یک یادآوری تاریخی
چه کسی تعادل منطقه را با خلعسلاح مجاهدین در عراق
به سود فاشیسم دینی در ایران بر هم ریخت؟
شورای ملی مقاومت ایران
از بیانیه ۳۰ تیر ۱۳۸۳
یک روز پس از صدور حکم ننگین شورای حکومتی (عراق) واشنگتن پست ۱۹آذر۱۳۸۲ (۱۰دسامبر۲۰۰۳) نوشت:
«در یک اقدام تعجب برانگیز که ممکن است تعادلقوای منطقه را برهم بزند، شورای حاکم عراق دیروز رأی داد که گروه پیشتاز مخالف ایرانی را اخراج کرده و اموالش را ضبط نماید. این قطعنامه خواهان اخراج ۳۸۰۰ نفر از اعضای این گروه تا آخر ماه است…
تصمیم به اتفاق آرای شورای عراقی، علیه مجاهدین خلق یک دستاورد قابل ملاحظهٔ سیاسی و امنیتی برای ایران است و ممکن است منجر به رانده شدن این سازمان به حاشیه یا حتی حذف آن بهعنوان یک جنبش اپوزیسیون مؤثر، بشود…
این اقدام همچنین بیانگر یک سرفصل در سیاست آمریکا میباشد. آینده این گروه اپوزیسیون ایرانی بهنحوی حاد در درون دولت بوش به بحث گذاشته شده است.
به گفتهٔ مقامهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی، دولت آمریکا طی ماهها زیر فشار فزایندهٔ متحدان اروپایی و سایر متحدانش قرار داشته تا مجاهدین خلق را سرکوب کند و با آن مانند یک گروه تروریستی رفتار نماید.
دیروز مقامهای آمریکایی گفتند که واشنگتن این آمادگی را دارد که به عراقیها اجازه دهد علیه مجاهدین خلق دست به اقدام بزنند.
زمانبندی این امر جالب است. تصمیم شورای عراقی در زمانی گرفته شد که پادشاه اردن، ملک عبدالله، بهنحوی بیسر و صدا تلاش کرده است که برای تحویل دادن حدود ۷۰ عضو فعال القاعده که توسط ایران نگاهداری میشوند، در مقابل اقدام ایالات متحده علیه مجاهدین خلق، میانجیگری کند.
احمد چلبی، عضو بلند پایهٔ شورای حکومتی که پیوندهای نزدیکی هم با آمریکا و هم با ایران دارد، این قطعنامه (حکم شورای حکومتی) را معرفی کرد. او که یک مسلمان شیعه است، بنا بهگفته یک منبع عراقی، اخیراً بهایران سفر کرده است. اغلب ۲۴ عضو شورای حکومتی عراق در ماههای اخیر به ایران سفر کردهاند.
این اقدام که ایران را از نگرانیهایش آسودهخاطر خواهد کرد، مجاهدین خلق را از تنها امکان دسترسی مستقیمشان به ایران محروم خواهد کرد. حالا دیگر هیچ گروه اپوزیسیون جدی در کنار هیچکدام از مرزهای ایران وجود ندارد.
یک سؤال پاسخ داده نشده این است که سرنوشت مجاهدین خلق چه خواهد شد. قطعنامهٔ شورای حکومتی عراق خواستار بسته شدن مرکز مجاهدین خلق در بغداد و ممنوعیت اعضایش از هر گونه فعالیت سیاسی تا قبل از خروجشان از عراق است. قطعنامه همچنین خواستار ضبط کلیهٔ اموال و سلاحهای مجاهدین میباشد».
گفتگو با مجاهدان شهر شرف در اشرف
مسعود رجوی-آذر ۱۳۸۸
-رفسنجانی ۶ اسفند سال ۱۳۸۵ (خبرگزاری رسمی رژیم): «همه رؤسای عراق دوستان ایران هستند».
بعد از جمله اسم مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و حزبالدعوه را میبرد.
رفسنجانی تصریح میکند: اکثریت مجلس عراق همان کسانی هستند که ما میخواهیم و از این مجلس دولتی بیرون آمده که جزو دوستان ایران است... با اقدامات آمریکاییها مشکل حضور طالبان در افغانستان، رژیم صدام و تا حدودی منافقین برای ایران حل شده است».
-وزیر کشور رژیم دژخیم پورمحمدی در ۲۶مرداد سال۸۶، او هم صراحتاً به یک خبرگزاری رژیم گفت در عراق قانونش (قانون اساسی اش)، مجلسش، و دولتش نزدیک به ما، همپیمان با ما و همگرا با نظام اسلامی درست شده است.
