نصب بازرگان توسط خمینی نه اقدامی در جهت مصالح و منافع ملت ایران، بلکه حرکتی برای فریب غرب بود. این از اعترافات یکی از نزدیکان خمینی به نام سید محمدکاظم بجنوردی است که توسط رسانههای حکومتی منتشر شده است.
رسانه حکومتی پارسینه: چگونه (خمینی) با انتخاب مهندس بازرگان غرب را فریب داد؟
در کتاب خاطرات سید محمدکاظم بجنوردی که با نام ”مسی به رنگ شفق“ منتشر شده است، خاطره و روایت جالبی از نوع نگاه امام خمینی (ره) به گروههای ملیگرا و نهضت آزادی و دلایل انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخستوزیری بیان شده است.
گفتنی است سید محمدکاظم بجنوردی متولد ۱۳۲۱ شمسی و از اعضای حزب مسلح ملل اسلامی بود که بهدلیل فعالیتهای مبارزاتی در رژیم پهلوی به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد، موسوی بجنوردی بعد از پیروزی انقلاب استاندار اصفهان شد و سپس نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد، بجنوردی همچنین بنیانگذار دائرهالمعارف بزرگ اسلامی است و ریاست کتابخانه ملی ایران در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی را برعهده داشت، او از جمله چهرههای منتسب به جریان چپ دهه 60 و اصلاحطلب کنونی است.
… چرا (خمینی) بازرگان را نخست وزیر کرد؟ بر هیچکس از جمله بر حضرت امام پوشیده نبود که مهندس بازرگان شیفته مصدق و از جمله رهروان او بود، اهل مبارزه و خواص، طرز فکر بازرگان را به خوبی میشناختند، امام شاید بهتر از همه بازرگان را میشناخت و اتفاقا شاید بهدلیل همان شناختی که از ایشان داشتند، او را به نخستوزیری منصوب کرد.
به نظر من، (خمینی) احتمال میدادند که انقلاب ایران که برای آمریکا و دیگر سمبلهای امپریالیسم حادثه بسیار مهمی است، با توجه به شرایط آن روز ایران و جهان، دقیقا زیر ذرهبین سرویسهای اطلاعاتی دشمنان -از جمله آمریکا- باشد تا هر لحظه علیه انقلاب وارد عمل شوند و ایران در باتلاقی از مشکلات گوناگون غرق کنن و پس از چند ماه یا بلکه چند روز فاتحه انقلاب را بخوانند، با توجه به اینکه نیروهای انقلابی بهدلیل سرعت حوادث انقلاب و پیروزی سریع آن فرصت تشکل و سازماندهی پیدا نکرده بودند، این خطر وجود داشت که دشمنان خارحی و ابرقدرتها با چند مانور و عملیات پیچیده انقلاب را به شکست برسانند، پس باید چه کار میکردند؟
بهترین کار این بود که تا فرصت سازمانی و تشکل نیروهای انقلابی پیدا شود، آمریکا و سایر همپیمانانش را به اشتباه میانداختند تا دست به توطئههای وسیع علیه انقلاب نزنند، برای رسیدن به این هدف چه کسی بهتر از مهندس بازرگان؟
به نظر من، (خمینی) با معرفی بازرگان دست به یک انتخاب حکیمانه و ظریف و بسیار سرنوشتساز زدند، ایشان با این کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا و عوامل آنان را فریب دادند، اگر (خمینی) یک چهره انقلابی را بهعنوان نخستوزیر معرفی میکردند، آمریکا و نیروهای مخالف داخلی و حتی جبهه ملی -یعنی طیف وسیعی از نیروهای مخالف داخلی و خارجی- فوراً پرچم مخالفت را بر میافراشتند و حتی شاید جنگ داخلی میشد، انتخاب مهندس بازرگان باعث شد که اولا در جبهه داخلی عدهیی سکوت کنند یا حتی مطمئن شوند و ثانیا -مهمتر از همه- آمریکا و امپریالیسم جهانی با دیدن چهره شناخته شده و بسیار معتدلی چون بازرگان درباره ماهیت انقلاب و آینده آن به اشتباه بیفتند و از شدت توطئهها کاسته شود، هیچ بعید نیست که انتخاب بازرگان حتی در تسریع پیروزی نهایی انقلاب هم موثر بوده باشد.
