یکی از ویژگیهای نظام ولایتفقیه هرج ومرج و فقدان حضور احزاب ریشهدار و مردمی در ساختار سیاسی آن است.
این ویژگی ناشی از خصلت دیکتاتوری ولایت فقیه است که در اساس با فعالیت آزادانهٴ احزاب تضاد ماهوی دارد.
به همین دلیل عناصر وابسته بهدار و دستههای درونی رژیم آخوندی موسوم به ”اصولگرا“ ! و ”اصلاح طلب “ ! به سرعت به سمت قدرتی که روی کار میآید چرخش میکنند و با هرتغییر قدرتی به سمت دیگری میچرخند.
محمدعلی وکیلی از مهرههای باند روحانی و مدیر مسئول روزنامه حکومتی ابتکار که در گفتگو با تلویزیون شبکه افق رژیم 28فروردین 96 شرکت کرده بود، ضمن اشاره به بیریشگی باندهای درونی رژیم، میگوید: ”جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا بهعنوان حزب واحد در ساحت رقابت ها حضور نداشتند“.
از نظر این مهره باند روحانی این جریانهای درونی رژیم نیستند که در خیمهشب بازیهای انتخابات ریاستجمهوری نقش بازی میکنند زیرا چنین انسجام درونی ندارند بلکه ”نمادها واقطاب اصلاحطلب واصولگرا“ هستند که ”در صحنه رقابت ها“حاضر شده و ”این تکثر اقطاب است که (وضعیت) را پیچیده کرده که برخی نماینده کدام قرائت اصولگرایی یا نماینده کدام قرائت اصلاح طلبی هستند“.
این مهره حکومتی در پاسخ به این سؤال که چرا کاندیداهای هردوباند بهصورت قطب و نه نماینده باند به صحنه میآیند و بعضاً هم گذشته اصولگرایی واصلاح طلبی خود را نایده میگیرند میگوید: ”دلیل این است که احزاب ما درقامت حزب فراگیر ظاهر نشدهاند هزینه بخشی از احزاب ما هم بالا رفته، برخی از احزاب ما مردم گریز هستند، برخی هم مشکل درساحت قدرت دارند. به این دو دلیل برخیها مایل هستند مستقل بیایند“
گرداننده روزنامه ابتکار در ادامه صحبت هایش به حزب ستیزی در میان مهرههای نظام هم اشاره میکند ومیگوید: ”حزب ستیزی معقول هم نیست ما باید احزابمان را واشکالاتشان را برطرف کنیم، به هرحال احزاب تاثیرگذار ودارای منشور حکومت داری شاخص توسعه است این بههم ریختگی گفتمانی دلیل اولش این است که ما گرفتار به هم ریختگی حزبی (بخوانید باندی) هستیم“
پاسدار نظام الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری پاسداران (فارس) نیز با تأیید این حرف مجری که بعید میدانم با این مقدمه (حرفهای وکیلی) شما مخالفتی داشته باشید؟ ضمن اذعان به ساخت و بافت نامنسجم نظام ولایت، بلبشوی کنونی در انتخابات ریاستجمهوری رژیم را تأیید میکند: ”دردنیا احزاب بهعنوان نماینده بخشهای مختلف یا طبقات مختلف اجتماعی ورود به صحنه میکنند ورقابت میکنند و در دموکراسی هم امرپذیرفتهای است اما اینکه در ایران آیا ما ظرفیت این را داریم که یا این ظرفیت به وجود آمده که جریانهای یا افراد مخصوصاً در انتخابات ریاستجمهوری لزوما بر بستر احزاب ورود پیدا کنند، این درش یک مقدار اما و اگر است. تجربه تا الآن نشان داده یک نوع حزب گریزی وجود دارد. “
سایت باشگاه خبرنگاران رژیم 28آذر95 نیز در زمینه پانگرفتن حزب در نظام آخوندی وکارکرد باندهای درونی رژیم با چند نفر از مهرههای حکومتی مصاحبه کرده است. در این مصاحبه ابراهیم کارخانهای نماینده سابق مجلس ارتجاع میگوید: ”متأسفانه بسیاری از احزاب و تشکلهای سیاسی ما به جای آن که بهدنبال استحکام مبانی نظام اسلامی در عرصههای مختلف باشند، بهدنبال منافع شخصی خود و قدرتطلبی هستند. احزابی که تنها به فکر اهداف و منافع خودشان هستند، احزاب فصلی نام دارند و تنها در مواقع خاصی روی کار میآیند. “
داریوش قنبری نماینده سابق مجلس ارتجاع علت پا نگرفتن حزب در نظام آخوندی را چنین میداند: ”متأسفانه در ایران بین حزب و پایگاه اجتماعی آن، ارتباطی وجود ندارد“
موید حسینی یکی دیگر از نماینده سابق مجلس رژیم نیز میگوید: ”متأسفانه در کشور ما فعالیت حزبی ریشهیی آنطور که باید و شاید وجود ندارد و احزاب تنها در ایام انتخابات ظهور و بعد هم فروکش میکنند“.
واقعیت اصلی تضاد ماهوی نظام ولایتفقیه با هر گونه نهاد و ساختاری است که بهنحوی بر رأی مردم سوار شده باشد. حزب و احزاب ریشهدار که هر کدام تفکری و قشری از مردم را نمایندگی میکنند، زیرساخت یک حاکمیت دموکراتیک و مردم سالار است. مسالهای که با حاکمیت آخوندی در تنافر کامل است.
این ویژگی ناشی از خصلت دیکتاتوری ولایت فقیه است که در اساس با فعالیت آزادانهٴ احزاب تضاد ماهوی دارد.
به همین دلیل عناصر وابسته بهدار و دستههای درونی رژیم آخوندی موسوم به ”اصولگرا“ ! و ”اصلاح طلب “ ! به سرعت به سمت قدرتی که روی کار میآید چرخش میکنند و با هرتغییر قدرتی به سمت دیگری میچرخند.
محمدعلی وکیلی از مهرههای باند روحانی و مدیر مسئول روزنامه حکومتی ابتکار که در گفتگو با تلویزیون شبکه افق رژیم 28فروردین 96 شرکت کرده بود، ضمن اشاره به بیریشگی باندهای درونی رژیم، میگوید: ”جریان اصلاحطلب و جریان اصولگرا بهعنوان حزب واحد در ساحت رقابت ها حضور نداشتند“.
از نظر این مهره باند روحانی این جریانهای درونی رژیم نیستند که در خیمهشب بازیهای انتخابات ریاستجمهوری نقش بازی میکنند زیرا چنین انسجام درونی ندارند بلکه ”نمادها واقطاب اصلاحطلب واصولگرا“ هستند که ”در صحنه رقابت ها“حاضر شده و ”این تکثر اقطاب است که (وضعیت) را پیچیده کرده که برخی نماینده کدام قرائت اصولگرایی یا نماینده کدام قرائت اصلاح طلبی هستند“.
این مهره حکومتی در پاسخ به این سؤال که چرا کاندیداهای هردوباند بهصورت قطب و نه نماینده باند به صحنه میآیند و بعضاً هم گذشته اصولگرایی واصلاح طلبی خود را نایده میگیرند میگوید: ”دلیل این است که احزاب ما درقامت حزب فراگیر ظاهر نشدهاند هزینه بخشی از احزاب ما هم بالا رفته، برخی از احزاب ما مردم گریز هستند، برخی هم مشکل درساحت قدرت دارند. به این دو دلیل برخیها مایل هستند مستقل بیایند“
گرداننده روزنامه ابتکار در ادامه صحبت هایش به حزب ستیزی در میان مهرههای نظام هم اشاره میکند ومیگوید: ”حزب ستیزی معقول هم نیست ما باید احزابمان را واشکالاتشان را برطرف کنیم، به هرحال احزاب تاثیرگذار ودارای منشور حکومت داری شاخص توسعه است این بههم ریختگی گفتمانی دلیل اولش این است که ما گرفتار به هم ریختگی حزبی (بخوانید باندی) هستیم“
پاسدار نظام الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری پاسداران (فارس) نیز با تأیید این حرف مجری که بعید میدانم با این مقدمه (حرفهای وکیلی) شما مخالفتی داشته باشید؟ ضمن اذعان به ساخت و بافت نامنسجم نظام ولایت، بلبشوی کنونی در انتخابات ریاستجمهوری رژیم را تأیید میکند: ”دردنیا احزاب بهعنوان نماینده بخشهای مختلف یا طبقات مختلف اجتماعی ورود به صحنه میکنند ورقابت میکنند و در دموکراسی هم امرپذیرفتهای است اما اینکه در ایران آیا ما ظرفیت این را داریم که یا این ظرفیت به وجود آمده که جریانهای یا افراد مخصوصاً در انتخابات ریاستجمهوری لزوما بر بستر احزاب ورود پیدا کنند، این درش یک مقدار اما و اگر است. تجربه تا الآن نشان داده یک نوع حزب گریزی وجود دارد. “
سایت باشگاه خبرنگاران رژیم 28آذر95 نیز در زمینه پانگرفتن حزب در نظام آخوندی وکارکرد باندهای درونی رژیم با چند نفر از مهرههای حکومتی مصاحبه کرده است. در این مصاحبه ابراهیم کارخانهای نماینده سابق مجلس ارتجاع میگوید: ”متأسفانه بسیاری از احزاب و تشکلهای سیاسی ما به جای آن که بهدنبال استحکام مبانی نظام اسلامی در عرصههای مختلف باشند، بهدنبال منافع شخصی خود و قدرتطلبی هستند. احزابی که تنها به فکر اهداف و منافع خودشان هستند، احزاب فصلی نام دارند و تنها در مواقع خاصی روی کار میآیند. “
داریوش قنبری نماینده سابق مجلس ارتجاع علت پا نگرفتن حزب در نظام آخوندی را چنین میداند: ”متأسفانه در ایران بین حزب و پایگاه اجتماعی آن، ارتباطی وجود ندارد“
موید حسینی یکی دیگر از نماینده سابق مجلس رژیم نیز میگوید: ”متأسفانه در کشور ما فعالیت حزبی ریشهیی آنطور که باید و شاید وجود ندارد و احزاب تنها در ایام انتخابات ظهور و بعد هم فروکش میکنند“.
واقعیت اصلی تضاد ماهوی نظام ولایتفقیه با هر گونه نهاد و ساختاری است که بهنحوی بر رأی مردم سوار شده باشد. حزب و احزاب ریشهدار که هر کدام تفکری و قشری از مردم را نمایندگی میکنند، زیرساخت یک حاکمیت دموکراتیک و مردم سالار است. مسالهای که با حاکمیت آخوندی در تنافر کامل است.