عبور از طوفانها قایقی میخواهد، عبور از خارستان پای افزاری و عبور از شب چراغی و... حماسه ۱۹ بهمن ۶۰ چراغی شد جاودانه و روشنایی بخش بر مسیر آرمان آزادی و حقوق مردم، بر مسیر پایداری و وفاداری بر پیمانها و آمادگی برای طوفانها. . آنگاه که در آن بامداد خونین زعفرانیه، آخرین ستارگان بر حریر برفهای تهران جان سپردند ظلمت پرستان، سرمست از جنایت خود، پیکر آن سرداران را به اوین بردند تا به خیال خود با نمایش اجساد شرحه شرحه و متلاشی شده آن قهرمانان، اسیران زندانی را مرعوب و مقهور خود کرده، آنها را وادار به اهانت به آن پیکرهای مطهر سازند و. . این درست همان رفتار و اعمالی بود که ابن زیاد و دارالخلافهاش با نمایش اجساد و شهدای کربلا مرتکب شدند و با توهین و اهانت به پیکرهای بیجان و بازماندگان کربلا نعره میکشیدند که "دیدید که چگونه خوار و ذلیل شدید" ولی همانطور که یاران و بازماندگان حسین صحنه را علیه ابن زیاد چرخاندند... زندانیان و اسیرانی را که لاجوردی برای دیدن اجساد برده بود با مشاهده آن پیکرهای خونین، تماماً به تعظیم ایستاده و ادای احترام کردند... حتی به بهای جان خود چرا که از همانجا به جوخههای تیرباران برده شدند و تا روز بعد ۲۰ بهمن قریب به ۱۰۰ تن تیرباران شدند... چرا که پیوسته زندگانی بودند دوشادوش مرگ... پیشاپیش مرگ. . و همواره زنده از آن سپس... و با همان نام زیسته بودن.
واژگانی چون عاشورا، حسین، کربلا، فدا، آزادگی وووو اینگونه از همان سرمنشاء تاریخی امتداد یافتهاند و همانطور که گمان کردند که حسین و یارانش را کشتند و در زیر خروارها خاک مدفون نمودند... بذرهایی شدند که ریشه کردند و رستند و در امتداد خونهای خود، چنین حماسهای را به تاریخ هدیه دادند و امروز آن بذرها و خونهای ریخته شده الهامبخش جوانان و آزادگانی شده که در کسوت کانونهای شورشی درجای جای ایران، پرچم ایستادگی و مقاومت را برافراشتهاند.
بهمن ۹۹