با شروع ماه رمضان، دوباره تب حجاب در رژیم بالا رفته؛ جیغ و فریاد آخوندها از پوشش زنان و بهاصطلاح بدحجابی گوشخراشتر شده و اذیت و آزار زنان در تهران و شهرهای بزرگ به این بهانه هم بیشتر شده. خبرگزاری ویژه نیروی تروریستی قدس به نام تسنیم (14تیر) طی مطلبی درباره وضعیت به قول خودش بدحجابی در اصفهان، گزارش داده که در نشستی که بهاصطلاح «متولیان ترویج حجاب و عفاف با نماینده ولیفقیه در استان» داشتند، «مسئولان نیروی انتظامی استان در این نشست اعلام کردند روزانه دهها نفر به جرم بدحجابی و بیعفتی در این شهر دستگیر و یا با تذکر پلیس روبهرو میشوند».
عنوان این گزارش جالب است: «برخورد با مظاهر بدحجابی در اصفهان بینتیجه بوده است» در متن هم اضافه میکند که «خیلیها از این وضع عذاب میکشند!».
اکنون این سؤال مطرح میشود که بهرغم آن که ایادی رژیم خودشان هم اعتراف میکنند که این شیوههای بگیر و ببند، بینتیجه بوده و از قضا مقاومت بیشتری را برانگیخته و اذعان میکنند که بدحجابی صورت «اعتراض به حکومت» و «دهنکجی به نظام» پیدا کرده، چرا باز این شیوهها را ادامه میدهند؟ جواب بهطور ساده این است که حجاب اجباری و دستاویز بدحجابی، اساساً بهانه سرکوب و اعمال اختناق در جامعه میباشد. اینکه مسألهٴ حجاب عمیقاً سیاسی و حتی امنیتی است؛ واقعیتی است که مهرههای رژیم با زبان معکوس به آن اذعان میکنند؛ به این معنی که در همین گزارش مورد اشاره از اصفهان، آمده است: این وضعیت «نشانه تلاش بیشتر دشمن برای تهاجم فرهنگی بهویژه در بین نوجوانان و جوانان» است.
در مورد اهمیت سیاسی و بعد امنیتی مسأله، بایستی به یک نشست غیرعلنی چند ساعته که روز اول تیر ماه جاری توسط «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری» برگزار شده بود، اشاره کنیم. شرکت کنندگان این نشست شامل 22شخصیت حقیقی و حقوقی بودند؛ از مقامهای وزرات کشور و وزارت ارشاد، تا چند تن از نمایندگان مجلس و چند نهاد دیگر مانند نیروی انتظامی و غیره… که متولی حجاب اجباری در رژیم هستند. خود همین ترکیب، در واقع بار سیاسی و امنیتی مسأله را اثبات میکند.
در گزارش مختصری که از این نشست در رسانههای رژیم منعکس شده، نکات جالبی مطرح شده، از جمله اینکه مشاور آخوند روحانی (حسامالدین آشنا) در گزارشی به این نشست گفته است: «طی دهه گذشته وضعیت حجاب در کشور، شامل نگرش ذهنی به حجاب و واقعیت عینی آن تا ۲۰ درصد تغییر کرده است». بگذریم که معلوم نیست او با چه وسیلهٴ اندازهگیری، به این عدد 20درصد رسیده؛ اما این، یک اعتراف آشکار به شکست رژیم در تحمیل دیدگاه ارتجاعی و منحطش به زنان و به جامعه ایران است. دلایلی هم که نامبرده برای این تغییر ارائه میدهد، جالب توجه است:
«تغییر نگرشهای سیاسی و اجتماعی و جنسی در جوانان،
تغییر الگوی تحصیل و اشتغال بانوان،
تغییر سبک زندگی…
و مهمتر از همه، این که: «وقایع پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ نقطه عطفی… در تغییر الگوی جامعهپذیری سیاسی و دینی جوانان بوده است».
وی ظاهراً نمیتوانسته روشنتر از این، به تأثیر قیام88، بر مسألهٴ حجاب و بهاصطلاح بدحجابی اشاره کند. منظورش به زبان ساده این است که وضعیت جامعه ایران تغییر کرده، جامعه دیگر زیر بار الگوی تحمیلی آخوندها تحت عنوان دین و مذهب نمیرود؛ افزایش حضور فعال دختران و زنان در جامعه و مراکز علمی و دانشگاهی و ارتقای سطح آگاهیهای سیاسی و اجتماعی، بهخصوص تحت تأثیر تجربه عموم مردم در قیام88، از علل و عوامل این پدیده است.
