در دعوای برجام، بحث و مناقشهٴ دامنهداری هم درباره سرمایهگذاری خارجی جریان دارد. بزرگترین دستاورد اقتصادی برجام از نظر آخوند روحانی که آن را در هر جا تکرار میکند، این است که برجام راه ورود سرمایههای خارجی به کشور را هموار کرده و اگر باند رقیب بگذارد و با اقدامات خود، سرمایهگذاران خارجی را رم ندهد؛ میتوان به مدد سرمایههای خارجی، کشور را از ورطهٴ ورشکستگی اقتصادی بیرون کشید. اما باند ولیفقیه فریاد و فغان سر میدهند که این نفوذ اقتصادی و مقدمه نفوذ سیاسی است و نفوذ سیاسی زمینهساز از میان رفتن نظام است. اما فارغ از جنگ و جدالهای دو باند بر سر منافع خودشان، واقعیت چیست؟ آیا سرمایهگذاری خارجی «نعمت» است یا «نقمت و عذاب» ؟ فرصت است یا عاملی برای نابودی تمامعیار تهماندهٴ تولید کشور؟ !
بهتر است جواب را در حرفهای کارگزاران همین رژیم جستجو کنیم. تلویزیون رژیم جمعه شب 7خرداد برنامهیی با شرکت چند تن از بهاصطلاح کارشناسان اقتصادی داشت که طی آن، گوشههایی از واقعیت سرمایهگذاری خارجی و تأثیر آن بر اقتصاد کشور، از پرده بیرون افتاد:
یکی از این کارشناسان در این باره گفت: «آن چه که اکنون در قرارداد هستهیی اتفاق افتاده، فرصتی فراهم شده است برای کشور، اما ما چون راهکار روشنی برای گامهای بعدیمان نداریم، تصویر روشنی نداریم، حضور سرمایهگذاری خارجی میتواند خیلی خطرناک باشد و طبعاً آنها دنبال حداکثر کردن منافع خودشان هستند» .
واقعیت این است که برخی کشورها از جذب سرمایههای خارجی سود بردهاند. مثال بارز آن کشورهای خلیج فارس است که از برکت سرمایههای ایرانی که از ایران به این کشورها فرار کرده، طی سالهای اخیر، چهرهیی بهکلی متفاوت پیدا کردهاند. همان کارشناس اقتصادی رژیم در ادامه میگوید: «35سال پیش نه کشوری مثل قطر بهمعنای امروزی آن وجود داشت و نه دوبی و ابوظبی. اینها در سایهٴ تحریمهایی که در اقتصاد کشور ما صورت گرفت، شکل گرفتند. هزاران تولیدکننده داخلی یا تاجران ایرانی به این کشورها رفتند و سرمایهگذاری کردند، کالاهای مورد نیاز یک کشور 70- 80 میلیونی را از این مسیر وارد کشور کردند و به این ترتیب درآمدهای بسیار بزرگی را برای آن کشورها رقم زدند و عملاً برای آن کشورها، فرصتهای توسعه به وجود آوردند…» .
اکنون در اینجا این سؤال پیش میآید که در سالهای اخیر که صدها میلیارد دلار و به قولی بیش از هزار میلیارد دلار سرمایههای داخلی بر اثر سیاستها و عملکردهای چپاولگرانه و میهن بر بادده رژیم آخوندی از کشور فرار کرده و این جریان همچنان ادامه دارد، چرا رژیم به جای برگرداندن یا حفظ این سرمایهها، دست به دامن سرمایهگذاران خارجی شده است که اساساً سراب است. در این رابطه همان کارشناس رژیم میگوید: «امتیازهایی که به سرمایهگذار خارجی در این قانون «سرمایهگذاری خارجی» دادهایم، اصلاً قابل مقایسه با فرصتهای سرمایهگذار داخلی نیست» . تلویزیون رژیم طی گزارش کوتاهی در همین ادامه برنامه فاش میسازد: «با بررسی آمارهای اقتصادی کشور بهرغم تأمین سرمایهٴ اولیهٴ کافی، عمده واحدهای تولیدی کشور نتوانستهاند بیش از 30درصد ظرفیت خود را فعال کنند. همان کارشناس رژیم، یعنی راغفر با بیانی دیگر به همین واقعیت اشاره میکند: «برنامه روشنی بهعنوان استراتژی توسعهٴ صنعتی با هدف صادرات در کشور وجود ندارد که بازارهای کشورهای همسایه ما را هدفگیری کرده باشد و برای تأمین نیازهای این بازارها، سرمایهها را هدایت کند و مشوقهای لازم را برای تولیدکننده داخلی فراهم کند» .