عین حرف خودش را میخوانم، گوش کنید: «وقتی آمریکا میلیاردها دلار هزینه کند، هر روز کشته بدهد، حیثیتش لکهدار شود و همه چیز خود را در عراق از دست بدهد و آن وقت دولتی که در آنجا تشکیل میشود، همگرا با نظام اسلامی ما باشد، مجلسی که تشکیل میشود همپیمان ما باشد و قانون آن نزدیک به قانون ما تدوین شود، مطمئناً آمریکا ساکت نخواهد نشست» (خبرگزاری فارس۲۶/۵/ ۸۶).
-و همین پاسدار کاظمی قمی (سفیر رژیم در عراق) در ۷ خرداد سال ۸۶ به خبرگزاری رسمی رژیم گفت، ثبت شده که «بدون تردید حمایت گسترده و بیدریغ جمهوری اسلامی ایران از احزاب و گروههای مبارز عراقی اعم از شیعه و سنی و کرد موجب ادامه حیاتی سیاسی و استمرار مبارزه آنان گردید. ضمن اینکه به همین دلیل پس از سقوط صدام تشکیل شورای حکومتی از مهمترین دستآوردهایی بود که بهشدت مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت» (ایرنا خبرگزاری رسمی رژیم).
ببینید در مورد تشکیل این شورا (همان که در ۹ دسامبر ۲۰۰۳، ۱۸ آذر ۱۳۸۲ حکم به اخراج مجاهدین داد) چه میگوید: «تشکیل این شورا از توصیههای اکید جمهوری اسلامی ایران به دوستان عراقی بود. با تشکیل شورای حکومتی، جمهوری اسلامی ایران بلافاصله هیأت بلندپایهیی را با هدف تأیید و حمایت از فرآیند سیاسی، به عراق اعزام کرد و این اعزام در شرایطی صورت گرفت که مخالفت بسیاری از کشورها از فرآیند سیاسی و شورای حکومتی را به همراه داشت».
این را درست میگوید. تمامی کشورهای عربی با بلعیده شدن عراق به وسیله رژیم آخوندی مخالف بودند.
-در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۷ لاریجانی، که آن موقع دبیر شورای عالی امنیت آخوندها بود، گفت «ما در عراق از روند سیاسی حمایت میکنیم. همیشه هم به کسانی که فکر میکردیم دوستان ما هستند و حرف شنوی از ما دارند آنها را تشویق کردیم مثل مجلس اعلا، حزب الدعوه، حزبالدعوه هر دو گروه، گروههای مختلف مستقل... ، همه اینهایی که از دوستان ما هستند و از ما حرف شنوی دارند» (تلویزیون شبکه خبر رژیم ۲۱/۶/۸۶ نشست دبیر شورای عالی امنیت ملی رژیم با خبرنگاران).
پس اینکه میگوییم دیکته رژیم است، اینکه نیروهای ملی عراق میگویند دیکته رژیم است اینکه هزاران پارلمانتر در اروپا و آمریکا میگویند که اخراج مجاهدین و جابهجایی که اسمش را فهمیدیم امروز ـ ”فرآیند خارج سازی“ است! ـ اینها دیکته رژیم است، حرف صریح سران همین رژیم است.
در دسامبر ۱۹۹۸ (آذر۱۳۷۷) خبرگزاریهای رویتر و آسوشیتدپرس، بیانیه و اظهارات رسمی مدیر کل بازرسی ملی عراق را که در رسانههای این کشور هم منتشر شده بود مخابره کردند که دولت عراق هیچگونه دخالتی در کار قرارگاههای مجاهدین ندارد و هر گونه بازرسی از آنها منوط است به توافق رئیس تیم بازرسان ملل متحد با این طرف خارجی. یعنی که سازمان مجاهدین خلق ایران یک موضوع و سوژه عراقی نیست یکطرف خارجی است (الثوره عراق ۶ دسامبر۱۹۹۸).
به زبان حقوقی و از نظر موقعیت حقوقی، یعنی اینکه دولت عراق کلیه قرارگاهها و مراکز مجاهدین را در این کشور در عداد سفارتخانههای خارجی بهمثابه خاک همان کشور (خارجی) تلقی میکرد و بهرسمیت شناخته بود. چون مطابق کنوانسیون وین سفارتهای خارجی در خاک هر کشوری از بابت عدم دخالت، بخشی و مثل خاک آن کشور تلقی میشود. در نتیجه دولت عراق بهرسمیت شناخته بود که قرارگاههای مجاهدین هم تا وقتی مجاهدین در عراق هستند بهلحاظ حقوقی در ردیف سفارتخانههای خارجی و در حکم خاک خود آنها (ایران) و مصون از هر گونه دخالتی باشد.
وقتی میگویم که علاوه بر حقوق پناهندگی مجاهدین بهلحاظ حقوقی یک گروه مقاومت مشروع و در یککلام یک دولت در تبعید تلقی میشدند، هیچ مبالغهای در آن نیست. درجه استقلال مجاهدین و مقاومت ایران را از اینجا خوب میشود فهمید و اسناد آن هم منتشر شده و موجود است.
شاید به همین خاطر بود که واشنگتن پست در ۱۹ آذر۱۳۸۲ (۱۰ دسامبر۲۰۰۳) یعنی درست در فردای روزی که آن حکم ننگین شورای حکومتی عراق درباره اخراج سه هفتهیی مجاهدین توسط عبدالعزیز حکیم صادر شد نوشت:
«در یک اقدام تعجب برانگیز که ممکن است تعادلقوای منطقه را بههم بزند، شورای حاکم عراق دیروز رأی داد که گروه پیشتاز مخالف ایرانی را اخراج کرده و اموالش را ضبط نماید. این حکم خواهان اخراج ۳۸۰۰ نفر از اعضای این گروه تا آخر همین ماه است (تا آخر دسامبر۲۰۰۳).
این تصمیم علیه مجاهدین خلق یک دستاورد قابل ملاحظهٔ سیاسی و امنیتی برای (رژیم) ایران است...
احمد چلبی، عضو شورای حکومتی که پیوندهای نزدیکی هم با آمریکا و هم با ایران دارد، حکم شورای حکومتی را معرفی کرد. او که یک مسلمان شیعه است، بنا بهگفته یک منبع عراقی، اخیراً بهایران سفر کرده است. اغلب ۲۴ عضو شورای حکومتی عراق در ماههای اخیر به ایران سفر کردهاند»... .
معنایش خیلی واضح است و همچنانکه در قسمتهای قبلی بحث دیدیم، سردمداران رژیم خودشان بیتعارف و بیپرده روی این رابطه (مزدوری) و این نزدیکی و این پیوندها بارها و بارها انگشت گذاشتند.
×××××
-و این هم گزارش وزارتخارجه آمریکا در سال ۲۰۰۷ در مورد تسلیحات مجاهدین نوشته است از بابت سلاحهای سنگین، مجاهدین خلق بیش از دو هزار تانک و نفربر زرهی و توپخانه سنگین داشتند که طبق موافقتنامه با نیروهای آمریکایی، آنها را تحویل دادند و بهعنوان افراد حفاظتشده طبق ماده ۲۷ کنوانسیون چهارم ژنو شناخته شدهاند (سند را ببینید).
Estimates place MEK's worldwide membership in the several thousands، with large pockets in Paris and other major European capitals. In Iraq، roughly ۳۴۰۰ MEK members are gathered under Coalition supervision at Camp Ashraf، the MEK's main compound north of Baghdad، where they have been designated as "protected persons" under Article ۲۷ of the Fourth Geneva Convention…
As a condition of the ۲۰۰۳ cease-fire agreement، the MEK relinquished more than ۲۰۰۰ tanks; armored personnel carriers; and heavy artillery.
چهار سال و نیم بعد، بعد از گردآوری همین سلاحها بود که یک افسر آمریکایی که خودش شاهد بوده گفت بهلحاظ انواع مهمات و تسلیحات و تعداد زرهی در یک لشگر: مجاهدین خلق در واقع بزرگترین لشکر سوار زرهی را در جهان ترتیب دادند (East Brunswick Sentinel ۲۸ December ۲۰۰۷، (USA
-این هم بیانیه رسمی سنتکام (فرماندهی مرکزی ایالات متحده در ۱۷ می۲۰۰۳ که در آن میگوید: «حل و فصل داوطلبانه و مسالمتآمیز پروسه گردآوری ۲۱۳۹ تانک و نفربر زرهی و قبضههای توپ و توپخانه و سلاحهای پدافندی بین مجاهدین خلق و نیروهای ائتلاف، سهم مهم و بهسزایی در مأموریت ائتلاف برای ایجاد یک محیط امن و امان برای مردم عراق داشته است».
از اطلاعیه شماره ۱۲ ارتش آزادیبخش ملی ایران
مسعود رجوی-۱۹ فروردین ۱۳۹۸
تهدید، باز هم کوتاهآمدن و نکوبیدن سر مار به سنگ است
حق مردم ایران برای مقاومت و سرنگونی باید بهرسمیت شناخته شود
... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... ... .
همه میدانند که بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق، خلعسلاح مجاهدین، کشتارهای پیاپی در اشرف، خط فروپاشی مجاهدین از طریق تشکیل بریدهخانهیی بهنام تیف که به چراگاه اطلاعات و نیروی قدس تبدیل شد و ۱۴ سال حبس خانگی مجاهدین در اشرف و لیبرتی، از عواقب همان لیستگذاری کذایی مضافاً بر اشغال عراق در جنگی بیهوده بود که بهدنبال تسلیحات کشتار جمعی موهوم در این کشور صورت گرفت. بازی چرکین و جنایتکارانهٔ آخوندها از طریق مأمورانی از قبیل چلبی و حکیم و دیگران. ماحصل کارهای آمریکا، دو دهه زمان اضافی برای آخوندها و افزودن بر عمر دیکتاتوری ولایت فقیه در ایران بود. بهخاطر همین بازی خوردنها و پمپاژ اطلاعات غلط و گمراهکننده، رئیسجمهور آمریکا در بهمن گذشته (۳۰ ژانویه ۲۰۱۹) بیتعارف به دستگاههای اطلاعاتی این کشور اخطار داد و گفت: «بنظر میرسد نفرات جامعه اطلاعاتی آمریکا وقتی صحبت از خطرات ایران میشود بینهایت پاسیو و سادهلوح هستند. آنها اشتباه میکنند!... مراقب (رژیم) ایران باشید. شاید جامعه اطلاعاتی باید به مدرسه برگردند!»
رئیسجمهور آمریکا چند روز بعد به صراحت کار جهنمی جامعه اطلاعاتی آمریکا در عراق و این را که گفتند صدام حسین سلاحهای اتمی و سلاح کشتار جمعی دارد، زیر علامت سؤال برد و گفت:
«آنها ما را درگیر جنگی کردند که ما هرگز نباید وارد آن میشدیم...
ولی نفرات اطلاعات من، اگر آنها به واقع بگویند که ایران یک کودکستان عالی است، من ۱۰۰% با آنها مخالف هستم، این حکومتی بیرحم است که بسیاری از مردم را میکشد. وقتی شما از شکنجه و خیلی چیزهای دیگر صحبت میکنید... رئیسجمهور بوش افراد اطلاعاتی داشت که گفتند صدام حسین در عراق سلاحهای اتمی و سلاحهای کشتار جمعی دارد. حدس بزنید چه شد؟ آن افراد اطلاعاتی نمیدانستند که چه کار جهنمی کردند. آنها ما را درگیر جنگی کردند که ما هرگز نباید وارد آن میشدیم. ما هفت تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کردهایم. ما جانهای (زیادی) را از دست دادیم».
×××××
باید یادآوری کنم که مقاومت ایران در مرداد ۱۳۸۱ یعنی ۷ ماه قبل از شروع جنگ در عراق با افشای پروژههای اتمی و تسلیحات شیمیایی و میکروبی رژیم پلید آخوندی از جمله تأسیسات پنهانی در نطنز و اراک، بازی رژیم در نسبت دادن تسلیحات کشتار جمعی به عراق و پنهان نمودن آنها در قرارگاههای مجاهدین را برملا کرد. به راستی دیگر هیچ عذر و بهانهیی برای هیچکس باقی نگذاشتیم اما گوش مخاطبان بدهکار نبود. به راستی اگر مشکل تسلیحات کشتار جمعی عراق بود، بدون تردید جنگ جهنمی قابل اجتناب بود.
درباره جنایتها و بمبگذاریها و اقدامات مجرمانهٔ رژیم در عراق، برای ثبت در سینه تاریخ میگویم که مجاهدین حدود ۵ هزار فقره اقدامات آنرا برملا کردند و مقامهای آمریکایی را هم در جریان گذاشتند.
از لیست ۳۲ هزار مزدور نیروی تروریستی قدس گرفته تا اسامی و مشخصات یکهزار اعضای شبکههای ترور نیروی قدس و وزارت اطلاعات، از لیست بیش از یک صد مقام ارشد که رژیم در ارگانهای مختلف عراقی کاشته بود تا بیش از ۵۰۰ نمایندگی ولیفقیه در عراق، حدود ۷۰ مؤسسه خیریه پوششی و حدود ۱۰ هزار عراقی شناسایی شده برای ترور توسط نیروی قدس سپاه پاسداران شامل خلبانان و نظامیان و اطبا و کارشناسان و روحانیانی که حاضر به تسلیم در برابر این رژیم و ایادی و مزدوران آن نبودند. اما آمریکا عراق را در سینی طلایی به آخوندها داد.
