سوتاس:
بسیار متشکرم. سخنران بعدی ژنرال جیمز کانوی خواهد بود که فرمانده سپاه تفنگداران دریایی بوده است.
ژنرال جیمز تری کانوی - فرمانده نیروی تفنگداران دریایی آمریکا ۲۰۰۶-2010:
خیلی متشکرم،
خانم رئیسجمهور، اعضای محترم پنل، خانمها و آقایان، همسرم و من خوشوقتیم که امروز با شما در این اجلاس و در این شهر زیبا هستیم. مایلم در فرصت کمی که دارم، بر چند نکته تأکید کنم.
نکته اول اینکه میخواهم یک ارزیابی جدی اما از روی اطلاع از وضعیت روابط امروز ایالات متحده با رژیم ایران ارائه دهم. به نظر من در نقطهیی طی ۲۴ماه آینده اگر این ۲کشور به سیاستهایی که هر ۲امروز دارند، ادامه دهند، در بهترین حالت یک رویارویی مهم روی خواهد داد و در بدترین حالت بهصورت بالقوه، جنگی در آینده نزدیک.
کسانی در بین شما که روابط بین این ۲کشور را طی ۳۰سال گذشته دنبال کردهاند، شاید از این حرف تعجب کنند شاید هم نکنند. اگر بخواهم به یک آتشفشان تشبیه کنم، کوه مدت ۳۰سال است میغرد. ما دیدهایم که هر ۲طرف اشتباه محاسباتی داشتهاند که بعضاً به شلیک گلوله نیز منجر شده است.
همین ۱ماه پیش یک کشتی انگلیسی ناگزیر شد به سمت قایقهای پاسداران، که نزدیکی آن مانور میکردند، برای اخطار تیراندازی کند.
دوم اینکه همانطور که قبلاً هم گفته شد، رژیم ایران در مسایل داخلی عراق، دخالت میکند و اکنون نیز به نحو فزایندهیی در افغانستان دخالت میکند، که این دخالتها در تمام مدت زمانی که نیروهای ایالات متحده و ائتلاف در آن کشور حضور داشتهاند، ادامه داشته است.
در واقع یکی از اولین اظهارات وزیر دفاع جدید ما، دکتر پانتا، هشداری دقیق به رژیم ایران بود که این وضع نمیتواند ادامه یابد.
اما از همه خطرناکتر، و عاملی که میتواند واقعاً باعث فوران آتشفشان شود، ادامه تلاش مصرانه رژیم ایران برای دستیابی به توان تسلیحات اتمی است.
سالها است رژیم ایران بر این تلاش خود زیر این عنوان که « برای منابع انرژی دیگر به آن نیاز داریم» سرپوش گذاشته است. اما بیایید با واقعیت روبهرو شویم. ایران بیش از هر کشور دیگری به میزانی باور نکردنی ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی دارد. اینکه بگوییم ایران به انرژی هستهیی نیاز دارد، مانند این است که گفته شود اسکیموها به فریزر نیاز دارند!
این اصلاً واقعی نیست. آنها با آنچه دارند، میتوانند از عهده تأمین نیازهایشان برآیند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً گزارش داده که رژیم ایران تلاش میکند به غنیسازی اورانیوم با غلظت بیش از ۲۰درصد (که برای تولید انرژی ضروری است)، تا حدودی نزدیک به ۶۰درصد که بیشتر به کار تولید یک سلاح هستهیی میخورد، بپردازد.
رئیسجمهور کنونی ما، البته در مقام کاندیدا، گفته بود سلاح اتمی در دست رژیم ایران غیرقابلقبول است. با توجه به سیاست حکومت آنها که بر پایه صدور بالقوه تروریسم است، ما چنین موضوعی را نمیتوانیم تحمل کنیم.
اما اگر گزینهها را در صورت تولید سلاح اتمی بررسی کنید، تعدادشان زیاد نیست. بسیار محدود است. ممکن است دست به حمله بزنید و حتی یک حمله تمامعیار با هدف تغییر رژیم.
ممکن است بحث یک حمله محدود را پیش بکشیم. احتمال میرود استفاده از نیروی هوایی برای کوبیدن آن تأسیسات و هدفها را با سیستمهای تسلیحاتی بسیار دقیق مشخص کرده و همانها را نشانه رویم.
آیا گزینه سومی وجود دارد؟ آیا امکان دیگری آن طور که برخی از سخنرانان امروز مطرح کردند، برای تغییر در ایران، از داخل وجود دارد؟ من شخصاً فکر میکنم وجود دارد و شخصاً امیدوارم که وجود داشته باشد تا جلو آن رویارویی که اشاره کردم و هنوز ماهها با آن فاصله داریم، گرفته شود.
و این ما را به نکته دومی که میخواهم طرح کنم، میرساند و آن مجاهدین و کمپ اشرف است. شروع تجربه شخصی من در این قضیه به سال ۲۰۰۳ بر میگردد.
من فرمانده لشکر، یعنی فرمانده نیروی رزمی زمینی و افسر عملیاتی و اطلاعاتیمان را به کمپ فرستادم. در آن موقع کمپ کوچکی بود در جنوب محلی که به آن رمادی میگویند. آنها بازگشتند و حرف دقیقشان این بود که آنچه درباره این کمپ گفته شده بود، کاملاً نادرست بوده است. این افراد ایرانیان تبعیدی هستند، اما در جنگ علیه نیروهای عراقی هیچ طرفی را نگرفتهاند. پس اگر هم بخواهند طرف کسی را بگیرند، الآن وقتش نیست. روابطشان با عشایر عراقی حاضر در این محل بسیار عالی است و تنها خواست آنها این است که کسی کاری به کارشان نداشته باشد. امیدشان هم اینست که روزی بتوانند به ایران بازگردند.
بعدها درسال ۲۰۰۸، که من فرمانده سی و چهارم بودم، به ما مأموریت داده شد گروهی تفنگدار با نقش امنیتی در کمپ اشرف مستقر کنیم. به همین دلیل و هنگامی که فرصت دیدار از عراق پیش آمد بهطورخاص تصمیم گرفتم به کمپ بروم و میتوانم به شما بگویم، خانمها، آقایان اگر تصویری ذهنی از کمپ اشرف دارید، قاعدتاً نباید این تصاویر افراد با کت و کراوات باشد که نشان داده شد. آنها انسانهای بسیار شجاع، بسیار کارکرده، هستند که زحمات فراوانی کشیدهاند تا امروز آن کمپ را تا این حد برای شما تماشایی کنند. زمین و محوطهیی بسته، احتمالاً به مساحت ۲ تا ۳ مایل مربع، در زمینی ساخته شده که عراقیها خودشان نمیخواستند، خیلی پرتافتاده است. هوایش در تابستان بهشدت داغ است، اما صریحاً بگویم این داغی را با لبخندی بر چهره تحمل میکنند. هنگامی که به دیدار از کمپ رفتم، البته با رهبران صحبت کردم و همینطور با تفنگداران خودم. اما فرصتی هم دست داد که با ساکنان اشرف گفتگو کنم. بسیار با محبت بودند. بسیار مهماننواز. ما سر میز غذایی نشستیم که من در برنامهام پیشبینی نکرده بودم اما آنها میخواستند ما را مهمان کنند. و میخواستند ما درک کنیم آنها چه کسانی هستند و هدفشان چیست.
این نکات را به شما میگویم چرا که میخواهم چیزی به شما بگویم که خودتان میدانید. این افراد تروریست نیستند!
میتوانید بگویید مانند شورشیان در لیبی، مصر و سوریه بهدنبال تغییر حکومت هستند. اما در ذهن من تمایز آشکاری وجود دارد بین یک تروریست و شخصی که خواستار شکل بهتری از حکومت در کشورش است. وقایع آوریل امسال خیلی چیزها را در ذهن من تغییر داد. شنیدید که درباره خسارات صحبت شد. و شاید هم برخی از آنان را شخصاً میشناسید ۳۶کشته و صدها زخمی. اما به نظر من یکی از خسارات اصلی آنچه آنروز رخ داد، خسارت به هدفی بود که ما در عراق برایش جنگیدیم. ما برای تشکیل دولتی جنگیدیم که به مراتب بهتر از دولتی باشد که اجازه چنین کاری را بدهد چه برسد به اینکه این عمل را تشویق کند.
همچنین مایلم با شما این موضوع را هم درمیان بگذارم که به یک مفهوم شخصی، یکی از تلفات آن روز اعتمادی بود که من به تیم نمایندگی ایالات متحده در عراق داشتم. من سفیرمان در عراق را میشناسم. وی در اصل مرد خوبی است، اما برخی مطالبی که اطرافیانش درباره وقایع آن روز گفتهاند و اینکه چه کار باید کرد، هیچ انطباقی با آنچه که یک تیم کشوری میتواند انجام دهد، و موظف است برود، وضعیت صحنه را درک کرده و توصیههای مناسب را به وزیر دفاعمان و کسانی که تصمیمات فرماندهی و کنترل را درکشور ما میگیرند، کند.
ما در ارتش آمریکا به تفنگداران میآموزیم که تمام ردهها، حتی در مأموریت رزمی، یک مسئولیت اخلاقی و در واقع یک تکلیف دارند، تا کسانی را که قادر به حفاظت از خود نیستند، تحت حفاظت قرار دهند. کشوری هم که ما را جلو میفرستد به نظر من همان مسئولیت را دارد. لذا اگر عراق این کار را نمیکند و ایالات متحده نمیتواند این کار را بکند، پس این مسئولیت بر گردن سازمان مللمتحد است که بررسی کند چه باید کرد. من مسلماً تمام جنبههای آنچه را که خانم رئیسجمهور شما گفت تأیید میکنم.
ما به فرماندهان تاکتیکیمان میآموزیم که ابتدا باید وضعیت را زیر نظر بگیرند، بعد خود را در حد نیاز منطبق ساخته و هنگامی که زمان اجرای کار رسید، با حداکثر تهاجم آن را به اجرا درآورند.
نظر من، خانمها، آقایان این است که ایالات متحده باید همان هوشمندی را که ما از فرماندهان رزمیمان انتظار داریم نشان دهد. ما یک سیاست تعامل را که بعضیها میگویند مماشات، آزمودیم اما اثری نداشت. حال به نظر من وقت آن رسیده که راه دیگری پیش گیریم.
ما به فرماندهان عملیاتیمان میآموزیم: «دشمنت را خوب زیر نظر بگیر. ببین چه چیزی واقعاً او را عصبی میکند و همان را بهعنوان اهرم به کار بگیر». بحثی در این نیست، باید خوب نقطه کانون توجه رهبری رژیم ایران و میزان اقداماتی را که برای از بین بردن تأثیر حضور مجاهدین و ساکنان کمپ اشرف بهعمل میآورد را در نظر بگیرید، این است که عصبیاش میکند، و ما باید درک کنیم وزن آن چه که این خشم را برمیانگیزد، تا چه اندازه است.
و در نهایت اینکه ما به ژنرالهایمان میآموزیم که یک ملت همواره کاری را خواهد کرد که در راستای بالاترین منافع همان ملت باشد. به نظر من، اگر قرار باشد این رویارویی بالقوه را که سایه آن در افق سنگینی میکند، منتفی سازیم، بهترین فرصتی که داریم تغییر رژیم در داخل ایران است.
فکر میکنم زمان دیگر تمام شده، من قطعاً حمایت میکنم از اینکه اولین گام موثر، خارج کردن نام مجاهدین از لیست باشد و اینکه ما از ساکنان اشرف حفاظت کنیم و از اعضای آنها بهطور کامل حمایت کنیم.
بسیار متشکرم که به من فرصت دادید درجمعتان حضور داشته باشم.
سوتاس:
بسیار متشکرم. سخنران بعدی قاضی لوئیس فری است. او بهعنوان مدیر اف.بی.ای در دوره دو رئیسجمهور آمریکا از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ خدمت کرده است. او توسط شهردار جولیانی بهعنوان ”مناسبترین فرد در آمریکا برای اداره اف.بی.آی“ و توسط پرزیدنت کلینتون ”یک اسطوره مجری قانون“ که او را در سال ۱۹۹۳ منصوب کرد توصیف شد.
