محاکمه دیپلمات تروریست رژیم آخوندی
برملا شدن اسناد و مدارک جرم
سفرهای مزدور سعدونی به ایران و ارتباطاتش با وزارت اطلاعات
سعدونی:
در ۲۰۱۲من و نسیمه را به ایران احضار کردند
و خواستند فعالتر شوم
در اوایل۲۰۱۳ مجدداً مرا بدون نسیمه احضار کردند
فردی به نام حاجی در یک خانه در اهواز با من ملاقات کرد
چند روز در این خانه بودم حق بیرون رفتن نداشتم
آنها با کتاب و دی وی دی علیه مجاهدین سعی داشتند مرا متقاعد کنند
که مجاهدین بد هستند
از اواخر۲۰۱۳ گفتند در ازای کاری که برای وزارت اطلاعات میکنم
حقوق دریافت خواهم کرد
به درخواست من این پول همیشه بهصورت نقد به پدر نسیمه داده می شد
تا از طریق مسافر به من برساند
در اوت۲۰۱۵ دانیل (اسدالله اسدی) تلفنی با من تماس گرفت
و خواست همراه با نسیمه به مونیخ بروم
او ایمیل خودش را با ۴۰۰۰یورو پول نقد به من داد
از طریق اس.ام.اس هم با دانیل رابطه داشتیم
همیشه از تلفن اتریشی استفاده میکرد و ۸ماه یکبار
شمارهاش را تغییر می داد
در لوکزامبورگ من ۵۰۰۰یورو برای یک ماشین دیگر دریافت کردم
و ۱۷۰۰۰یورو برای نیم سال کار کردن برای دانیل دریافت کردم
سعدونی:
رژیم از طریق خانواده نسیمه پیغام داده بود
که ما دو نفر بگوییم برای مجاهدین کار میکردیم
و نه وزارت اطلاعات تا دانیل آزاد شود
در این صورت از لحاظ اقتصادی از ما حمایت میکند
سندها و مدارک برملا شده نشان میدهد که سعدونی چه به تنهایی و چه همراه با نسیمه نعامی سفرهای متعددی به ایران داشته تا مستقیماً توسط دژخیمان وزارت اطلاعات توجیه شود و آموزش اطلاعاتی- تروریستی ببیند. طبق همین سندها، سعدونی خودش درباره سفرهایش به ایران و ارتباطاتش با وزارت اطلاعات از جمله میگوید: در زمستان ۲۰۰۷ جواد اولین نفری که از وزارت اطلاعات با من تماس گرفت و گفت پدر نسیمه را به مرکز وزارت اطلاعات بردهاند. اگر ما همکاری نکنیم، او را زندانی میکنند. آنها شماره تلفن بلژیکی مرا از پدر نسیمه گرفته بودند.
معمولاً از طریق ایمیل با من تماس گرفته میشد. او همیشه با شماره تلفن بلژیکی من با شماره ناشناخته تماس میگرفت. نمیدانم "جواد" کجا بود.
در سال۲۰۱۲ دورهای را در بندر آنتورپ کار میکردم که باعث شد کمتر به مأموریتهای وزارت اطلاعات بپردازم. احمدزاده ازوزارت اطلاعات با من تماس گرفت و خاطرنشان کرد که من کمتر فعال هستم. از من خواسته شد که به ایران بیایم.
سعدونی میگوید: به همراه نسیمه من دو یا سه هفته به ایران سفر کردیم و به آبادان رفتیم. احمدزاده از من خواست به اهواز بروم. برای گفتگو به یک خانه شخصی رفتیم. از من سؤال شد که چرا من شروع به کار کرده و در پیگیری مجاهدین فعالیت کمتری داشتم. از من خواسته شد که دوباره فعالتر بشوم. هزینه کامل سفرها را به ما میدادند.
من به آنها گفتم که یک قرارداد موقت در بندر دارم. قرارداد من در زمستان۲۰۱۲ منقضی میشد. آنها به من گفتند که پس از اتمام قراردادم با آنها تماس بگیرم. آنها بررسی خواهند کرد که آیا میتوانند چیزی برایم ترتیب دهند. مدت کوتاهی بعد مجدداً از من خواسته شد که بار دیگر به ایران بیایم، این بار بدون نسیمه. این بار اجازه دیدار با خانواده خودم را نداشتم اما اجازه دیدار با خانواده نسیمه را داشتم. در سال۲۰۱۳ من به مدت ۱۰روز به ایران سفر کردم و نزد مادر زن و پدر زنم ماندم.
سعدونی اضافه میکند: احمدزاده در اهواز مرا به یک خانه شخصی برد که با دفعه قبل فرق میکرد. محمد برای مدت کوتاهی رفت و با مرد دیگری آمد که خود را "حاجی" معرفی کرد. مقام بالاتری نسبت به محمد داشت. ما تا ساعت ۸ یا ۹شب صحبت کردیم. این مرد عصبانی بود که من در برخی از فعالیتهای مجاهدین در بروکسل حضور نداشتم. او دقیقاً دنبال کرده بود که در چه جلساتی شرکت داشتم یا نداشتم. شب در همان خانه ماندم. روز بعد آنها گفتند که تصمیم خواهند گرفت چه زمانی میتوانم به بلژیک برگردم. من اجازه نداشتم از این خانه خارج شوم و غذا به خانه میآوردند. در طول روز حاجی و محمد حضور داشتند. این یک آپارتمان بزرگ بود و مجبور شدم چهار روز در آن خانه بمانم. آنها با کتاب و دی وی دی در مورد مجاهدین سعی داشتند مرا متقاعد کنند که مجاهدین بد هستند.
تمام هزینه سفر به ایران توسط سرویسهای اطلاعاتی ایران پرداخته شد.
سعدونی درباره سفر درباره دریافت پول از وزارت اطلاعات میگوید: اواخر سال۲۰۱۳ محمد تماس گرفت. او گفت برای خدماتی که برای اطلاعات ایران ارائه میدهم حقوق دریافت خواهم کرد. قرار شد پول به یک حساب ایرانی واریز شود یا به پدر نسیمه داده شود تا او پول را به افرادی که به بلژیک سفر میکنند بهصورت نقد منتقل کند. به درخواست من، این پول همیشه بهصورت نقدی به پدر نسیمه پرداخت میشد. چند بار پول از طریق دوستانی که از ایران به اینجا سفر میکردند نقد به ما منتقل شد.
محمد در ۲۰۱۵ به من گفت که دیگر رابط من نیست، کسی از داخل اروپا با من تماس خواهد گرفت.
سعدونی در مورد ارتباطاتش با اسدی با نام مستعار دانیل میگوید: در اوت ۲۰۱۵ دانیل از طریق تلفن با من تماس گرفت. او به من گفت همراه با نسیمه به مونیخ بروم. دانیل همیشه محل قرار ملاقات را تعیین میکرد.
در مرکز مونیخ در یک قهوهخانه مراکشی ملاقات کردیم. او ایمیل خودش را به من داد و قبل از رفتن او ۴۰۰۰یورو پول به من داد.
از طریق اس.ام.اس نیز ارتباط متقابل ما با دانیل برقرار بود. دانیل هر ۸ماه یکبار شمارهاش را تغییر میداد. اما او همیشه از شماره تلفن اتریشی استفاده میکرد. در اولین ملاقات او یک تلفن BASE (اسم شرکت تلفن بلژیکی) داشت.
دانیل در ابتدا تلاش میکرد برخلاف همکارانش در ایران عقاید افراطی خود را بپوشاند و نرمتر جلوه کند اما پس از مدتی مشخص شد که او همان عقاید همکارانش در ایران را دارد
در لوکزامبورگ من ۵۰۰۰یورو برای یک ماشین دیگر دریافت کردم. و ۱۷۰۰۰یورو برای نیم سال کار کردن برای دانیل دریافت کردم.
سعدونی همچنین میگوید: از حرفهای وکیل نسیمه متوجه شدم که دولت ایران با خانواده نسیمه در ایران تماس گرفته و گفتهاند ما دو نفر باید اظهاراتمان را مطابقت بدهیم و اعلام کنیم که ما برای مجاهدین کار میکردیم و نه برای وزارت اطلاعات، تا دانیل آزاد شود. دولت ایران در این صورت از لحاظ اقتصادی از ما حمایت خواهد کرد.