تیتر بالا، از ما نیست از سایت حکومتی تابناک به تاریخ 23تیر 96 است و عنوان مطلبی در آن.
در انتهای همان مقاله، جواب چند هموطن هم آمده که همین ابتدا خوبست آنها را هم در جواب به سؤال بالا ببینیم. اینهم پاسخ خوانندگان:
در انتهای همان مقاله، جواب چند هموطن هم آمده که همین ابتدا خوبست آنها را هم در جواب به سؤال بالا ببینیم. اینهم پاسخ خوانندگان:
دلیل مطالعه کمتر روزنامه در ایران دروغهایی که جتاحها بر علیه هم مینویسند. روزنامه مستقل باشه که واقعیت توش باشه مردم هم میخونند البته اگر کار و درآمد هم باشه.
همین ۵۰۰۰۰۰تا هم براشون زیاده. خیلی از اونها رو هم ارگانها میخرن برای پرسنل
مردم هم دیگه علاقه قبلی به اخبار رو ندارن،چون دروغ میگن
روزنامهها ارزش خواندن ندارند، آن یک درصد هم بهعنوان کاغذ باطله روزنامههارا میخرند
اگه واقع بینانهتر بگیم، نیم درصد هم روزنامه نمیخونن.
روزنامهها، همچنان منتشر میشن، یارانه میگیرن، و تنها کاربردشون، پاک کردن شیشهها میشه.
ولی انصافاً هیچی مثل روزنامه، شیشهها رو پاک نمیکنه!
بیشتر اون پونصد هزار نسخهای که روزانه به فروش میرسه رو، ادارهها بهصورت یک عادت و روال اداری میخرن و کسی هم در ادارات اونها رو نمیخونه، پس آمار یک درصد، واقعی نیست.
یک کم که روزنامهها را مردم میخوانند سریع ربطش میدهند به رسانههای معاند و... و بعدش تعطیلش میکنند!
خبرهای کسل کننده را از هم کپی میکنند.
من از نوجوانی روزنامه میخواندم... حالا دیگه هیچکدومو نمیخونم... قیمت روزنامهها هم الآن حداقل ماهیانه باید بالای صد هزار تومان براش هزینه کنی که با 10هزار تومان شارژ ماهیانه موبایل، همه روزنامهها و مجلات رابهصورت آنلاین در اختیار داریم.
الان که اخبار رو آنلاین میبینیم ونیاز به روزنامههایی خصوصاً مثل کبهان نداریم!
***
همین ۵۰۰۰۰۰تا هم براشون زیاده. خیلی از اونها رو هم ارگانها میخرن برای پرسنل
مردم هم دیگه علاقه قبلی به اخبار رو ندارن،چون دروغ میگن
روزنامهها ارزش خواندن ندارند، آن یک درصد هم بهعنوان کاغذ باطله روزنامههارا میخرند
اگه واقع بینانهتر بگیم، نیم درصد هم روزنامه نمیخونن.
روزنامهها، همچنان منتشر میشن، یارانه میگیرن، و تنها کاربردشون، پاک کردن شیشهها میشه.
ولی انصافاً هیچی مثل روزنامه، شیشهها رو پاک نمیکنه!
بیشتر اون پونصد هزار نسخهای که روزانه به فروش میرسه رو، ادارهها بهصورت یک عادت و روال اداری میخرن و کسی هم در ادارات اونها رو نمیخونه، پس آمار یک درصد، واقعی نیست.
یک کم که روزنامهها را مردم میخوانند سریع ربطش میدهند به رسانههای معاند و... و بعدش تعطیلش میکنند!
خبرهای کسل کننده را از هم کپی میکنند.
من از نوجوانی روزنامه میخواندم... حالا دیگه هیچکدومو نمیخونم... قیمت روزنامهها هم الآن حداقل ماهیانه باید بالای صد هزار تومان براش هزینه کنی که با 10هزار تومان شارژ ماهیانه موبایل، همه روزنامهها و مجلات رابهصورت آنلاین در اختیار داریم.
