چند وقت پیش رژیم آخوندی تعدادی از جوانان را بهدلیل ساختن یک موزیک ویدئو بازداشت کرد. این جوانان با ساختن این ویدئو موزیک تلاش کرد ه بودند به میلیونها جوان دیگری در سراسر جهان بپیوندند که در یک فعالیت اینترنتی روی ترانه Happy (شاد) لب زده و رقص و پایکوبی میکنند و آن را بر روی اینترنت میگذازند.
پایگاهی که حاصل کار این میلیونها جوان در سراسر جهاننمایش میدهد تا کنون بیش از یک میلیارد بازدید کننده داشته است.
بازداشت جوانان ایرانی به فاصله تقریباً 6ساعت از انتشار کلیپ این موزیک روی رسانههای اجتماعی انجام گرفت.
این عمل شنیع رژیم آخوندی مورد ابراز نفرت جهانی قرار گرفت، اما بهطور همزمان تبدیل به سوختی برای جنگ باندهای رژیم هم گردید.
باند رقیب این موضوع را بهانه حمله به نیروی انتظامی و ر یشخند قرار دادن پهلوان پنبهها و دن کیشوتهای این نیروی سرکوبگر قرار داد.
نیروی انتظامی که این قدر سرعت عمل دارد، چرا باندهای مافیایی مواد مخدر را به این سرعت دستگیرنمیکند؟
روز نامه حکومتی ابتکار در یک جنگ و جدال باندی در این رابطه مینویسد: ”تأکید و اعلام شناسایی چند جوان در مدت دو ساعت و دستگیری آنها در کمتر از شش ساعت این پرسش را بهوجود میآورد که آیا در شناسایی عوامل قاچاق، حمل و فروش مواد مخدر هم این سرعت عمل وجود دارد؟
دستگیری این چند دختر و پسر برای ایرانیها که این روزها اخبار متعددی از اختلاسهای میلیاردی و تخلفهای اداری و انتظامی از مسئولان رده بالا میشنوند، موضوع این دستگیری را عجیبتر میکند“.
روزنامه وابسته باند روحانی- رفسنجانی ضمن اینکه بازداشت چند جوان را زمینهای برای حمله به باند مقابل کرده است، درکادر چارچوبهای شناخته نظام ولایتفقیه به این کار نیروی انتظامیخورده میگیرد. چرا که اساساً رسانههای باند رفسنجانی- جزیی از رسانههای همین نظام هستند و حیطه مانورشان در جنگ باندی، چهارچوب مزر سرخهای همین نظام است.
بنابراین جای تعجب ندارد وقتی این روزنامه باند رفسنجانی - روحانی تأکید میکند، آزادیهای فردی باید درکادر قوانین موضوعه کشور (بخوانید نظام ولایتفقیه) باشد، زیرا که در انتقادش از نیروهای سرکوبگر رژیم کاملاً حواسش جمع است که میبایست در نهایت مصلحت نظام را در نظر بگیرد و در کادر این مصلحت از آزادی فردی چند جوان ”دفاع“ کند، روزنامه ابتکار در ادامه مقاله مینویسد: ”اقتضای جامعهای جوان و امیدوار به زندگی، ابراز شادی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و نباید انتظار داشت همیشه راه نشاندادن شادی کف و دست زدن باشد. حال باید دید هزینهی کدام سنگینتر است، اجبار جامعه به انحراف از مسیر طبیعیاش یا پذیرش تغییرات و درک جوان ترها البته در چهارچوب قوانین موضوعه کشور!“
البته مشخص نیست باند رفسنجانی- روحانی و رسانههای وابسته به این باند، از چه زمانی نمایندگی و سخنگویی جامعه جوان ایران را به عهده گرفتهاند؟
چه کسی این نمایندگی را به آنها تفویض کرده است که در کادر مصلحت نظام و چارچوبهای رژیم ولایتفقیه بهنمایندگی از جوانان کشور سخن بگویند و برای جوانان کشور و شیوه زندگی و فعالیتشان چهار چوب قوانینی که تحت حاکمیت ولایتفقیه و اتفاقاً در جهت نفی آزادیهای فردی جوانان و سرکوب آنان وضع شده است را تجویز کنند؟
واقعیت امر این است که هیچ جوان ایرانی تا آنجا که به اختیار او مربوط میشود، حاضر نیست یک دقیقه هم در ”چارچوب قوانین موضوعه کشور“ مورد نظر باند رفسنجانی- روحانی زندگی کند.
جوانان ایران نه تنها قوانین موضوعه نظام ولایتفقیه را قبول و تحمل نمیکنند، بلکه همچنان که در قیام سال 88 همگام با همه مردم ایران فریاد زدند خواست و شعارشان سرنگونی نظام ولایتفقیه با تمامی دستهبندی درونی آن است.
آنچه در این میان شایان توجه است درماندگی و زهرخوردگی رژیمی است که ناتوان از کنترل جامعه و مقابله با خشم فزاینده عمومی از یک طرف ناچار است در مورد دستگیری 6جوان دود و دم سرکوب راه بیاندازد و از طرف دیگر بهدلیل از هم گسیختگی درونی و شقه و شکاف مرگبار درونی حتی همین رجز خوانیهای توخالی تبلیغاتی نیز جنگ باندهایش را تشدید میکند.
