728 x 90

-

تشدید جنگ باندی به‌رغم همصدایی؟

-

آخوند حسن روحانی - علی لاریجانی
آخوند حسن روحانی - علی لاریجانی
تحولات جدید و مهم منطقه‌یی از جمله تشکیل ائتلاف بین‌المللی ضدداعش و طرد رژیم از این ائتلاف، باعث نگرانی مشترک دو باند نظام و در نتیجه هم‌صدایی آنها در ابراز وحشت شد. شاید تصور می‌شد که این هم‌صدایی لااقل برای برای مدتی تا تعیین‌تکلیف نهایی سمت تحولات ادامه یابد، اما اکنون شاهد بالا گرفتن دوبارهٴ جنگ و جدال بر سر گفتگوهای اتمی هستیم. هیاهو و دعوایی که در آستانهٴ سفر روحانی به نیویورک و پیش‌بینی پیامدهای آن، اوج گرفته است.

مثلاً ظریف که طرف اصلی مذاکرات است، می‌گوید: «چنان‌چه اوباما وعده‌یی بدهد آن را پذیرفته و قول وی را محترم می‌شماریم!» البته نمی‌گویدچه وعده‌یی؟ ولی به قول معروف عاقلان دانند!

در مقابل روزنامه باند ولی‌فقیه موسوم به «سیاست روز» می‌نویسد: «قول شیطان بزرگ مردود است» و چگونه است که اوباما به فتوایی که ولی‌فقیه در مورد حرام بودن بمب اتمی داده، ایمان نمی‌آورد!

در یک نمونهٴ دیگر روز یکشنبه 30شهریور در مجلس ارتجاع لاریجانی به صحنه آمد تا در این میانه با یکی به نعل، یکی به میخ، نقش حلقه واسط بین دو باند متخاصم رو بازی کند، و مذاکرات را با دست پس بزند و با پا پیش بکشد، او به این منظور بعد از کلی دود و دم و ناسزا به آمریکا رفت: «مذاکرات هسته‌یی صرفاً بر پایه مقرارت بین‌المللی که برای همه کشورها یکسان است مفهوم دارد».

سخنگوی دولت روحانی هم روز 29شهریور در مورد ملاقات یا تماس احتمالی روحانی با اوباما در سفرش به نیویورک، گفت «برای دیدار با اوباما هنوز برنامه‌ای تنظیم نشده». کیهان خامنه‌ای بلافاصله یعنی صبح روز بعد (30شهریور) به بهانه پاسخ به او، برای روحانی خط‌ و نشان کشید و با لحنی طعنه‌آمیز نوشت: «تماس با اوباما در نیویورک برنامه‌ریزی شده باشد یا اتفاقی، اقدامی نابجاست».

سؤال این است که دوباره چرا این هیاهو و جدال در رژیم بالا گرفته است، البته این بار با این تفاوت عمده که باند روحانی و رفسنجانی هم خود اشتیاقی نشان نمی‌دهد و از این جهت موضعی به‌کلی متفاوت با سال گذشته دارد.

سؤال این است که آن هم‌صدایی و نزدیک شدن ظاهری مواضع باند رفسنجانی ـ روحانی به باند ولی‌فقیه در مورد موضوع هسته‌یی که هنوز هم آثارش را می‌شود دید، اصالت دارد یا این جنگ و جدال؟!

واقعیت این است که اینها نمودهای ظاهراً متفاوت و متناقض ناشی از یک واقعیت واحد هستند. هم آن هم‌صدایی ناشی از وحشت مرگ و سرنگونی بود و هم تشدید جنگ باندها؛ هر دو واکنش، ناشی از نهایت درماندگی است چیزی که بارها مهره‌های مختلف نظام آن را با عبارت مرگ، یا «خودکشی از ترس مرگ» بیان کرده‌اند. این‌جا هم در واقع حرف باند رفسنجانی ـ روحانی این است که از ترس مرگ خودکشی نمی‌کنیم! کما این‌که لاریجانی در حرفهای روز 30شهریورش در مجلس ارتجاع این منطق را با این عبارات بیان کرد که «این تصور اشتباهی است، اگر فکر می‌کنند با این‌گونه شلوغ کاری در مذاکرات ایران طناب محدویت اتمی را به دست خود به گردن می‌دهد».

همین حرف، ما را به واقعیت وضعیت رژیم که باعث این واکنشهای متناقض می‌شود، نزدیک می‌کند. از یک طرف تحریمها، فلج فزایندهٴ اقتصادی و وحشت از پیامدهای اجتماعی آن، به رژیم فشار می‌آوردکه به خواسته‌های طرف مذاکرات اتمی، تن بدهد و مسیر زهر خوران را که بخشی از آن را تا حالا آمده ادامه بدهد. اما از طرف دیگر سران رژیم لابد با خود فکر می‌کنند و این را به تلویح یا تصریح، بیان هم می‌کنند که با توجه به‌وضعیت موجود منطقه، با توجه به‌ائتلاف بین‌المللی که علیه داعش شکل گرفته و (آن طور که خود از جمله کیهان خامنه‌ای نوشته‌اند)، دامنهٴ اثرش خواهی نخواهی، بعد از عراق، اول سوریه و بعد خود رژیم را در برمی‌گیرد، اگر ما اتمی را که ضامن بقایمان است از دست بدهیم، چه می‌شود؟! به قول لاریجانی چرا با دست خودمان طناب را به گردن نظام بیندازیم و خودکشی کنیم؟

در کشاکش این فشارهایی که از دو طرف به رژیم وارد می‌شود، می‌بینیم که مثل کشتی توفان‌زده و بی‌لنگر گاهی از این طرف و گاهی به آن طرف کج می‌شود. اما در هر حال هیچ راه نجاتی از این توفان برایش متصور نیست.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e05be2e3-68d8-4630-8a0a-b33eeac0ca31"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات