خلاصهای از دو مقاله گاردین درباره کودتای ۲۸مرداد و نقش جاسوس انگلیسی نورمن داربیشایر وزیر پیشین امور خارجه گفت که انگلستان باید سرانجام نقش رهبریکنندهٔ خود را در کودتای۱۹۵۳ که آخرین رهبر منتخب دموکراتیک ایران را سرنگون کرد، بپذیرد.
ایالاتمتحده ۱۰سال پیش رسماً به نقش خود (در این کودتا) اعتراف کرد و حجم وسیعی از اسناد اطلاعاتی را از طبقهبندی خارج کرد که مشخص میکرد برکناری نخستوزیر منتخب محمد مصدق در ۷۰سال پیش در همین هفته، یک تلاش مشترک اطلاعات مرکزی (آمریکا) و ام. آی۶ بود. موضع رسمی دولت انگلستان، امتناع از اظهارنظر در مورد یک موضوع اطلاعاتی است.
طرح اولیه، با نام رمز «عملیات چکمه»، پس از نخستوزیری مصدق و ملیشدن شرکت نفت انگلیسی مسلط در ایران توسط امآی۶ تهیه شد. دولت هری ترومن هیچ ارتباطی با آن نداشت اما وینستون چرچیل توانست جانشین خود، دوایت آیزنهاور را متقاعد کند. در بهار۱۹۵۳، سیا برنامهریزی مشترک با امآی۶ را آغاز کرد و این عملیات به آژاکس تغییر نام داد.
در هفتادمین سالگرد این کودتا دیوید اوئن که از سال۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ وزیر امور خارجه (انگلستان) بود، بهگاردین گفت: «دلایل خوبی برای اذعان بهنقش انگلستان همراه با آمریکا در سال۱۹۵۳در سرنگونی تحولات دموکراتیک وجود دارد. با اعتراف به اینکه اشتباه کردیم و به گامهایی که به سوی ایران دموکراتیک در حال توسعه بود آسیب زدیم، اکنون اصلاح امور را کمی محتملتر میکنیم».
در دوران تصدی لرد اوئن در وزارت خارجه، رژیم شاه بیمار در انقلاب اسلامی سقوط کرد، که بسیاری از مورخان آن را پیآمد تأخیری مرگ دموکراسی ایران در اوت ۱۹۵۳ میدانند.
اوئن گفت:
«من برای شاه روشن کردم که شکل حکومت او باید راه را برای اصلاحات دموکراتیک باز کند، اما ای کاش از بیماری جدی او اطلاع داشتم و میتوانستم او را خیلی زودتر در سال۱۹۷۸ تحت فشار قرار دهم تا برای معالجه در سوئیس بماند و اجازه دهد حکومت دموکراتیکتری در ایران پدید آید».
ریچارد نورتون تیلور، نویسنده کتاب «وضعیت مخفیکاری»، کتابی درباره اطلاعات و رسانههای بریتانیا، میگوید:
«این غمانگیز، پوچ و در واقع غیرسازنده است که دولت بریتانیا همچنان در پشت شعار قدیمی خود پنهان شود.
"نه تأیید و نه رد" و هنوز هم از اعتراف به نقش اصلیام آی ۶ در سرنگونی مصدق امتناع میورزد، در حالی که سالهاست موارد زیادی از جمله اسناد رسمی سیا در مورد آن فاش شده است.
مقاله دوم گاردین تحت عنوان «چیزی که از کتابهای تاریخ حذف شده: جاسوس انگلیسی به نام نورمن داربی شایر که کودتای ایران را طراحی کرد»
۷۰سال پیش، وقتی که بهنظر میرسید یک کودتای آمریکا-انگلستان برای برکناری نخستوزیر منتخب شکست خورده باشد، سرنوشت ایران در وضعیت خطیری قرار داشت. اطلاعات مرکزی آمریکا آماده بود تا این عملیات را متوقف کند، اما یک افسر اطلاعاتی ۲۸ساله انگلیسی که وقایع را از یک پایگاه مخفی در قبرس زیر نظر داشت، بر حفظ (آن عملیات) اصرار کرد.
کودتا در نهایت موفق شد؛ محمد مصدق رهبر ایران که به دلیل ملیکردن میدان نفتی تحت کنترل انگلستان در ایران محبوب بود، بازداشت شد و شاه به تهران بازگشت و تقویت شد.
منافع انگلستان در کوتاه مدت احیا شد، اما شاه به یک دیکتاتور منفور تبدیل شد و راه را برای برای انقلاب ۱۹۷۹ و وضعیت خصومت بین ایران و غرب هموار کرد که تا همین امروز ادامه دارد.
به رغم گستردگی وقایعی که او در قطار ترتیب داد، اطلاعات کمی در مورد داربیشایر، که کودتا را برنامهریزی کرد و در موفقیت آن نقش داشت، شناخته شد. او بهرغم سن کمش توسط ام آی ۶ مسئول این عملیات شده بود، زیرا به زبان فارسی مسلط بود و پیش از این نزدیک به یک دهه را در ایران سپری کرده بود. داربیشایر از مجموعهیی از کلبههای خارج از نیکوزیا که به «مزرعه گلمیخ» معروف است، عوامل خود را جمع کرد تا اعتراضات را در خیابان به راه بیندازد. این امر نهایتاً از مصدق به سمت شاه حرکت کرد.
در لندن، کودتا بهعنوان یک پیروزی تلقی شد که کنترل نسبی بر میادین نفتی ایران را بازگرداند، و پیامی را ارسال کرد که انگلستاانِ پس از امپراتوری همچنان میتواند در سراسر جهان نفوذ داشته باشد.
«نورمن داربیشایر نقشه کودتا را نوشت و نقش اصلی را در هدایت عملیات سرنگونی مصدق و سرنگونی مجدد شاه برعهده گرفت. تقی امیرانی، کارگردان مستند کودتای ۵۳ که درباره این ماجرا بود، گفت. زمانی که سیا پس از شکست اولیه کودتا در ۱۵اوت آماده کنار گذاشتن کودتا شد، داربیشایر به ابتکار خود اوباش را فراخواند و جریان را به نفع بریتانیا تغییر داد.
در آن زمان برای افسران ارشد MI۶ داشتن پیشینه در مدارس دولتی بریتانیا و آکسبریج معمول بود. داربیشایر پسر سبزیفروشی از ویگان بود که پس از شروع جنگ به ارتش پیوست و توسط اداره عملیات ویژه (SOE)، پیشرو SAS، استخدام شد. او در اسکاتلند آموزش دید و در سال۱۹۴۳ برایدور نگهداشتن آلمانیها از میادین نفتی و خطوط تدارکاتی که به جبهه شرقی باز بود به ایران فرستاده شد که هم توسط انگلیس و هم شوروی اشغال شده بود.
داربیشایر در سه سال و نیم اول حضورش در تهران بهعنوان سرباز شروع به ایجاد شبکهیی از تماسها و تسلط خود به زبان کرد.
او بعداً گفت که "در محافل فارسی بهگونهیی حرکت کرد که سایر اعضای سفارت انجام ندادند."
او در مصاحبهیی که در سال۱۹۸۵ برای یک سریال تلویزیونی در گرانادا به نام پایان امپراتوری ضبط شد، گفت: «آنچه در یک مهمانی برای یک سفیر به زبان انگلیسی مؤدبانه گفته میشود، بسیار متفاوت از آن چیزی است که در مورد گروهی از جوانان ظاهر میشود». سازندگان برنامه گفتند که این برنامه غیرقابل ضبط بوده است و ویرایش آن تحت فشار دولت را تکذیب کردند. بریتانیا هنوز بهطور رسمی نقش خود را در کودتا اعتراف نکرده است.
گاردین در بخش دیگری از این مقاله، میافزاید: «پس از اینکه مصدق در سال۱۹۵۱ بهنخستوزیری رسید و شرکت نفت انگلیس و ایران را ملی کرد و سال بعد دیپلماتهای انگلیسی را اخراج کرد، دولت انگلیس تصمیم گرفت از شر او خلاص شود.
داربیشایر ویکی از دستیارانش موظف شدند تا طرحی را برای برکناری نخستوزیر با اسم رمز عملیات چکمه تنظیم کنند.
هنگامی که کودتا در ۱۵اوت آغاز شد، همه چیز به سرعت بهم ریخت. برخی از کودتاچیان در ارتش نتوانستند ظاهر شوند یا وانمود کردند که بیمارند. شاه وحشت کرد و با یک هواپیمای کوچک بهبغداد گریخت و واشنگتن اعلام کرد که آماده است این طرح را کنار بگذارد.
داربیشایر و رشیدیان (از مأموران او) حاضر بهتسلیم نشدند و در عوض اراذل و اوباش مزدبگیر را به خیابانهای تهران سرازیر کردند تا طرفداران مصدق و یارانش را درگیر کنند.
کودتا تبدیل به پسر طلایی داربیشایر MI۶ شد و یک دهه بعد، ستاره او هنوز در حال رشد بود. او به تهران بازگشته بود و بهعنوان صدای بریتانیا در گوش شاه عمل میکرد و زندگی خوشی را در خانه بزرگ شمال تهران سپری میکرد