روز شنبه ۳شهریور۱۳۹۷(۲۵اوت۲۰۱۸) خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، در کنفرانسی بهمناسبت سیامین سالگرد ۳۰هزار زندانی سیاسی قتلعام شده، که بهطور همزمان و مرتبط در ۲۰پایتخت و شهر بزرگ جهان برگزار شد، گفت: سه دهه است که جامعه جهانی نسبت به قتلعام زندانیان سیاسی در ایران ساکت بوده است. در نتیجه آخوندها با آسودگی خاطر به نقض حقوقبشر در ایران و سرکوب تظاهرات و اعتراضات مردمی و عملیات تروریستی و جنگافروزی و فاجعهآفرینی در خاورمیانه و سایر کشورها دست میزنند. حالا زمان آن است که به این سکوت پایان داده شود.
وی شورای امنیت ملل متحد را فراخواند که ترتیبات محاکمه سران این رژیم و مسئولان این قتلعام و مسئولان چهار دهه جنایت علیه بشریت را فراهم کند. وی همچنین تأکید کرد که جاسوسان و مزدوران رژیم باید از کشورهای غرب اخراج شوند و روابط با این رژیم که امکانات دیپلماتیک را بهخدمت تروریسم دولتی درآورده، باید قطع شود و سفارتهای آن بسته شوند. خانم رجوی افزود: زمان آنست که جامعه جهانی در کنار مردم ایران در قیامشان علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران قرار گرفته و اراده آنها برای تغییر رژیم را بهرسمیت بشناسد.
در این کنفرانس که بهطور همزمان از طریق ویدئو کنفرانس در جلساتی که به دعوت جوامع ایرانی در ۲۰پایتخت یا شهر بزرگ در کشورهای فرانسه، آلمان، انگلستان، هلند، سوئد، نروژ، دانمارک، فنلاند، سوئیس، ایتالیا، بلژیک، اتریش، رومانی و کانادا برگزار شد. شماری از شخصیتهای سیاسی، قانونگذاران و منتخبان، حقوقدانان و شخصیتهای عالیرتبه دینی و نیز اعضا و نمایندگان جوامع ایرانی در اروپا و کانادا شرکت داشتند و سخنرانی کردند. شماری از شاهدان قتلعامها، خانوادههای قتلعام شدگان و زندانیان سیاسی سابق در مورد این جنایت ضدبشری شهادت دادند.
سخنرانی اسقف ژاک گایو
خانم رئیس جمهور، دوستان عزیز، این قتلعام بیرحمانه هزاران جوان زندانی سیاسی یک جنایت علیه بشریت است که در تاریخ ثبت میشود.
چنین تراژدی نمیتواند پنهان بماند، نبایستی بدون مجازات باقی بماند. چگونه میتوان همه این اعضای مقاومت ایران را که جانشان را دادند فراموش کرد؟ آنها این شجاعت را داشتند که تا به آخر استقامت کنند. کسی نتوانست کرامت آنها را از آنها بگیرد. کسی نتوانست جانشان را بگیرد، آنها خودشان تقدیم کردند. چون به مردمشان عشق میورزیدند. و شیفته آزادی و دموکراسی بودند. کسانی که مسئولیت کشتن این همه شهید و همچنین شهدای مقاومت در اشرف را بر دوش دارند، بیشک فراموش کرده بودند که شهدا بذر هستند، بذرهای زندگی، بذرهای شورش و لابد فراموش کردند که شهادت آنها بیثمر نخواهد بود. امروز ما از این شهدا شجاعت و روشنایی دریافت میکنیم و مبارزه آنها را ادامه میدهیم. چشمانمان چیزی را میبیند که آنها نتوانستند شاهدش باشند، میبینیم که خلقی در حال حاضر بپا خاسته است، نسل جوانی بپا خاسته برای سرنگونی رژیمی که وحشت آن را فراگرفته است. سرنوشت یک خلق را نمیشود متوقف کرد. شهدا در اشکها بذر افشاندند و در شادی درو خواهند کرد.
سخنرانی انیسه بومدین - بانوی اول پیشین الجزایر
خانم رئیس جمهور، خانمها و آقایان، همه چیز گفته شد مگر اینکه بگویید که باید همه سهم خودمان را ایفا کنیم و از شما و تلاشهای شما برای کسب حقیقت حمایت کنیم و مانع از این بشویم که بیگناهان قتلعام شوند بدون هیچ تنبیهی برای عاملان. ما در اینجا هستیم که درود بفرستیم به اراده شما و محکوم کنیم قتلعامی را که رژیم ایران در دوران خمینی مرتکب شد و سالها مخفی کرد. فقط رژیم نبود که مخفی کرد، بلکه رسانهها و رسانههای بینالمللی نیز سکوت کردند. دستان رژیم ایران به این قتلعام آلوده است. میگویند که حقیقت در ته چاه است ولی خوشبختانه همیشه بیرون میآید.
در ۱۹۸۸ رژیم حدود ۳۰۰۰۰زندانی سیاسی را اعدام کرد. این حمام خون در پایان ژوئیه ۱۹۸۸ تا پائیز ادامه داشت. سه نوع قربانی این قتلعام وجود دارد، آنهایی که زندانی بودند و حکم زندان گرفته بودند. کسانی که دوران محکومیت خود را سپری کرده بودند و هنوز زندانی بودند و کسانی که آزاد شده بودند و مجدداً برای این قتلعام دستگیر شدند. اکثر آنها وابسته به مجاهدین خلق ایران بودند، و همه شهادتها نیز بر این دلالت دارد. از آنها سؤال میشد که آیا به سازمان مجاهدین وفادار هستند؟ اگر زندانی حاضر نبود با رژیم علیه مجاهدین همکاری کند در نتیجه یک علامت سمپاتی نسبت به سازمان محسوب میشد و وی در نتیجه از نظر آنها شایسته مرگ فوری میشد. وظیفه این کمیته این بود که مشخص کند که آیا زندانی یک محارب است یا نه چرا که از نظر رژیم وقتی مخالف خمینی باشی مرتدی و محارب. در جریان این تابستان تراژیک ۱۹۸۸، صدها جسد در گورهای جمعی خاک شدند و خانوادهها از محل آنها خبر ندارند. اینها در اکثر شهرهای بزرگ و از جمله در تهران صورت گرفت. بعضی از نزدیکترین افراد به خمینی نسبت به این وحشیگری اعتراض کردند. و نوشتند مثل منتظری که ده سال بهعنوان جانشین خمینی معرفی شد.
در زمان این جنایت علی خامنهای ولیفقیه فعلی رئیسجمهور بود تا ژوئن ۱۹۸۹ و علیاکبر رفسنجانی (برادر خوانده خمینی) رئیس مجلس بود، حسن روحانی هم که امروز خودش را یک مدره معرفی میکند و فکر میکند که مردم حافظه ندارند، در آن موقع معاون فرمانده نیروهای مسلح بود و از ۱۹۸۲ عضو شورای عالی دفاع و شورای مرکزی لجستیک جنگ بود و در این پستها کاملاًً در جریان همه قتلعام بود و سکوت او از او یک شریک این جنایت میسازد.
خانم، ما به شجاعت شما و از اینکه تشنه حقیقت هستید درود میفرستیم چرا که شما تلاش میکنید که این سکوت کر کننده این ۳۰سال گذشته بالاخره بشکند و بالاخره شاهد باشیم که مسئولان این جنایت وحشتناک که بر مردان و نوجوانان و زنان باردار و بیدفاع اعمال شده است افشا و مجازات شوند. شما خواستار آن هستید که سازمان ملل یک تحقیقات مستقل در مورد این قتلعام انجام دهد. نویسنده فرانسوی رومن رولان که جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۱۵ دریافت کرد نوشت: جهان از کمی حقیقت و بسیاری دروغ تغذیه میکند
مریم رجوی از شما تشکر میکنم که با دروغ میجنگید و از حقیقت دفاع میکنید از صمیم قلب با شما هستیم.
سخنرانی شهردار ژان پیر مولر
خانم رئیسجمهور، مریم گرامی،
پاتریک کندی عزیز،
دوستان عزیز مجاهد خلق که در این سالن یا در شهرهای اروپا و در آن سوی اقیانوس اطلس حضور دارید،
خانمها و آقایان، دوستان عزیز،
در سال ۱۹۸۸ ما در فرانسه بودیم، در املاک خانوادگیمان. زندگی زیبا بود. تا آنجا که یادم هست آفتاب میدرخشید و ما از زندگی لذت میبردیم. در این سال ۱۹۸۸ به یاد ندارم که صحبتی از کشتار سی هزار نفر شده باشد، در حالیکه ماه ژوئیه ۱۹۸۸ ماه وحشتناکی بود. چون در این ماه برخی از این سی هزار زندانی را بهدار آویختند. برخی دیگر را به جوخه آتش سپردند اما ارجح بر بهدار آویختن بود، چون (گرچه میدانم این کلمات تکان دهنده هستند) بهدار آویختن کم خرجتر است، کم سر و صداتر است، و بهتر میشود مانع واکنشهای احتمالی بعد از آن شد.
