روز یکشنبه 21اردیبهشت ماه. خامنهای تحت عنوان بازدید از مرکز «نیروی هوافضای سپاه پاسداران» سراسیمه بهصحنه آمد و اظهارات متناقضی را در مورد روند مذاکرات هستهیی عنوان کرد. ظاهر شدن خامنهای در آستانهٴ دور تازه مذاکرات اتمی و دوگانهگویی در مورد آن قابل پیشبینی بود. طی پیش از 6ماهی که این مذاکرات جریان دارد، خامنهای همین کار را کرده است. تقریباً هر بار در روز مذاکرات یا یک روز قبل از آن بهصحنه آمده و با یکی به نعل، یکی بهمیخ زدن، سعی در برقراری تعادل میان باندهای رژیم کرده و البته در نهایت مذاکراه و مذاکرهکنندگان را بهطور کامل مورد تأیید قرار داده است. سؤال این است که آیا خامنهای این بار هم همین کار را کرد؟ هدفش از بهصحنه آمدن سراسیمه دو روز مانده به آغاز دور تازه و تعیینکننده مذاکرات اتمی چه بود؟
با یک نگاه به اظهارات روز گذشته ولیفقیه ارتجاع و مقایسه کلی آن با آنچه در دفعات قبل میگفت، میتوان بهجواب نزدیک شد. اگر این مقایسه را بهدقت انجام دهیم، میبینیم که هرچه زمان میگذرد کفهٴ تأیید مذاکرات و قرارداد اتمی در اظهارات خامنهای سنگینتر میشود. مثلاً دفعهٴ قبل که در آستانهٴ بستن قرارداد بهصحنه آمد بهکرات از اعتماد نداشتن به آمریکا دم زد و در لابهلای دود و دم غلیظ علیه طرف حسابهای غربی، گفت: من در جزئیات مذاکرات دخالتی نمیکنم، اما یک مرز قرمز داریم که باید رعایت شود (منظورش خدشهدار نشدن غنیسازی اورانیوم بود). در آستانهٴ دور بعدی مذاکرات باز هم شاهد دود و دم علیه 5+1 در اظهارات خامنهای بودیم، اما دیگر سخنی از خط قرمز بهمیان نیاورد. در بهصحنه آمدن روز گذشته، نهتنها سخنی از تأکید بر خط قرمز نبود، بلکه کفهٴ حمایت از مذاکرات و مذاکرهکنندگان بهوضوح سنگینتر از دود و دمهای معمول علیه آمریکا و بیاعتمادی به مذاکره با آن بود. تاآنجا که خودش را پیشکسوت و مبتکر مذاکرات معرفی کرد و گفت فراخواندن به مذاکرات توصیهٴ همیشگی او بهمسئولان نظام بوده است.
این دگر دیسی قابلتوجه در ولیفقیه طلسمشکسته ما را به پاسخ سؤال نزدیک میکند. پاسخ را باید در زنجیر پاره کردن وحوش باند ولایت در هفتههای اخیر جستجو کرد که تحت عنوان دلواپسان نظام، با تجمع و راهانداختن سر و صدا، تلاش کردند در مسیر زهرخوران رژیم سنگاندازی کنند. ظهور این باند که از پنهان نکردن شاخ و شانه برای خود خامنهای هم ابایی نداشتند، میتوانست برای مذاکرات بسیار خطرناک باشد، از اینرو علاوه بر اینکه مثلث حمایت از مذاکرات را شامل قالیباف، پاسدار رضایی و لاریجانی به صحنه فرستاد، نهایتاً مجبور شد خودش هم ظاهر شود و بهطرف حسابهای خارجی برساند که مذاکرات بهطور کامل مورد تأیید او نیز هست، تا مبادا امیدش به گشوده شدن راه نفس از طریق این گفتگوها ناامید شود و نظام ولایت که در لحظهٴ خفگی قرار دارد به کما برود و دیگر بیرون نیاید. این بار خامنهای مجبور شد که افسار وحوش باند خودش را علناً بکشد و به آنها بگوید که چرا پایان تحریمها را بهمذاکرات گرده میزنید و مزاحمت ایجاد میکنید. او به این ترتیب این عوامل باند خودش را خلعسلاح کرد.
