اعترافهای وحشتآلود آخوند دژخیم مصطفی پورمحمدی عضو هیأت مرگ خمینی در قتلعام ۶۷
اعترافهای وحشتآلود آخوند دژخیم مصطفی پورمحمدی
عضو هیأت مرگ خمینی در قتلعام ۶۷
وزیر کشور احمدینژاد، وزیر دادگستری روحانی
جانشین فلاحیان در وزارت اطلاعات
و از سرکردگان خونآشام قضاییه جلادان
ما گروه مجاهدین را یک گروه انقلابی از جان گذشته و مقاوم در مقابل آن رژیم
میشناختیم که برای من خیلی جذاب بود و خیلی از طلبههای ما عضو آن شدند
گروهی که دستگیر شدند و زندان رفتند و حکم گرفتند
بعد از انقلاب که دیدیم اینها تبلیغات را در دانشگاه شروع کردند
مسعود رجوی در دانشگاه شریف کلاس میگذاشت
کلاسهای ایدئولوژیک چهار پنج هزار نفر شرکت میکردند
اصلاً دانشگاه مقر عملیات نظامی آنها شده بود
بهطوری که یک دانشکده مقر عملیاتی منافقین بود
که در آن نیرو که زیاد کلی اسلحههای مختلف اسلحه جمع کردند
یادم هست مسعود رجوی دی ۵۸ گفت کاری نکنید با گلوله با شما روبهرو شویم!
این مال سال۵۸ است یعنی تا ۶۰ خیلی کار داره
اینها حاضر نشدند به قانون اساسی رأی بدهند
وقتی مسعود رجوی کاندیدای ریاستجمهوری شد
امام فرمود خب هر کسی که به قانون اساسی قبول نداره
در چه مدلی میخواهد رئیسجمهور شود؟
که صلاحیتش را از رئیس جمهوری انداختند
در فاز عملیات نظامی با منافقین درگیر شدیم
یعنی ۳۰خرداد ۶۰ اولین تظاهرات مسلحانه کشور
که منافقین دستور دادند انجام شود
پس از صدور قطعنامه راه میافتند به داخل ایران میآیند
که مثلاً تهران را بگیرند و کار را تمام کنند
اینها کادرهای ورزیده شده بودند توی زندان
کار تشکیلاتی خوب هم کرده بودند حالا دیگه مقاوم و قهرمان و اینها
طراحی و انسجام و آماده برای اینکه عملیات بیایند بکنند
که اول به جماران بیایند و امام را بکشند
و سپس مسئولان را پادگانها و صدا و سیما را بگیرند
اصلا نیروی اصلیشان نیروهای
توی زندان بودند
اینها سر موضع و واقعش این جور است یعنی جالب است
برخی که ارتباط داشتند و شناسایی شدند و میآمدند به جلسات محاکمه
بهشان میگفتیم شما اصلاً نمیخواهد نظام را قبول کنید
اصلاً نمیخواهد منافقین را محکوم کنید!
آیا در جنگ مسلحانهای که اینها شروع کردند
و آمدند تا نزدیک کرمانشاه شما آماده همکاری نظامی با اینها بودید یا نه؟
خب ما دیدیم اصلاً توی شبکه ارتباطی و آماده برای عملیات
بعد هم سریع میگفتند اول شما را میکشیم
اول حزباللهیها ، سپاهیها ، بسیجیها، امام، دیگران
خب حکمشان که روشن است
دژخیم پورمحمدی عضو هیأت مرگ خمینی در جریان قتلعام ۶۷ – ۲۵بهمن ۱۴۰۱
پورمحمدی: بحث منافقین از سال۵۴ بروز کرد وقتی که تغییر ایدئولوژیک دادند. اینجا یک گروه اعلام مارکسیست شدن میکند و این چیز خیلی فوقالعادهای است که یک گروه، تغییر دین و ایدئولوژی میدهد. این شوک بزرگی به همه ما بود. ما گروه مجاهدین را تا پیش از این یک گروه اسلامی انقلابی جان نثار از جان گذشته مقاوم در مقابل آن رژیم میشناختیم که برای من خیلی جذاب بود و خیلی از طلبههای ما عضو آن شدند؛ دستگیر شدند و زندان رفتند و حکم گرفتند. خب حالا مواجه بشیم با گروهی که تغییر ایدئولوژی بدن آنان شوک بزرگی به همه ما وارد شد. چه اونهایی که تو زندان بودن چه ما که بیرون بودیم از همان موقع حساسیتهایی ایجاد شد که آیا اینها قابل اعتماد هستند یا خیر؟ بعد چند تا از دوستان ما رفتند زندان و حتی متأسفانه دو سه نفر هم مارکسیست شدند که طلبه هم بودند.
