پروفسور ایوان ساشا شیهان، روز ۱۴آذر در مطلبی درباره محاکمه حمید نوری از دژخیمان قتلعام سال ۶۷ در استکهلم سوئد، که در سایت تاونهال منتشر شده است، نوشت: در تبادلات شدید با دادستانها، «حمید نوری» قاطعانه از به زبان آوردن نام «مجاهدین خلق» برای اشاره به قربانیان خود، اعضای اصلی اپوزیسیون دمکراتیک ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران (PMOI) که در سراسر جهان به نام مجاهدین خلق (MEK) شناخته میشود، خودداری کرد.
وی افزود: «در ایران چیزی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران نداریم. اگر کسی در ایران از این اصطلاح استفاده کند دستگیر میشود. قوه قضاییه ایران در این مورد بسیار جدی است. در بازجوییها (توسط مقامات سوئدی) چند بار از این اصطلاح استفاده کردم و اکنون وحشت دارم. ترس تمام وجودم را فراگرفته است».
ساشا شیهان مدیر اجرایی دانشکده روابط عمومی و بینالملل در دانشگاه بالتیمور نوشت: همانطور که متهم در شهادت سوگند یاد کرد، حتی به زبان آوردن نام رسمی مجاهدین خلق میتواند منجر به دستگیری و پیگرد قانونی یک ایرانی شود. و بنابراین، در کمال شگفتی قاضی دادگاه و ناظران متحیر، «متهم با اتهام ارتکاب به جنایات جنگی و قتل» بخش قابل توجهی از شهادت خود را صرف باز کردن این موضوع کرد که دقیقاً چرا میترسید حتی نام مجاهدین خلق را در دفاعیاتش به زبان بیاورد.
بخشهایی از مطلب پروفسور ساشا شیهان در زیر آمده است:
هفته گذشته، یک مقام سابق قوه قضاییه ایران متهم به جنایات جنگی در ایران در دادگاه سوئد شهادت داد. شهادت حمید نوری -اولین کسی که تا به امروز بهدلیل کشتار وحشتناک ۱۳۶۷ محاکمه شد- افشاگریهایی را ارائه کرد که آسیب پذیریهای تهران را آشکار کرد و بینشهای مهمی را در مورد امور داخلی رژیم فاش ساخت.
نوری متهم به مشارکت در کشتار بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی در ایران در سال۶۷ است که ۹۰درصد آنها از اعضای یک جنبش مخالف بودند، در سال۲۰۱۹ در سوئد دستگیر شد.
در تبادلات شدید با دادستانها، متهم قاطعانه از به زبان آوردن نام «مجاهدین خلق» برای اشاره به قربانیان خود، اعضای اصلی اپوزیسیون دمکراتیک ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران (PMOI) که در سراسر جهان به نام مجاهدین خلق (MEK) شناخته میشود- خودداری کرد.
عدم تمایل نوری به شناسایی وابستگی کسانی که بنا بر گزارشها در دادگاه بینالمللی شکنجه و کشته شده بود، ناظران عادی رژیم را متحیر کرده بود، اما این امتناع برای کسانی که ایران را از نزدیک دنبال میکردند، بهشدت بیان شکست بود.
همانطور که متهم در شهادت سوگند یاد کرد، حتی به زبان آوردن نام رسمی مجاهدین خلق میتواند منجر به دستگیری و پیگرد قانونی یک ایرانی شود. و بنابراین، در کمال شگفتی قاضی دادگاه و ناظران متحیر، «متهم با اتهام ارتکاب به جنایات جنگی و قتل» بخش قابل توجهی از شهادت خود را صرف باز کردن این موضوع کرد که دقیقاً چرا میترسید حتی نام مجاهدین خلق را در دفاعیاتش به زبان بیاورد.
بافت تاریخی مهم است.
کشتار ۱۳۶۷ هم در سیاست مجاهدین خلق و هم در رد بنیادگرایی اسلامی بهعنوان یک ایدئولوژی مذهبی ریشه داشت. از سال۱۹۷۹، این سازمان از یک جمهوری دمکراتیک و سکولار دفاع میکند و آن را در تضاد با حاکمان روحانی دولت توتالیتر قرار میدهد. تشدید دردسر برای آخوندها در این واقعیت بود که آرمانهای دمکراتیک مجاهدین خلق بر اساس قوانین اسلام، همان دینی که آیتاللهها برای انحصار قدرت سیاسی غصب کردند، بنا شده بود.
اذعان به اینکه مخالفان، مجاهدین خلق مسلمان واقعی بودند، برداشت ارتجاعی آخوندها از اسلام را تضعیف میکرد. به این ترتیب، به زبان آوردن نام «مجاهدین» به جنایتی نابخشودنی علیه دولت و به نوعی مشروعیت دادن به آن تلقی میشد.
اولین رهبر رژیم، [روح الله] خمینی، برای زیر سلطه کشیدن و لکهدار کردن جنبش اپوزیسیون، نام تحقیرآمیز «منافقین» (منافقین) را بهعنوان نام ترجیحی برای مخالفان ابداع کرد.
در داخل زندانهای رژیم، نوری و همتایان هرزهاش، مخالفان سیاسی را که در برابر تحکیم قدرت آیتالله مقاومت میکردند، شکنجه میکردند و اصرار داشتند که مجاهدین خلق را «منافق» خطاب کنند وگرنه با مرگ مواجه میشوند. زندانیان، برخی از آنها در سن ۱۸ سالگی، نپذیرفتند و بسیاری از آنها جان خود را به امید پایداری آرمان سیاسی خود دادند.
حکومت دینی در خارج از زندانها، برای تضعیف حمایت مجاهدین خلق در میان تودهها، یک کمپین شیطانسازی را برای سرکوب حمایت فزاینده جنبش به راه انداخت.
اما زمانی که شکنجه و تبلیغات شکست خورد، خمینی فتوا - یک فرمان مذهبی - برای ریشهکن کردن همه هواداران مجاهدین خلق صادر کرد. در تابستان ۱۳۶۷، از هزاران زندانی سیاسی پرسیده شد که آیا در حمایت خود از مجاهدین خلق «استوار» میمانند. پاسخ مثبت منجر به اعدام فوری شد.
بنابراین، برای بازماندگان قتلعام ۱۳۶۷، نام مجاهد نماد گنجینهای از خاطرات ماندگار است - تعهدی پایدار به استقامت، افتخار، و مقاومت در برابر استبداد.
بر اساس کیفرخواست دادستان سوئد، اعتقاد بر این است که نوری صدها زندانی را در زندان گوهردشت - جایی که گفته میشود زندانیان سیاسی را شکنجه و کشته است- به سوی مرگ برده است.
این که حتی فردی که به درخواست اربابان روحانی خود مسئول ارتکاب چنین اعمال شنیعی است، وقتی فرصتی برای انجام این کار در خارج از حوزه قضایی ایران به او داده میشود، نگران مشروعیت بخشیدن به مجاهدین خلق است، نگاهی اجمالی به اضطراب معاصری است که در داخل مرزهای ایران با آن روبهرو هستند.
او به دادگاه گفت: «در ایران چیزی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران نداریم. اگر کسی در ایران از این اصطلاح استفاده کند دستگیر میشود. قوه قضاییه ایران در این مورد بسیار جدی است. در بازجوییها (توسط مقامات سوئدی) چند بار از این اصطلاح استفاده کردم و اکنون وحشت دارم. ترس تمام وجودم را فراگرفته است».
به موازات آن، تکرار تبلیغات کهنه حکومتی نوری در رابطه با مخالفان - یعنی «مردم آنها را بهعنوان «منافقین» میشناسند، نه «مجاهدین خلق»، اینکه این گروه «در داخل ایران پشتیبانی ندارد» و اعضای آن «زندانی» هستند.
سازمان در آلبانی - علائمی هست که نشان میدهد وزارت اطلاعات تهران (MOIS) همچنان نسبت به این گروه وسواس دارد. ادعاهای خسته [وارفته] غالباً توسط سخنگویان و [قلم به مزدهای] رژیم طوطیوار مطرح میشود.
از قضا، نوری از سناریوی خودش خارج شد و در چندین مورد خود را قطع کرد[سیم هایش قاطی شد]، مانند زمانی که او این ادعای نادرست را تکرار کرد که همکاری مجاهدین خلق با عراق آن را در ایران منفور کرده است، اما بهدنبال آن اذعان کرد که مبارزه مجاهدین خلق علیه حکومت دینی کاملاً مستقل از حکومت عراق بوده است. به همین ترتیب مشخص نبود که اگر مجاهدین خلق واقعاً یک فرقه غیرمحبوب است، بیان نام این گروه در دادگاه سوئد چرا باید چنین نگرانی را ایجاد کند.
اینکه فعالان مجاهدین خلق در داخل ایران بهطور گستردهای بهعنوان پیشتازان مستمر در مقابل سرکوب مدنی و سیاسی رژیم و انعکاس فراخوانها برای دموکراسی شناخته میشوند - که در نتیجه با خطر شکنجه، آزار و اذیت و مرگ مواجه میشوند – [این] نشاندهنده شجاعت مداوم این گروه مخالف است.
ادامه ناآرامیهای سیاسی در ایران همچنین نشان میدهد که چرا تهران حق دارد از این سازمان بترسد.
با وجود دههها سرکوب وحشیانه، مجاهدین خلق در در مطالبات خود برای ایران آزاد، تسلیم نشدهاند.
مقامات آمریکا با بر زبان آوردن نام کسانی که جان خود را برای آزادی دادند، میتوانند صفوف مخالفان دمکراتیک تهران را متحد کنند و به کسانی که در خیابانهای ایران هستند امیدواری دهند که آینده میتواند درخشانتر از گذشته باشد.