سؤال دیگر این است که از همین میزان اندک سرمایهٴ خارجی که وارد کشور شده، تا کنون چه چیزی عاید شده است؟
تلویزیون رژیم جواب آن را اینطور میدهد: «نامساعد بودن فضای نهادی کسب و کار در اقتصاد ایران باعث شده که طی دهههای گذشته سرمایهگذاری خارجی سهمی ناچیزی در اقتصاد کشور را به خود اختصاص دهد و بهطور متوسط تنها یک و نیم درصد از حجم کل سرمایهگذاریها را به خود اختصاص داده است. بیش از سه چهارم همین مقدار نیز در حوزه نفت و گاز بوده است که عمدتاً اشتغال چندانی ایجاد نکردند و به خام فروشی منتهی شدند… ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران در سالهای اخیر عمدتاً منجر به از دست رفتن بازارها و نابودی صنایع داخلی و افزایش بیکاری در ایران گشته است» .
راغفر هم در اینرابطه میگوید: «در این فرآیند، متأسفانه بازارهای ما بهدلیل حضور بازیگران پر قدرت در صحنهٴ سیاست و قدرت در داخل کشور، در اختیار تولیدکنندگان خارجی قرار گرفت… ما بازار کشور را به روی سرمایهگذار خارجی باز کردیم و الآن انواع کالاهای چینی محصولاتشان را در بازار ما آزمون و خطا میکنند. علت اینکه این اتفاق میافتد این است که گروههای صاحب نفوذی هستند و منافع بزرگی از این طریق به جیب میزنند که به زیان منافع ملی، به زیان آیندهٴ مملکت و ناامنیهایی ناشی از این آسیبهای اجتماعی است. علتش هم این است که منافع گروههای بزرگی در اقتصاد کشور حکم میکند که واردات صورت بگیرد» .
آری، اگر چه جذب سرمایهٴ خارجی در نظام ولایتفقیه یک سراب است، اما هر قدر هم که صورت بگیرد، حاصل آن نابودی تهماندهٴ تولید است، زیرا سود مافیاهای غارتگر حاکم بر اقتصاد کشور نه در تولید، بلکه در واردات است و سرمایههای خارجی را هم در همین راستا به خدمت میگیرند.
بهتر است جواب را در حرفهای کارگزاران همین رژیم جستجو کنیم. تلویزیون رژیم جمعه شب 7خرداد برنامهیی با شرکت چند تن از بهاصطلاح کارشناسان اقتصادی داشت که طی آن، گوشههایی از واقعیت سرمایهگذاری خارجی و تأثیر آن بر اقتصاد کشور، از پرده بیرون افتاد:
یکی از این کارشناسان در این باره گفت: «آن چه که اکنون در قرارداد هستهیی اتفاق افتاده، فرصتی فراهم شده است برای کشور، اما ما چون راهکار روشنی برای گامهای بعدیمان نداریم، تصویر روشنی نداریم، حضور سرمایهگذاری خارجی میتواند خیلی خطرناک باشد و طبعاً آنها دنبال حداکثر کردن منافع خودشان هستند» .
واقعیت این است که برخی کشورها از جذب سرمایههای خارجی سود بردهاند. مثال بارز آن کشورهای خلیج فارس است که از برکت سرمایههای ایرانی که از ایران به این کشورها فرار کرده، طی سالهای اخیر، چهرهیی بهکلی متفاوت پیدا کردهاند. همان کارشناس اقتصادی رژیم در ادامه میگوید: «35سال پیش نه کشوری مثل قطر بهمعنای امروزی آن وجود داشت و نه دوبی و ابوظبی. اینها در سایهٴ تحریمهایی که در اقتصاد کشور ما صورت گرفت، شکل گرفتند. هزاران تولیدکننده داخلی یا تاجران ایرانی به این کشورها رفتند و سرمایهگذاری کردند، کالاهای مورد نیاز یک کشور 70- 80 میلیونی را از این مسیر وارد کشور کردند و به این ترتیب درآمدهای بسیار بزرگی را برای آن کشورها رقم زدند و عملاً برای آن کشورها، فرصتهای توسعه به وجود آوردند…» .
