عنوانهای صفحات اول روزنامههای حکومتی در روز شنبه 16 اردیبهشت مربوط به صفبندی دو باند در جریان جنگ انتخابات است. هر باند خود را برنده سیرک مناظره خوانده و به دیگری حمله کرده است:
آرمان: ناطق نوری: روحانی را اصلح دانسته و میدانم
آرمان: مناظرهیی که مردم را برای انتخاب یکی از ۲راه آماده کرد؛ کدام یک؟ مدل کره شمالی یا ایران سربلند ـ تنش یا صلح-شعار یا تخصص- محدودیت یا آزادی- روحانی: مردم فریبی را کنار گذاشته و واقعیات را بگویید- جهانگیری: جایگاه ریاستجمهوری محل کارآموزی نیست
آرمان: سه وزارتخانه بیانیه دادند:سخنان رقبای روحانی باز هم تکذیب شد
آفتاب یزد: شلیک روحانی به وعدههای پوچ
آفتاب یزد: رونمایی از مدیریت جهادی: نمایشگاه میلیاردی تهران را آب برد
ابرار: نایب رئیس مجلس: احمدینژاد به شعور مردم توهین کرد
بهار: یکی از مسولان ستاد انتخاباتی رئیسی درخواست کرد: ظریف را محاکمه کنید!
بهار: جریان چند پارهیی به نام اصولگرایان – جمع پریشان – ناطق نوری:تقسیم مردم به 4 و 96آب به آسیاب دشمن میریزد
جوان: قالیباف: همه اموالمان را هفته آینده اعلام میکنیم تا معلوم شود چکارهایم – جهانگیری: دختر مظلوم وزیر دولت کار شرافتمندانه واردات لباس انجام داده است- رئیسی: آقای روحانی! اگر هنوز تحریم نیستیم پول نفت را بیاورید داخل- میرسلیم: آقای روحانی چرا وزرا در دولت شما کاسبی میکنند؟!
شهروند: برنامه نامزدها برای پیشرفت ایران؛ هیچ!
کاروکارگر: اذعان نامزدهای اصولگرا به تأیید سند توافق هسته یی- روحانی: اگر برجام را قبول دارید چرا در تهران بیلبورد زده و به مذاکرهکنندگان فحاشی کردید – قالیباف:برجام حتماً یک سندی است که مورد احترام همه دولتها خواهد بود- میرسلیم: برجام ندای مظلومیت ما را به گوش جهانیان رساند. رئیسی: برجام یک سند ملی است که همه باید به آن احترام بگذارند – جهانگیری: ریاستجمهوری محل کارآموزی سیاستمداران ناکارآمد نیست.
مردمسالاری: جهانگیری:مردم؛ انتخاب بین بد و بدتر نیست انتخاب بین راه و بیراهه است
مردمسالاری: نگاهی به نامستند پوپولیستی و لبریز از تناقضات ابراهیم رئیسی، کنسرت مردم تشت رسوایی پوپولیسم و بام بلند سیاست
وقایع اتفاقیه: مناظره دوم نامزدهای ریاست جمهوری، به صحنه تقابل دو روش تبدیل شد- دولت شعار نداد، دفاع کرد
وطن امروز: شکست دولت کاسبان
روزنامههای باند حسن روحانی به جهانگیری هشدار دادهاند «قواعد بازی را رعایت کنند» و به نفع روحانی باید کنار بکشد:
آرمان:سرمقاله: مناظره دوم و موقعیت روحانی
اسحاق جهانگیری و هاشمیطبا تا این لحظه موفق عمل کردند، اما دو کاندیدای مذکور قبل از اینکه زمان از دست برود باید قواعد بازی را رعایت کنند و به نفع روحانی کنار بروند...
شرق: نامزدهای اصولگرا، رئیسی، قالیباف و میرسلیم، هر چقدر تلاش کردند خود را مستقل نشان بدهند، نشد و در دومین مناظره دست اتحادشان رو شد و نشان دادند که این همه مجادله بین آنان با اصلاحطلبان نه بیمعنی است و نه صرفاً از سر جاهطلبی؛ پیروزی برای آنان در این انتخابات آنقدر جدی است که ترجیح میدهند اگر قرار است شکستی را متحمل شوند، شکستی از سوی اسحاق جهانگیری باشد. آنان میدانند اگر جهانگیری پیروز شود، به زانو درآوردن او کار چندان دشواری نیست؛ خاصه آنکه جهانگیری پیش از آنکه مقامی امنیتی- سیاسی باشد کارشناس و تئوریسین اقتصادی است. اصولگرایان از طریق رسانهها و نامزدهای خود طالب دو خواستهاند؛ تفرقه بین جهانگیری و روحانی و در صورت شکست، شکستی به دست جهانگیری. پیروزی جهانگیری اگر چه پیروزی است، اما در بطن خود شکست نهفته دارد. اینکه دولت روحانی را ناکارآمد جلوه میدهد و زمینه را مساعد میکند تا در آینده مخالفان دیپلماسی، زیرآب پیوند دیپلوماسی با سیاست داخلی بزنند. اصولگرایان میدانند اگر جهانگیری پیروز شود، آنان بیش از آن که از شکست خود بگویند، جهانگیری را فرزند شکست خواهند نامید. فرزندانی که پیروزیشان ثمره شکست پدرانشان است، اعتمادبهنفس کمتری در گامبرداشتن دارند و ناگزیرند همواره دستبهعصا راه بروند.
