728 x 90

بحران آب یا زخم کهنه سیاست‌های ضدمردمی شاه و شیخ

بحران آب
بحران آب

بحران آب در ایران روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود. در یک نگاه واقع‌بینانه باید اذعان کرد که جهان در حال عبور از یک تغییر اقلیمی خطرناک است که هنوز، مقصد آن روشن نیست؛

اگر تولید گاز‌های گلخانه‌یی کیفاً کاهش یابد، این بحران اقلیمی را می‌توان به سلامت از سر گذراند وگرنه، جهان با روزهایی بدتر و خشک‌سالی‌هایی ویرانگرتر روبه‌رو خواهد شد.

آنچه که از برنامه‌ریزیهای دولتهای اصلی تولید گاز‌های گلخانه‌یی دیده می‌شود، ظاهراً باید برای شرایطی بدتر آماده شد چرا که به‌عنوان نمونه، دیکتاتوری حاکم بر میهن خودمان، به‌عنوان ششمین کشور تولیدکننده گازهای گلخانه‌یی، نه‌تنها قصدی برای کاهش تولید گاز‌های گلخانه‌یی ندارد بلکه با افزایش مازوت سوزی، پیوسته به تولید گاز‌های سمی و دی‌اکسید کربن اضافه هم می‌کند!

به این ترتیب، بخشی از صورت‌مسأله محیط‌زیست که بحران افزایش گرمای زمین و کاهش منابع آبی آن، نه یک مسأله صرفاً محیط‌زیستی بلکه یک مسأله اساساً سیاسی است که تنها با قطع دست نظام عقب‌مانده و وحشی آخوندها که مادون تمامی این بحثهاست، حل خواهد شد.

نکته بعدی اما سیاست مدیریت منابع آبی موجود در ایران است که آن‌هم در گام اول، یک مسأله صرفاً زیست‌محیطی به نظر می‌رسد اما همین مسأله تخصصی محیط‌زیستی را هم، هنگامی که از نزدیک بررسی کنیم رد پای سیاست‌های ضدمردمی دولتهای حاکم بر ایران در صد سال اخیر را به‌راحتی می‌توان در آن دید.

 

نگاهی از نزدیک به مسأله بحران آب در ایران

اول صورت مسأله خشکسالی و بحران آب در ایران را مرور کنیم؛ فارس، خبرگزاری پاسداران روز ۲۹ بهمن ۱۴۰۲ در خبری نوشت:

تا ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ مطابق گزارش مدیریت منابع آب کشور ۲۵ استان در شرایط خشکسالی قرار گرفته‌اند. همین خبرگزاری رژیم افزوده است: اگر اطلاعات بارندگی در ۵۰سال اخیر را مرور کنیم، متوجه می‌شویم که در ۵۰ سال اخیر فقط ۴ سال دیگر بوده که ما با چنین خشکسالی‌ای روبه‌رو بوده‌ایم. معنی حرف این خبرگزاری حکومتی این است که ما ایرانی‌ها در ۵۰ سال اخیر، ۴ مقطع تاریخی دیگر هم داشته‌ایم که وضع آب، از الآن هم بدتر بوده!

با این نگاه تاریخی حالا ضروری است کمی به عمق مسأله برویم تا ببینیم؛

سیاست‌های آبی در ایران از دیکتاتوری شاه تا دیکتاتوری آخوندها، یک سیاست تقریباً یک‌سان بوده که دو مؤلفه در آن پررنگ‌تر از بقیه عوامل به چشم می‌خورد؛

مولفه اول؛ مالکیت منابع آبی در هر دو دیکتاتوری شاه و آخوندها در دست دولت بوده،

مولفه دوم؛ نزدیک به ۸۰ الی ۹۰درصد آب ایران، هزینه کشاورزی‌ای می‌شود که روش «کاشت و آبیاری و داشت و برداشت» آن، هم‌چنان مانند ۵۰۰ و هزار سال پیش، انجام می‌شود!

و نه شاه و نه آخوندها مطلقاً وارد تغییر و بهینه‌سازی کشاورزی و نظام آبیاری زراعی در ایران نشده‌اند!

در حالی‌که اگر حتی همین امروز هم مسأله نوسازی کشاورزی ایران و تغییر بنیادی نظام آبیاری زراعی در ایران، مبتنی بر اصول نوین کشاورزی و آبیاری، دگرگون شود، ایران به‌راحتی می‌تواند از بحران خشک‌سالی اخیر عبور کند. کاری که البته نه شاه کرد و نه آخوندها می‌کنند.

و باز در انتهای این گزارش، ناگزیر به ابتدای آن بر می‌گردیم. تمامی بحران آب و بحران محیط‌زیستی حاکم بر ایران، نه صرفاً یک بحران زیست‌محیطی بلکه یک بحران سیاسی ناشی از حاکمیت دیکتاتوریهای غارتگری است که بر این سرزمین، حکم‌رانی می‌کنند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d06e1778-5996-4c3e-9a52-e54d35696208"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات