دوستان عزیز، هموطنان و مهمانان،
نام من مینا است... من میخواهم سخنان کوتاهم را با نقلقول از اشرف رجوی، الگویی برای زنان ایران در جنبش که 32سال پیش در این ماه به قتل رسید شروع کنم. او گفت: جهان نفهمید که بر مردم ایران چه گذشت.
بهعنوان یک زن، یک مادر و یک همسر، باید بگویم که شاهد 35سال دیکتاتوری مذهبی، تبعیض قومی و مذهبی و از همه مهمتر تبعیض جنسی بودهام.
بهعنوان نمایندهکمیته زنان جنوب کالیفرنیا برای ایران، باید بگویم هر جا که مخالفت با رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران وجود دارد، ما هستیم. و هر کس برای سرنگونی این رژیم جنایتکار مبارزه میکند، ما با آنها خواهیم ایستاد.
همهٴ ما به یاد داریم که چگونه آخوندهای ارتجاعی حجاب اجباری را در مدارس ابتدایی هم وارد کردند و شعارشان «یا روسری یا توسری» بود.
ما نمیتوانیم بسیاری از زنان را که زندانی و اعدام شدهاند، فراموش کنیم و نخواهیم کرد. من هرگز ثریا، دانشآموز محبوبم را که در مدرسه دستگیر و یک هفته بعد اعدام شد، فراموش نخواهم کرد.
زنان ایرانی برای بیش از سه دهه تحقیر شدند، به شهروندان درجه دوم تنزل پیدا کردند، از حقوق اساسی خود محروم شدند، از حق خود برای رهبری کشور و قضاوت محروم شدهاند. در عوض آنها همچنان سنگسار میشوند، در زندان مورد تجاوز قرار میگیرند، بدار آویخته میشوند، و بهطور مداوم وعلنی مورد آزار قرار میگیرند. آنها در انتخاب راه خود برای زندگی و لباس خود آزاد نیستند. این درد و رنج باید پایان یابد.
از جنبه مثبت، زنان ایران احساس خوشبختی میکنند که یک جنبش مقاومت و مجاهدین خلق را دارند، که در آن زنان نقش رهبری دارند. این نه تنها در خاورمیانه، بلکه هر جای دیگر در جهان بینظیر است که چنین جمع بزرگی از زنان در موقعیت رهبری باشند.
علت اصلی دشمنی ملاها با مجاهدین بهدلیل نقشی است که زنان در سازمان مجاهدین خلق بازی میکنند.
به نوبة خود، مقاومت نشان داده است که اعتقاد قوی، صداقت، اراده برای از خود گذشتگی، عشق به همنوع و قاطعیت دارد. ما به این طرز فکر جدید افتخار میکنیم.
البته، یک چنین قهرمانی و انگیزهیی باید نتیجه یک رهبری توانا باشد که مقاومت را تحت سختترین شرایط هدایت کرده است. و این رهبر خانم مریم رجوی است.
ما شعار او، «میتوان و باید» را شعار خود قرار دادهایم و با هم کار میکنیم و رد پای 1000 زن قهرمان در کمپ لیبرتی را برای پیشبرد آزادی در ایران دنبال میکنیم.
نام من مینا است... من میخواهم سخنان کوتاهم را با نقلقول از اشرف رجوی، الگویی برای زنان ایران در جنبش که 32سال پیش در این ماه به قتل رسید شروع کنم. او گفت: جهان نفهمید که بر مردم ایران چه گذشت.
بهعنوان یک زن، یک مادر و یک همسر، باید بگویم که شاهد 35سال دیکتاتوری مذهبی، تبعیض قومی و مذهبی و از همه مهمتر تبعیض جنسی بودهام.
بهعنوان نمایندهکمیته زنان جنوب کالیفرنیا برای ایران، باید بگویم هر جا که مخالفت با رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران وجود دارد، ما هستیم. و هر کس برای سرنگونی این رژیم جنایتکار مبارزه میکند، ما با آنها خواهیم ایستاد.
همهٴ ما به یاد داریم که چگونه آخوندهای ارتجاعی حجاب اجباری را در مدارس ابتدایی هم وارد کردند و شعارشان «یا روسری یا توسری» بود.
ما نمیتوانیم بسیاری از زنان را که زندانی و اعدام شدهاند، فراموش کنیم و نخواهیم کرد. من هرگز ثریا، دانشآموز محبوبم را که در مدرسه دستگیر و یک هفته بعد اعدام شد، فراموش نخواهم کرد.
زنان ایرانی برای بیش از سه دهه تحقیر شدند، به شهروندان درجه دوم تنزل پیدا کردند، از حقوق اساسی خود محروم شدند، از حق خود برای رهبری کشور و قضاوت محروم شدهاند. در عوض آنها همچنان سنگسار میشوند، در زندان مورد تجاوز قرار میگیرند، بدار آویخته میشوند، و بهطور مداوم وعلنی مورد آزار قرار میگیرند. آنها در انتخاب راه خود برای زندگی و لباس خود آزاد نیستند. این درد و رنج باید پایان یابد.
از جنبه مثبت، زنان ایران احساس خوشبختی میکنند که یک جنبش مقاومت و مجاهدین خلق را دارند، که در آن زنان نقش رهبری دارند. این نه تنها در خاورمیانه، بلکه هر جای دیگر در جهان بینظیر است که چنین جمع بزرگی از زنان در موقعیت رهبری باشند.
علت اصلی دشمنی ملاها با مجاهدین بهدلیل نقشی است که زنان در سازمان مجاهدین خلق بازی میکنند.
به نوبة خود، مقاومت نشان داده است که اعتقاد قوی، صداقت، اراده برای از خود گذشتگی، عشق به همنوع و قاطعیت دارد. ما به این طرز فکر جدید افتخار میکنیم.
البته، یک چنین قهرمانی و انگیزهیی باید نتیجه یک رهبری توانا باشد که مقاومت را تحت سختترین شرایط هدایت کرده است. و این رهبر خانم مریم رجوی است.
ما شعار او، «میتوان و باید» را شعار خود قرار دادهایم و با هم کار میکنیم و رد پای 1000 زن قهرمان در کمپ لیبرتی را برای پیشبرد آزادی در ایران دنبال میکنیم.