روزنامههای باند روحانی به کاندیداهای باند علی خامنهای حمله کردهاند:
آرمان: سایت تبلیغاتی کارانه قالیباف تأسیس شد
روز قبل از دومین مناظره؛ سایت تبلیغاتی کارانه قالیباف تأسیس شد
منبع تأمین کارانه 250هزار تومانی کجاست؟ آشنا: چه کسی مسئول سوءاستفاده احتمالی از این دادههاست؟
اعتماد: ماهیت رأی مبتنی بر وعدههای موهوم
برای اقدام یکی از نامزدهای انتخابات در راهاندازی یک سایت برای ثبتنام بیکاران چه نامی میتوان نهاد؟
یکی از نامزدها مدعی شده که در صورت رئیسجمهور شدن ماهانه ٢٥٠ هزار تومان کارانه! به افراد بیکار میپردازد تا هنگامی که کار پیدا کنند! و به این منظور سایتی را طراحی خواهد کرد که همه افراد بتوانند مشخصات خود را در آن بنویسند.
و فرض کنیم که وی رئیسجمهور شود. در این صورت اصولاً وی چه قدرت و اختیاری در پرداخت چنین پولی دارد؟ مگر از جیب خودش میخواهد بدهد؟ پرداخت هر گونه وجهی در دولت باید مبتنی بر قانون و مقررات باشد. مگر ممکن است که کسی چنین وعده واهی را به ملت بدهد؟ این کار مصداق مجرمانه نیز میتواند پیدا کند. طبق قانون اساسی و قوانین عادی هر گونه پرداخت و هزینهها باید مبتنی بر قانون مصوب مجلس باشد.
کسانی که بهمعنای آماری بیکار هستند حدود ٥/٣ میلیون نفر هستند، ولی این معنا با بیکار واقعی فرق دارد. در صورت جدی بودن پرداخت چنین وجهی حداقل تا ٢٠ میلیون نفر میتوانند ثبتنام کنند... فرض کنیم که مردم برای این وعدهها به کسی رأی دهند. گرچه این فرض ضعیف است، ولی غیرممکن نیست. حال پرسش این است که آیا شورای نگهبان چنین آرایی را سالم میداند؟ آیا اگر ثبتنامکنندگان وقتی که یک ریال هم گیرشان نیآمد و آمدند در خیابان اعتراض کردند، حق دارند یا خیر؟
شرق: سرنوشت کشور را به دست جمشید بسمالله نمیدهم!
کسانی که با تخریب سرزمین ایران برای جمعیت ٨.٧میلیونی تهران، با فروش آسمان شهر برای ١٣میلیون نفر خانهسازی میکنند، با ایجاد رد پای اکولوژیکی، سرزمین شکننده ایران را ویران میکنند. گرد و خاک کمترین دستاورد نگاه بتنگرایانه سازهایهاست. ریزمرگی که به گلوی مردم خوزستان میرود، نتیجه ویرانیهایی است که نگاه بتنگرایانه بعضی با نسخههای سدسازی و انتقال آب به ارمغان آورده است. همانهایی که آب پنج سد را در تهران مصرف و با سیاستهای خود شهرها را بزرگتر و بزرگتر میکنند، دلشان برای اشتغال جوانان نمیسوزد.
مهمترین سود این ساختوسازها شده است اشتغال تعدادی جوان در بنگاهها! نگرشی که نتیجهاش شده است کوهخواری، رودخانهخواری، تالابخواری، جنگلخواری، جزیرهخواری، دریاخواری، نفتخواری، معدنخواری، خاکخواری و آبخواری.
در روزنامههای هر دو باند حاکم وحشت از انفجار اجتماعی تحت عناوین مختلف به چشم میخورد:
شرق: دوقطبی خطرناک
آیا خودشان را با وجود سالها صدارت بر یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی –اجتماعی جزیی از چهار درصد میدانند یا ٩٦ درصد؟ اطرافیانشان را چطور؟ فهرست املاک بهاصطلاح نجومی را که نگاه میکردیم، به فرض صحت در فرایند واگذاری، همه از مناطق بالانشین شهر بودند که مسلماً جغرافیای زیستی ٩٦درصدیها نیست؛ پس چطور منادی فقرا و به نظر خود ٩٦درصدیها شدهاند؟
آسیبهای خطرناک دوقطبیکردن جامعه به «غنی زالوصفت چهاردرصدی» و «فقیر ٩٦درصدی» از حیث امنیت ملی و انسجام ملی و هراسافکنی در میان مردم در حوزه تمدنی ایران و شکاف ملی حادثشده از این گفتمان و درخواست نانوشته از مردم برای حقخواهی ٩٦درصدیها از چهاردرصدیها که بهشدت مخرب امنیت ملی ایران است و به بحران در کشور دامن خواهد زد...