لوئیس فری - رئیس اداره تحقیقات فدرال ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱:
بسیار متشکرم. بسیار خوشحالم که امشب اینجا هستم. و من قبل از هرچیز میخواهم به شما بهعنوان مخاطبینی که فوقالعاده بودهاید و بهخاطر صبرتان و توجهتان و از طرف همه ما، بهخصوص همکاران آمریکاییم، تبریک بگویم.
و بسیاری که اینجا نیستند و شما میدانید که دوستان و اعضای خانواده شما که بعضاً در کمپ اشرف هستند این را میبینند. و پیام ما به شما امشب در سخنان ژنرال، نخستوزیر چرچیل است که ”هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، تسلیم نشوید“.
خانم رئیسجمهور رجوی ما از رهبری شما تقدیر میکنیم ما برنامههای شما را ارج مینهیم، برنامههایی که تمام موارد حقوقبشر، حق آزادی، حقوق زنان را در بردارد و برای روزی دعا میکنیم که شما بتوانید به تهران بروید و همینطور به واشنگتن دی.سی بیایید و لطفاً ما را ببینید.
۳پیام ساده تکراری ولی حیاتی امشب ما این است:
خانم وزیر، آقای رئیسجمهور، مجاهدین را بلادرنگ از لیست وزارتخارجه حذف کنید.
این سازمان، یک سازمان تروریستی نیست. واقعیتهایی که این لیستگذاری را تأیید کند وجود ندارد و قانون علیه تداوم آن است.
شماره ۲ - لطفاً بلادرنگ از زنان و مردان کمپ اشرف حفاظت کنید.
و ۳ - همانطور که شهردار جولیانی گفت بهصورت اثباتی و تهاجمی از مجاهدین و رزمندگان آزادی ایران حمایت کنید.
وخطاب به مردان و زنان و خانوادههای کمپ اشرف، ما شجاعت شما را تحسین میکنیم، به فداکاریهایتان ارج میگذاریم.
اعضای کنگره ما همانطور که ژنرال موکیزی اشاره کرد. یک گروه فوقالعاده از مقامات سابق آمریکا که درباره تروریسم آگاهی دارند، از شما حمایت کردهاند، اسمشان را، افتخاراتشان و شهرتشان را در پشت یک پیام ساده گذاشتهاند که شما باید بلادرنگ از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شوید.
ما یادمان رفت از مدیران سابق اطلاعات مرکزی، مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور کنونی آمریکا نام ببریم. فرماندار رندل درباره شواهد مختلف صحبت کرد و شما انواع شواهد را اینجا دارید که شما را به همین این نتیجهگیری میرساند. ولی فراتر از آنچه شما میدانید، ما میدانیم و میشنویم، آن چیزهایی است که ما نشنیدهایم. و بگذارید به شما چیزی نه فقط درباره واشنگتن بلکه در مورد هر پایتختی در هر دولتی در هر کشوری در جهان بگویم، اگر نوک سوزنی از شواهد و واقعیتهای معتبر وجود داشت که لیستگذاری مجاهدین را توجیه کند، آیا یک دادستان کل آمریکا، شهردار نیویورک، مدیران سابق، سفرا، فرمانداران اینجا حاضر میبودند؟
خانمها، آقایان ما حتی یک درز کردن اطلاعاتی در واشنگتن دی.سی نداشتیم که نشان دهد به هر صورت یا فرمی این سازمان باید در لیست باقی بماند. و دلیل آن این است که هیچ قانونی نیست، هیچ واقعیتی وجود ندارد که این نامگذاری را توجیه کند. بنابراین اجازه دهید درباره احتمال روشی دیگر صحبت کنیم. و در ضمن ما از کمیسر عالی و کاری که اخیراً انجام شده بسیار خوشحالیم، احترام به حفاظت و تعیین استاتو.
ایالات متحده آمریکا وظیفه حفاظت از مردان و زنان کمپ اشرف را دارد. یک قول قطعی توسط ارتش آمریکا و این حتی به وظیفه اخلاقی یا هر چیز دیگری که با آن میآید کاری ندارد.
شما میدانید این لیستگذاری تنها یک کار پاسیو نیست، این تنها یک نامگذاری نیست که به دلایل سیاسی روی یک تکه کاغذ نوشته شود، چون همانطور که شنیدید هیچ واقعیتی حتی در سال ۱۹۹۷ وجود ندارد که این نامگذاری را توجیه کند و من میخواهم یک دقیقه در این رابطه صحبت کنم.
این نامگذاری آنطوری که امروز برقرار است مجوز کشتار است، نه تنها برای وزارت اطلاعات ایران و سپاه پاسداران و عواملش بلکه برای دولت عراق همانطور که به طرز وحشیانهای در ۸آوریل امسال، شاهدش بودیم.
مقالهیی در نیویورک تایمز بود که به روشنی با دسترسی زیاد و حمایت زیاد کارکنان ریاستجمهوری و سیاستگذاران کلیدی کاخ سفید نوشته شده بود. آنها از نیویورک تایمز خواستند ۲نکته قوی را مطرح کند: به رئیسجمهور و سیاست آمریکا بهخاطر آنچه در لیبی اتفاق افتاد امتیاز بدهد.
2اصل وجود داشت و این روشی بود که نیویورک تایمز گزارش کرد و نوشت. اصل شماره ۱: آمریکا مسئولیت توقف نسلکشی در چشمانداز را دارد. اصل شماره ۲: آمریکا وقتی که امنیت نفرات آمریکا مستقیماً تهدید نشده باشد، به تنهایی عمل نخواهد کرد.
بنابراین، ما از رئیسجمهورمان و وزیر خارجه امشب میخواهیم که لطفاً همین سیاست را به کمپ اشرف اعمال کنید. اگر ما کاری نکنیم نیازی نیست که راجع به نتیجهاش حدس و گمان بزنیم چون آنچه قبلاً اتفاق افتاده را میبینیم.
شماره ۲- آمریکا نباید به تنهایی عمل کند، ما حالا با اتحادیه اروپا، انگلستان با کمیسر عالی با تواناییهای اخلاقی و دستورالعملهای اخلاقی هر انسانی که میبیند و میفهمد زندگیها در معرض تهدید هستند، کار میکنیم.
