مقاومت و من پس از بیست و هفت سال!
جمشید پیمان
«پیشنوشتار: پیوند من با مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت اکنون سی ساله شده است!»
باز پخش این مقاله برای خودم ضروری و برای مخاطبانم، یک یادآوری ضروری است! اوضاع و احوال و شرایط امروز ایجاب میکند که من بگویم و صریح بگویم چه میخواهم و چرا با مجاهدین و شورای ملّی مقاومت میخواهم! از دیدارکنندگان صمیمانه خواهش میکنم نقطه نظرهای من در این مقاله را با دقت بخوانند! زیر دانستن آنها برای کسانی که میخواهند با من رابطه داشته باشند یا پیوندشان را محکمتر کنند، بسیار مفید است! با سپاس و احترام شایسته!» »
یک ـــ با "مجاهدین خلق ایران" همراه شدن سخت است! با مجاهدین ماندن بسیار دشوار است! با مجاهدین بر ضد جمهوری اسلامی پیکار کردن، ارادهای پولادین، دلی دریایی و بردباری ورای تاب و طاقت صبورانی میخواهد که در افسانهها خوانده و شنیدهایم. اما و امّا؛ هر کس پای در این راه و با این شرطها میگذارد، میتواند ادعا کند که تا به آخر با مجاهدین میماند. ولی تنها راه اثبات ادعا، فقط و فقط تا به آخر ماندنش است!
دو ـــ مبارزهٔ همراه با مجاهدین، ضدهیولای آدمیخواری به اسم جمهوری اسلامی، کار آسانی نیست و کار هر کسی هم نیست. اما اگر کسی از روی تفکر و تحقیق و تجربه، این راه را برگزیند و در اتخاذ تصمیمش جز آگاهی و ارادهٔ خودش هیچکس و هیچ چیزی نقش نداشته باشد، لحظه لحظه این همراهی و مبارزه سرشار از شیرینی و افتخار میشود.
سه ـــ من برای پیکار با جمهوری اسلامی، پیش از پیوستن به این مقاومت سالها با زنده یاد دکتر شاپور بختیار بودم. نزدیک به بیست و نه سال پیش، ضمن حفظ احترامم به بختیار و به نیکی یاد کردن از او، بنا به عللی نتوانستم ادامه دهم. به مبارزه فردی اعتقاد نداشتم و به همین دلیل میخواستم برای تحقق هدفم که سرنگونی حاکمیت آخوندی بود با کسانی همراه شوم که یا هماندیشه بامن باشند یا هدف و راه و شیوهٔ مورد نظرم را بهطور حداکثری در هدف، راه و شیوه کار آنها ببینم!
چهار ـــ بر این پایه پس از حدود دو سال مطالعه روی برنامه و کار گروههای مختلف اپوزیسیون از جمهوریخواه تا مشروطهخواه، از کمونیست تا خداپرست ووو، در حد توان و امکانم، سرانجام خودم، آگاهانه و با ارادهٔ صددرصد خودم، به شورای ملی مقاومت پیوستم و نیروی محوری آن را که مجاهدین خلق ایران هستند، صادقترین نیروی حاضر در صحنهٔ پیکار برای سرنگونی جمهوری اسلامی شناختم. این نیروی معتقد و متکی به ایدئولوژی اسلامی (با تفسیر و تعبیر و تبیینی که از اسلام ارائه میکنند) را یکی از جدیترین و بهتر است بگویم جدیترین نیروی مؤثر در پیکار با جمهوری اسلامی دیدم که هم در تئوری و هم در عمل خواستار یک "جمهوری دموکراتیک" برای آینده ایران و پس از سرنگونی حاکمیت کنونی است!