پایگاهی که حاصل کار این میلیونها جوان در سراسر جهاننمایش میدهد تا کنون بیش از یک میلیارد بازدید کننده داشته است.
بازداشت جوانان ایرانی به فاصله تقریباً 6ساعت از انتشار کلیپ این موزیک روی رسانههای اجتماعی انجام گرفت.
این عمل شنیع رژیم آخوندی مورد ابراز نفرت جهانی قرار گرفت، اما بهطور همزمان تبدیل به سوختی برای جنگ باندهای رژیم هم گردید.
باند رقیب این موضوع را بهانه حمله به نیروی انتظامی و ر یشخند قرار دادن پهلوان پنبهها و دن کیشوتهای این نیروی سرکوبگر قرار داد.
نیروی انتظامی که این قدر سرعت عمل دارد، چرا باندهای مافیایی مواد مخدر را به این سرعت دستگیرنمیکند؟
روز نامه حکومتی ابتکار در یک جنگ و جدال باندی در این رابطه مینویسد: ”تأکید و اعلام شناسایی چند جوان در مدت دو ساعت و دستگیری آنها در کمتر از شش ساعت این پرسش را بهوجود میآورد که آیا در شناسایی عوامل قاچاق، حمل و فروش مواد مخدر هم این سرعت عمل وجود دارد؟
دستگیری این چند دختر و پسر برای ایرانیها که این روزها اخبار متعددی از اختلاسهای میلیاردی و تخلفهای اداری و انتظامی از مسئولان رده بالا میشنوند، موضوع این دستگیری را عجیبتر میکند“.
روزنامه وابسته باند روحانی- رفسنجانی ضمن اینکه بازداشت چند جوان را زمینهای برای حمله به باند مقابل کرده است، درکادر چارچوبهای شناخته نظام ولایتفقیه به این کار نیروی انتظامیخورده میگیرد. چرا که اساساً رسانههای باند رفسنجانی- جزیی از رسانههای همین نظام هستند و حیطه مانورشان در جنگ باندی، چهارچوب مزر سرخهای همین نظام است.
بنابراین جای تعجب ندارد وقتی این روزنامه باند رفسنجانی - روحانی تأکید میکند، آزادیهای فردی باید درکادر قوانین موضوعه کشور (بخوانید نظام ولایتفقیه) باشد، زیرا که در انتقادش از نیروهای سرکوبگر رژیم کاملاً حواسش جمع است که میبایست در نهایت مصلحت نظام را در نظر بگیرد و در کادر این مصلحت از آزادی فردی چند جوان ”دفاع“ کند، روزنامه ابتکار در ادامه مقاله مینویسد: ”اقتضای جامعهای جوان و امیدوار به زندگی، ابراز شادی در چارچوب قوانین موضوعه کشور است و نباید انتظار داشت همیشه راه نشاندادن شادی کف و دست زدن باشد. حال باید دید هزینهی کدام سنگینتر است، اجبار جامعه به انحراف از مسیر طبیعیاش یا پذیرش تغییرات و درک جوان ترها البته در چهارچوب قوانین موضوعه کشور!“
البته مشخص نیست باند رفسنجانی- روحانی و رسانههای وابسته به این باند، از چه زمانی نمایندگی و سخنگویی جامعه جوان ایران را به عهده گرفتهاند؟
چه کسی این نمایندگی را به آنها تفویض کرده است که در کادر مصلحت نظام و چارچوبهای رژیم ولایتفقیه بهنمایندگی از جوانان کشور سخن بگویند و برای جوانان کشور و شیوه زندگی و فعالیتشان چهار چوب قوانینی که تحت حاکمیت ولایتفقیه و اتفاقاً در جهت نفی آزادیهای فردی جوانان و سرکوب آنان وضع شده است را تجویز کنند؟
واقعیت امر این است که هیچ جوان ایرانی تا آنجا که به اختیار او مربوط میشود، حاضر نیست یک دقیقه هم در ”چارچوب قوانین موضوعه کشور“ مورد نظر باند رفسنجانی- روحانی زندگی کند.
جوانان ایران نه تنها قوانین موضوعه نظام ولایتفقیه را قبول و تحمل نمیکنند، بلکه همچنان که در قیام سال 88 همگام با همه مردم ایران فریاد زدند خواست و شعارشان سرنگونی نظام ولایتفقیه با تمامی دستهبندی درونی آن است.
آنچه در این میان شایان توجه است درماندگی و زهرخوردگی رژیمی است که ناتوان از کنترل جامعه و مقابله با خشم فزاینده عمومی از یک طرف ناچار است در مورد دستگیری 6جوان دود و دم سرکوب راه بیاندازد و از طرف دیگر بهدلیل از هم گسیختگی درونی و شقه و شکاف مرگبار درونی حتی همین رجز خوانیهای توخالی تبلیغاتی نیز جنگ باندهایش را تشدید میکند.