الان که اخبار رو آنلاین میبینیم ونیاز به روزنامههایی خصوصاً مثل کبهان نداریم!
***
پس از خواندن جواب خوانندگان، بد نیست به یک نمونهٴ خیلی روشن و ملموس دربارهٴ کارکرد رسانهها هم نگاه کنیم. از تقریباً تاریخ 10تیر امسال تا همین امروز اگر به روزنامهها، سایتها و برنامههای رادیو تلویزیون حکومتی نگاه کنید با حجم انبوهی خبر و تحلیل و گزارش دربارهٴ گردهمایی سالانهٴ مقاومت ایران در پاریس روبهرو میشوید، برخی سایتها مانند ”تسنیم“ و سایتهای مشابهش در دیگر ارگانهای نظامی و مسلح رسماً اعلام کردهاند که از این پس و تا تاریخی نامعلوم هر روز یک تا چند مطلب سریالی دربارهٴ جنایات ”منافقین! “ خواهند داشت! مطالبی تقریباً یکدست و کلیشهای که اثر بیسوادی یک نویسندهٴ یگانه! در جای جای آن، خود را نشان میدهد. مطلبی تهیه شده در ادارهٴ نفاق والتقاط وزارت اطلاعات که بهصورت بخشنامه به تمامی رسانههای حکومتی اعم از نوشتاری تا شنیداری و تصویری ابلاغ شده و همگی آن رسانهها گاه عیناً و گاه با اندکی تفاوت، آنرا منعکس میکنند.
چنین مطالبی را یک روز میشود تحمل کرد، دو روز و نه بیشتر! نتیجه اینکه یک عده آخوند و پاسدار بیسواد (گرچه با مدارک جعلی دکترا و فوق دکترا! زیر آن را امضا کرده باشند) بدون درک نیاز واقعی جامعه و بدون کوچکترین فهمی از روانشناسی مردم، با عجله و دستپاچگی تمامی (با بخشنامه و بیبخشنامه) شروع به فحاشی و هتاکی به مجاهدین میکنند و انتظار دارند ”شکر“هایشان خریدار هم داشته باشد! در حالیکه مردم به سرعت و سهولت، تلاش رژیم و غیررژیم را برای مهندسی مغزشان حس میکنند و از آن کناره میگیرند. کنترل افکار عمومی آنهم با شیوههای پلپتی یا الگوهای کره شمالی و یا حتی مک کارتیسم دیرگاهیست که بیاثر شده.
با چنین ساز و کارهایی و با کش دادن خبرهای مهندسی شده و عموماً جعلی طبیعی است که رسانههای حکومتی بازارشان کساد شود. تا چند روز دیگر خبر گردهمایی سالانهٴ مجاهدین در فرانسه سوژه است و چند روز دیگر یک خبر دیگر روی میز وزارت اطلاعات میآید و قلم به دستهای پاسدارنشان با آن هم چند روزی ”سر“ میکنند و همینطور الی آخر! آنهم در فضایی که هر باند رژیم طوری به خبرها نگاه میکند که با نگاه باند کنار دستیاش از زمین تا آسمان فرق دارد اما در مقام عمل، مردم میبینند همهٴ باندهای رژیم به یک سیاق ”عمل “ میکنند و حکم میرانند!:
حذف مخالف و معاند به هر ترتیب و با هر ترفند و دروغ و اگر نشد، تهدید و داغ و درفش و..
در حالیکه در صحنهٴ عمل همهٴ مردم میبینند: از یک سو سطح زندگی مردم روز به روز بیشتر سقوط میکند و از سوی دیگر خزانهٴ مملکت به اعتراف صریح پاسداران و خامنهای و روحانی کرور کرور خرج سلاح و مهمات جنگ در عراق و سوریه میشود! و هیچکس هم نمیتواند اجازهٴ سؤال دربارهٴ علت چنین چپاولی را به خود بدهد! سهل است تمامی رسانههای حکومتی دهان به تحسین همین چپاولها باز میکنند و ”جز“ مردم را هم بیشتر در میآورند.