این حس شدید پیدا شد که داستان خیلی جدیتر از چیزی است که ما تصور میکنیم و اتفاق بزرگی در حال وقوع است و حساسیتها از همان موقع جدی شد. تا انقلاب و بعد از انقلاب که دیدیم اینها تبلیغات را در دانشگاه شروع کردند. یعنی از فروردین. روزنامه مجاهد هم از اردیبهشت چاپ شد. از همان موقع بیانیهها و ارگان تبلیغاتیشان دیدیم زاویه دارد اینها علنی بود. شدیداً یارگیری میکردند. مسعود رجوی در دانشگاه شریف کلاس میگذاشت کلاسهای ایدئولوژیک چهار پنج هزار نفر شرکت میکردند. خیابانی و ابریشمچی و بقیه کادر مرکزیشان در دانشگاه تهران و علم و صنعت کلاس برگزار میکردند و چند هزار دانشجوها به کلاسهای آنها میرفتند و حسابی تاخت و تاز جدی داشتند در یارگیری. بعد از آن شروع کردند به اسلحه جمع کردن در دانشگاه و اصلاً دانشگاه مقر عملیات نظامی آنها شده بود. بهطوری که یک دانشکده مقر عملیاتی منافقین بود که در آن نیرو که زیاد کلی اسلحه اسلحههای مختلف از پادگانهای مختلف اسلحه جمع کردن. که امام بهخاطر این قصه حالا نه تنها منافقین گروههای دیگه و خیلی از افراد مختلف که اسلحهها را از پادگانها بردند اول انقلاب تقریباً توی فروردین آخر فروردین اول اردیبهشت ۵۸ دستور دادند همه اسلحهها به پادگانها برگردد. منافقین مقاومت کردن و گروههای چپ مقاومت کردند و اینجا یواش یواش حساسیتها به اوج رسید یک گروهی که زاویه دارد و داره تهدید میکند که یادم هست مسعود رجوی دی ۵۸ گفت که کاری نکنید با گلوله با شما روبهرو شویم! این مال سال۵۸ است یعنی تا ۶۰ خیلی کار داره....
مجری: ۶۰ نشده که همه چیز مسلحانه...
پورمحمدی: آره این از همان موقع و این لشگرکشی و این حرکت ها بعد هم به قانون اساسی رأی ندادند بحث قانون اساسی خیلی بحث مهمی بود. یعنی مهمترین موضوع ما در ابتدای انقلاب برای که ببینیم چه کسی همراه انقلاب هست و چه کسی نیست بحث قانون اساسی بود و اینها حاضر نشدند به قانون اساسی رأی بدهند که وقتی مسعود رجوی کاندیدای ریاستجمهوری شد امام فرمود خب هر کسی که به قانون اساسی قبول نداره در چه مدلی میخواهد رئیسجمهور شود؟ خب رئیس جمهور برای این قانون طبق این قانون اساسی میخواهد بشه باید این قانون اساسی را اجرا بکند شما که رأی ندادید کجا میخواهید بیایید مثلا رئیس جمهور بشوید که صلاحیتش را از رئیس جمهوری انداختند...
بعضیها به ما میگویند شما تندروی کردید که منافقین علیه شما اسلحه کشیدند! بعضیها شنیدم توی گزارشها شما آنها را اعدام کردید؛ اصلاً این اعدامها برای بعد از ۳۰خرداد است. ما اعدام نداریم اصلاً حتی سعادتی که جاسوس بود، حتی اعدام او که یک جاسوس مسلم بود، کلی طول کشید و تحمل شد و بعد دیدیم که در پشتیبانی عملیاتی علیه نظام دخیل است و داره پشتیبانی میکند و کمک میکند. اصلا کی زود شروع کرد؟ کی اصلاً اعدام کرد؟ کی زندان انداخت؟
خود مسعود رجوی که این همه علیه نظام حرف زد و تهدید کرد و اسلحه جمعآوری کرد و تمام کشور را دفتر زده بودند و یارگیری کردند؛ چه کسی به آنها کار داشت؟ کی دستگیرشان کرد؟تا چه برسه به اینکه اعدام کسی بکند من دیدم برخی گزارشها اینطرف و آنطرف آمده میگویند که چون شما اینها را اعدام کردید و خشونت به خرج دادید، اینها به جنگ مسلحانه رو آوردند! کجای تاریخ این را میگوید! کی این کار را کرده؟
رنجبران: و آنها به نوعی مسیر را ادامه دادند که دیگه شما فرمودید حتی دیماه هم خود رجوی تهدید کرد
یعنی تو قانون اساسی شرکت نکردن بعد که صلاحیتش برای ریاستجمهوری رد شد، دیگه گفت که کاری نکنید گلوله در مقابل گلوله قرار بگیرد و با هم بجنگیم و تهدیدها از همان زمان شروع شد و بعد از آن، ۵۹ خیلی شدید شد.
ولی خب هدفشان بود که بیایند قدرت را بگیرند این از اول دنبال این بودند که حق خودشان را حق خودشان میدانند ملت فکر میکنند غصب قدرت ما ها کردیم چون حق اونها بوده که حکومت داشته باشند بعد هم افتادند دنبال خط و ربط هایشان
خمینی: من باید بسیار متأسف باشم از اینکه غیب نمیدانم نمیدانستم در چنته اینها چی هست من وضعیت این را میپذیرفتم بهشان هم محبت میکردم لاکن نمیدانستم که اینها بر ضد قرآن هم قیام میکنند من نمیدانستم که اینها ائتلاف پیدا میکنند مرکز ائتلاف شان یک جاست و ائتلاف میکنند با منافقین که شناختشان را اشخاصی که مطالعه کردند میدانند چی هست
خامنهای در مجلس اول: مطلبی به خط و امضا رجوی در دست است بله که حاکی از همکاری آنان با آقای بنی صدر در رابطه با انتخابات مجلس شورای اسلامی و نقض طرح دو مرحلهای بودن و بعضی مطالب دیگر هست
خمینی: ائتلاف کردند با این جبههها که ماسک را از روی صورتشان برداشتند و بهطور صریح مردم را دعوت کردند به اینکهای مسلمانها بیایید و حکم قرآن را حکم غیرانسانی قرآن را
خامنهای: دیروز حادثه همین بود که گفتم این گروهکها در همین فضای مقدس دو کار انجام دادند اول اینکه یک غوغای مصنوعی به راه انداختند یعنی اینکه کسانی میخواهند جلسه را خراب کنند و سپس کسانی را که از پیش نشان کرده بودند که باید مورد انتقام قرار بگیرند زیر باران شتم و ضرب و جرح قرار دادند
رنجبران: داستان فاز نظامیاش حالا خودشان اعلام کردند ولی حالا برای خود شما کم کم به سمت وزارت اطلاعات رفتید و همزمان دادستان هم بودید؟
پورمحمدی: خیر. من اوایل سال۶۶ وارد وزارت اطلاعات شدم و این دوره فقط دوره دادستانی من در شهرها و استانهای مختلف است. در دو سال آخر تقریباً عمر شریف حضرت امام (ره) من وارد وزارت اطلاعات شدم.
رنجبران: آن موقع هم که دادستان بودید، در واقع شما باید رسیدگی میکردید به پرونده منافقین. آنجا اولین مواجه شما با فاز مسلحانه و جنایاتی که بود کدام نقطه و چه تاریخی بود؟
پورمحمدی: من در مسجد سلیمان و خوزستان؛ یک موضوع در سیل خوزستان داشتیم که یک دفعه هم گروههای مارکسیستی و منافقین آمدند بهعنوان کمک به سیلزدگان، هلال احمر و مردم کمک میکردند اینها دو تا تکهاش را برمیداشتند یک روستایی و اونجا شناسایی و پوسترهای تبلیغاتیشان و عکس رجوی و پیام های رجوی و بیانیه سازمان و اینها پخش میکردند اینها مال کی است؟ این مال دیماه ۱۳۵۸ است دیماه و اوایل بهمنماه ۱۳۵۸ در خوزستان این یک برخورد من با اینها بود و قبل از فاز مسلحانه است.
در فاز عملیات نظامی با منافقین درگیر شدیم. یعنی ۳۰خرداد ۶۰ اولین تظاهرات مسلحانه کشور که منافقین دستور دادند انجام شود، ما هم در بندرعباس تظاهرات مسلحانه داشتیم. چند ماشین آتش زدن و مقر پلیس و سپاه حمله کردن که ما همان شب ۳۱خرداد ۱۳۶۰ در بندرعباس دستگیری داشتیم. اینجا دیگر وارد فاز برخورد جدیتر با منافقین شد و دستگیریها در تظاهرات مسلحانه بود و مباحث بعدی بعد از آن اقدام منافقین به ترور در بندرعباس. ما تا تیرماه گروههای چپ را سرکوب کردیم و عناصر اصلی دستگیر شدند تعدادیشان که باقیمانده فرار کردند گروه اشرف دهقان بود و بعد از آن، دیگر هر چی بود عملیات منافقین بود.
اتمام حجت شده بود. بعد از آن دیگر در جنگ مسلحانه، کف خیابان درگیری بود کشتار بود بعد هم مسجد و ماشین و اتوبوس آتش زدند و حزب الهیها را ترور کردند. با زنان چادری و ریشوها برخورد کردند و این یک محاربه آشکار و رو در رو با نظام بود.
ما الآن در مرکز اسناد داریم بررسی میکنیم. با تمام وزرای آموزش و پرورش، با هفت هشت تای آنها مصاحبه کردیم؛ دو سه نفر دیگر مانده است. ما دائم به آنها انتقاد میکنیم که چه کار دارید میکنید؟ این چه نظام آموزشی است؟ بعد این جمله آقای سفیر را دیدیم که گفته نظام آموزش و پرورش ایران محیرالعقول است
اگر نظام آموزشی ناتوان است پس چگونه این همه نخبه تربیت کرده است؟
او میفهمد. نظام و جامعهیی که اینقدر قابلیت دارد که چنین نسلی را تربیت کند، نظام بزرگی است. عین این حرف را اردشیر زاهدی زده است که دو سه ما پیش هم مرد. در مصاحبه با بی.بی.سی این را گفت که «من به آینده ایران بسیار خوشبینم. کشوری که اینقدر جوان تحصیل کرده دارد که از کشورشان آنقدر دفاع میکنند» و گفت: «من افتخار میکنم به قاسم سلیمانی». حالا این اردشیر زاهدی کیست؟ ایشان داماد شاه، وزیر خارجه شاه و همچنین سفیر شاه در انگلستان و آخرین سفیر او در آمریکا است. چند تا از دوستان ما که رفته بودند برای مصاحبه با ایشان، بعد از مصاحبه با بیبیسی؛ به او گفتند نمیخواهی به ایران بیایی؟ بعد میگوید اموال من مصادره شده؛ نوش جانشان و حلالشان؛ از شیر مادر حلالتر؛ اینها را که دیگر ما نمیگوییم.
مجری: با دوستان امنیتی شما؟
پورمحمدی: بله رفته بودند باهاش تماس داشتند
رنجبران: دستگاههای امنیتی ما در این ۳ ـ ۴ماه اخیر که این اتفاقات افتاده، به نظر شما چگونه عمل کردند؟
پورمحمدی: من یک جلسهیی بود و گفتم و باز هم گفتن آن بد نیست. یک بخشی از آن را آقا فرمودند و یک تکملهای هم من دارم. در آنجا گفتم من به حریف باریکلا میگویم یک احسنتی دارد یعنی فوقالعاده خوب عمل کرد در حرفه و عملیات اطلاعاتی. عملیات شورش، اغتشاش
ما که حالا یک خرده میفهمیم کار را فوقالعاده هست بعد که عقیم ماند و خنثی شد، میفهمم که آنها هم میگویند باریکلا و احسنت؛ رقیب ما توانمند بود که خنثی کرد و این طرفین یکدیگر را میفهمند و درک میکنند.
خمینی: در سوره دوم سوره منافقین را ذکر میکند کیفیت منافقین را ه اینها پیش تو اظهار دیانت میکنند اظهار اسلام میکنند لاکن دروغ میگویند اینها مسلم نیستند اینها منافق هستند و منافقین را هم به بدترین وجه ذکر می فرماید که مردم اونها را بشناسند
خامنهای: لعنت خدا بر این دهانهای دروغگو بر این دلهای سیاه و شقی اونجور عمل میکنند اونجور حرف میزنند درباره حقوقبشر درباره حقوق زن درباره مسایل گوناگون انسانی حرف شان این است عمل شان اون است یعنی منافق کامل منافق کامل و منافق کافر است کافر دشمن خداست عدوالله است اینها هم کافر هستند هم منافق هستند هم دشمن خدا هستند
خمینی: اونهایی که اظهار اسلام میکنند و مسلمین را به آتش میکشند اونهایی که اظهار اسلام میکنند و مردم را به زحمت می اندازند مردم را به مضیقه میاندازند اونهایی که اظهار اسلام میکنند و بیمارستان را آتش میزنند و مجروحها را سر میبرند اینها را بشناسید اینها مسلم نیستند اینها منافق هستند اینها اظهار اسلام امروز میکنند برای اغفال شما اغفال نشوید توجه بکنید که اینها چه مردمی هستند.
احمد خمینی: من با قدرت ملت دلاور مقابل ضدانقلاب که تصمیم گرفته است بعضی افراد را بهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند خواهم ایستاد
رنجبران: آقای پورمحمدی، درباره منافقین و چگونگی مدیریت امام و صحنههایی که بالاخره خود شما درک کردید و تلاش داشتید، مقدار بیشتری حرف بزنیم. یک ذره در موردش بگویید
پورمحمدی: واقعاً منافقین خیلی موجودات پلیدی هستند و کمتر صحنههای این تیپی در تاریخ با این حجم از جنایت و خباثت پیدا میشود
صدام قطعنامه را به هر دلیلی پذیرفت و ما پذیرفتیم؛ پس از صدور قطعنامه راه میافتند به داخل ایران میآیند که مثلاً تهران را بگیرند و کار را تمام کنند. مالیخولیا دارند دیگر و تمام کنند کار را دیگه تصمیم شان این بود جماعت این تیپی
حالا عدهیی هم در زندان به اینها خط میدهند و قول همکاری میدهند. اینها قرار بود وقتی میآیند، با کارهایی که داشتند اینا اول بیایند چون اینها کادرهای ورزیده شده بودند توی زندان کار تشکیلاتی خوب هم کرده بودند حالا دیگه مقاوم و قهرمان و اینها.
