اختلاف، دعوا، جنگ گرگها. اینها واژههایی هستند که گوشهیی از رفتار باندهای حکومتی با یکدیگر را تصویر میکنند. از نمایش انتخابات مجلس ارتجاع در اسفند ۹۸ یک جراحی در نظام ولایت فقیه آغاز شد، باند موسوم به اصلاحطلب در خفتی بیسابقه به آن نمایش انتخابات تن داد، خامنهای مجلسی از باند خودش تشکیل داد، در نمایش انتخابات ریاستجمهوری هم، حتی معاون اول کنونی رئیسجمهور نظامش را رد صلاحیت کرد، به لاریجانی هم رحم نکرد.
سؤال این است که الآن باند موسوم به اصلاحطلب چه حال و روزی دارند؟ کانال حکومتی چندثانیه از باند مغلوب شرایط و اوضاع باندشان را اینگونه توصیف کرده است:
«کارد به استخوان رسیده، تحقیرمان کردهاند، محدودمان کردهاند، آرمان و عمر و جوانیمان را بر باد دادهاند، امیدمان را کشتهاند، مردم میخواهند رها شوند».
اما پرسش اصلی این است: چرا این باند که داعیهٔ اصلاحطلبی دارد چنین خفتی را بهجان میخرد؟ چرا دست به اعتراض نمیزنند؟ برای پاسخ به این پرسش تنها کافی است نگاهی کوتاه به سوابق این باند و مهرههایش بیاندازیم.
آخوند محمد خاتمی، وزیر ارشاد خمینی بود، کسی که دانشآموزان را راهی میدانهای مین میکرد. آخوند روحانی، رئیس شورای امنیت رژیم و امنیتیترین رئیسجمهور رژیم بوده است. أغلب قریب به اتفاق مهرههای این باند یا پاسدار بودهاند یا آخوندهای حکومتی و خلاصه بود و نبودشان به حفظ همین نظام بستگی دارد. تنها تفاوت باندهای حکومتی در شیوهٔ آنها برای حفظ همین رژیم است.