آیا میدانید در حاکمیت ولایتفقیه یک مادر سرپرست خانواده روزش را چگونه میگذراند؟
صبح ساعت ۷باید پشت چرخ خیاطی در کارگاهی باشد که در آن کار میکند
اما از ۷صبح تا کی؟ تا ۸شب یعنی ۱۳ساعت! یکساعت برای ناهار و استراحت میشود ۱۲ساعت کار مستمر روزانه!
البته این مادر خیلی خوشبخت است که در این روزگار بالاخره «کار»ی دارد و شاغل است!
او باید ماهانه ۳۰۰هزار تومان اجاره خانه بدهد
۶۰۰هزار تومان قسط بانک برای برای باز پرداخت رهن خانه
۵۰هزار تومان پول آب و برق و گاز و کرایه و غیره
۳۵۰هزار تومان اقساط صندوق قرضالحسنه
۴۰۰هزار تومان اقساط وام کالا
۳۰۰هزار تومان اقساط وام ازدواج و جهیزیه دخترش
۲۰۰هزار تومان قسط ماهانه مواد خوراکی ضروری
این میشود ماهی دو میلیون و دویست هزار تومان!
او البته کارگر خوشبختی است که میتواند اینهمه وام بگیرد
او البته آدم خوشبختی است که میتواند ماهانه یک میلیون و پانصدهزار تومان دستمزد از صاحبکارگاه بگیرد
و خوشبختتر آن که مجبور نیست هراز چندگاهی برای دریافت دستمزد معوقهاش برای تظاهرات و اعتصاب جلوی مجلس و دیگر نهادهای حکومتی برود.
و بهعلت اینهمه خوشبختی است که هیچکس از او نمیپرسد هفتصد هزار تومان کسری مخارجش را چگونه باید تأمین کند؟
او و خانوادهاش نباید مریض شوند
نباید دچار سانحه و حادثه غیرمترقبه شوند
نباید به مهمانی بروند یا مهمان دعوت کنند
هیچیک از وسایل زندگیشان نباید تعمیری شود
نان و آب و برق و گاز و کرایه و لوازمالتحریر بچهها نباید مستمراًً گران شوند، که البته میشوند!
مدرسه دولتی نباید کمکهزینه و شهریه بچهها را بالا ببرد که میبرد!
و سرانجام اگر صاحبخانه اجاره را اضافه نکند که میکند!
او و خانوادهاش میتوانند ماهی هفتصدهزار تومان بدهکار شده و هر دوماه، به اندازه یک ماه دستمزد ماهانهاش در قرض و قوله فرو برود!
و خلاصه در بهترین حالت، این خانواده در طول یک سال به اندازه شش ماه دستمزد ثابتش بدهکار شده و از هستی ساقط شود!
برای بررسی درستی عدد و رقمها به روزنامه حکومتی رسالت ۵مرداد ۹۸نگاه کنید.
اما در کنار تمامی این واقعیتها، آیا میدانید واقعیت بزرگتر چیست؟
آیا میدانید ۱۴میلیون کارگر ایرانی در بهترین حالت چنین وضعیتی دارند؟!
آنان که بیکار هستند، آنها که اخراج شدهاند، آنها که بازداشت و زندانی هستند، آنها که بهعلت شرکت در یک اعتصاب ساده فراری هستند و امثال آنها که دیگر هیچ!
راستی!
آیا خامنهای و روحانی هم اینطوری زندگی میکنند؟
آیا پاسداران جنایتکار و آدمکش آنها هم اینطوری زندگی میکنند؟
و نکته آخر!
با نگاهی به این واقعیتها روشن میشود مردم و کانونهای شورشیشان تا کجا حق دارند و باید که بر این وضعیت شورش کنند و ریش و ریشهٔ این حکومت پلید را بسوزانند!