقتی که ما در سلول عمومی اوین بودیم که بنیانگذار سعید محسن بود و مرکزیت سازمان و از جمله برادرمان مسعود(رجوی) آنجا بودند. آنجا اصغر بدیع زادگان را آوردند واقعاً نمیتوانست بلند بشود بایستد. بعد از سه ماه و سه بار شکنجه، میخواهم بگویم که وحشیگری ساواک است. از راز اول گفتم حنیفنژاد و بعد هم حتی بقیه آنچنان شکنجه ادامه داشت، من میخواهم از همین شکنجه به شما بگویم ببینید چند راز که گذشت برادر مسعود را بردند شکنجهگاه اوین، سال۵۳ که من آنموقع دیگه توی قصر بودم، برادر مسعود را بردند زندان کمیته برای شکنجه، آنچنان شکنجه کردند که باور کنید وقتیکه در اوایل فراردین اوایل اردیبهشت منتقل کردند از کمیته و بیمارستان به اوین در اولین برخورد نشناختیم، ضعیف و نحیف باور کنید یک لحظه آرامش نداشت، سردرد شدید، البته ما خیلی ناراحت بودیم، ولی مگر برادر مسعود لحظهای امان میداد که چنین احساسی داشته باشد، لحظه به لحظه فعال و اکتیو بود، ولی رژیم این کار را میکرد بهطوریکه میخواهم ... بگویم سال۵۴ اولش بود. چند ماه نگذشته بود در پائیز همین ۵۴ مجدداً برادر مسعود را برای شکنجه از اوین بردند به کمیته، که منهم همراهشان بودم. من یادم میآید که همانجا یک دژخیمی بود بهنام منوچهری، نه آن منوچهری، یک منوچهر دیگر خیلی وحشی بود من را صدا کرد و گفت میگویی یا نمیگویی؟ بعد میخواست الگو بدهد، ببین اگر نگویی میدانی چی میشوی؟ عین مسئولت میکنیم که دیدی چه رازی به سرش آوردیم.
میخواهم بگویم شکنجه اینطوری بود که اینها دیگه الگو و نمونه بود برای بقیه، و به شما میخواهم بگویم از راز اولی که برادر مسعود در سال۵۰ دستگیر شد تا سال۵۵ که مجدداً در بین اوین و کمیته همهاش شکنجه و بالاترین شکنجهها و طولانیترین شکنجهها رای برادر مسعود بود. این وضعیت ساواک است، بدون شکنجههای وحشیانه و سوزاندن مجاهدین و فداییها هرگز نمیتوانست به حاکمیت ادامه بدهد.»