728 x 90

خامنه‌ای؛ مستأصل، منادی انسداد و انجماد

استیصال ولی‌فقیه ارتجاع
استیصال ولی‌فقیه ارتجاع

ضربه‌های تنگناآفرین که بر حاکمیت‌های سیاسی فرود می‌آیند، ۲راه را پیش پای آنان می‌گذارند؛ نقد منطقی و علمی سامانهٔ سیاسی یا نداشتن تواناییِ نقد و هراس از فروپاشی که ادامهٔ آثار همان ضربه تا تعیین‌تکلیف نهایی است.

حالت و سخنان خامنه‌ای در جلسه با مداحان حکومتی در روز ۲دی ۱۴۰۳، گویای وضعیتی ناشی از دریافت پتک سنگین شکست استراتژیک در سوریه و نداشتن توانایی نقد و بازگشت بود.

لحن خامنه‌ای نزار، کلماتش تهی از بیان تحلیل منطقی و پیامش به مستمعین و مداحان بسیجی‌، تلاش برای دور کردن آنها از اصل توفان دمنده در کالبد و پیکر نظام بود.

 

خامنه‌ای آن‌قدر دستش در مواجهه با ضربه استراتژیک در سوریه خالی است که به مداحان تهی از شعور سیاسی پناه برده است و از آنها می‌خواهد امید به جامعه بدمند و کار رسانه‌یی کنند! در واقع خامنه‌ای به ته‌مانده‌های لمپن ــ بسیجی پناه برد تا از طریق آنها با هراس‌خورده‌ها و واپس‌رفته‌های نظام حرف بزند. ولی‌فقیه ارتجاع درست سراغ طیفی از بسیجی‌های نظام رفت که از قضا مورد بیشترین تنفر از جانب اکثریت مردم ایران هستند.

 

یک رهبر سیاسی هرگز در بیان تهدیدات حاکمیت نمی‌گوید «بوی کباب شنیده‌اند» این نشان می‌دهد خامنه‌ای خوب می‌داند در درون حکومت چه غوغا، ترس و ریزشی جریان دارد. به‌همین دلیل خامنه‌ای آن‌قدر در تحلیل شرایط پیچیدهٔ پیش آمده برای نظام درمانده و مستأصل است که با عوام‌فریبیِ ذاتیِ هر دیکتاتور، هم‌چون ۴۵سال گذشته، نشانی‌های پرت‌وپلا به مستمعین دست‌چین‌شده می‌دهد:

«یک مقام آمریکایی در لفافه گفته از هر کس که اغتشاش کند حمایت می‌کنند»

ولی‌فقیه ارتجاع در وارونه‌گوییِ دجالانه، هراس و هول نظام از قیام و خروش در تقدیر مردم ایران را «اغتشاش» و هویت آن را «آمریکایی» جلوه می‌دهد! در تشریح این دجالیت ماهوی و نعل وارونه زدن، بن‌بست لاعلاج خود و نظام را با لحن هیستریک عقده‌گشایانه بالا می‌آورد و آتش به‌اختیاریِ جنایت‌کاری و جلادی را با عنوان «مردم ایران» پیش می‌کشد: «هر کس بخواهد نقشهٔ آمریکا را پیش ببرد، زیر پای مردم ایران لگدمال خواهد شد.»

 

خامنه‌ای نمی‌خواهد به روی خودش بیاورد که هر استراتژی یا خط‌مشی وقتی شکست می‌خورد، مثل شمشیری می‌شود که ساختار ارگان را از صدر تا ذیل می‌شکافد. این واقعیت قانون‌مند را اما یک رسانهٔ حکومتی دریافته و در نقش مشاور نظام، با بیان ویژگی‌های مشترک بشار اسد با خامنه‌ای در «خالص‌سازی»، «متمرکزسازی قدرت» و «انسداد و انجماد سیاسی»، هشدار سرنوشت مشابه را می‌دهد:

«اسد هم‌چون هر دیکتاتور دیگر، از نوعی دگرهراسی رنج می‌برد و مدافع استراتژی خالص‌سازی و متمرکزسازی قدرت بود و انسداد و انجماد فضای سیاسی را بر گشودگی آن ترجیح می‌داد» (۱)

 

روزنامهٔ حکومتی با یادآوری «پیچیده‌ترین وضعیت شرایط ایران از نظر داخلی و خارجی پس از انقلاب ۵۷»، آب پاکی را روی دست خامنه‌ای می‌ریزد و مختصات نظام را به او یادآوری می‌کند:

«آیندهٔ ایران در گرو شیوه و چگونگی عبور ما از این دوران آستانه‌ای است. تردید ندارم اگر یکبار دیگر دچار توهم و فریب فانتزی‌ها و رؤیاها و آرزوها شویم، به فنا خواهیم رفت. باید آن نقش و نقاشی را که از خودمان بر دیوار غارمان کشیدیم، پاک کنیم تا واقعیت خویش و جامعه و جهانی را که در آن می‌زییم، دید.» (۲)

 

واقعیت‌های مادی بعد از سقوط بشار اسد و تجربهٔ ۴۵سال گذشته، گواهیِ محکم می‌دهند که خامنه‌ای هرگز از «غار فانتزی‌ها»ی گذشته نمی‌تواند بیرون بیاید؛ چرا که حاکمیت آخوندی توان نقد منطقی و ظرفیت پیاده کردن آن را از خمینی تا خامنه‌ای هرگز نداشته و نخواهد داشت. شرایط انفجاریِ یک جامعهٔ مستعد واژگون‌کنندهٔ دیکتاتور، پشت سر خامنه‌ای را سوزانده و پیش رو جز انسداد و انجماد رو به فنا نیست.

 

پی‌نوشت:

۱ و ۲ـ محمدرضا تاجیک، روزنامه آرمان ملی، ۲دی ۱۴۰۳

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9e2e1ad3-d60d-4bc2-97e1-334b6eac568c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات