حرفهای سهشنبه شب خامنهای در مورد مذاکرات اتمی، واکنشهای گسترده و متفاوتی را در درون و بیرون ایران برانگیخته است. همه تلاش میکنند تصویری از سرنوشت مذاکرات را در این اظهارات بیابند. بهویژه که تنها یک هفته قبل از ضربالاجل به صحنه آمده و همه میدانند تصمیم نهایی رژیم ایران به نظر او بستگی دارد. اما اظهارات او تصویر روشنی بهدست نمیدهد. روزنامههای حکومتی متناسب با موضع باندیشان قسمتهای متضاد اظهارات خامنهای را تیتر کردهاند. آنها که به باند خامنهای وابستهاند عناوین اصلی خودشان را از میان سخنان او چنین انتخاب کردهاند: «اتمام حجت هستهای»، «خطوط قرمز پابرجاست»، «تحریمهای مالی و بانکی باید هنگام امضای توافق لغو شود» و «آمریکا بهدنبال نابودی صنعت هستهیی ایران است». روزنامههای باند رفسنجانی اما، عباراتی با مضمونی 180درجه متفاوت را تیتر اصلی کردهاند: «میتوان بر اساس عقل و محاسبه عقب گردهایی نیز داشت»، «دفاع از تیم هستهای»، «همه مسؤلان ایران بهدنبال توافق خوب، منصفانه و عزتمندانه هستند»، «حمایت جانانه از تیم هستهای» و «حمایت دوباره از تیم هستهای».
چرا حرفهای خامنهای یک هفته مانده به ضربالاجل چنین واکنش دوگانهیی را در درون خود رژیم برانگیخته؟ ؛ در بیرون رژیم چگونه است؟
نیویورکتایمز: «رهبر ایران خطوط سختسرانهٴ خودش را سختتر میکند». آسوشیتدپرس: «آیتالله ایران از ممنوعیت دسترسی بازرسان به سایتهای نظامی حمایت میکند». رویتر: «اختلاف میان نظر مذاکرهکنندگان و رهبرشان»
فابیوس وزیر خارجه فرانسه: «بنظر میرسد سران رژیم ایران علاقمند به یک توافق اتمی نیستند».
آیا مطابق این تفسیرها، واقعاً خامنهای در اظهاراتش راه را بر توافق بسته است؟ اگر چنین است دوگانگی آشکار در برداشت از صحبتهای او در روزنامههای حکومتی ناشی از چیست؟
در جستجوی جواب، نگاهی بهنکات اصلی اظهارات خامنهای ضروری است. او حدود 70دقیقه حرف زده است، اما اصلیترین نکات آن حداکثر 3دقیقه از حرفهایش را در برمیگیرد در مورد 2نکته اصلی: نحوه لغو تحریمها و موضوع بازرسیها.
در مورد نحوه لغو تحریمها از یک طرف میگوید: «تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی… باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو شود». اما چند جمله بعد اضافه میکند: «البته لغو تحریم یک مراحل اجرایی دارد ما این را قبول داریم. اجراییات لغو تحریم با اجراییاتی که ایران به عهده میگیرد باید متناظر باشند، بخشی از این در مقابل بخشی از آن، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن». روشن است که این دو عبارت با هم متناقض است. لغو «فورا» و «هنگام امضا» با لغو «بخش» به «بخش» و «متناظر» با اجرای تعهدات، دو حرف متفاوت است. به این ترتیب او این «مرز سرخ» را هم گفته و هم رد کرده است.
در مورد بازرسیها گفته است: «بازرسیهای غیرمتعارف» و «پرس و جو از شخصیتها» را «به هیچوجه قبول ندارم» و «بازرسی از مراکز نظامی را هم نمیپذیریم».