در این سال ۱۹۸۸ فرزندانم کودک بودند. هر کدام این ماههای تعطیلات را در خاطراتشان حفظ کردهاند. همان موقع، همچنان که اشاره فرمودین، کودکان ۱۳ساله، کمتر از ۱۳ساله بدار آویخته میشدند، زنان حامله بهدار آویخته میشدند و همچنین کهنسالان.
به همین دلیل ما امروز بعد ازظهر به اینجا آمدهایم، به اورسوراوآز آمدهایم، خانواده بزرگ ما در سراسر جهان از برلین و کانادا تا سایر شهرها گردهم آمده است. چون ما مبارزان آزادی هستیم، ما شیفته آزادی هستیم. شاید ما حق اینرا نداشته باشیم که بگوییم مبارزان آزادی هستیم، چون در آمریکایی زندگی میکنیم که کشور امنی است، در فرانسهای زندگی میکنیم که کشور امنی است. پس خیلی ساده است که بگوییم که مبارزان آزادی هستیم، در حالیکه همچنانکه سخنرانان مختلفی آن را بیان کردند رزمنده مقاومت بودن کار بسیار دشوارتر و خطرناکتری در ایران و در تهران است. ولی به هر حال ما به این خاطر در اینجا هستیم. چون باید به یاد بیاوریم، باید یاد آنها را گرامی بداریم و باید حسابرسی کنیم. آنها باید بهای کارشان را بپردازند. باید محاکمه شوند. باید تنبیه و مجازات شوند، باید بهشدت مجازات شوند، گرچه مجازات آنها هیچگاه نمیتواند شدتی را داشته باشد که باید داشته باشد. به همین دلیل باید به مبارزه ادامه داد. باید همه با هم مبارزه کنیم.
من گفتم که همه عضو یک خانواده هستیم، همه از اردوی آزادی هستیم. شاید صفتی که بشود برای حکومت ایران بکار برد کلمه «سم» باشد. این حکومت خطرناک است، سمی است، به حدی که قابل تصور نیست. سم است، استبداد است، البته برای ایران و مردم ایران، ولی همچنین برای کل خاورمیانه هم سمی و خطرناک است، برای کل جهان خطرناک است.
یادم نمیآید چه کسی گفته است که ما در جهانی خطرناک زندگی میکنیم با مشکلات زیاد، عدم تعینهای زیاد، با توطئههای زیاد. حکومت آخوندها بین همه این خطرها خطرناکترین است و حکومتی زهرآگین است که باید از شر آن خلاص شد.
این هم دلیل دیگری است که بهخاطر آن در اینجا در اورسوراوآز و در اقصی نقاط جهان هستیم و نباید غافل بشویم چون همانطور که در ویلپنت و در نقاط دیگر دیدیم، ارادهای برای اینکه ما را از بین ببرد (ببخشید که خودم را با شما جمع میزنم) حی و حاضر است.
من مانند بسیاری دیگر علاقه خاصی به خانواده کندی دارم، بنا بر این نقلقول میکنم از پاتریک کندی که گفت «من ایرانی هستم». اجازه بدهید یادآوری کنم که عمویتان هم در برلین گفت «من برلینی هستم». پس اجازه بدهید در اورسوراوآز و در همه شهرهایی که در آن گردهم آمدهایم با هم فریاد بر آوریم که «ما همه ایرانی هستیم ». ما ایرانی هستیم و میخواهیم آزاد باشیم، ما مجاهدین خلقیم، ما مبارزان آزادی هستیم. چون حکومت آخوندها ایران نیست. ایران دارای آلترناتیوی است که توسط مریم رجوی نمایندگی میشود و شما، مریم رجوی چه خوب مبارزهتان را پیش میبرید، مبارزهیی برای ایرانی آزاد و ایران همه ما.
فکر میکنم وقت آن رسیده که آلترناتیو محصول خود را بدهد، هم برای مردم ایران، هم برای کل جهان.