جمهوری اسلامی: امام جمعه موقت تهران: انسجام و وحدت ملی در هر شرایطی باید حفظ شود.
در انتخابات که اشخاص مسایل و مباحث خود را مطرح میکنند، علاوه بر معنویتی که در جامعه باید حاکم باشد، باید وحدت سیاسی نیز مورد توجه باشد.
به این انسجام باید اهمیت دهیم؛
این انسجام سیاسی در هر شرایطی باید در استحکام کامل خود باشد؛ اگر اینچنین شد دشمن ملاحظه میکند؛ چشم دشمن بر این است که این وحدت و انسجام به هم بریزد و این خیمهای که عمودش ولایت فقیه است از آن نقطهای که حرکت میکند، به هم بریزد.
رسالت: آیتالله سید احمد خاتمی: دشمن در پی مهندسی انتخابات ریاستجمهوری است
حضور پای صندوق رأی واجب است، خداوند دستور به شما میدهد که به صحنه بیایید.
اولویت دوم پس از گرم شدن تنور انتخابات آن است که نان سوخته نشود، بریان شود و قابل خوردن باشد... کسی که در مناظرات خود نمیداند که این جا نظام اسلامی است، طوری حرف نزن که نظام زیر سؤال برود که در این صورت خودت زیر سؤال میروی، از حزب و گروه و باند خود دفاع میکند، مشخص است که این فرد در پی سر کار آوردن اعوان و انصار خود است، معلوم میشود این فرد رئیسجمهوری را لقمه چرب میداند.
حمله به روحانی مضمون ثابت روزنامههای باند رقیب است
کیهان: مناظره دوم نامزدها مشت دولت را باز کرد
مناظره دوم نامزدهای انتخاباتی بیش از مناظره نخست روشن کرد که دست دولت چقدر خالی است و استفاده از ترفندهای نخنمایی چون ترساندن مردم از خطری موهوم نیز چاره این دستهای خالی نخواهد بود.
دومین دور مناظرهها صحنهای دیگر از آشکار شدن خالی بودن کارنامه دولت یازدهم بود. جهانگیری که برای هر سؤال در زنگ حساب، انشایی مهیا کرده بود، به سرحالی دور اول مناظره نبود. بهطوری که عدهیی معتقدند از ستاد روحانی به او ابلاغ شده کم رنگتر ظاهر شود تا جا برای عرض اندام روحانی مهیاتر باشد.
کل حرفهای روحانی در خرج کردن از چند چهره موسیقی و سینما خلاصه میشد و ترساندن مردم از خطری موهوم که اگر ما نباشیم زندگیتان کن فیکون خواهد شد و راهی جز رأی دادن به ما ندارید!
وطن امروز: شکست دولت کاسبان
در دومین مناظره زنده تلویزیونی کاندیداهای دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری موضوع ویژهخواری و رفتار سودجویانه خانواده وزرای کابینه روحانی مطرح شد.
جهانگیری در واکنش به کشف محموله مشکوک پوشاک در ویلای وزیر آموزش و پرورش: مظلومیت دولت را ببینید! دختر وزیر بیکار بوده، کار شرافتمندانهای انتخاب کرده واردات داشته و کل ارزش لباسیکه وارد کرده، ۲۰۰ میلیونتومان بیشتر نبوده است!
قالیباف همانند مناظره اول از دولت حسن روحانی بهدلیل توجه به طبقه اشراف و ثروتمندان انتقاد و ماجرای اخیر کشف محمولههای پوشاک در منزل یک وزیر کابینه را مطرح کرد. ماجرا مربوط به کشف محمولههای پوشاک در منزل وزیر آموزشوپرورش در لواسان بود. بر اساس اظهارات سخنگوی قوهقضاییه، محمولههای مشکوک به قاچاق در منزل وزیر آموزشوپرورش در لواسان کشف شد. این محمولهها متعلق به دختر وزیر آموزشوپرورش بود.
جوان:طنز تلخ مناظره دوم این بود که سؤال مربوط به سادهزیستی اعضای کابینه به روحانی افتاد و او که کابینهاش به کابینه پیرمردهای میلیاردر معروف است نه تنها به آن جوابی نداد بلکه مانند بقیه پاسخهایش، حرف را برد به سمت دولت نهم و دهم. طنز تلخ دیگر هم متنخوانی جهانگیری بود.
برخی در شبکههای اجتماعی نوشتند پدیده این مناظره میرسلیم بود که دقیق و اصولی، ترفندهای حقوق شهروندی و کاسبکاری وزرای دولت را افشا کرد.
روزنامههای باند حسن روحانی در پاسخ به حملات رقیب آنان را با واژه «دایناسور» نواختهاند و هشدار دادهاند که منقرض خواهند شد:
صمت: مدیریت دایناسورها
شما چقدر دایناسور هستید؟؟!
فکر میکنم پاسخ اول اغلب ما به سؤال بالا این است ”هیچ ”یا ممکن است فردی بگوید ”خیلی کم ”اما واقعاً تابحال به این فکر کرده اید که ما چقدر دایناسور هستیم؟
ممکن است هر یک از ما بگوییم که شرایط فعلی خیلی هم خوب است اما باور کنید دایناسورها قبل از انقراض «باورشان» هم نمیشده است که قرار است منقرض شوند. پس سعی کنید این دایناسور درون را بشناسید.
درون همه ما (چه یک انسان باشیم چه یک سازمان و چه یک کشور) یک دایناسور وجود دارد. دایناسوری که باورش نمیشود دنیا عوض شده است و خودش نیز باید عوض شود. چه باید کرد؟ مهمترین تغییراتی که در بیرون شما در حال رخ دادن است را بشناسید و سپس از خودتان بپرسید مهمترین تغییری که باید انجام دهم چیست؟ کاهش دسترسی به آب، افزایش گرمای زمین، افزایش سرعت اینترنت، کاهش نیاز به تحرک فیزیکی، افزایش فروش الکترونیکی، افزایش تجارت فرامرزی، گردش آزاد کالا، سرمایه، ایده و نیروی انسانی فراتر از مرزها و… همه و همه بخشی از تغییراتی هستند که ما باید به آنها توجه کنیم و سپس دایناسور وجودمان را متقاعد کنیم که باید تغییر کنیم. وگرنه منقرض خواهیم شد.
در عنوانهای صفحات اول روزنامههای هر دو باند حاکم برای کارگران قربانی شده در جریان انفجار معدن ذغالسنگ تورت گوشههایی از عملکرد حکومت برملا شده است اما حرفی از سرنوشت خانوادههای بازمانده قربانیان به میان نیامده است:
آرمان: حادثه معدن یورت آزادشهر گلستان، بار دیگر این موضوع را مطرح کرده است که چرا چنین شرایطی برای کارگران وجود دارد؟ چرا قانون کار تاکنون نتوانسته درمانی برای دردهای کارگران باشد؟ و بسیار پرسشهای دیگر. جامعه کارگران ایران حداقل از دو معضل بزرگ همواره رنج برده است. رنج معیشت و بهدست آوردن تکه نانی حلال و دیگری رنج عدم برخورداری از استانداردهای کار.
شوراهای کارگری و خانه کارگر تاکنون نتوانستهاند چنان که باید و شاید دردی از دردهای جامعه کارگری درمان کنند. حادثه تلخ معدن یورت نشان داد که نبود ایمنی کار، عدم توجه به خواستههای کارگران، مشکل کمبود شدید امکانات ایمنی کار، نبود استانداردهای کارگری، ضعف یا خلأ بخشهای حمایتی، ضعف قوانین کارگری، عدم برخورداری همهجانبه از کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار در محیطهای کارگری، ضعف نظارتهای وزارت کار بر رعایت دقیق استانداردهای کار در محیطهای کارگری و معادن، ضعف آموزشهای مرتبط با کار، کوتاهی در رسیدگی به مشکلات و خواستههای کارگران و بسیاری موارد دیگر باعث پدیداری این شرایط شده است. در معدن یورت کمترین امکانات ایمنی کار وجود داشته است، آموزشهای لازم به کارگران در زمان حادثه داده نشده بود، بهرغم اینکه چنین معادنی به علت بافت آن و استخراج زغالسنگ همواره از گاز متان برخوردارند و هر آن بیم انفجار و مسمومیت وجود دارد. البته احداث تونل و تداوم آن نیازمند بهکارگیری فناوریهای نوینی است اما چنین تدابیری اندیشیده نشده است.
همسو با بررسی حوادث کارگری در معادن ایران که هر از چندگاهی رخ میدهد، عزم کافی و جدی برای برطرف کردن سوانح و ایمنی کافی آنها و آموزش لازم به کارگران صورت نگرفته است. تمامی این معضلات در کنار عدم توجه به وضعیت معیشت کارگران، شرایط سختی برای آنان فراهم کرده است. اگر چه شرایط بهتر میشود اما تاکنون حداقل دستمزد کار تناسب کاملی با نرخ تورم در کشور نداشته و از حداقل حقوقها بوده است.
شرق: معدنچیان ناجی ِمعدنچیان
انفجار ساعت ٩ صبح بوده است و مسئولان معدن به تصور اینکه خود میتوانند موضوع را حل کنند، به امدادرسانان گزارش ندادهاند؛ اما بعد از دو ساعت وقتی متوجه شدند که عمق فاجعه سنگین است؛ بنابراین تصمیم گرفتند به امدادرسانان گزارش بدهند.
یکی از کارگران در اینباره گفت: از وقتی نیروهای امداد آمدند، دیگر منطقه را بستند و ما را راه ندادند. اگر امکانات میدادند، خودمان میتوانستیم بهتر کمک کنیم؛ اما دیگر منطقه را بسته بودند و تازه ساعت پنج بعدازظهر بود که دستگاه تهویه هوا را آوردند. کار چندان مفیدی انجام نگرفته بود.
آنطور که ما شنیدیم، استاندار گفته است کارگران خودشان مقصر این حادثه بودهاند. وقتی استاندار به محل آمد، من و چند نفر دیگر بهنمایندگی از کارگران به سراغش رفتیم و گفتیم به ما توضیح بده چرا ما مقصر هستیم؟ از کجا به این نتیجه رسیدهای؟ من از او خواستم عذرخواهی کند؛ اما گفت که چنین حرفی نزده است.