رسانه حکومتی پارسینه: چگونه (خمینی) با انتخاب مهندس بازرگان غرب را فریب داد؟
در کتاب خاطرات سید محمدکاظم بجنوردی که با نام ”مسی به رنگ شفق“ منتشر شده است، خاطره و روایت جالبی از نوع نگاه امام خمینی (ره) به گروههای ملیگرا و نهضت آزادی و دلایل انتخاب مهندس مهدی بازرگان به نخستوزیری بیان شده است.
گفتنی است سید محمدکاظم بجنوردی متولد ۱۳۲۱ شمسی و از اعضای حزب مسلح ملل اسلامی بود که بهدلیل فعالیتهای مبارزاتی در رژیم پهلوی به اعدام و سپس حبس ابد محکوم شد، موسوی بجنوردی بعد از پیروزی انقلاب استاندار اصفهان شد و سپس نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی شد، بجنوردی همچنین بنیانگذار دائرهالمعارف بزرگ اسلامی است و ریاست کتابخانه ملی ایران در زمان ریاستجمهوری سید محمد خاتمی را برعهده داشت، او از جمله چهرههای منتسب به جریان چپ دهه 60 و اصلاحطلب کنونی است.
… چرا (خمینی) بازرگان را نخست وزیر کرد؟ بر هیچکس از جمله بر حضرت امام پوشیده نبود که مهندس بازرگان شیفته مصدق و از جمله رهروان او بود، اهل مبارزه و خواص، طرز فکر بازرگان را به خوبی میشناختند، امام شاید بهتر از همه بازرگان را میشناخت و اتفاقا شاید بهدلیل همان شناختی که از ایشان داشتند، او را به نخستوزیری منصوب کرد.
به نظر من، (خمینی) احتمال میدادند که انقلاب ایران که برای آمریکا و دیگر سمبلهای امپریالیسم حادثه بسیار مهمی است، با توجه به شرایط آن روز ایران و جهان، دقیقا زیر ذرهبین سرویسهای اطلاعاتی دشمنان -از جمله آمریکا- باشد تا هر لحظه علیه انقلاب وارد عمل شوند و ایران در باتلاقی از مشکلات گوناگون غرق کنن و پس از چند ماه یا بلکه چند روز فاتحه انقلاب را بخوانند، با توجه به اینکه نیروهای انقلابی بهدلیل سرعت حوادث انقلاب و پیروزی سریع آن فرصت تشکل و سازماندهی پیدا نکرده بودند، این خطر وجود داشت که دشمنان خارحی و ابرقدرتها با چند مانور و عملیات پیچیده انقلاب را به شکست برسانند، پس باید چه کار میکردند؟
بهترین کار این بود که تا فرصت سازمانی و تشکل نیروهای انقلابی پیدا شود، آمریکا و سایر همپیمانانش را به اشتباه میانداختند تا دست به توطئههای وسیع علیه انقلاب نزنند، برای رسیدن به این هدف چه کسی بهتر از مهندس بازرگان؟
به نظر من، (خمینی) با معرفی بازرگان دست به یک انتخاب حکیمانه و ظریف و بسیار سرنوشتساز زدند، ایشان با این کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا و عوامل آنان را فریب دادند، اگر (خمینی) یک چهره انقلابی را بهعنوان نخستوزیر معرفی میکردند، آمریکا و نیروهای مخالف داخلی و حتی جبهه ملی -یعنی طیف وسیعی از نیروهای مخالف داخلی و خارجی- فوراً پرچم مخالفت را بر میافراشتند و حتی شاید جنگ داخلی میشد، انتخاب مهندس بازرگان باعث شد که اولا در جبهه داخلی عدهیی سکوت کنند یا حتی مطمئن شوند و ثانیا -مهمتر از همه- آمریکا و امپریالیسم جهانی با دیدن چهره شناخته شده و بسیار معتدلی چون بازرگان درباره ماهیت انقلاب و آینده آن به اشتباه بیفتند و از شدت توطئهها کاسته شود، هیچ بعید نیست که انتخاب بازرگان حتی در تسریع پیروزی نهایی انقلاب هم موثر بوده باشد.