این «مرز سرخ» بهصورتیکه خامنهای اظهار میکند، البته با مبانی قراردادی که 5+1 از آن سخن میگوید، در تناقض قرار دارد. اگر رژیم بر همین نظر اصرار کند، میتواند مذاکرات را بهبنبست بکشاند، اما بهنظر میرسد که خامنهای بهروش خاص آخوندی راههای «گریز» ی نیز در نظر گرفته است. مثلاً در همین سخنان پیشاپیش هر گونه عقبنشیی را هم مفروض دانسته و میگوید: «ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینهای نباید داد هیچ عقب گردی نسبت به بخشی از موضوعات نباید کرد». علاوه بر این در یک اقدام موازی، برای همین مرز سرخ هم راه خروجی تعریف کرده است. اقدام موازی تصویب طرح بهاصطلاح «الزام دولت به صیانت از حقوق هستهیی» در مجلس ارتجاع است که صبح دوم تیر (ساعتهایی قبل از همین سخنانش) توسط پاسدار لاریجانی بهرأی گذاشته شد و بهتصویب رسید. قبل از رأیگیری لاریجانی در یک جلسه غیرعلنی کوتاه به مهرههای باندهای رژیم حالی کرده بود که باید به این طرح رأی بدهند و این خواست خود خامنهای است. در این مصوبه در بند مربوط به ممنوعیت بازرسی از اماکن نظامی آمده است: «مصوبه شورای عالی امنیت در این مورد باید اجرا شود». گرچه در این طرح مشخص نشده است که این مصوبه چیست، اما روشن است که میتواند مرز سرخ «ممنوعیت بازرسی اماکن نظامی» را لغو یا تأیید کند. به این ترتیب خامنهای تنها یک هفته مانده به ضربالاجل همچنان به نعل و میخ میزند. از یک طرف تیم مذاکرهکننده را مورد تأیید و تشویق و تقدیر قرار میدهد، از یک طرف مرز سرخ میکشد و از طرف دیگر برای آن راه خروج باز میکند. یعنی در حالی که یک گام تا پایان مهلت بیشتر باقی نمانده همچنان میان «مرز سرخ» و «عقبگرد» بندبازی میکند و مشخص نمیکند که چه تصمیمی دارد. چرا؟ چون از یک طرف نمیتواند و نمیخواهد عمیقاً و ریشهیی از «بمبسازی» دست بردارد و از طرف دیگر مجبور است برای پایان تحریمها که حلقه تنگشوندهاش گلوی نظام را میفشارد، راهی بیابد. همچنین در قبال دلواپسان که جزیی از باند خودش هستند، بهشدت ضعیف و فشار پذیر است. در چنین وضعیتی روشن است که نهایتاً پیامدهای هر تصمیمی که بگیرد، چه خوردن زهر و چه تلاش برای کش دادن گفتگوها، بهگونهیی انفجاری بهدرونش خواهد ریخت و تمامی بحرانها را بیش از پیش تشدید خواهد کرد.
چرا حرفهای خامنهای یک هفته مانده به ضربالاجل چنین واکنش دوگانهیی را در درون خود رژیم برانگیخته؟ ؛ در بیرون رژیم چگونه است؟
نیویورکتایمز: «رهبر ایران خطوط سختسرانهٴ خودش را سختتر میکند». آسوشیتدپرس: «آیتالله ایران از ممنوعیت دسترسی بازرسان به سایتهای نظامی حمایت میکند». رویتر: «اختلاف میان نظر مذاکرهکنندگان و رهبرشان»
فابیوس وزیر خارجه فرانسه: «بنظر میرسد سران رژیم ایران علاقمند به یک توافق اتمی نیستند».
آیا مطابق این تفسیرها، واقعاً خامنهای در اظهاراتش راه را بر توافق بسته است؟ اگر چنین است دوگانگی آشکار در برداشت از صحبتهای او در روزنامههای حکومتی ناشی از چیست؟
در جستجوی جواب، نگاهی بهنکات اصلی اظهارات خامنهای ضروری است. او حدود 70دقیقه حرف زده است، اما اصلیترین نکات آن حداکثر 3دقیقه از حرفهایش را در برمیگیرد در مورد 2نکته اصلی: نحوه لغو تحریمها و موضوع بازرسیها.