آرمان: ناطق نوری: روحانی را اصلح دانسته و میدانم
آرمان: مناظرهیی که مردم را برای انتخاب یکی از ۲راه آماده کرد؛ کدام یک؟ مدل کره شمالی یا ایران سربلند ـ تنش یا صلح-شعار یا تخصص- محدودیت یا آزادی- روحانی: مردم فریبی را کنار گذاشته و واقعیات را بگویید- جهانگیری: جایگاه ریاستجمهوری محل کارآموزی نیست
آرمان: سه وزارتخانه بیانیه دادند:سخنان رقبای روحانی باز هم تکذیب شد
آفتاب یزد: شلیک روحانی به وعدههای پوچ
آفتاب یزد: رونمایی از مدیریت جهادی: نمایشگاه میلیاردی تهران را آب برد
ابرار: نایب رئیس مجلس: احمدینژاد به شعور مردم توهین کرد
بهار: یکی از مسولان ستاد انتخاباتی رئیسی درخواست کرد: ظریف را محاکمه کنید!
بهار: جریان چند پارهیی به نام اصولگرایان – جمع پریشان – ناطق نوری:تقسیم مردم به 4 و 96آب به آسیاب دشمن میریزد
جوان: قالیباف: همه اموالمان را هفته آینده اعلام میکنیم تا معلوم شود چکارهایم – جهانگیری: دختر مظلوم وزیر دولت کار شرافتمندانه واردات لباس انجام داده است- رئیسی: آقای روحانی! اگر هنوز تحریم نیستیم پول نفت را بیاورید داخل- میرسلیم: آقای روحانی چرا وزرا در دولت شما کاسبی میکنند؟!
شهروند: برنامه نامزدها برای پیشرفت ایران؛ هیچ!
کاروکارگر: اذعان نامزدهای اصولگرا به تأیید سند توافق هسته یی- روحانی: اگر برجام را قبول دارید چرا در تهران بیلبورد زده و به مذاکرهکنندگان فحاشی کردید – قالیباف:برجام حتماً یک سندی است که مورد احترام همه دولتها خواهد بود- میرسلیم: برجام ندای مظلومیت ما را به گوش جهانیان رساند. رئیسی: برجام یک سند ملی است که همه باید به آن احترام بگذارند – جهانگیری: ریاستجمهوری محل کارآموزی سیاستمداران ناکارآمد نیست.
مردمسالاری: جهانگیری:مردم؛ انتخاب بین بد و بدتر نیست انتخاب بین راه و بیراهه است
مردمسالاری: نگاهی به نامستند پوپولیستی و لبریز از تناقضات ابراهیم رئیسی، کنسرت مردم تشت رسوایی پوپولیسم و بام بلند سیاست
وقایع اتفاقیه: مناظره دوم نامزدهای ریاست جمهوری، به صحنه تقابل دو روش تبدیل شد- دولت شعار نداد، دفاع کرد
وطن امروز: شکست دولت کاسبان
روزنامههای باند حسن روحانی به جهانگیری هشدار دادهاند «قواعد بازی را رعایت کنند» و به نفع روحانی باید کنار بکشد:
آرمان:سرمقاله: مناظره دوم و موقعیت روحانی
اسحاق جهانگیری و هاشمیطبا تا این لحظه موفق عمل کردند، اما دو کاندیدای مذکور قبل از اینکه زمان از دست برود باید قواعد بازی را رعایت کنند و به نفع روحانی کنار بروند...
شرق: نامزدهای اصولگرا، رئیسی، قالیباف و میرسلیم، هر چقدر تلاش کردند خود را مستقل نشان بدهند، نشد و در دومین مناظره دست اتحادشان رو شد و نشان دادند که این همه مجادله بین آنان با اصلاحطلبان نه بیمعنی است و نه صرفاً از سر جاهطلبی؛ پیروزی برای آنان در این انتخابات آنقدر جدی است که ترجیح میدهند اگر قرار است شکستی را متحمل شوند، شکستی از سوی اسحاق جهانگیری باشد. آنان میدانند اگر جهانگیری پیروز شود، به زانو درآوردن او کار چندان دشواری نیست؛ خاصه آنکه جهانگیری پیش از آنکه مقامی امنیتی- سیاسی باشد کارشناس و تئوریسین اقتصادی است. اصولگرایان از طریق رسانهها و نامزدهای خود طالب دو خواستهاند؛ تفرقه بین جهانگیری و روحانی و در صورت شکست، شکستی به دست جهانگیری. پیروزی جهانگیری اگر چه پیروزی است، اما در بطن خود شکست نهفته دارد. اینکه دولت روحانی را ناکارآمد جلوه میدهد و زمینه را مساعد میکند تا در آینده مخالفان دیپلماسی، زیرآب پیوند دیپلوماسی با سیاست داخلی بزنند. اصولگرایان میدانند اگر جهانگیری پیروز شود، آنان بیش از آن که از شکست خود بگویند، جهانگیری را فرزند شکست خواهند نامید. فرزندانی که پیروزیشان ثمره شکست پدرانشان است، اعتمادبهنفس کمتری در گامبرداشتن دارند و ناگزیرند همواره دستبهعصا راه بروند.