اما حالا سؤال این است که خامنهای تا چه حد در ساکت کردن وحوش باند خودش موفق خواهد بود؟ نگاهی به عناوین روزنامههای امروز جواب این سؤال را میدهد. روزنامههای باند ولایت فقط جملهیی را تیتر کردهاند که مربوط بهامور موشکی رژیم است و از برجسته کردن آن بخش حرفهای خامنهای که مربوط به تأکید بر ادامه مذاکرات است خودداری کردهاند، در حالی که روزنامههای باند رفسنجانی عکس عمل کردهاند. نتیجه اینکه وحوش باند ولایت هیچ علامتی از کوتاه آمدن در برابر ولیفقیهشان نشان ندادهاند. امری که طلسمشکستگی مضاعف خامنهای را بهنمایش میگذارد و نشان میدهد که در آینده شاهد رویاروییهای بیشتری در درون رژیم خواهیم بود.
با یک نگاه به اظهارات روز گذشته ولیفقیه ارتجاع و مقایسه کلی آن با آنچه در دفعات قبل میگفت، میتوان بهجواب نزدیک شد. اگر این مقایسه را بهدقت انجام دهیم، میبینیم که هرچه زمان میگذرد کفهٴ تأیید مذاکرات و قرارداد اتمی در اظهارات خامنهای سنگینتر میشود. مثلاً دفعهٴ قبل که در آستانهٴ بستن قرارداد بهصحنه آمد بهکرات از اعتماد نداشتن به آمریکا دم زد و در لابهلای دود و دم غلیظ علیه طرف حسابهای غربی، گفت: من در جزئیات مذاکرات دخالتی نمیکنم، اما یک مرز قرمز داریم که باید رعایت شود (منظورش خدشهدار نشدن غنیسازی اورانیوم بود). در آستانهٴ دور بعدی مذاکرات باز هم شاهد دود و دم علیه 5+1 در اظهارات خامنهای بودیم، اما دیگر سخنی از خط قرمز بهمیان نیاورد. در بهصحنه آمدن روز گذشته، نهتنها سخنی از تأکید بر خط قرمز نبود، بلکه کفهٴ حمایت از مذاکرات و مذاکرهکنندگان بهوضوح سنگینتر از دود و دمهای معمول علیه آمریکا و بیاعتمادی به مذاکره با آن بود. تاآنجا که خودش را پیشکسوت و مبتکر مذاکرات معرفی کرد و گفت فراخواندن به مذاکرات توصیهٴ همیشگی او بهمسئولان نظام بوده است.
این دگر دیسی قابلتوجه در ولیفقیه طلسمشکسته ما را به پاسخ سؤال نزدیک میکند. پاسخ را باید در زنجیر پاره کردن وحوش باند ولایت در هفتههای اخیر جستجو کرد که تحت عنوان دلواپسان نظام، با تجمع و راهانداختن سر و صدا، تلاش کردند در مسیر زهرخوران رژیم سنگاندازی کنند. ظهور این باند که از پنهان نکردن شاخ و شانه برای خود خامنهای هم ابایی نداشتند، میتوانست برای مذاکرات بسیار خطرناک باشد، از اینرو علاوه بر اینکه مثلث حمایت از مذاکرات را شامل قالیباف، پاسدار رضایی و لاریجانی به صحنه فرستاد، نهایتاً مجبور شد خودش هم ظاهر شود و بهطرف حسابهای خارجی برساند که مذاکرات بهطور کامل مورد تأیید او نیز هست، تا مبادا امیدش به گشوده شدن راه نفس از طریق این گفتگوها ناامید شود و نظام ولایت که در لحظهٴ خفگی قرار دارد به کما برود و دیگر بیرون نیاید. این بار خامنهای مجبور شد که افسار وحوش باند خودش را علناً بکشد و به آنها بگوید که چرا پایان تحریمها را بهمذاکرات گرده میزنید و مزاحمت ایجاد میکنید. او به این ترتیب این عوامل باند خودش را خلعسلاح کرد.
اما حالا سؤال این است که خامنهای تا چه حد در ساکت کردن وحوش باند خودش موفق خواهد بود؟ نگاهی به عناوین روزنامههای امروز جواب این سؤال را میدهد. روزنامههای باند ولایت فقط جملهیی را تیتر کردهاند که مربوط بهامور موشکی رژیم است و از برجسته کردن آن بخش حرفهای خامنهای که مربوط به تأکید بر ادامه مذاکرات است خودداری کردهاند، در حالی که روزنامههای باند رفسنجانی عکس عمل کردهاند. نتیجه اینکه وحوش باند ولایت هیچ علامتی از کوتاه آمدن در برابر ولیفقیهشان نشان ندادهاند. امری که طلسمشکستگی مضاعف خامنهای را بهنمایش میگذارد و نشان میدهد که در آینده شاهد رویاروییهای بیشتری در درون رژیم خواهیم بود.