و البته این تحریم، یک شبه به وجود نیامده! تحریم رسانههای حکومتی به بیشتر از سه دهه پیش بر میگردد. به هنگامی که خمینی نشریات مخالف و دگراندیش و در صدر آنها نشریهٴ مجاهدین را با تیراژی نزدیک به یک میلیون نسخه در روز تعطیل کرد، نویسندگانش را کشت یا روانهٴ زندان و تبعید کرد تا قلم را به دست بازجوهایی مانند حسین شریعتمداری و سایر همکارانش در سپاه بدهد. پاسدارانی که یک شبه روزنامهنگار شدند و فضای رسانهیی حکومت را به ”گند “ کشیدند.
چنین مطالبی را یک روز میشود تحمل کرد، دو روز و نه بیشتر! نتیجه اینکه یک عده آخوند و پاسدار بیسواد (گرچه با مدارک جعلی دکترا و فوق دکترا! زیر آن را امضا کرده باشند) بدون درک نیاز واقعی جامعه و بدون کوچکترین فهمی از روانشناسی مردم، با عجله و دستپاچگی تمامی (با بخشنامه و بیبخشنامه) شروع به فحاشی و هتاکی به مجاهدین میکنند و انتظار دارند ”شکر“هایشان خریدار هم داشته باشد! در حالیکه مردم به سرعت و سهولت، تلاش رژیم و غیررژیم را برای مهندسی مغزشان حس میکنند و از آن کناره میگیرند. کنترل افکار عمومی آنهم با شیوههای پلپتی یا الگوهای کره شمالی و یا حتی مک کارتیسم دیرگاهیست که بیاثر شده.
با چنین ساز و کارهایی و با کش دادن خبرهای مهندسی شده و عموماً جعلی طبیعی است که رسانههای حکومتی بازارشان کساد شود. تا چند روز دیگر خبر گردهمایی سالانهٴ مجاهدین در فرانسه سوژه است و چند روز دیگر یک خبر دیگر روی میز وزارت اطلاعات میآید و قلم به دستهای پاسدارنشان با آن هم چند روزی ”سر“ میکنند و همینطور الی آخر! آنهم در فضایی که هر باند رژیم طوری به خبرها نگاه میکند که با نگاه باند کنار دستیاش از زمین تا آسمان فرق دارد اما در مقام عمل، مردم میبینند همهٴ باندهای رژیم به یک سیاق ”عمل “ میکنند و حکم میرانند!:
حذف مخالف و معاند به هر ترتیب و با هر ترفند و دروغ و اگر نشد، تهدید و داغ و درفش و..
در حالیکه در صحنهٴ عمل همهٴ مردم میبینند: از یک سو سطح زندگی مردم روز به روز بیشتر سقوط میکند و از سوی دیگر خزانهٴ مملکت به اعتراف صریح پاسداران و خامنهای و روحانی کرور کرور خرج سلاح و مهمات جنگ در عراق و سوریه میشود! و هیچکس هم نمیتواند اجازهٴ سؤال دربارهٴ علت چنین چپاولی را به خود بدهد! سهل است تمامی رسانههای حکومتی دهان به تحسین همین چپاولها باز میکنند و ”جز“ مردم را هم بیشتر در میآورند.
و البته این تحریم، یک شبه به وجود نیامده! تحریم رسانههای حکومتی به بیشتر از سه دهه پیش بر میگردد. به هنگامی که خمینی نشریات مخالف و دگراندیش و در صدر آنها نشریهٴ مجاهدین را با تیراژی نزدیک به یک میلیون نسخه در روز تعطیل کرد، نویسندگانش را کشت یا روانهٴ زندان و تبعید کرد تا قلم را به دست بازجوهایی مانند حسین شریعتمداری و سایر همکارانش در سپاه بدهد. پاسدارانی که یک شبه روزنامهنگار شدند و فضای رسانهیی حکومت را به ”گند “ کشیدند.