بنابراین ما خواستار عمل هستیم و خواستار عمل فوری هستیم.
متشکرم.
گونتر فرهویگن - نایبرئیس کمیسیون اروپا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰:
خانم رئیسجمهور رجوی، همکاران عالیرتبه از آمریکا، اروپا و سایر کشورها، دوستان عزیز،
از زمانی که در راه حمایت از کمپ اشرف و آزادی ایران قدم گذاشتیم همواره با این پرسش روبهرو میشویم که چرا ما این امر را دنبال میکنیم؟ این موضوع چه ارتباطی به ما دارد؟ به ما میگویند این مسأله به اروپا یا آلمان مربوط نمیشود. من در جواب میگویم که این برداشت غلط است. مسلم است که مسئولیت همه ماست. این به اعتبار ارزشهایی که معتقدیم مربوط است.
ما اروپائیان نمیتوانیم مدعی باشیم که حقوقبشر را خلق کردهایم نمیتوانیم مدعی شویم که دموکراسی، حقوقبشر و حفاظت از اقلیتها مهمترین موضوعات مورد توجه ما هستند و سپس به راحتی روی شرایط فعلی کمپ اشرف چشم فرو بندیم. ما نمیتوانیم خنثی باشیم. باید موضع بگیریم و به آن اشراف داشته باشیم. اگر به ساکنان اشرف کمک نکنیم، در واقع از آخوندهای حاکم بر ایران حمایت کردهایم و این از عواقب آن است. متأسفانه زمان به سرعت در حال سپری شدن است و شرایطی بحرانی وجود دارد. ضربالاجل تعیین شده از سوی دولت عراق لغو نشده و تاکنون هیچ سیستم حفاظتی برقرار نشده است. بنابراین هماکنون زمان آن رسیده که کشورهای اروپایی دست به اقدام لازم بزنند.
اکنون زمان عمل فرارسیده و باید در برابر چشمان سازمان ملل کاری انجام داد. کاری در زمینه رابطه با عراق، و عملی در زمینه رابطه با ایالات متحده.
دقیقأ ۲ماه قبل در کنفرانس مطبوعاتی بروکسل مجموعهای از درخواستهایی که اتحادیه اروپا باید انجام میداد، مطرح گردید. امروز عصر، آقای جان بروتون اعلام کرد که یکی از این درخواستها هماکنون به نتیجه رسیده، فرستاده ویژه اتحادیه اروپا (در مورد اشرف) تعیین شده است. من از این بابت بسیار خوشحالم اما آن را کافی نمیدانم. باید توقع ما بیش از اینها باشد. باید اتحادیه اروپا در سازمان ملل فعالانهتر عمل کند و هم در ژنو هم در نیویورک این ندا را بگوش همگان برساند که سازمان مللمتحد مسئول تضمین امنیت ساکنان اشرف تا دست یافتن به راهحل نهایی است.
اولین قدم استقرار دائم هیأت ناظر در کمپ اشرف است تا این اطمینان حاصل شود که از این پس کسی به خود جرأت نخواهد داد به کمپ اشرف حمله کند چرا که متهم به انجام جنایت خواهد شد.
علاوه بر این، اتحادیه اروپا باید به عراق اعلام کند که این دولت نمیتواند انتظار داشته باشد مالیات دهندگان اروپایی کمکهای مالی خود برای بازسازی این کشور را یکطرفه انجام دهند. آنچه که ما در مقابل میخواهیم این است که دولت این کشور به حقوق دموکراتیک، حقوقبشر و حقوق اقلیتها احترام بگذارد.
همچنین از نهادهای اروپایی و تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا انتظار دارم تا دقیقاً به دولت عراق تفهیم کنند تا زمانی که این دولت کمپ اشرف را در محاق نگه دارد، از کمکهای مالی اروپا بهرهمند نخواهد شد. ما خواهان این هستیم که دولت عراق تعهدی محکم و یکبار برای همیشه بدهد که اقدامات علیه کمپ اشرف را خاتمه خواهد داد.
مسأله دیگری که باید به آن بپردازم این است که با آمریکا چگونه باید در این باره به گفتگو نشست؟ شاهد هستیم که افراد برجستهیی از ایالات متحده در اینجا حضور دارند. با خود میگویم چه تعداد از این افراد برجسته که به کشورشان خدمت کردهاند، آن هم در مواضعی مهم، و چند شاهد دیگر لازم است تا به صراحت بگویند سازمان مجاهدین خلق بهدلیل یکسری روابط پشت پرده سیاسی در لیست قرار گرفت که از اساس غلط بودهاند.
باید از خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا پرسید چقدر زمان لازم دارد تا برایش روشن شود که قرار دادن این گروه در لیست، به شکل مرگباری اشتباه بوده و باید در اولین فرصت ممکن این اشتباه تصحیح شود.
بهعنوان جمعبندی و برای نتیجهگیری عرض میکنم که موضوع اشرف قسمتی از مشکل بزرگتر است، در عین حال شاید مهمترین مسأله دوران ما باشد؛ هم برای آیندهایران و هم برای آینده رابطه دموکراسی غرب با دنیای اسلام. باید بگویم که واضح است مشکلات موجود، دلیل مذهبی ندارد، بلکه این ملایان حاکم بر ایران هستند که ادعا میکنند آنچه انجام میدهند خواسته دین است. هیچ مذهبی در دنیا وجود ندارد که از ما بخواهد مردم را سرکوب و یا شکنجه کنیم. چنین دینی هرگز وجود نداشته است. دلیل بروز این مشکل مذهب نیست، بلکه ریشهاش در «قدرت طلبی» آخوندهاست.
ما نباید چنین سیستمی را قبول کنیم، ما یک آلترناتیو در دسترس داریم، ما یک جنبش مقاومت دموکراتیک اینجا داریم و نمایندگان این مقاومت در اینجا در این تالار در ژنو گردهم آمدهاند. ما باید برای دنیا روشن سازیم که نمایندگان مقاومت در اینجا نمایندگان واقعی مردم ایران هستند، نه ملاها.
بسیار متشکرم. سخنران بعدی ژنرال جیمز کانوی خواهد بود که فرمانده سپاه تفنگداران دریایی بوده است.
ژنرال جیمز تری کانوی - فرمانده نیروی تفنگداران دریایی آمریکا ۲۰۰۶-2010:
خیلی متشکرم،
خانم رئیسجمهور، اعضای محترم پنل، خانمها و آقایان، همسرم و من خوشوقتیم که امروز با شما در این اجلاس و در این شهر زیبا هستیم. مایلم در فرصت کمی که دارم، بر چند نکته تأکید کنم.
نکته اول اینکه میخواهم یک ارزیابی جدی اما از روی اطلاع از وضعیت روابط امروز ایالات متحده با رژیم ایران ارائه دهم. به نظر من در نقطهیی طی ۲۴ماه آینده اگر این ۲کشور به سیاستهایی که هر ۲امروز دارند، ادامه دهند، در بهترین حالت یک رویارویی مهم روی خواهد داد و در بدترین حالت بهصورت بالقوه، جنگی در آینده نزدیک.
کسانی در بین شما که روابط بین این ۲کشور را طی ۳۰سال گذشته دنبال کردهاند، شاید از این حرف تعجب کنند شاید هم نکنند. اگر بخواهم به یک آتشفشان تشبیه کنم، کوه مدت ۳۰سال است میغرد. ما دیدهایم که هر ۲طرف اشتباه محاسباتی داشتهاند که بعضاً به شلیک گلوله نیز منجر شده است.
همین ۱ماه پیش یک کشتی انگلیسی ناگزیر شد به سمت قایقهای پاسداران، که نزدیکی آن مانور میکردند، برای اخطار تیراندازی کند.
دوم اینکه همانطور که قبلاً هم گفته شد، رژیم ایران در مسایل داخلی عراق، دخالت میکند و اکنون نیز به نحو فزایندهیی در افغانستان دخالت میکند، که این دخالتها در تمام مدت زمانی که نیروهای ایالات متحده و ائتلاف در آن کشور حضور داشتهاند، ادامه داشته است.
در واقع یکی از اولین اظهارات وزیر دفاع جدید ما، دکتر پانتا، هشداری دقیق به رژیم ایران بود که این وضع نمیتواند ادامه یابد.
اما از همه خطرناکتر، و عاملی که میتواند واقعاً باعث فوران آتشفشان شود، ادامه تلاش مصرانه رژیم ایران برای دستیابی به توان تسلیحات اتمی است.
سالها است رژیم ایران بر این تلاش خود زیر این عنوان که « برای منابع انرژی دیگر به آن نیاز داریم» سرپوش گذاشته است. اما بیایید با واقعیت روبهرو شویم. ایران بیش از هر کشور دیگری به میزانی باور نکردنی ذخایر عظیم نفت و گاز طبیعی دارد. اینکه بگوییم ایران به انرژی هستهیی نیاز دارد، مانند این است که گفته شود اسکیموها به فریزر نیاز دارند!
این اصلاً واقعی نیست. آنها با آنچه دارند، میتوانند از عهده تأمین نیازهایشان برآیند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً گزارش داده که رژیم ایران تلاش میکند به غنیسازی اورانیوم با غلظت بیش از ۲۰درصد (که برای تولید انرژی ضروری است)، تا حدودی نزدیک به ۶۰درصد که بیشتر به کار تولید یک سلاح هستهیی میخورد، بپردازد.
رئیسجمهور کنونی ما، البته در مقام کاندیدا، گفته بود سلاح اتمی در دست رژیم ایران غیرقابلقبول است. با توجه به سیاست حکومت آنها که بر پایه صدور بالقوه تروریسم است، ما چنین موضوعی را نمیتوانیم تحمل کنیم.
اما اگر گزینهها را در صورت تولید سلاح اتمی بررسی کنید، تعدادشان زیاد نیست. بسیار محدود است. ممکن است دست به حمله بزنید و حتی یک حمله تمامعیار با هدف تغییر رژیم.
ممکن است بحث یک حمله محدود را پیش بکشیم. احتمال میرود استفاده از نیروی هوایی برای کوبیدن آن تأسیسات و هدفها را با سیستمهای تسلیحاتی بسیار دقیق مشخص کرده و همانها را نشانه رویم.
آیا گزینه سومی وجود دارد؟ آیا امکان دیگری آن طور که برخی از سخنرانان امروز مطرح کردند، برای تغییر در ایران، از داخل وجود دارد؟ من شخصاً فکر میکنم وجود دارد و شخصاً امیدوارم که وجود داشته باشد تا جلو آن رویارویی که اشاره کردم و هنوز ماهها با آن فاصله داریم، گرفته شود.
و این ما را به نکته دومی که میخواهم طرح کنم، میرساند و آن مجاهدین و کمپ اشرف است. شروع تجربه شخصی من در این قضیه به سال ۲۰۰۳ بر میگردد.
من فرمانده لشکر، یعنی فرمانده نیروی رزمی زمینی و افسر عملیاتی و اطلاعاتیمان را به کمپ فرستادم. در آن موقع کمپ کوچکی بود در جنوب محلی که به آن رمادی میگویند. آنها بازگشتند و حرف دقیقشان این بود که آنچه درباره این کمپ گفته شده بود، کاملاً نادرست بوده است. این افراد ایرانیان تبعیدی هستند، اما در جنگ علیه نیروهای عراقی هیچ طرفی را نگرفتهاند. پس اگر هم بخواهند طرف کسی را بگیرند، الآن وقتش نیست. روابطشان با عشایر عراقی حاضر در این محل بسیار عالی است و تنها خواست آنها این است که کسی کاری به کارشان نداشته باشد. امیدشان هم اینست که روزی بتوانند به ایران بازگردند.
بعدها درسال ۲۰۰۸، که من فرمانده سی و چهارم بودم، به ما مأموریت داده شد گروهی تفنگدار با نقش امنیتی در کمپ اشرف مستقر کنیم. به همین دلیل و هنگامی که فرصت دیدار از عراق پیش آمد بهطورخاص تصمیم گرفتم به کمپ بروم و میتوانم به شما بگویم، خانمها، آقایان اگر تصویری ذهنی از کمپ اشرف دارید، قاعدتاً نباید این تصاویر افراد با کت و کراوات باشد که نشان داده شد. آنها انسانهای بسیار شجاع، بسیار کارکرده، هستند که زحمات فراوانی کشیدهاند تا امروز آن کمپ را تا این حد برای شما تماشایی کنند. زمین و محوطهیی بسته، احتمالاً به مساحت ۲ تا ۳ مایل مربع، در زمینی ساخته شده که عراقیها خودشان نمیخواستند، خیلی پرتافتاده است. هوایش در تابستان بهشدت داغ است، اما صریحاً بگویم این داغی را با لبخندی بر چهره تحمل میکنند. هنگامی که به دیدار از کمپ رفتم، البته با رهبران صحبت کردم و همینطور با تفنگداران خودم. اما فرصتی هم دست داد که با ساکنان اشرف گفتگو کنم. بسیار با محبت بودند. بسیار مهماننواز. ما سر میز غذایی نشستیم که من در برنامهام پیشبینی نکرده بودم اما آنها میخواستند ما را مهمان کنند. و میخواستند ما درک کنیم آنها چه کسانی هستند و هدفشان چیست.
این نکات را به شما میگویم چرا که میخواهم چیزی به شما بگویم که خودتان میدانید. این افراد تروریست نیستند!
میتوانید بگویید مانند شورشیان در لیبی، مصر و سوریه بهدنبال تغییر حکومت هستند. اما در ذهن من تمایز آشکاری وجود دارد بین یک تروریست و شخصی که خواستار شکل بهتری از حکومت در کشورش است. وقایع آوریل امسال خیلی چیزها را در ذهن من تغییر داد. شنیدید که درباره خسارات صحبت شد. و شاید هم برخی از آنان را شخصاً میشناسید ۳۶کشته و صدها زخمی. اما به نظر من یکی از خسارات اصلی آنچه آنروز رخ داد، خسارت به هدفی بود که ما در عراق برایش جنگیدیم. ما برای تشکیل دولتی جنگیدیم که به مراتب بهتر از دولتی باشد که اجازه چنین کاری را بدهد چه برسد به اینکه این عمل را تشویق کند.
همچنین مایلم با شما این موضوع را هم درمیان بگذارم که به یک مفهوم شخصی، یکی از تلفات آن روز اعتمادی بود که من به تیم نمایندگی ایالات متحده در عراق داشتم. من سفیرمان در عراق را میشناسم. وی در اصل مرد خوبی است، اما برخی مطالبی که اطرافیانش درباره وقایع آن روز گفتهاند و اینکه چه کار باید کرد، هیچ انطباقی با آنچه که یک تیم کشوری میتواند انجام دهد، و موظف است برود، وضعیت صحنه را درک کرده و توصیههای مناسب را به وزیر دفاعمان و کسانی که تصمیمات فرماندهی و کنترل را درکشور ما میگیرند، کند.
ما در ارتش آمریکا به تفنگداران میآموزیم که تمام ردهها، حتی در مأموریت رزمی، یک مسئولیت اخلاقی و در واقع یک تکلیف دارند، تا کسانی را که قادر به حفاظت از خود نیستند، تحت حفاظت قرار دهند. کشوری هم که ما را جلو میفرستد به نظر من همان مسئولیت را دارد. لذا اگر عراق این کار را نمیکند و ایالات متحده نمیتواند این کار را بکند، پس این مسئولیت بر گردن سازمان مللمتحد است که بررسی کند چه باید کرد. من مسلماً تمام جنبههای آنچه را که خانم رئیسجمهور شما گفت تأیید میکنم.
ما به فرماندهان تاکتیکیمان میآموزیم که ابتدا باید وضعیت را زیر نظر بگیرند، بعد خود را در حد نیاز منطبق ساخته و هنگامی که زمان اجرای کار رسید، با حداکثر تهاجم آن را به اجرا درآورند.
نظر من، خانمها، آقایان این است که ایالات متحده باید همان هوشمندی را که ما از فرماندهان رزمیمان انتظار داریم نشان دهد. ما یک سیاست تعامل را که بعضیها میگویند مماشات، آزمودیم اما اثری نداشت. حال به نظر من وقت آن رسیده که راه دیگری پیش گیریم.
ما به فرماندهان عملیاتیمان میآموزیم: «دشمنت را خوب زیر نظر بگیر. ببین چه چیزی واقعاً او را عصبی میکند و همان را بهعنوان اهرم به کار بگیر». بحثی در این نیست، باید خوب نقطه کانون توجه رهبری رژیم ایران و میزان اقداماتی را که برای از بین بردن تأثیر حضور مجاهدین و ساکنان کمپ اشرف بهعمل میآورد را در نظر بگیرید، این است که عصبیاش میکند، و ما باید درک کنیم وزن آن چه که این خشم را برمیانگیزد، تا چه اندازه است.
و در نهایت اینکه ما به ژنرالهایمان میآموزیم که یک ملت همواره کاری را خواهد کرد که در راستای بالاترین منافع همان ملت باشد. به نظر من، اگر قرار باشد این رویارویی بالقوه را که سایه آن در افق سنگینی میکند، منتفی سازیم، بهترین فرصتی که داریم تغییر رژیم در داخل ایران است.
فکر میکنم زمان دیگر تمام شده، من قطعاً حمایت میکنم از اینکه اولین گام موثر، خارج کردن نام مجاهدین از لیست باشد و اینکه ما از ساکنان اشرف حفاظت کنیم و از اعضای آنها بهطور کامل حمایت کنیم.
بسیار متشکرم که به من فرصت دادید درجمعتان حضور داشته باشم.
سوتاس:
بسیار متشکرم. سخنران بعدی قاضی لوئیس فری است. او بهعنوان مدیر اف.بی.ای در دوره دو رئیسجمهور آمریکا از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ خدمت کرده است. او توسط شهردار جولیانی بهعنوان ”مناسبترین فرد در آمریکا برای اداره اف.بی.آی“ و توسط پرزیدنت کلینتون ”یک اسطوره مجری قانون“ که او را در سال ۱۹۹۳ منصوب کرد توصیف شد.