شورای حکومتی دستنشاندهٔ عراق در آذر ۱۳۸۲ به ریاست مزدور ملعون عبدالعزیز حکیم خلعسلاح و مصادره اموال و اخراج مجاهدین را مقرر کرد. واشنگتن پست در این باره نوشت: «در یک اقدام تعجب برانگیز که ممکن است تعادلقوای منطقه را به هم بزند، شورای حاکم عراق دیروز رأی داد که گروه پیشتاز مخالف ایرانی را اخراج کرده و اموالش را ضبط نماید. این حکم خواهان اخراج ۳۸۰۰ نفر از اعضای این گروه تا آخر همین ماه (دسامبر۲۰۰۳) است…این تصمیم علیه مجاهدین خلق، یک دستاورد قابل ملاحظهٔ سیاسی و امنیتی برای (رژیم) ایران است» (۱۰ دسامبر ۲۰۰۳).
در تمام آن سالها رژیم در حالیکه عملاً به اشغال عراق و هموار کردن راهش به سوریه مشغول بود، ایادی و پشتیبانان رژیم، آگاهانه و «به فرموده»، از خطر جنگ با رژیم ایران پرهیز میدادند. در حالیکه تهدید آمریکا و جامعهٔ بینالمللی در رابطه با رژیم آخوندها «نهجنگ» بود. جز مجاهدین و مقاومت ایران، کسی حال و رمق جنگ با این رژیم را نداشت.
امروز هم بنا بر ۴ دهه تجربه، تهدید، باز هم کوتاهآمدن و نکوبیدن سر مار به سنگ است. ایران بدون این، آزاد نمیشود.
حق مردم ایران برای مقاومت و سرنگونی باید بهرسمیت شناخته شود.
×××××
واقعیت این است که آمریکا از زمان لیستگذاری و سرکوب مجاهدین و از زمان تبدیل عراق به تضاد اصلی خود در منطقه، با سیاست استمالت در طرف رژیم و بر ضد مجاهدین و جنبش مقاومت ایران و عامل تعیینکننده بقای این رژیم بوده است.
در دیماه گذشته (۱۳۹۷) مایک پمپئو در قاهره به درستی گفت: «کشورها بهطور فزاینده درک میکنند که ما باید با آیتاللهها مقابله کنیم نه اینکه آنها را نوازش کنیم (و زیر بال و پر بگیریم). برخلاف گذشته، کشورها در طرف ما برای مقابله با این رژیم گردهم میآیند».
×××××
سپاه پاسداران نیروی اصلی حفظ رژیم ولایت فقیه است. ارگان اصلی قهر و سرکوب نظامی در استبداد عقب ماندهٔ دینی است. نسخه و برگردان مادون سرمایهداری گردانهای حفاظتی «اس اس» در آلمان نازی و پیراهن سیاهان فاشیست در ایتالیا که بیشبهه محصول بلافصل جنایت و جنگ است. محصول شکار انقلابیون و سرکوب در داخل و جنگافروزی در خارج از مرزهای کشور است. با سلاح سنگین، در جریان جنگ ضدمیهنی شکل گرفته است.
پس تا سپاه جنگ و جنایت هست، ظلمت آخوندی و ولایت فقیه هم برقرار است. باید با آن جنگید. بدون جنگ ساقط نمیشود. استراتژی ارتش آزادیبخش ملی از آغاز بر همین پایه بنا شده و کانونهای شورشی در همین مسیر هستند.
×××××
اما در جبهه خلق و سرنگونی، تحریم رژیم و لیستگذاری سپاهش البته لازم و بسیار مفید و مؤثر است. به شرط اینکه با اتکا به خود، با کانون شورشی و با ارتش آزادی، آنرا در خیابانها و شهرهای این میهن، همچون کاوهٔ آهنگر به پتکی سنگین و گرزی آتشین بر فرق ضحاک زمان و مزدوران آن ارتقا دهیم. با برانگیختن مردم بهجان آمده به برخاستن و قیام و حقطلبی به هر قیمت. چرا که حق و آزادی را به رایگان نمیدهند. باید بر اساس ”کس نخارد“ قیمت آن را به تمام و کمال پرداخت و از حلقوم حق ستیزان و آزادیکُشان بیرون کشید.
ایران را پس میگیریم.
زیباترین وطن را دوباره میسازیم.
نوروز باز میگردد.