در مورد نحوه لغو تحریمها از یک طرف میگوید: «تصریح میکنم، تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی… باید فوراً در هنگام امضای موافقتنامه لغو شود». اما چند جمله بعد اضافه میکند: «البته لغو تحریم یک مراحل اجرایی دارد ما این را قبول داریم. اجراییات لغو تحریم با اجراییاتی که ایران به عهده میگیرد باید متناظر باشند، بخشی از این در مقابل بخشی از آن، بخش دیگری از این در مقابل بخش دیگری از آن». روشن است که این دو عبارت با هم متناقض است. لغو «فورا» و «هنگام امضا» با لغو «بخش» به «بخش» و «متناظر» با اجرای تعهدات، دو حرف متفاوت است. به این ترتیب او این «مرز سرخ» را هم گفته و هم رد کرده است.
در مورد بازرسیها گفته است: «بازرسیهای غیرمتعارف» و «پرس و جو از شخصیتها» را «به هیچوجه قبول ندارم» و «بازرسی از مراکز نظامی را هم نمیپذیریم».
این «مرز سرخ» بهصورتیکه خامنهای اظهار میکند، البته با مبانی قراردادی که 5+1 از آن سخن میگوید، در تناقض قرار دارد. اگر رژیم بر همین نظر اصرار کند، میتواند مذاکرات را بهبنبست بکشاند، اما بهنظر میرسد که خامنهای بهروش خاص آخوندی راههای «گریز» ی نیز در نظر گرفته است. مثلاً در همین سخنان پیشاپیش هر گونه عقبنشیی را هم مفروض دانسته و میگوید: «ما عقیده نداریم که در یک مذاکره هیچ هزینهای نباید داد هیچ عقب گردی نسبت به بخشی از موضوعات نباید کرد». علاوه بر این در یک اقدام موازی، برای همین مرز سرخ هم راه خروجی تعریف کرده است. اقدام موازی تصویب طرح بهاصطلاح «الزام دولت به صیانت از حقوق هستهیی» در مجلس ارتجاع است که صبح دوم تیر (ساعتهایی قبل از همین سخنانش) توسط پاسدار لاریجانی بهرأی گذاشته شد و بهتصویب رسید. قبل از رأیگیری لاریجانی در یک جلسه غیرعلنی کوتاه به مهرههای باندهای رژیم حالی کرده بود که باید به این طرح رأی بدهند و این خواست خود خامنهای است. در این مصوبه در بند مربوط به ممنوعیت بازرسی از اماکن نظامی آمده است: «مصوبه شورای عالی امنیت در این مورد باید اجرا شود». گرچه در این طرح مشخص نشده است که این مصوبه چیست، اما روشن است که میتواند مرز سرخ «ممنوعیت بازرسی اماکن نظامی» را لغو یا تأیید کند. به این ترتیب خامنهای تنها یک هفته مانده به ضربالاجل همچنان به نعل و میخ میزند. از یک طرف تیم مذاکرهکننده را مورد تأیید و تشویق و تقدیر قرار میدهد، از یک طرف مرز سرخ میکشد و از طرف دیگر برای آن راه خروج باز میکند. یعنی در حالی که یک گام تا پایان مهلت بیشتر باقی نمانده همچنان میان «مرز سرخ» و «عقبگرد» بندبازی میکند و مشخص نمیکند که چه تصمیمی دارد. چرا؟ چون از یک طرف نمیتواند و نمیخواهد عمیقاً و ریشهیی از «بمبسازی» دست بردارد و از طرف دیگر مجبور است برای پایان تحریمها که حلقه تنگشوندهاش گلوی نظام را میفشارد، راهی بیابد. همچنین در قبال دلواپسان که جزیی از باند خودش هستند، بهشدت ضعیف و فشار پذیر است. در چنین وضعیتی روشن است که نهایتاً پیامدهای هر تصمیمی که بگیرد، چه خوردن زهر و چه تلاش برای کش دادن گفتگوها، بهگونهیی انفجاری بهدرونش خواهد ریخت و تمامی بحرانها را بیش از پیش تشدید خواهد کرد.