لوئیس فری - رئیس اداره تحقیقات فدرال ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱:
بسیار متشکرم. بسیار خوشحالم که امشب اینجا هستم. و من قبل از هرچیز میخواهم به شما بهعنوان مخاطبینی که فوقالعاده بودهاید و بهخاطر صبرتان و توجهتان و از طرف همه ما، بهخصوص همکاران آمریکاییم، تبریک بگویم.
و بسیاری که اینجا نیستند و شما میدانید که دوستان و اعضای خانواده شما که بعضاً در کمپ اشرف هستند این را میبینند. و پیام ما به شما امشب در سخنان ژنرال، نخستوزیر چرچیل است که ”هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، تسلیم نشوید“.
خانم رئیسجمهور رجوی ما از رهبری شما تقدیر میکنیم ما برنامههای شما را ارج مینهیم، برنامههایی که تمام موارد حقوقبشر، حق آزادی، حقوق زنان را در بردارد و برای روزی دعا میکنیم که شما بتوانید به تهران بروید و همینطور به واشنگتن دی.سی بیایید و لطفاً ما را ببینید.
۳پیام ساده تکراری ولی حیاتی امشب ما این است:
خانم وزیر، آقای رئیسجمهور، مجاهدین را بلادرنگ از لیست وزارتخارجه حذف کنید.
این سازمان، یک سازمان تروریستی نیست. واقعیتهایی که این لیستگذاری را تأیید کند وجود ندارد و قانون علیه تداوم آن است.
شماره ۲ - لطفاً بلادرنگ از زنان و مردان کمپ اشرف حفاظت کنید.
و ۳ - همانطور که شهردار جولیانی گفت بهصورت اثباتی و تهاجمی از مجاهدین و رزمندگان آزادی ایران حمایت کنید.
وخطاب به مردان و زنان و خانوادههای کمپ اشرف، ما شجاعت شما را تحسین میکنیم، به فداکاریهایتان ارج میگذاریم.
اعضای کنگره ما همانطور که ژنرال موکیزی اشاره کرد. یک گروه فوقالعاده از مقامات سابق آمریکا که درباره تروریسم آگاهی دارند، از شما حمایت کردهاند، اسمشان را، افتخاراتشان و شهرتشان را در پشت یک پیام ساده گذاشتهاند که شما باید بلادرنگ از لیست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شوید.
ما یادمان رفت از مدیران سابق اطلاعات مرکزی، مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور کنونی آمریکا نام ببریم. فرماندار رندل درباره شواهد مختلف صحبت کرد و شما انواع شواهد را اینجا دارید که شما را به همین این نتیجهگیری میرساند. ولی فراتر از آنچه شما میدانید، ما میدانیم و میشنویم، آن چیزهایی است که ما نشنیدهایم. و بگذارید به شما چیزی نه فقط درباره واشنگتن بلکه در مورد هر پایتختی در هر دولتی در هر کشوری در جهان بگویم، اگر نوک سوزنی از شواهد و واقعیتهای معتبر وجود داشت که لیستگذاری مجاهدین را توجیه کند، آیا یک دادستان کل آمریکا، شهردار نیویورک، مدیران سابق، سفرا، فرمانداران اینجا حاضر میبودند؟
خانمها، آقایان ما حتی یک درز کردن اطلاعاتی در واشنگتن دی.سی نداشتیم که نشان دهد به هر صورت یا فرمی این سازمان باید در لیست باقی بماند. و دلیل آن این است که هیچ قانونی نیست، هیچ واقعیتی وجود ندارد که این نامگذاری را توجیه کند. بنابراین اجازه دهید درباره احتمال روشی دیگر صحبت کنیم. و در ضمن ما از کمیسر عالی و کاری که اخیراً انجام شده بسیار خوشحالیم، احترام به حفاظت و تعیین استاتو.
ایالات متحده آمریکا وظیفه حفاظت از مردان و زنان کمپ اشرف را دارد. یک قول قطعی توسط ارتش آمریکا و این حتی به وظیفه اخلاقی یا هر چیز دیگری که با آن میآید کاری ندارد.
شما میدانید این لیستگذاری تنها یک کار پاسیو نیست، این تنها یک نامگذاری نیست که به دلایل سیاسی روی یک تکه کاغذ نوشته شود، چون همانطور که شنیدید هیچ واقعیتی حتی در سال ۱۹۹۷ وجود ندارد که این نامگذاری را توجیه کند و من میخواهم یک دقیقه در این رابطه صحبت کنم.
این نامگذاری آنطوری که امروز برقرار است مجوز کشتار است، نه تنها برای وزارت اطلاعات ایران و سپاه پاسداران و عواملش بلکه برای دولت عراق همانطور که به طرز وحشیانهای در ۸آوریل امسال، شاهدش بودیم.
مقالهیی در نیویورک تایمز بود که به روشنی با دسترسی زیاد و حمایت زیاد کارکنان ریاستجمهوری و سیاستگذاران کلیدی کاخ سفید نوشته شده بود. آنها از نیویورک تایمز خواستند ۲نکته قوی را مطرح کند: به رئیسجمهور و سیاست آمریکا بهخاطر آنچه در لیبی اتفاق افتاد امتیاز بدهد.
2اصل وجود داشت و این روشی بود که نیویورک تایمز گزارش کرد و نوشت. اصل شماره ۱: آمریکا مسئولیت توقف نسلکشی در چشمانداز را دارد. اصل شماره ۲: آمریکا وقتی که امنیت نفرات آمریکا مستقیماً تهدید نشده باشد، به تنهایی عمل نخواهد کرد.
بنابراین، ما از رئیسجمهورمان و وزیر خارجه امشب میخواهیم که لطفاً همین سیاست را به کمپ اشرف اعمال کنید. اگر ما کاری نکنیم نیازی نیست که راجع به نتیجهاش حدس و گمان بزنیم چون آنچه قبلاً اتفاق افتاده را میبینیم.
شماره ۲- آمریکا نباید به تنهایی عمل کند، ما حالا با اتحادیه اروپا، انگلستان با کمیسر عالی با تواناییهای اخلاقی و دستورالعملهای اخلاقی هر انسانی که میبیند و میفهمد زندگیها در معرض تهدید هستند، کار میکنیم.