سخنرانی استاندار ایو بونه رئیس پیشین سازمان ضد جاسوسی فرانسه
چیزی برای افزودن به اظهارات بهجا و مصممی که مطرح شد توسط شما خانم رجوی و همچنین سخنرانیهای دیگری که بسیار روشنگر بودند بهخصوص تاریخچه دقیقی که خانم بومدین از حوادث قبل از اوت ۱۹۸۸ارائه داد، من چیزی برای افزودن ندارم؛ ضروری دیدم امروز با توجه به شهادتهایی که مطرح شد که پر احساسترین آنها از ایران بود – این فوقالعاده است که از ایران این پیامها فرستاده شد و از لحنی بسیار قاطع برخوردار بودند. زیرا حتماً این تصاویر فقط برای شما و هواداران شما مشاهده نخواهند شد، آنها خطر زیادی را به جان میخرند. من میخواهم به ۳۰سال قبل برگردم و لباسی که آن موقع بر تن داشتم را برتن کنم. یعنی لباس رئیس سرویسهای امنیتی جمهوری فرانسه. زیرا فکر میکنم امروز، در ورای حرفها باید به موضوع روابط کشورهای غربی و فرانسه با رژیم ایران بهطور روشن پرداخته شود. این رابطه خانم بومدین یادآوری کرد و در سه فاز پیش رفت. اولین فاز مربوط به دوران ابهام بود. فازی که ما را از اول انقلاب ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ که مصادف بود با مرگ خمینی، میبرد. فاز دوم فاز مماشات میباشد که ما را به ۱۷ژوین ۲۰۰۳ می برد، خاطرهای که میدانم برای شما خانم رجوی بسیار دلخراش است. فاز سوم فاز عدم تعیّن است که هماکنون شاهد آن هستیم. در آن هنگام فرانسوا میتران رئیس جمهور فرانسه بود، همه میدانند که من سوسیالیست نیستم، ولی باید به کیفیت فرانسوا میتران بهعنوان رئیس کشور اذعان کرد، چون وقتی وی در الیزه بود سیاست فرانسه در قبال ایران سیاست قاطعیت بود.
دوران بعد دوران گفتگوی انتقادی بود که به مدت ۱۰سال طول کشید و دوران مماشات بود. در این دوران گفتگوی انتقادی این بار اروپاییها جای آمریکاییها را گرفتند و خطر رژیم ایران را منکر شدند. همه ما، انگلیسی و آلمانی و فرانسوی، بسیار افتضاح عمل کردیم. باید صداقت داشته باشیم و به آن اذعان کنیم. در سال ۲۰۰۳ به اوج مماشات رسیدیم. زیرا دیپلوماسی و سرویسهای مخفی غرب و بهویژه فرانسوی در خدمت واواک یا همان وزارت اطلاعات ایران قرار گرفتند. من تردید ندارم که بگویم که سرویسهای فرانسوی، د اس ت، کار بسیار زشتی کردند وقتی که با واواک برای نابود کردن مقاومت ایران به توافق رسیدند. من در این رابطه یک کتاب به نام توطئه بزرگ نوشتم، اگر چه مقاومت ایران و مردم ایران یک شجاعت و عزم بیمانند از خود نشان دادهاند، اما ما کاری نمیکنیم. فقط بهعنوان ناظر حضور پیدا میکنیم و حمایت میکنیم و کف میزنیم. باید فراتر از این رفت. من فراخوان به یک تغییر کامل رفتار در قبال رژیم ایران میدهم. شما به درستی خواهان تعطیلی سفارتخانههای رژیم ایران شدهاید. وقتی با پروژههای تروریستی مثل آن چیزی که گردهمایی ویلپنت را مورد هدف قرار داد مواجه هستیم، میتوانیم کاری بکنیم. آن هم اخراج دیپلماتیهایی است که در فعالیتهای جاسوسی دست دارند لذا باید آنها را شناسایی کرد و خواهان اخراج آنها شد. این یک پاسخ واقعی است که میتوانیم بدهیم.
ما باید بطور روشن خواهان پایان فعالیتهای کاری و خدماتی واواک با سرویسهای اطلاعاتی غربی بشویم. ما نیز وظیفه داریم آنچه را که شما (خانم رجوی) انجام میدهید را پیگیری کنیم و روی دولتهایمان فشار بیاوریم و با صدای رسا حقیقت را بگوییم من از شمار زنانی که در مقاومت ایران حضور فعال دارند شگفتزده هستم. این را باید در کله مان بگنجانیم که هیچ انقلابی موفق نمیشود اگر زنان نقش خود را ایفا نکنند. پس من معتقدم که ما این را به شما خانم رجوی مدیون هستیم و همچنین به همه کسانی که با وقف زندگی و جانشان به بقای ایده زیبای دموکراسی و آزادی کمک میکنند.
مطالب بیشتر:
- سیامین سالگرد قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی - قدردانی مریم رجوی از شرکت کنندگان در گردهمایی بین المللی
- فراخوان جوامع ایرانی به جامعه جهانی/ سیامین سالگرد قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در ایران
- مسئولان و آمران قتلعام ۶۷ باید محاکمه شوند – فعالیت کانونهای شورشی
- مریم رجوی شورای امنیت را به محاکمه مسئولان قتل عام ۶۷ و چهار دهه جنایت در ایران فراخواند