بگذارید با نقل قولی از آخوند اژهای، دادستان دژخیم رژیم صحبت را کوتاه کنیم؛ وی چند روز پیش (8تیرماه) در یک برنامه تلویزیونی گفت: «اگر با «بیحجابها» برخورد نکنیم، مشکلات بیشتر میشود». آیا او روشنتر از این میتوانست به این واقعیت اذعان کند که سرکوب زنان به بهانهٴ حجاب، دستاویز مهار و سرکوب جامعه است؟
عنوان این گزارش جالب است: «برخورد با مظاهر بدحجابی در اصفهان بینتیجه بوده است» در متن هم اضافه میکند که «خیلیها از این وضع عذاب میکشند!».
اکنون این سؤال مطرح میشود که بهرغم آن که ایادی رژیم خودشان هم اعتراف میکنند که این شیوههای بگیر و ببند، بینتیجه بوده و از قضا مقاومت بیشتری را برانگیخته و اذعان میکنند که بدحجابی صورت «اعتراض به حکومت» و «دهنکجی به نظام» پیدا کرده، چرا باز این شیوهها را ادامه میدهند؟ جواب بهطور ساده این است که حجاب اجباری و دستاویز بدحجابی، اساساً بهانه سرکوب و اعمال اختناق در جامعه میباشد. اینکه مسألهٴ حجاب عمیقاً سیاسی و حتی امنیتی است؛ واقعیتی است که مهرههای رژیم با زبان معکوس به آن اذعان میکنند؛ به این معنی که در همین گزارش مورد اشاره از اصفهان، آمده است: این وضعیت «نشانه تلاش بیشتر دشمن برای تهاجم فرهنگی بهویژه در بین نوجوانان و جوانان» است.
در مورد اهمیت سیاسی و بعد امنیتی مسأله، بایستی به یک نشست غیرعلنی چند ساعته که روز اول تیر ماه جاری توسط «مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری» برگزار شده بود، اشاره کنیم. شرکت کنندگان این نشست شامل 22شخصیت حقیقی و حقوقی بودند؛ از مقامهای وزرات کشور و وزارت ارشاد، تا چند تن از نمایندگان مجلس و چند نهاد دیگر مانند نیروی انتظامی و غیره… که متولی حجاب اجباری در رژیم هستند. خود همین ترکیب، در واقع بار سیاسی و امنیتی مسأله را اثبات میکند.
در گزارش مختصری که از این نشست در رسانههای رژیم منعکس شده، نکات جالبی مطرح شده، از جمله اینکه مشاور آخوند روحانی (حسامالدین آشنا) در گزارشی به این نشست گفته است: «طی دهه گذشته وضعیت حجاب در کشور، شامل نگرش ذهنی به حجاب و واقعیت عینی آن تا ۲۰ درصد تغییر کرده است». بگذریم که معلوم نیست او با چه وسیلهٴ اندازهگیری، به این عدد 20درصد رسیده؛ اما این، یک اعتراف آشکار به شکست رژیم در تحمیل دیدگاه ارتجاعی و منحطش به زنان و به جامعه ایران است. دلایلی هم که نامبرده برای این تغییر ارائه میدهد، جالب توجه است:
«تغییر نگرشهای سیاسی و اجتماعی و جنسی در جوانان،
تغییر الگوی تحصیل و اشتغال بانوان،
تغییر سبک زندگی…
و مهمتر از همه، این که: «وقایع پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ نقطه عطفی… در تغییر الگوی جامعهپذیری سیاسی و دینی جوانان بوده است».
وی ظاهراً نمیتوانسته روشنتر از این، به تأثیر قیام88، بر مسألهٴ حجاب و بهاصطلاح بدحجابی اشاره کند. منظورش به زبان ساده این است که وضعیت جامعه ایران تغییر کرده، جامعه دیگر زیر بار الگوی تحمیلی آخوندها تحت عنوان دین و مذهب نمیرود؛ افزایش حضور فعال دختران و زنان در جامعه و مراکز علمی و دانشگاهی و ارتقای سطح آگاهیهای سیاسی و اجتماعی، بهخصوص تحت تأثیر تجربه عموم مردم در قیام88، از علل و عوامل این پدیده است.
بگذارید با نقل قولی از آخوند اژهای، دادستان دژخیم رژیم صحبت را کوتاه کنیم؛ وی چند روز پیش (8تیرماه) در یک برنامه تلویزیونی گفت: «اگر با «بیحجابها» برخورد نکنیم، مشکلات بیشتر میشود». آیا او روشنتر از این میتوانست به این واقعیت اذعان کند که سرکوب زنان به بهانهٴ حجاب، دستاویز مهار و سرکوب جامعه است؟