در قرآن آمده است که روزی حضرت ابراهیم برای خاندان و پیروان خود از خدا چنین خواست: «وارزقهم مّن الثّمرات لعلّهم یشکرون»، «آنان را از نعمتهای خود برخوردار کن، شاید که شکر بگذارند».
اما مفهوم شکر چیست؟ خداوند در ادامه میگوید: «فاذکرونی أذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون»، «به یاد من باشید تا بهیادتان باشم». اما چگونه؟ شکر گذارم باشید و در مقابل من کفر نورزید، در مقابل حرکت تکامل موضع نگیرید، این نابودتان خواهد کرد. بنابراین شکر در قرآن بهمعنای بکار انداختن قوا و استعدادهای درونی است، در همان جهتی که برای آن خلق شدهاند، یعنی در جهت حق و حقیقت. اگر این قوا و استعدادها در این مسیر به کار نیفتند، جز سرگردانی، گمراهی و تباهی، حاصلی به بار نخواهد آمد. یعنی در این صورت سرگردانی اجتناب ناپدیر است. «الّذین کفروا وصدّوا عن سبیل اللّه أضلّ أعمالهم»، «آنهایی که کفر ورزیدند و راه خدا را سد کردند اعمالشان تباه است». پس کفر یعنی تباهی اعمال به سبب قرار نگرفتن در جهت و مسیر خودش.
«و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه» به این صورت هر کس شکر بورزد، به نفع خودش خواهد بود، خودش را از گمراهی نجات میدهد، و در مقابل هرکس کفر ورزد چیزی از خدا کم نخواهد شد؛ «ومن کفر فإنّ اللّه غنی حمید»، «هر کس که کفر بورزد، خدا بینیاز است، راهش ستایش شده و ستودنی است».
پس میتوان نتیجه گرفت به حکم تکامل، هر قانون، هر رژیم، هر حکومت و هر نظامی، تا آنجا میتواند برقرار باشد که در مسیر تکامل قرار گیرد. در غیراینصورت وقتی چیزی کهنه شد و با تکامل منطبق نگردید، دیگر جای درنگ نیست؛ فعالانه باید آن را تغییر داد و صورتها و اشکال نوین را جایگزین آن کرد.
اما مفهوم شکر چیست؟ خداوند در ادامه میگوید: «فاذکرونی أذکرکم واشکروا لی ولا تکفرون»، «به یاد من باشید تا بهیادتان باشم». اما چگونه؟ شکر گذارم باشید و در مقابل من کفر نورزید، در مقابل حرکت تکامل موضع نگیرید، این نابودتان خواهد کرد. بنابراین شکر در قرآن بهمعنای بکار انداختن قوا و استعدادهای درونی است، در همان جهتی که برای آن خلق شدهاند، یعنی در جهت حق و حقیقت. اگر این قوا و استعدادها در این مسیر به کار نیفتند، جز سرگردانی، گمراهی و تباهی، حاصلی به بار نخواهد آمد. یعنی در این صورت سرگردانی اجتناب ناپدیر است. «الّذین کفروا وصدّوا عن سبیل اللّه أضلّ أعمالهم»، «آنهایی که کفر ورزیدند و راه خدا را سد کردند اعمالشان تباه است». پس کفر یعنی تباهی اعمال به سبب قرار نگرفتن در جهت و مسیر خودش.
«و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه» به این صورت هر کس شکر بورزد، به نفع خودش خواهد بود، خودش را از گمراهی نجات میدهد، و در مقابل هرکس کفر ورزد چیزی از خدا کم نخواهد شد؛ «ومن کفر فإنّ اللّه غنی حمید»، «هر کس که کفر بورزد، خدا بینیاز است، راهش ستایش شده و ستودنی است».
پس میتوان نتیجه گرفت به حکم تکامل، هر قانون، هر رژیم، هر حکومت و هر نظامی، تا آنجا میتواند برقرار باشد که در مسیر تکامل قرار گیرد. در غیراینصورت وقتی چیزی کهنه شد و با تکامل منطبق نگردید، دیگر جای درنگ نیست؛ فعالانه باید آن را تغییر داد و صورتها و اشکال نوین را جایگزین آن کرد.