جنایت سازماندهی شده اسیدپاشی در اصفهان و تهران و کرمانشاه توسط باندهای تبهکار حکومتی، علیه زنان میهنمان بازتاب گستردهیی داشته است.
باند ولیفقیه تلاش دارد وانمود کند که گویا عوامل اسید پاش، از عوامل رژیم و این باند نبودهاند و طلبکار هم درآمده است که چرا برخی رسانههای حکومتی و غیرحکومتی و رسانههای اجتماعی آن را بازتاب دادهاند و چرا این رسانهها انگشت اتهام را به طرف رژیم و عوامل سرکوب آن نظیر گشتهای موتوری و یا چماقداران موسوم به حزبالله نشانه رفتهاند. گویا که مردم ایران جنایت سازمانیافته رژیم علیه روشنفکران و دگر اندیشان و قتلهای زنجیرهیی را از یاد بردهاند.
کیهان ولیفقیه نوید میدهد: ”در مرحله بعد، قاطعیت و اقتدار قوه قضاییه است که مردم را به وجود آرامش و ثبات امیدوارتر میکند“.
وقاحت اینجاست که جنایت توسط رژیم انجام میگیرد و قوه قضاییه جنایتکار رژیم نیز مسئول پیگری آن میشود، اما کیست که نداند زمینهسازی این جنایت هولناک علیه زنان از قبل توسط امام جمعههای خامنهای در سراسر کشور انجام گرفته و همزمان با اسیدپاشیها، مجلس رژیم در حال تصویب قانونی برای حمایت از بهاصطلاح آمران به معروف، یعنی همین باندهای تبهکار دستاندرکار این قبیل جنایتها علیه زنان و دختران هستند.
این عوامل تبهکار هم به خوبی پیام مجلس را گرفته و به مأموریتشان در مورد اجرای این قانون عمل کردند.
با چنین زمینهیی، صحبت کردن از اقدام قضاییه برای پیگرد عاملان این جنایت تنها توهینی به شعور مردم ایران و نمک پاشیدن بر زخمهای قربانیان است.
جوان روزنامه دیگر باند خامنهای اشک تمساح برای آزرده شدن وجدان عمومی میریزد و برآشفته است که چرا این موضوع در سطح جهان بهطور وسیعی انعکاس یافته و ”چرا که از همان ابتدا شکل بیرونی به خود گرفت“.
این روزنامه باند ولیفقیه طلبکار افشای جنایات رژیم در مورد قتلهای زنجیرهیی و حمله مزدوران رژیم در سال 78 به کوی دانشگاه هم شده که: ”در سال 77 در ماجرای قتلهای زنجیرهیی، وزارت اطلاعات را مورد هجمه قرار داده و آن را بهشدت تضعیف کرده»، «در اوایل سال 78 در ماجرای غائله مشکوک کوی دانشگاه به سراغ نیروی انتظامیرفت و این نهاد را به سیبل حملات خود قرار داده»،
روزنامههای باند رفسنجانی-روحانی نیز در تلاش برای در بردن کلیت نظام ولایت از این جنایت وانمود میکنند که اسید پاشی علیه زنان کار «عوامل خودسر» است.
روزنامه جمهوری وابسته به رفسنجانی این جنایت را به عواملی نسبت میدهد که قانون گریز هستند، و به فغان است که ”قانون گریزی در حال رشد است! “ و کسانی مقصر این جنایت هستند که قانون گریزی در جامعه را نهادینه کردهاند.
اتفاقاً کسانی که این جنایات هولناک را انجام میدهند دقیقاً بر اساس قانون و شرع آخوندی این جنایات را انجام میدهند
”ابتکار“، یکی دیگر از رسانههای وابسته به این باند نیز تلاش دارد که رژیم را از زیر بار این جنایت در ببرد و این جنایت را نتیجه کار گروهی که: ”محفلی و گروهی تصمیم به انجام این اقدامات گرفتهاند“. که باید آن را ”نوعی اقدام علیه امنیت کشور تفسیر و تعبیر شود“.
اگر چه رژیم آخوندی از اسید پاشی قصد مرعوب کردن جامعه و بهویژه زنان را دارد، اما اکنون این جنایت بر سر رژیم آوار شده و تضادها و شقه درونی رژیم را شدت و عمق داده است و هر باند به تلویح تلاش دارد باند دیگر را مسبب بروز این جنایات معرفی کند. واقعیتی که در ورای این جنایات نهفته است، بنبستی است که نظام ولایت در تمامیتش با آن مواجه شده است.
تلاش برای خروج از همین بنبست است که باعث اقدامات جنایتکارانهیی نظیر اسید پاشی، فشار بر زندانیان سیاسی و زجرکش کردن آنها، فشار ب رپیروان عقاید گوناگون میشود اما از ویژگیهای مرحله پایانی این رژیم قرونوسطایی این است که هر راهحلی را که بهعنوان خروج از بنبست در پیش میگیرد خودش به بحرانی تبدیل میشود.
