با افزایش 40 تا 100درصدی قیمت نان، که غذای اصلی اکثریت مردم ایران است، سایر کالاها، بهخصوص مواد غذایی با آهنگی شتابان رو به صعود گذاشتهاند. تأمین این افزایش قیمتها از عهده اکثریت خانوادههای ایرانی بیرون است و این، پیشدرآمد فقر و گرسنگی گسترده و موحشی است که تصور آن مو بر اندام آدمی راست میکند.
روزنامه حکومتی جهان صنعت (17آذر) طی گزارشی از «سقوط قریبالوقوع بالای 40درصد جمعیت به زیر خط فقری که هر روزه دامنه آن گستردهتر میشود» خبر داده است. این مقاله، با ابراز نگرانی از فروپاشی خانوارهای ایرانی بر اثر این تحول شوم اقتصادی ـ اجتماعی، میافزاید: «توانایی تأمین مسکن برای بخش قابل توجهی از مردم وجود ندارد، زیرا قیمت هر مترمربع مسکن در 10سال گذشته (در فاصلهٴ زمانی 82 تا 92) بیش از 10 برابر افزایش داشته و اجارهبها طی همین مدت 8برابر شده است و در مجموع در دورهٴ بیست ساله 72 تا 92 قیمت خرید و فروش خانه 60 برابر و قیمت اجارهبها 50 برابر شده است».
اگر مقایسهیی بین افزایش 60برابری بهای مسکن با افزایش درآمد اقشار مختلف مردم صورت گیرد، روشن میشود که چرا حتی این روزنامه حکومتی هم از فروپاشی خانوارهای ایرانی سخن میگوید. به عبارت دیگر، خانوادههایی که نمیتوانند حتی با محدود کردن نیاز خود به مسکن و نقل مکان به حاشیههای شهر هم برای خود سرپناهی تأمین کنند، هیچ چارهیی جز طلاق و جدایی، یا پناه بردن به خرید و فروش مواد مخدر که تنها صنعت رایج در جمهوری جهل و جنایت آخوندی است، پیش پای خود نمییابند.
این در شرایطی است که میهن ما 15برابر متوسط سایر کشورهای جهان از منابع و ثروتهای طبیعی برخوردار است، اما اکنون بهلحاظ فقر و گرسنگی با عقبماندهترین و فقیرترین کشورهای آفریقایی قابل مقایسه است.
سؤال این است که این ثروت عظیم خدادادی کجا میرود، همین روزنامه حکومتی به روی دیگر این سکه، اشاره کرده و مینویسد:
«از یک سو در بدترین شرایط اقتصادی عدهیی همچنان به ثروتاندوزی و ساخت برجهای تجاری تریلیارد تومانی و خرید اتومبیلهای میلیاردی برای آقازاده و عروسخانم و غیره مشغولند».
ابتکار (15آذر) روزنامه دیگر وابسته به باند رفسنجانی ـ روحانی هم در گزارشی با عنوان «پنتهاوسهای 160میلیاردی در پایتخت» از کاخهای افسانهای در تهران خبر داده و مینویسد:
«رشد قیمت مسکن در سالهای اخیر هم نتوانست از افزایش ساخت آپارتمانهای فوق لوکس در تهران جلوگیری کند و این آپارتمانها با نرخهای بالای 100میلیارد تومان به فروش میرسد».
همین گزارش میافزاید: «سازندگان آپارتمانهای لوکس پایتخت برای اینکه مشتریان آنها علاوه بر استفاده از امکانات مدرن، زندگی با طبیعت را هم تجربه کنند به ساخت برج باغها روی آوردهاند که نمونههایی از این پروژهها را میتوان در شمال تهران دید… و یا اینکه از فضای سبز در بالکن و یا پشتبام (روف گاردن) استفاده میشود که اغلب پنتهاوسهای مشهور تهران از این مزیت بهره میبرند. در آگهی یکی از این آپارتمانها نوشته شده است: ’فوق مدرن، مبله کامل با برند معروف اروپا، آشپزخانه از بهترین برند، ارتفاع سقف ۴.۲۰ متر، سیستم هوشمند، 4هزار متر لابی با ارتفاع 15 متر، دو طبقه استخر، سینما، تنیس، جاده تندرستی و غیره».
به این ترتیب جامعه ایران، زیر حاکمیت آخوندهای فاسد و چپاولگر، دچار یک ناهنجاری عظیم ساختاری شده است. به این ترتیب که 80 تا 90 درصد جامعه به زیر خط فقر رانده شده و از طبقه متوسط تقریباً چیزی بر جای نمانده است؛ اما یک قشر نازک و بسیار محدود انگل و وابسته به حکومت، که کمتر از 5درصد جامعه را شامل میشود، بیش از 80درصد ثروت جامعه را به کام کشیده است. سرنوشت این ساختار، جز یک انفجار عظیم اجتماعی نمیتواند باشد.
