’مادر عزیزم’
بی قرار و پریشانم.
بی قرار و پریشانم.
گویا اینان از نابودی پاکان ابایی ندارند.
آنگاه که تدبیرشان دستگیری مادران زندانیان سیاسی است، دیگر چه کسی در امان است؟
شنیدهام که در اعتراض به زندانی بودن من به همراه عدهیی از عزیزان که ستم را برنمیتابند، در مقابل زندان اوین در یک اجتماع مسالمتآمیز خواستار آزادی ما شدهای اما این جماعت سرکوبگر بیرحم حرمت عواطف مادرانهات را شکستهاند و به دستان نازنینت دستبند زده و به جرم دفاع از فرزند به اسارت بردهاند.
اکنون بیش از یک سال از حبس ظالمانهای که بهخاطر فعالیتهای حقوقبشری و حمایت از کودکان کار برایم صادر شده، میگذرد، حبس بهخاطر فعالیت در راه درستی که به آن معتقد بودم و هستم و برای آزادیهایی که آرزو داشتم تا شاید فردایی بهتر رقم زده شود.
اکنون بیش از یک سال از حبس ظالمانهای که بهخاطر فعالیتهای حقوقبشری و حمایت از کودکان کار برایم صادر شده، میگذرد، حبس بهخاطر فعالیت در راه درستی که به آن معتقد بودم و هستم و برای آزادیهایی که آرزو داشتم تا شاید فردایی بهتر رقم زده شود.
مادر عزیزم، ”حبس در سلول انفرادی“، ”تحمل فشار بازجو“، ”تهدید، توهین و شکنجههای روانی“، تحمل شرایط غیرانسانی بازداشت و زندان برایم قابلتحمل بوده و هست.
آنچه برایم قابلتحمل نیست، اعتصابغذای توست.
ابتدا از من پنهانش میکردند ولی از وقتی شنیدهام، بیقرار و پریشانم.
گویا اینان از نابودی پاکان ابایی ندارند.
آنگاه که تدبیرشان دستگیری مادران زندانیان سیاسی است، دیگر چه کسی در امان است؟
آنگاه که تدبیرشان دستگیری مادران زندانیان سیاسی است، دیگر چه کسی در امان است؟
اینان از به بند کشیدن مادران آزادیخواه شادمان میشوند.
اعتصابغذا برایم دشوار است اما نه بهخاطر گرسنگی، بلکه بهدلیل بیخبری از حال تو و نگرانی از سلامتی ات!
دلم گرفته است، نیازمند گرمای حضور تو هستم.
دلم گرفته است، نیازمند گرمای حضور تو هستم.
به اعتصاب غذایت پایان بده تا ادامه این راه برایم هموارتر شود.
بگذار، در زیر بار این همه ظلم، با اطمینان از سلامتیات جان تازهیی در رگهایم جاری شود.
مادر عزیزم، همانطور که به طلوع آفتاب فردایمان ایمان دارم، میدانم که این مهر مادری و این رنج بیپایان بیثمر نخواهد بود و روزی فرا میرسد که دیگر هیچ فرزندی برای ابراز عقیدهاش زندانی نشود و نه هیچ مادری برای دفاع از فرزندش.
فدای تو امید... ... ... .
زندان اوین ششم آذر ۱۳۹۴
مادر عزیزم، همانطور که به طلوع آفتاب فردایمان ایمان دارم، میدانم که این مهر مادری و این رنج بیپایان بیثمر نخواهد بود و روزی فرا میرسد که دیگر هیچ فرزندی برای ابراز عقیدهاش زندانی نشود و نه هیچ مادری برای دفاع از فرزندش.
فدای تو امید... ... ... .
زندان اوین ششم آذر ۱۳۹۴