باند ولیفقیه تلاش دارد وانمود کند که گویا عوامل اسید پاش، از عوامل رژیم و این باند نبودهاند و طلبکار هم درآمده است که چرا برخی رسانههای حکومتی و غیرحکومتی و رسانههای اجتماعی آن را بازتاب دادهاند و چرا این رسانهها انگشت اتهام را به طرف رژیم و عوامل سرکوب آن نظیر گشتهای موتوری و یا چماقداران موسوم به حزبالله نشانه رفتهاند. گویا که مردم ایران جنایت سازمانیافته رژیم علیه روشنفکران و دگر اندیشان و قتلهای زنجیرهیی را از یاد بردهاند.
کیهان ولیفقیه نوید میدهد: ”در مرحله بعد، قاطعیت و اقتدار قوه قضاییه است که مردم را به وجود آرامش و ثبات امیدوارتر میکند“.
وقاحت اینجاست که جنایت توسط رژیم انجام میگیرد و قوه قضاییه جنایتکار رژیم نیز مسئول پیگری آن میشود، اما کیست که نداند زمینهسازی این جنایت هولناک علیه زنان از قبل توسط امام جمعههای خامنهای در سراسر کشور انجام گرفته و همزمان با اسیدپاشیها، مجلس رژیم در حال تصویب قانونی برای حمایت از بهاصطلاح آمران به معروف، یعنی همین باندهای تبهکار دستاندرکار این قبیل جنایتها علیه زنان و دختران هستند.
این عوامل تبهکار هم به خوبی پیام مجلس را گرفته و به مأموریتشان در مورد اجرای این قانون عمل کردند.
با چنین زمینهیی، صحبت کردن از اقدام قضاییه برای پیگرد عاملان این جنایت تنها توهینی به شعور مردم ایران و نمک پاشیدن بر زخمهای قربانیان است.
جوان روزنامه دیگر باند خامنهای اشک تمساح برای آزرده شدن وجدان عمومی میریزد و برآشفته است که چرا این موضوع در سطح جهان بهطور وسیعی انعکاس یافته و ”چرا که از همان ابتدا شکل بیرونی به خود گرفت“.
این روزنامه باند ولیفقیه طلبکار افشای جنایات رژیم در مورد قتلهای زنجیرهیی و حمله مزدوران رژیم در سال 78 به کوی دانشگاه هم شده که: ”در سال 77 در ماجرای قتلهای زنجیرهیی، وزارت اطلاعات را مورد هجمه قرار داده و آن را بهشدت تضعیف کرده»، «در اوایل سال 78 در ماجرای غائله مشکوک کوی دانشگاه به سراغ نیروی انتظامیرفت و این نهاد را به سیبل حملات خود قرار داده»،
روزنامههای باند رفسنجانی-روحانی نیز در تلاش برای در بردن کلیت نظام ولایت از این جنایت وانمود میکنند که اسید پاشی علیه زنان کار «عوامل خودسر» است.
روزنامه جمهوری وابسته به رفسنجانی این جنایت را به عواملی نسبت میدهد که قانون گریز هستند، و به فغان است که ”قانون گریزی در حال رشد است! “ و کسانی مقصر این جنایت هستند که قانون گریزی در جامعه را نهادینه کردهاند.
اتفاقاً کسانی که این جنایات هولناک را انجام میدهند دقیقاً بر اساس قانون و شرع آخوندی این جنایات را انجام میدهند
”ابتکار“، یکی دیگر از رسانههای وابسته به این باند نیز تلاش دارد که رژیم را از زیر بار این جنایت در ببرد و این جنایت را نتیجه کار گروهی که: ”محفلی و گروهی تصمیم به انجام این اقدامات گرفتهاند“. که باید آن را ”نوعی اقدام علیه امنیت کشور تفسیر و تعبیر شود“.
اگر چه رژیم آخوندی از اسید پاشی قصد مرعوب کردن جامعه و بهویژه زنان را دارد، اما اکنون این جنایت بر سر رژیم آوار شده و تضادها و شقه درونی رژیم را شدت و عمق داده است و هر باند به تلویح تلاش دارد باند دیگر را مسبب بروز این جنایات معرفی کند. واقعیتی که در ورای این جنایات نهفته است، بنبستی است که نظام ولایت در تمامیتش با آن مواجه شده است.
تلاش برای خروج از همین بنبست است که باعث اقدامات جنایتکارانهیی نظیر اسید پاشی، فشار بر زندانیان سیاسی و زجرکش کردن آنها، فشار ب رپیروان عقاید گوناگون میشود اما از ویژگیهای مرحله پایانی این رژیم قرونوسطایی این است که هر راهحلی را که بهعنوان خروج از بنبست در پیش میگیرد خودش به بحرانی تبدیل میشود.