روزنامههای باند روحانی به کاندیداهای باند علی خامنهای حمله کردهاند:
آرمان: سایت تبلیغاتی کارانه قالیباف تأسیس شد
روز قبل از دومین مناظره؛ سایت تبلیغاتی کارانه قالیباف تأسیس شد
منبع تأمین کارانه 250هزار تومانی کجاست؟ آشنا: چه کسی مسئول سوءاستفاده احتمالی از این دادههاست؟
اعتماد: ماهیت رأی مبتنی بر وعدههای موهوم
برای اقدام یکی از نامزدهای انتخابات در راهاندازی یک سایت برای ثبتنام بیکاران چه نامی میتوان نهاد؟
یکی از نامزدها مدعی شده که در صورت رئیسجمهور شدن ماهانه ٢٥٠ هزار تومان کارانه! به افراد بیکار میپردازد تا هنگامی که کار پیدا کنند! و به این منظور سایتی را طراحی خواهد کرد که همه افراد بتوانند مشخصات خود را در آن بنویسند.
و فرض کنیم که وی رئیسجمهور شود. در این صورت اصولاً وی چه قدرت و اختیاری در پرداخت چنین پولی دارد؟ مگر از جیب خودش میخواهد بدهد؟ پرداخت هر گونه وجهی در دولت باید مبتنی بر قانون و مقررات باشد. مگر ممکن است که کسی چنین وعده واهی را به ملت بدهد؟ این کار مصداق مجرمانه نیز میتواند پیدا کند. طبق قانون اساسی و قوانین عادی هر گونه پرداخت و هزینهها باید مبتنی بر قانون مصوب مجلس باشد.
کسانی که بهمعنای آماری بیکار هستند حدود ٥/٣ میلیون نفر هستند، ولی این معنا با بیکار واقعی فرق دارد. در صورت جدی بودن پرداخت چنین وجهی حداقل تا ٢٠ میلیون نفر میتوانند ثبتنام کنند... فرض کنیم که مردم برای این وعدهها به کسی رأی دهند. گرچه این فرض ضعیف است، ولی غیرممکن نیست. حال پرسش این است که آیا شورای نگهبان چنین آرایی را سالم میداند؟ آیا اگر ثبتنامکنندگان وقتی که یک ریال هم گیرشان نیآمد و آمدند در خیابان اعتراض کردند، حق دارند یا خیر؟
شرق: سرنوشت کشور را به دست جمشید بسمالله نمیدهم!
کسانی که با تخریب سرزمین ایران برای جمعیت ٨.٧میلیونی تهران، با فروش آسمان شهر برای ١٣میلیون نفر خانهسازی میکنند، با ایجاد رد پای اکولوژیکی، سرزمین شکننده ایران را ویران میکنند. گرد و خاک کمترین دستاورد نگاه بتنگرایانه سازهایهاست. ریزمرگی که به گلوی مردم خوزستان میرود، نتیجه ویرانیهایی است که نگاه بتنگرایانه بعضی با نسخههای سدسازی و انتقال آب به ارمغان آورده است. همانهایی که آب پنج سد را در تهران مصرف و با سیاستهای خود شهرها را بزرگتر و بزرگتر میکنند، دلشان برای اشتغال جوانان نمیسوزد.
مهمترین سود این ساختوسازها شده است اشتغال تعدادی جوان در بنگاهها! نگرشی که نتیجهاش شده است کوهخواری، رودخانهخواری، تالابخواری، جنگلخواری، جزیرهخواری، دریاخواری، نفتخواری، معدنخواری، خاکخواری و آبخواری.
در روزنامههای هر دو باند حاکم وحشت از انفجار اجتماعی تحت عناوین مختلف به چشم میخورد:
شرق: دوقطبی خطرناک
آیا خودشان را با وجود سالها صدارت بر یکی از بزرگترین بنگاههای اقتصادی –اجتماعی جزیی از چهار درصد میدانند یا ٩٦ درصد؟ اطرافیانشان را چطور؟ فهرست املاک بهاصطلاح نجومی را که نگاه میکردیم، به فرض صحت در فرایند واگذاری، همه از مناطق بالانشین شهر بودند که مسلماً جغرافیای زیستی ٩٦درصدیها نیست؛ پس چطور منادی فقرا و به نظر خود ٩٦درصدیها شدهاند؟
آسیبهای خطرناک دوقطبیکردن جامعه به «غنی زالوصفت چهاردرصدی» و «فقیر ٩٦درصدی» از حیث امنیت ملی و انسجام ملی و هراسافکنی در میان مردم در حوزه تمدنی ایران و شکاف ملی حادثشده از این گفتمان و درخواست نانوشته از مردم برای حقخواهی ٩٦درصدیها از چهاردرصدیها که بهشدت مخرب امنیت ملی ایران است و به بحران در کشور دامن خواهد زد...
جمهوری اسلامی: امام جمعه موقت تهران: انسجام و وحدت ملی در هر شرایطی باید حفظ شود.