بنابراین ما خواستار عمل هستیم و خواستار عمل فوری هستیم.
متشکرم.
گونتر فرهویگن - نایبرئیس کمیسیون اروپا ۲۰۰۴ ـ ۲۰۱۰:
خانم رئیسجمهور رجوی، همکاران عالیرتبه از آمریکا، اروپا و سایر کشورها، دوستان عزیز،
از زمانی که در راه حمایت از کمپ اشرف و آزادی ایران قدم گذاشتیم همواره با این پرسش روبهرو میشویم که چرا ما این امر را دنبال میکنیم؟ این موضوع چه ارتباطی به ما دارد؟ به ما میگویند این مسأله به اروپا یا آلمان مربوط نمیشود. من در جواب میگویم که این برداشت غلط است. مسلم است که مسئولیت همه ماست. این به اعتبار ارزشهایی که معتقدیم مربوط است.
ما اروپائیان نمیتوانیم مدعی باشیم که حقوقبشر را خلق کردهایم نمیتوانیم مدعی شویم که دموکراسی، حقوقبشر و حفاظت از اقلیتها مهمترین موضوعات مورد توجه ما هستند و سپس به راحتی روی شرایط فعلی کمپ اشرف چشم فرو بندیم. ما نمیتوانیم خنثی باشیم. باید موضع بگیریم و به آن اشراف داشته باشیم. اگر به ساکنان اشرف کمک نکنیم، در واقع از آخوندهای حاکم بر ایران حمایت کردهایم و این از عواقب آن است. متأسفانه زمان به سرعت در حال سپری شدن است و شرایطی بحرانی وجود دارد. ضربالاجل تعیین شده از سوی دولت عراق لغو نشده و تاکنون هیچ سیستم حفاظتی برقرار نشده است. بنابراین هماکنون زمان آن رسیده که کشورهای اروپایی دست به اقدام لازم بزنند.
اکنون زمان عمل فرارسیده و باید در برابر چشمان سازمان ملل کاری انجام داد. کاری در زمینه رابطه با عراق، و عملی در زمینه رابطه با ایالات متحده.
دقیقأ ۲ماه قبل در کنفرانس مطبوعاتی بروکسل مجموعهای از درخواستهایی که اتحادیه اروپا باید انجام میداد، مطرح گردید. امروز عصر، آقای جان بروتون اعلام کرد که یکی از این درخواستها هماکنون به نتیجه رسیده، فرستاده ویژه اتحادیه اروپا (در مورد اشرف) تعیین شده است. من از این بابت بسیار خوشحالم اما آن را کافی نمیدانم. باید توقع ما بیش از اینها باشد. باید اتحادیه اروپا در سازمان ملل فعالانهتر عمل کند و هم در ژنو هم در نیویورک این ندا را بگوش همگان برساند که سازمان مللمتحد مسئول تضمین امنیت ساکنان اشرف تا دست یافتن به راهحل نهایی است.
اولین قدم استقرار دائم هیأت ناظر در کمپ اشرف است تا این اطمینان حاصل شود که از این پس کسی به خود جرأت نخواهد داد به کمپ اشرف حمله کند چرا که متهم به انجام جنایت خواهد شد.
علاوه بر این، اتحادیه اروپا باید به عراق اعلام کند که این دولت نمیتواند انتظار داشته باشد مالیات دهندگان اروپایی کمکهای مالی خود برای بازسازی این کشور را یکطرفه انجام دهند. آنچه که ما در مقابل میخواهیم این است که دولت این کشور به حقوق دموکراتیک، حقوقبشر و حقوق اقلیتها احترام بگذارد.
همچنین از نهادهای اروپایی و تمام کشورهای عضو اتحادیه اروپا انتظار دارم تا دقیقاً به دولت عراق تفهیم کنند تا زمانی که این دولت کمپ اشرف را در محاق نگه دارد، از کمکهای مالی اروپا بهرهمند نخواهد شد. ما خواهان این هستیم که دولت عراق تعهدی محکم و یکبار برای همیشه بدهد که اقدامات علیه کمپ اشرف را خاتمه خواهد داد.
مسأله دیگری که باید به آن بپردازم این است که با آمریکا چگونه باید در این باره به گفتگو نشست؟ شاهد هستیم که افراد برجستهیی از ایالات متحده در اینجا حضور دارند. با خود میگویم چه تعداد از این افراد برجسته که به کشورشان خدمت کردهاند، آن هم در مواضعی مهم، و چند شاهد دیگر لازم است تا به صراحت بگویند سازمان مجاهدین خلق بهدلیل یکسری روابط پشت پرده سیاسی در لیست قرار گرفت که از اساس غلط بودهاند.
باید از خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا پرسید چقدر زمان لازم دارد تا برایش روشن شود که قرار دادن این گروه در لیست، به شکل مرگباری اشتباه بوده و باید در اولین فرصت ممکن این اشتباه تصحیح شود.
بهعنوان جمعبندی و برای نتیجهگیری عرض میکنم که موضوع اشرف قسمتی از مشکل بزرگتر است، در عین حال شاید مهمترین مسأله دوران ما باشد؛ هم برای آیندهایران و هم برای آینده رابطه دموکراسی غرب با دنیای اسلام. باید بگویم که واضح است مشکلات موجود، دلیل مذهبی ندارد، بلکه این ملایان حاکم بر ایران هستند که ادعا میکنند آنچه انجام میدهند خواسته دین است. هیچ مذهبی در دنیا وجود ندارد که از ما بخواهد مردم را سرکوب و یا شکنجه کنیم. چنین دینی هرگز وجود نداشته است. دلیل بروز این مشکل مذهب نیست، بلکه ریشهاش در «قدرت طلبی» آخوندهاست.
ما نباید چنین سیستمی را قبول کنیم، ما یک آلترناتیو در دسترس داریم، ما یک جنبش مقاومت دموکراتیک اینجا داریم و نمایندگان این مقاومت در اینجا در این تالار در ژنو گردهم آمدهاند. ما باید برای دنیا روشن سازیم که نمایندگان مقاومت در اینجا نمایندگان واقعی مردم ایران هستند، نه ملاها.