یک هموطن در تیرماه 91 در محله خاک سفید، در شرق تهران، برای کار ساختمانی روی داربست طبقه پنجم رفته بود. اما یک حادثه، باعث کشته شدن او و زخمی شدن چهار کارگر دیگر شد.
آنها که همه چیز را برای دیگران میسازند، خودشان هم حقوقی دارند. اما تا چه حد به حقوق آنها اهمیت داده میشود؟
10اردیبهشت 1390: درست یک روز پیش از روز جهانی کارگر، در یک حادثه آتشسوزی در مشهد، شش کارگر ساختمانی زندهزنده در شعلههای آتش سوختند. هفتتن دیگر هم بهشدت زخمی شدند.
با فریادهای کارگران و رهگذران خودروی آتشنشانی به محل رسید اما در عرض چند دقیقه آب تانکر خودرو آتشنشانی تمام شد. این در حالی بود که شعلههای سرکش آتش زبانه میکشید و دود، فضا را سیاه کرده بود.
یکی از هموطنان که این صحنه را دیده بود گفت: «شعلههای آتش پس از دقایقی فروکش کرد اما دو کارگر که در مقابل پنجره کمک میخواستند، به هم چسبیدند و سوختند.
بعد از حادثه، معاون عملیات آتشنشانی گفت: «انبار آکاسیو که قابلیت اشتعال زیادی دارد و گاز حاصل از سوختن آنها نیز بسیار کشنده است، موجب گسترش شعلههای آتش به همهٴ واحدهای ساختمان شده بود. در اینگونه ساختمانها که مساحت زیادی دارند، حتی بهطور موقت باید از سیستم اطفای حریق استفاده شود که در این مورد متأسفانه این اقدام انجام نشده است».
به اینگونه، زحمتکشان میهن ما در آتش یک حاکمیت غارتگر میسوزند و کشته میشوند، اما هیچ کاری برای آن که واقعهٴ بعدی صورت نگیرد انجام نمیشود. و حادثه پشت حادثه میآید:
به فهرست بخش کوچکی از حوادث مرگبار چند سال گذشته، نگاه کنیم:
5خرداد 87: بر اثر آتشسوزی در دو کارخانه مواد شیمیایی در شازند در استان مرکزی نزدیک به 70تن از کارگران زحمتکش کشته و مجروح شدند. آتشسوزی در کارخانه کیمیاگران امروز و کیمیا گستر رخ داد و تا کنون شمار کشته شدگان دستکم 30نفر و تعداد مجروحان 38نفر اعلام شده است. حال تعداد دیگری از مجروحان وخیم است.
۱۳ مرداد ۸۹: آتشسوزی شدید در مجتمع پتروشیمی پردیس عسلویه که بهدلیل انفجار در خط لوله انتقال گاز اتان روی داد، دستکم ۵ کشته بر جای گذاشت.
6آبان ۹۰: صنعت نفت ایران با سه آتشسوزی همزمان مواجه شد که یک مورد از آن انفجار خط لوله تزریق گاز در میدان نفتی پازنان گچساران بود و مورد دیگر آتشسوزی دکل حفاری در میدان بیبی حکیمه در جنوب گچساران بود که بر اثر آن یکی از کارکنان کشته و سه نفر زخمی شدند.
20آذر سال 90: انفجار در کارخانه فولاد غدیر یزد. هفت کارگر کشته و شانزده تن مجروح شدند. بعداً کشته شدگان تا 18تن گزارش شد.
نمایندهی مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، در مورد نحوهی انتقال مصدومان حادثه به بیمارستان سوانح سوختگی، اعتراف کرد و گفت: «مصدومان این حادثه، با پای خود به بیمارستان رفتهاند!»
ـ بهمن 1390 بروز یک حادثه در کارخانه ایرانخودرو سبب مرگ دستکم ۴ کارگر و زخمی شدن ۱۳ نفر دیگر شد.
آنها که همه چیز را برای دیگران میسازند، خودشان هم حقوقی دارند. اما تا چه حد به حقوق آنها اهمیت داده میشود؟
10اردیبهشت 1390: درست یک روز پیش از روز جهانی کارگر، در یک حادثه آتشسوزی در مشهد، شش کارگر ساختمانی زندهزنده در شعلههای آتش سوختند. هفتتن دیگر هم بهشدت زخمی شدند.
با فریادهای کارگران و رهگذران خودروی آتشنشانی به محل رسید اما در عرض چند دقیقه آب تانکر خودرو آتشنشانی تمام شد. این در حالی بود که شعلههای سرکش آتش زبانه میکشید و دود، فضا را سیاه کرده بود.
یکی از هموطنان که این صحنه را دیده بود گفت: «شعلههای آتش پس از دقایقی فروکش کرد اما دو کارگر که در مقابل پنجره کمک میخواستند، به هم چسبیدند و سوختند.
بعد از حادثه، معاون عملیات آتشنشانی گفت: «انبار آکاسیو که قابلیت اشتعال زیادی دارد و گاز حاصل از سوختن آنها نیز بسیار کشنده است، موجب گسترش شعلههای آتش به همهٴ واحدهای ساختمان شده بود. در اینگونه ساختمانها که مساحت زیادی دارند، حتی بهطور موقت باید از سیستم اطفای حریق استفاده شود که در این مورد متأسفانه این اقدام انجام نشده است».
به اینگونه، زحمتکشان میهن ما در آتش یک حاکمیت غارتگر میسوزند و کشته میشوند، اما هیچ کاری برای آن که واقعهٴ بعدی صورت نگیرد انجام نمیشود. و حادثه پشت حادثه میآید:
به فهرست بخش کوچکی از حوادث مرگبار چند سال گذشته، نگاه کنیم:
5خرداد 87: بر اثر آتشسوزی در دو کارخانه مواد شیمیایی در شازند در استان مرکزی نزدیک به 70تن از کارگران زحمتکش کشته و مجروح شدند. آتشسوزی در کارخانه کیمیاگران امروز و کیمیا گستر رخ داد و تا کنون شمار کشته شدگان دستکم 30نفر و تعداد مجروحان 38نفر اعلام شده است. حال تعداد دیگری از مجروحان وخیم است.
۱۳ مرداد ۸۹: آتشسوزی شدید در مجتمع پتروشیمی پردیس عسلویه که بهدلیل انفجار در خط لوله انتقال گاز اتان روی داد، دستکم ۵ کشته بر جای گذاشت.
6آبان ۹۰: صنعت نفت ایران با سه آتشسوزی همزمان مواجه شد که یک مورد از آن انفجار خط لوله تزریق گاز در میدان نفتی پازنان گچساران بود و مورد دیگر آتشسوزی دکل حفاری در میدان بیبی حکیمه در جنوب گچساران بود که بر اثر آن یکی از کارکنان کشته و سه نفر زخمی شدند.
20آذر سال 90: انفجار در کارخانه فولاد غدیر یزد. هفت کارگر کشته و شانزده تن مجروح شدند. بعداً کشته شدگان تا 18تن گزارش شد.
نمایندهی مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، در مورد نحوهی انتقال مصدومان حادثه به بیمارستان سوانح سوختگی، اعتراف کرد و گفت: «مصدومان این حادثه، با پای خود به بیمارستان رفتهاند!»
ـ بهمن 1390 بروز یک حادثه در کارخانه ایرانخودرو سبب مرگ دستکم ۴ کارگر و زخمی شدن ۱۳ نفر دیگر شد.
2اردیبهشت 1391: یک کارگر ۶۰ ساله، به نام عبداله حمید. ق که در فاضلاب شهرک کیانشهر خیابان مینایی مشغول کار بود، بر اثر ریزش دیوار ساختمان جان باخت.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۱: غالب زارعی، کارگر سازمان آب سنندج در محل کار بر اثر نبود امکانات ایمنی جان خود را از دست داد. این کارگر در تالار پردیس سنندج، بر اثر ریزش چاه، زیر آوار ماند و جان باخت.
13مرداد91: بهدلیل انفجار خط لوله در مجتمع پتروشیمی بندر (ماهشهر) تعدادی از پرسنل این مجتمع مصدوم شدند و سه نفر نیز جان خود را از دست دادند.
علت انفجار، نشتی در محل ورودی خوراک یکی از واحدهای پتروشیمی بود. آتشنشانهایی که برای برطرف کردن نشتی حرکت کرده بودند، دچار حادثه شدند.
- 8آذر 1391: انفجار کارخانه رنگی در شهریار به مرگ دو کارگر و زخمی شدن دستکم چهار نفر دیگر منجر شد.
ـ ۲۸ آذر 91: مرگ 8 کارگر معدن در طبس، معدن یال شمالی، هشت معدنچی بر اثر انفجار و ریزش تونل معدن کشته شدند.
ـ 11 دی 91: چهار کارگر بر اثر انفجار در کارخانه سیمان شاهرود جان باختند. این انفجار در یکی از کارگاههای حمل مواد اولیه از معدن، به سنگ شکن کارخانه سیمان شاهرود رخ داد.
آری! در ایران زیر حاکمیت ولایتفقیه، تنها دارها نیستند که جان آدمها را میگیرند.
همه چیز در این حاکمیت مرگبار است. محیط کار هم سالانه جان انسانها را میگیرد.
چه چیزهایی عامل این مرگهاست:
نبود ایمنی در محیط کار
تماس با مواد شیمیایی سمی که شامل بیماریهای پوستی عضلانی، ریوی، قلبی، و سرطان، در نهایت مورد از کار افتادگی و مرگ زودرس میشود
نداشتن بیمه درمانی
نبود آموزش در مورد مسایل ایمنی
شدت کار طاقتفرسا و نبود اوقات فراغت برای کارگران، چرا که غارتگران حاکم، سود هر چه بیشتر میخواهند
شبکاری و اضافهکاری که بهعلت فقر صورت میگیرد، افزایش ساعتهای کار باعث خستگی مفرط و تحلیل قوای جسمانی میشود
وقتی کارگران نمایندگان واقعی، سندیکای واقعی، و حزب واقعی خاص خود را ندارند، و هیچ نظارتی بر کار و محیط کار و حقوق کارگر وجود ندارد، همهٴ این بلاها هر روز بیشتر و بیشتر در این حاکمیت درانتظار آنان است. و ایران در سطح جهانی مقام اول حوادث محیط کار میباشد.
از قوانین کار همه خبر داریم. این رژیم دجال نیز بسیاری قوانین را روی کاغذ تصویب کرده است. اما قانون این رژیم در برابر اعتراض حقطلبانهٴ کارگران گلوله، سرکوب است. همچنان که در سال 82 به اعتراض کارگران ذوب مس خاتون آباد در رابطه با قراردادهای موقت و امنیت شغلیشان، با گلوله پاسخ دادند که با کشته شدن هفت نفر و زخمی شدن تعدادی پایان یافت.
بله! حوادث یکی بعد از دیگری میآیند. به این آمارها نگاه کنید. این تازه تا اواخر آذر 91 است. اما خود گویای وضعیت ایمنی کارگر ایرانیست.
سازمان پزشکی قانونی کشور 27آذرماه91، در گزارشی اعلام کرد: «روزانه پنج کارگر در سراسر ایران بر اثر حوادث ناشی از کار جان خود را از دست میدهند. از این میان، روزانه ۲کارگر تنها بهدلیل سقوط از بلندی، یک کارگر روزانه بر اثر اصابت جسم سخت و ۲کارگر دیگر به دلایل مختلف از جمله برقگرفتگی، سوختگی و کمبود اکسیژن و... جان میبازند».
به گزارش ایلنا بهنقل از سالنامه آماری سال ۱۳۹۰ سازمان تأمین اجتماعی، در سال 90، ۲۱ هزار و ۴۷۷ مورد حادثه حین کار در کشور رخ داده است. در جریان این حوادث، ۲۰ هزار و ۳۹۹ نفر بیمه شده، قربانی شدهاند.
بهمن 1390، عبدالرزاق برزگر، معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی گفت: «در ۹ ماهه نخست سال ۱۳۸۹، ۹۹۳ نفر بر اثر حوادث ناشی از کار در ایران جان خود را از دست دادند».
هر سال فقط در استان گلستان 500 کارگر کشاورزی بهخاطر نداشتن لباسهای ایمنی و نبود آموزش، بهخاطر استفاده از مواد دفع آفات نباتی، جان خود را از دست میدهند.
نزدیک به 85 درصد نیروی کار ایران را کارگران قراردادی تشکیل میدهند که نمیتوانند برای جبران، از بیمههای درمانی استفاده کنند.
28آذر 91: سازمان پزشکی قانونی از کشته شدن یکهزار و ۱۰۱ نفر در جریان حوادث کار در هفت ماه نخست سال 1391 خبر داد.
از ابتدای سال ۹۱ تا پایان آذر:
اصابت اجسام سخت ۲۳۶ نفر، برقگرفتگی ۱۷۳ نفر، سوختگی ۶۴ نفر و کمبود اکسیژن ۳۴ نفر را در حین انجام کار کشته است.
علل رخ دادن چنین حوادث دلخراشی، برای کارگران ایران چیست؟
این آمار رسمی، گویای بخشی از علت است: وسایل بیحفاظ (۱۰۷۲ مورد)، وسایل معیوب (۸۱۵ مورد)، بیاحتیاطی (۱۲۰۴۰ مورد)، نور ناقص (۱۹ مورد)، لباس خطرناک (۱۵ مورد)، فقدان اطلاعات (۳۳ مورد)
اما اینها علل واقعی این رخدادها نیستند. علت پایهیی و ریشهیی بیارزش بودن جان کارگر، در ایران زیر حاکمیت آخوندها، تنها یک چیز است:
حاکمیتی دزد و غارتگر، که تنها به حفظ قدرت ضدمردمی و چپاول هر چه بیشتر مردم و استثمار بیوقفهٴ کارگران ایران، میاندیشد.