روزنامه حکومتی جهان صنعت (17آذر) طی گزارشی از «سقوط قریبالوقوع بالای 40درصد جمعیت به زیر خط فقری که هر روزه دامنه آن گستردهتر میشود» خبر داده است. این مقاله، با ابراز نگرانی از فروپاشی خانوارهای ایرانی بر اثر این تحول شوم اقتصادی ـ اجتماعی، میافزاید: «توانایی تأمین مسکن برای بخش قابل توجهی از مردم وجود ندارد، زیرا قیمت هر مترمربع مسکن در 10سال گذشته (در فاصلهٴ زمانی 82 تا 92) بیش از 10 برابر افزایش داشته و اجارهبها طی همین مدت 8برابر شده است و در مجموع در دورهٴ بیست ساله 72 تا 92 قیمت خرید و فروش خانه 60 برابر و قیمت اجارهبها 50 برابر شده است».
اگر مقایسهیی بین افزایش 60برابری بهای مسکن با افزایش درآمد اقشار مختلف مردم صورت گیرد، روشن میشود که چرا حتی این روزنامه حکومتی هم از فروپاشی خانوارهای ایرانی سخن میگوید. به عبارت دیگر، خانوادههایی که نمیتوانند حتی با محدود کردن نیاز خود به مسکن و نقل مکان به حاشیههای شهر هم برای خود سرپناهی تأمین کنند، هیچ چارهیی جز طلاق و جدایی، یا پناه بردن به خرید و فروش مواد مخدر که تنها صنعت رایج در جمهوری جهل و جنایت آخوندی است، پیش پای خود نمییابند.
این در شرایطی است که میهن ما 15برابر متوسط سایر کشورهای جهان از منابع و ثروتهای طبیعی برخوردار است، اما اکنون بهلحاظ فقر و گرسنگی با عقبماندهترین و فقیرترین کشورهای آفریقایی قابل مقایسه است.
سؤال این است که این ثروت عظیم خدادادی کجا میرود، همین روزنامه حکومتی به روی دیگر این سکه، اشاره کرده و مینویسد:
«از یک سو در بدترین شرایط اقتصادی عدهیی همچنان به ثروتاندوزی و ساخت برجهای تجاری تریلیارد تومانی و خرید اتومبیلهای میلیاردی برای آقازاده و عروسخانم و غیره مشغولند».
ابتکار (15آذر) روزنامه دیگر وابسته به باند رفسنجانی ـ روحانی هم در گزارشی با عنوان «پنتهاوسهای 160میلیاردی در پایتخت» از کاخهای افسانهای در تهران خبر داده و مینویسد:
«رشد قیمت مسکن در سالهای اخیر هم نتوانست از افزایش ساخت آپارتمانهای فوق لوکس در تهران جلوگیری کند و این آپارتمانها با نرخهای بالای 100میلیارد تومان به فروش میرسد».
همین گزارش میافزاید: «سازندگان آپارتمانهای لوکس پایتخت برای اینکه مشتریان آنها علاوه بر استفاده از امکانات مدرن، زندگی با طبیعت را هم تجربه کنند به ساخت برج باغها روی آوردهاند که نمونههایی از این پروژهها را میتوان در شمال تهران دید… و یا اینکه از فضای سبز در بالکن و یا پشتبام (روف گاردن) استفاده میشود که اغلب پنتهاوسهای مشهور تهران از این مزیت بهره میبرند. در آگهی یکی از این آپارتمانها نوشته شده است: ’فوق مدرن، مبله کامل با برند معروف اروپا، آشپزخانه از بهترین برند، ارتفاع سقف ۴.۲۰ متر، سیستم هوشمند، 4هزار متر لابی با ارتفاع 15 متر، دو طبقه استخر، سینما، تنیس، جاده تندرستی و غیره».
به این ترتیب جامعه ایران، زیر حاکمیت آخوندهای فاسد و چپاولگر، دچار یک ناهنجاری عظیم ساختاری شده است. به این ترتیب که 80 تا 90 درصد جامعه به زیر خط فقر رانده شده و از طبقه متوسط تقریباً چیزی بر جای نمانده است؛ اما یک قشر نازک و بسیار محدود انگل و وابسته به حکومت، که کمتر از 5درصد جامعه را شامل میشود، بیش از 80درصد ثروت جامعه را به کام کشیده است. سرنوشت این ساختار، جز یک انفجار عظیم اجتماعی نمیتواند باشد.