در انتخابات که اشخاص مسایل و مباحث خود را مطرح میکنند، علاوه بر معنویتی که در جامعه باید حاکم باشد، باید وحدت سیاسی نیز مورد توجه باشد.
به این انسجام باید اهمیت دهیم؛
این انسجام سیاسی در هر شرایطی باید در استحکام کامل خود باشد؛ اگر اینچنین شد دشمن ملاحظه میکند؛ چشم دشمن بر این است که این وحدت و انسجام به هم بریزد و این خیمهای که عمودش ولایت فقیه است از آن نقطهای که حرکت میکند، به هم بریزد.
رسالت: آیتالله سید احمد خاتمی: دشمن در پی مهندسی انتخابات ریاستجمهوری است
حضور پای صندوق رأی واجب است، خداوند دستور به شما میدهد که به صحنه بیایید.
اولویت دوم پس از گرم شدن تنور انتخابات آن است که نان سوخته نشود، بریان شود و قابل خوردن باشد... کسی که در مناظرات خود نمیداند که این جا نظام اسلامی است، طوری حرف نزن که نظام زیر سؤال برود که در این صورت خودت زیر سؤال میروی، از حزب و گروه و باند خود دفاع میکند، مشخص است که این فرد در پی سر کار آوردن اعوان و انصار خود است، معلوم میشود این فرد رئیسجمهوری را لقمه چرب میداند.
حمله به روحانی مضمون ثابت روزنامههای باند رقیب است
کیهان: مناظره دوم نامزدها مشت دولت را باز کرد
مناظره دوم نامزدهای انتخاباتی بیش از مناظره نخست روشن کرد که دست دولت چقدر خالی است و استفاده از ترفندهای نخنمایی چون ترساندن مردم از خطری موهوم نیز چاره این دستهای خالی نخواهد بود.
دومین دور مناظرهها صحنهای دیگر از آشکار شدن خالی بودن کارنامه دولت یازدهم بود. جهانگیری که برای هر سؤال در زنگ حساب، انشایی مهیا کرده بود، به سرحالی دور اول مناظره نبود. بهطوری که عدهیی معتقدند از ستاد روحانی به او ابلاغ شده کم رنگتر ظاهر شود تا جا برای عرض اندام روحانی مهیاتر باشد.
کل حرفهای روحانی در خرج کردن از چند چهره موسیقی و سینما خلاصه میشد و ترساندن مردم از خطری موهوم که اگر ما نباشیم زندگیتان کن فیکون خواهد شد و راهی جز رأی دادن به ما ندارید!
وطن امروز: شکست دولت کاسبان
در دومین مناظره زنده تلویزیونی کاندیداهای دوره دوازدهم انتخابات ریاستجمهوری موضوع ویژهخواری و رفتار سودجویانه خانواده وزرای کابینه روحانی مطرح شد.
جهانگیری در واکنش به کشف محموله مشکوک پوشاک در ویلای وزیر آموزش و پرورش: مظلومیت دولت را ببینید! دختر وزیر بیکار بوده، کار شرافتمندانهای انتخاب کرده واردات داشته و کل ارزش لباسیکه وارد کرده، ۲۰۰ میلیونتومان بیشتر نبوده است!
قالیباف همانند مناظره اول از دولت حسن روحانی بهدلیل توجه به طبقه اشراف و ثروتمندان انتقاد و ماجرای اخیر کشف محمولههای پوشاک در منزل یک وزیر کابینه را مطرح کرد. ماجرا مربوط به کشف محمولههای پوشاک در منزل وزیر آموزشوپرورش در لواسان بود. بر اساس اظهارات سخنگوی قوهقضاییه، محمولههای مشکوک به قاچاق در منزل وزیر آموزشوپرورش در لواسان کشف شد. این محمولهها متعلق به دختر وزیر آموزشوپرورش بود.
جوان:طنز تلخ مناظره دوم این بود که سؤال مربوط به سادهزیستی اعضای کابینه به روحانی افتاد و او که کابینهاش به کابینه پیرمردهای میلیاردر معروف است نه تنها به آن جوابی نداد بلکه مانند بقیه پاسخهایش، حرف را برد به سمت دولت نهم و دهم. طنز تلخ دیگر هم متنخوانی جهانگیری بود.
برخی در شبکههای اجتماعی نوشتند پدیده این مناظره میرسلیم بود که دقیق و اصولی، ترفندهای حقوق شهروندی و کاسبکاری وزرای دولت را افشا کرد.
روزنامههای باند حسن روحانی در پاسخ به حملات رقیب آنان را با واژه «دایناسور» نواختهاند و هشدار دادهاند که منقرض خواهند شد:
صمت: مدیریت دایناسورها
شما چقدر دایناسور هستید؟؟!
فکر میکنم پاسخ اول اغلب ما به سؤال بالا این است ”هیچ ”یا ممکن است فردی بگوید ”خیلی کم ”اما واقعاً تابحال به این فکر کرده اید که ما چقدر دایناسور هستیم؟
ممکن است هر یک از ما بگوییم که شرایط فعلی خیلی هم خوب است اما باور کنید دایناسورها قبل از انقراض «باورشان» هم نمیشده است که قرار است منقرض شوند. پس سعی کنید این دایناسور درون را بشناسید.