رنجبران: با درون زندان ارتباط گرفته بودند؟
پورمحمدی: اون که مفصل ارتباط زیاد داشتند اینکه کار طراحی و انسجام و آماده برای اینکه عملیات بیایند بکنند که اول به جماران بیایند و امام را بکشند و تمام مسئولان را پادگانها و صدا و سیما را بگیرند. یک تعداد زیادی از توی زندانها میخواستند نیرو خودشان و خانوادهها و سمپات هایشان در داخل کشور یعنی به اینها اصلاً نیروی اصلیشان نیروهایی که توی زندان بودند
رنجبران: روی اینها حساب کرده بودند
پورمحمدی: بودند دیگه اینها سر موضع و واقعش این جور است یعنی جالب است که توی این جلسات که تشکیل میشد البته من اصلاً حوزه بنده این نبود؛ حوزه من خارجی و ضدجاسوسی بود و در مسائل امنیتی دخالتی نداشتم. مرحوم آقای ریشهری به من اینجور فرمودند گفتش که احتمال دارد دوستان ما بروند یک مقدار تندروی کنند؛ تو قاضی هستی و دادستان بودی؛ تو را میخواهیم برای اینکه یک مقدار مراقبت بکنی تندروی نشود واقعاً اون چیزی که امام دستور داده عین اون اجرا بشه زیاده روی کسی نکند اصلاً حضور من بیشتر بهخاطر این بود که من اونچه که موازین هست و رعایت اصول هست و اینها طبق موازین شرعی و قانونی باشه و اینها
تا اینجا صحبت شد که برخی که ارتباط داشتند و شناسایی شدند و میآمدند به جلسات محاکمه، بهشان میگفتیم شما اصلاً نمیخواهد نظام را قبول کنید اصلاً نمیخواهد منافقین را محکوم کنید! آیا در جنگ مسلحانهای که اینها شروع کردند و آمدند تا نزدیک کرمانشاه شما آماده همکاری نظامی با اینها بودید یا نه؟ دلتان هم نمیخواهیم بفهمیم چی هست آری یا خیر. این دیگه خیلی روشن خب اگر کسی به شما بگوید بله من هستم؛ تا آخرین لحظه هم میخواهم بجنگم؛ سابقه هم دارد تازه اعدامی هم بوده یک خرده گفتند تخفیف بهش بدهیم یا خیلیهایشان تعلیقی بودند یعنی تعلیقی اینجور هست یک حکم سنگین داشتند اعدام و اینها که اگر رفتار خوب داشته باشند، حکم اعدامشان برداشته بشه خب ما دیدیم اصلاً توی شبکه ارتباطی و آماده برای عملیات. بعد هم سریع میگفتند اول شما را میکشیم اول حزباللهیها سپاهیها بسیجیها امام دیگران خب حکم شان که روشن است .
رنجبران: یعنی میگفتند ما آمادهایم!
پورمحمدی: از این جهت خیلی سعی شد با مدارای حقوقی عمل بشود بهخاطر دماء هست و احتیاط باید در خون رعایت شود. حالا ببینید خبیثترین گروهی که تا الآن علیه ملت کار میکنند
و بدترینش را شما اگر توی هر حادثه علیه نظام منافقین دخیل هستند. جنگ هستهیی را چه کسی به راه انداخت؟ اینها جاسوسیهایی کردند و دروغهایی روی آن ساختند! انفجارهای بزرگ که اتفاق افتاد، چه کسی خبر آن را لو داد و نسبت به سیاستهای جمهوری اسلامی این طرف و آن طرف برو آقا اینها میخواهند چه کار نند اینها میخواهند چه کار کنند اینها معرکهگردان تمام دنیا شدند علیه جمهوری اسلامی و اینهم سابقهشان دیگه
رنجبران: خیلی ممنون حاج آقا؛ خیلی لطف کردید. انشاالله که روح امام از همه ما راضی باشد و همه ما بتوانیم به درستی خدمت کنیم و شما هم همواره موفق باشید.
(سایت حکومتی جماران ۲۵بهمن)