پنج ـــ برای من جمهوری با صفت دموکراتیک ویژگیهایی دارد که آنها را در اساسنامه، برنامه و طرحهای شورا، طرح جبههٔ همبستگی ملی و برنامهٔ ده مادهای پیشنهادی خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران گذار از جمهوری اسلامی، متبلور شده یافتهام! با توجه به این برنامهها، من "جمهوری دموکراتیک" را در شش ویژگی و بهطور خلاصه برای خودم به این صورت تنظیم و تبیین کردهام:
۱ ـــ مبتنی بر اراده و تصمیم همهٔ شهروندان کشور است.
این اراده و تصمیم در همهٔ انتخابها و رفراندمهای پیشبینی شده در قانون اساسی اعمال میشود! با این توضیح که شرط حداقل و حداکثر سن شهروند تصمیمگیرنده، در قانون اساسی کشور مشخص میشود. برای مثال: "شهروندان با داشتن شانزده سال تمام میتوانند برای انتخاب رئیسجمهوری، رأی بدهند"!
۲ ـــ همهٔ شهروندان جامعه با تصریح قانون، حقوق شهروندی مدنی و سیاسی برابر دارند. براین پایه، میان شهروندان هیچگونه تبعیض و تمایز جنسی، دینی، ایدئولوژیک، قومی، فرهنگی و جغرافیایی نیست!
۳ ـــ کلیه مقامها و مسئولیتهایی که در چارچوب حوزهٔ حاکمیتی تعریف میشوند (دارندگان جایگاههای اصلی تصمیمگیری در بخش اجرایی، قانونگزاری و داوری (قضایی) انتخابی هستند. و هر شهروند علیالاصول میتواند به داوطلبان احراز این مقامها رأی بدهد و یا خود داوطلب احراز آنها شود! مدت ماندن در این مقامها، محدودیت زمانی دارند. برای مثال: "مدت ریاستجمهوری چهار سال و حداکثر دو دوره چهارساله"! به این ترتیب هیچ شهروندی نه دارای مقام و مسئولیت تمام عمر است و نه مقامی بهصورت موروثی به کسی میرسد!
۴ ـــ در یک جمهوری دموکراتیک، همهٔ آزادیها و حقوق انسانی مندرج در اعلامیه جهانی حقوقبشر، با پشتوانهٔ قانونی و تصریح در قانون اساسی، لحاظ و مراعات میشود!
۵ ـــ از آنجا که منشاء قانون و حاکمیت در جامعه، مردم هستند، کلیه قوانین برای اعمال این حاکمیت، خاستگاه مردمی و زمینی دارد و با اراده اکثریت، تصویب و اجرا میشوند!
۶ ـــ در یک جمهوری دموکراتیک، اراده و رأی اکثریت نمیتواند ناقض همه یا بخشی از حقوق برابر و قانونی شهروندی باشد!
باری، امروز و در بیست و هفتمین سال همدلی و همراهیام با مجاهدین و مقاومت، بر پیمانی که برای این همدلی و همراهی، پیش از هرکس با خودم بستهام استوارم.
برای انتخابم به خودم افتخار میکنم و میبالم. انتخابم را برای خودم همچنین یک پیروزی شخصی نیز محسوب میکنم.
من تحصیل دانشگاهیام برای دورهٔ دکتری را نیمه تمام رها کردم. علتهایش یکسره خصوصی بودهاند. اما بیاغراق میگویم که در دانشکدهٔ این مقاومت بیش از یک دکتر متخصص در علوم سیاسی و تاریخ، دانش و معرفت گرفتهام.
بزرگترین دستاورد برای من، در این راه روشن این بوده است که از فراز و نشیبها نهراسم، پیروزیها را نردبان فراتر رفتن کنم و شکستها را چراغ برای پیشگیری از اشتباه و خطا.
در بیست و هفت سالگی اینهمه همدلی و همراهی با مقاومت سرفراز ایران. به خودم صمیمانه تبریک میگویم و آرزویم این است که تا آخر در این کاروان شرف و مردمی بمانم!
مقاومت و من پس از بیست و هفت سال! – برگرفته از صفحه فیس بوک جمشید پیمان