درون همه ما (چه یک انسان باشیم چه یک سازمان و چه یک کشور) یک دایناسور وجود دارد. دایناسوری که باورش نمیشود دنیا عوض شده است و خودش نیز باید عوض شود. چه باید کرد؟ مهمترین تغییراتی که در بیرون شما در حال رخ دادن است را بشناسید و سپس از خودتان بپرسید مهمترین تغییری که باید انجام دهم چیست؟ کاهش دسترسی به آب، افزایش گرمای زمین، افزایش سرعت اینترنت، کاهش نیاز به تحرک فیزیکی، افزایش فروش الکترونیکی، افزایش تجارت فرامرزی، گردش آزاد کالا، سرمایه، ایده و نیروی انسانی فراتر از مرزها و… همه و همه بخشی از تغییراتی هستند که ما باید به آنها توجه کنیم و سپس دایناسور وجودمان را متقاعد کنیم که باید تغییر کنیم. وگرنه منقرض خواهیم شد.
در عنوانهای صفحات اول روزنامههای هر دو باند حاکم برای کارگران قربانی شده در جریان انفجار معدن ذغالسنگ تورت گوشههایی از عملکرد حکومت برملا شده است اما حرفی از سرنوشت خانوادههای بازمانده قربانیان به میان نیامده است:
آرمان: حادثه معدن یورت آزادشهر گلستان، بار دیگر این موضوع را مطرح کرده است که چرا چنین شرایطی برای کارگران وجود دارد؟ چرا قانون کار تاکنون نتوانسته درمانی برای دردهای کارگران باشد؟ و بسیار پرسشهای دیگر. جامعه کارگران ایران حداقل از دو معضل بزرگ همواره رنج برده است. رنج معیشت و بهدست آوردن تکه نانی حلال و دیگری رنج عدم برخورداری از استانداردهای کار.
شوراهای کارگری و خانه کارگر تاکنون نتوانستهاند چنان که باید و شاید دردی از دردهای جامعه کارگری درمان کنند. حادثه تلخ معدن یورت نشان داد که نبود ایمنی کار، عدم توجه به خواستههای کارگران، مشکل کمبود شدید امکانات ایمنی کار، نبود استانداردهای کارگری، ضعف یا خلأ بخشهای حمایتی، ضعف قوانین کارگری، عدم برخورداری همهجانبه از کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار در محیطهای کارگری، ضعف نظارتهای وزارت کار بر رعایت دقیق استانداردهای کار در محیطهای کارگری و معادن، ضعف آموزشهای مرتبط با کار، کوتاهی در رسیدگی به مشکلات و خواستههای کارگران و بسیاری موارد دیگر باعث پدیداری این شرایط شده است. در معدن یورت کمترین امکانات ایمنی کار وجود داشته است، آموزشهای لازم به کارگران در زمان حادثه داده نشده بود، بهرغم اینکه چنین معادنی به علت بافت آن و استخراج زغالسنگ همواره از گاز متان برخوردارند و هر آن بیم انفجار و مسمومیت وجود دارد. البته احداث تونل و تداوم آن نیازمند بهکارگیری فناوریهای نوینی است اما چنین تدابیری اندیشیده نشده است.
همسو با بررسی حوادث کارگری در معادن ایران که هر از چندگاهی رخ میدهد، عزم کافی و جدی برای برطرف کردن سوانح و ایمنی کافی آنها و آموزش لازم به کارگران صورت نگرفته است. تمامی این معضلات در کنار عدم توجه به وضعیت معیشت کارگران، شرایط سختی برای آنان فراهم کرده است. اگر چه شرایط بهتر میشود اما تاکنون حداقل دستمزد کار تناسب کاملی با نرخ تورم در کشور نداشته و از حداقل حقوقها بوده است.
شرق: معدنچیان ناجی ِمعدنچیان
انفجار ساعت ٩ صبح بوده است و مسئولان معدن به تصور اینکه خود میتوانند موضوع را حل کنند، به امدادرسانان گزارش ندادهاند؛ اما بعد از دو ساعت وقتی متوجه شدند که عمق فاجعه سنگین است؛ بنابراین تصمیم گرفتند به امدادرسانان گزارش بدهند.
یکی از کارگران در اینباره گفت: از وقتی نیروهای امداد آمدند، دیگر منطقه را بستند و ما را راه ندادند. اگر امکانات میدادند، خودمان میتوانستیم بهتر کمک کنیم؛ اما دیگر منطقه را بسته بودند و تازه ساعت پنج بعدازظهر بود که دستگاه تهویه هوا را آوردند. کار چندان مفیدی انجام نگرفته بود.
آنطور که ما شنیدیم، استاندار گفته است کارگران خودشان مقصر این حادثه بودهاند. وقتی استاندار به محل آمد، من و چند نفر دیگر بهنمایندگی از کارگران به سراغش رفتیم و گفتیم به ما توضیح بده چرا ما مقصر هستیم؟ از کجا به این نتیجه رسیدهای؟ من از او خواستم عذرخواهی کند؛ اما گفت که چنین حرفی نزده است.