اکنون در اینجا این سؤال پیش میآید که در سالهای اخیر که صدها میلیارد دلار و به قولی بیش از هزار میلیارد دلار سرمایههای داخلی بر اثر سیاستها و عملکردهای چپاولگرانه و میهن بر بادده رژیم آخوندی از کشور فرار کرده و این جریان همچنان ادامه دارد، چرا رژیم به جای برگرداندن یا حفظ این سرمایهها، دست به دامن سرمایهگذاران خارجی شده است که اساساً سراب است. در این رابطه همان کارشناس رژیم میگوید: «امتیازهایی که به سرمایهگذار خارجی در این قانون «سرمایهگذاری خارجی» دادهایم، اصلاً قابل مقایسه با فرصتهای سرمایهگذار داخلی نیست» . تلویزیون رژیم طی گزارش کوتاهی در همین ادامه برنامه فاش میسازد: «با بررسی آمارهای اقتصادی کشور بهرغم تأمین سرمایهٴ اولیهٴ کافی، عمده واحدهای تولیدی کشور نتوانستهاند بیش از 30درصد ظرفیت خود را فعال کنند. همان کارشناس رژیم، یعنی راغفر با بیانی دیگر به همین واقعیت اشاره میکند: «برنامه روشنی بهعنوان استراتژی توسعهٴ صنعتی با هدف صادرات در کشور وجود ندارد که بازارهای کشورهای همسایه ما را هدفگیری کرده باشد و برای تأمین نیازهای این بازارها، سرمایهها را هدایت کند و مشوقهای لازم را برای تولیدکننده داخلی فراهم کند» .
سؤال دیگر این است که از همین میزان اندک سرمایهٴ خارجی که وارد کشور شده، تا کنون چه چیزی عاید شده است؟
تلویزیون رژیم جواب آن را اینطور میدهد: «نامساعد بودن فضای نهادی کسب و کار در اقتصاد ایران باعث شده که طی دهههای گذشته سرمایهگذاری خارجی سهمی ناچیزی در اقتصاد کشور را به خود اختصاص دهد و بهطور متوسط تنها یک و نیم درصد از حجم کل سرمایهگذاریها را به خود اختصاص داده است. بیش از سه چهارم همین مقدار نیز در حوزه نفت و گاز بوده است که عمدتاً اشتغال چندانی ایجاد نکردند و به خام فروشی منتهی شدند… ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران در سالهای اخیر عمدتاً منجر به از دست رفتن بازارها و نابودی صنایع داخلی و افزایش بیکاری در ایران گشته است» .
راغفر هم در اینرابطه میگوید: «در این فرآیند، متأسفانه بازارهای ما بهدلیل حضور بازیگران پر قدرت در صحنهٴ سیاست و قدرت در داخل کشور، در اختیار تولیدکنندگان خارجی قرار گرفت… ما بازار کشور را به روی سرمایهگذار خارجی باز کردیم و الآن انواع کالاهای چینی محصولاتشان را در بازار ما آزمون و خطا میکنند. علت اینکه این اتفاق میافتد این است که گروههای صاحب نفوذی هستند و منافع بزرگی از این طریق به جیب میزنند که به زیان منافع ملی، به زیان آیندهٴ مملکت و ناامنیهایی ناشی از این آسیبهای اجتماعی است. علتش هم این است که منافع گروههای بزرگی در اقتصاد کشور حکم میکند که واردات صورت بگیرد» .
آری، اگر چه جذب سرمایهٴ خارجی در نظام ولایتفقیه یک سراب است، اما هر قدر هم که صورت بگیرد، حاصل آن نابودی تهماندهٴ تولید است، زیرا سود مافیاهای غارتگر حاکم بر اقتصاد کشور نه در تولید، بلکه در واردات است و سرمایههای خارجی را هم در همین راستا به خدمت میگیرند.